به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 خرداد 94 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1394-3-01
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    64
    سطح
    1
    Points: 64, Level: 1
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    12

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    طلاق بعد از 2 ماه عقد

    سلام دوستان من
    بعد از دو ماه عقد به این نتیجه رسیدیم که باید از همدیگه طلاق بگیریم.خانواده ما یک خانه سنتی هستن و خانواده خانمم دقیقا برعکس ما

    با پیشنهاد باجناقم که چند سال با هم دوست صمیمی بودیم با خواهر زنش آشنا شدم و مدت 2 سال با هم رابطه ی دوستانه داشتیم تا اینکه 2 ماه پیش باهم عقد کردیم
    تا چند روز پیش به ظاهر هیچ مشکلی نداشتیم اما بعد فهمدیم که هیچ کدوم از افراد خانواده خانمم من رو قبلول نداشتن حتی خود خانمم بلکه فقط به اصرار با جناقم بوده که با من ازدواج کرده
    لازم به ذکر هست که پدر خانمم فوت کرده و عموی اون به عنوان ولی همه کاره هست

    الان عموی دختره و برادرش به زور می خوان که من اونو طلاق بدم و نصف مهریه رو از من میخوان
    با وجود اینکه راضی به طلاق دادنش هستم اما نیمخوام که مهریه رو بهش بدم و در این مدت هیچ گونه رابطه ی جنسی با هم نداشتیم .خانواده خانمم تهدید به یه کارایی کردن که واقعا هم من و هم خانواده توی فشار بسیار زیادی هستیم

    دوستان راهنماییم کنید باورکنید حتی کوچکترین فکر مثبتی به ذهنم نمیرسه و به مرز جنون رسیدم
    ویرایش توسط hosein2893 : جمعه 01 خرداد 94 در ساعت 15:48

  2. کاربر روبرو از پست مفید hosein2893 تشکرکرده است .

    تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)

  3. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    باید با وکیل صحبت کنی.

    شما دو سال با این خانم دوست بودی، نفهمیدی دوست نداره و نمی خوادت؟

    می تونی کاملا ارتباطت را قطع کنی،
    بدون طلاق از شما نمی تونه ازدواج کنه. بلاتکلیف می مونه.
    اگر هم بره درخواست مهریه و طلاق بده، قاضی اینقدر متوجه هست که ببینه بعد از دو ماه عقد درخواست مهریه، یعنی کاسبی.
    اونوقت باهات همکاری می کنند که کمتر اذیت بشی.

    یه مدت ولش کن ببین می خواد چیکار کنه.
    شایدم سر عقل بیاد.



    ------------------------------
    البته اگر واقعا قصدتون جداییه و طرفتون هم اهل اذیت کردن نیست و اشتباه کرده، توافقی تمامش کنید بهتره.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  4. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (شنبه 02 خرداد 94), hosein2893 (جمعه 01 خرداد 94), maryam123 (جمعه 01 خرداد 94), تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94), شادمانه (جمعه 01 خرداد 94)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1394-1-31
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    1,507
    سطح
    22
    Points: 1,507, Level: 22
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 93
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 82 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خوش اومدین


    من کوچیکتر از اونیم بخوام راهنمایی کنم اما چند تا سوال برامه


    از مشکلاتتون بگین
    چی شد به اینجا رسید که خانوادش میگن طلاقش بده.
    یعنی عموش و برادرش یهویی ازت خواستن که طلاقش بده؟

    طبق گفته شما
    نه خانومت نه خانوادش راضی به این وصلت نبودن!
    یعنی فقط دنبال مهریه بودن؟!


    اگر اینطور باشه باید با وکیل صحبت کنید
    و به نظرم میشه فریب در ازدواج و عقدتون باطله

    در ضمن در هر 24 ساعت فقط 3 پست میتونید بگذارید. صبور باشین تا دوستان راهنماییتون کنند. و خوبه که تو هر پست کامل و جامع توضیح بدین.
    اگر به قابلیت خود در
    گرفتن تصمیمات متحول کننده زندگی
    نشان دادن شجاعت
    یا دفاع کردن از خود

    دچار تردید هستید
    به یاد داشته باشید:
    اگر پرنده ای با بالهای سالم برای مدت طولانی در قفس حبس بماند،
    نسبت به قابلیت پرواز خود دچار تردید خواهد شد...
    ویرایش توسط شادمانه : جمعه 01 خرداد 94 در ساعت 16:31

  6. 2 کاربر از پست مفید شادمانه تشکرکرده اند .

    hosein2893 (جمعه 01 خرداد 94), تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 خرداد 94 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1394-3-01
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    64
    سطح
    1
    Points: 64, Level: 1
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    12

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از پاسخ گویی شما مچکرم

    توی این دوسال هیچ وقت بروز نداده که واقعا منو دوست نداره.البته شاید منو میخواسته اما الان حرفش اینه
    متاسفانه عموی خانمم یک نظامی بلند پایه هست و درهمه جا آشنایان بسیار زیادی داره حتی ریس دادگاه شهر دوست خودش هست

    حتی از گفتن تهدید هایی که کرده میترسم
    اونها گفتن باید ظرف این هفته طلاقش بدم.

    برای ازدواج خیلی احساسی تصمیم گرفتم و واقعا کور بودم و این مشکلات الان رو نمیدیدم

    هیچ پولی توی دست و بالم نیست.اشفتگی زیادی توی خانواده م هست

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شادمانه نمایش پست ها
    سلام خوش اومدین

    من کوچیکتر از اونیم بخوام راهنمایی کنم اما چند تا سوال برامه
    از مشکلاتتون بگین
    چی شد به اینجا رسید که خانوادش میگن طلاقش بده.
    یعنی عموش و برادرش یهویی ازت خواستن که طلاقش بده؟
    آشنایی ما بیشتر از طرف باجناق و خواهرش بود.مدت دوسال با هم رابطه داشتیم و باهم خوب بودیم
    مشکلات از شب اول عقد پیش اومد که عموی خانمم خودشون رو هم شان خانواده ما نمیدونستن.اما در هر صورت با عقد ما موافقت کردن
    چند روز پیش متوجه شدم که فقط با اصرار باجناقم بوده که تونسته همه رو راضی به ازدواج با من کنه
    به گفته خودشون من نتونستم انتظارات اونها رو بر آورده کنم و دنبال یک بهانه بودن که این وصلت رو به هم بزنن

    و این اتفاق افتاد
    من الان مشکلی با طلاق ندارم بلکه خیلی هم خوشحالم.اما در طرف دیگر عموی خانمم میگه تو با زندگی ما شوخی کردی وباید تقاص پس بدی در حالی که بیشتر مشکلات از طرف خودشون بود
    در هر صورت مشکل من اینه که چطوری با این قضیه راه بیام.من با یک خانواده بسیار با نفوذ طرفم که هر کاری از دستشون بر میاد و من در مقابل اونها قدرت هیچ کاری ندارم
    ویرایش توسط hosein2893 : جمعه 01 خرداد 94 در ساعت 16:45

  8. کاربر روبرو از پست مفید hosein2893 تشکرکرده است .

    تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)

  9. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hosein2893 نمایش پست ها
    من الان مشکلی با طلاق ندارم بلکه خیلی هم خوشحالم.اما در طرف دیگر عموی خانمم میگه تو با زندگی ما شوخی کردی وباید تقاص پس بدی در حالی که بیشتر مشکلات از طرف خودشون بود
    خوشحالید؟

    دو ماه دیگه چی هست که بیشتر مشکلاتش چی باشه؟ مشکل سر چی بوده؟
    شایدم حق با اوناست و آبروشون را نادیده گرفتی.

    اگر همسرت را دوست داری، سعی کن حلش کنی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 خرداد 94 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1394-3-01
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    64
    سطح
    1
    Points: 64, Level: 1
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    12

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    خوشحالید؟

    دو ماه دیگه چی هست که بیشتر مشکلاتش چی باشه؟ مشکل سر چی بوده؟
    شایدم حق با اوناست و آبروشون را نادیده گرفتی.

    اگر همسرت را دوست داری، سعی کن حلش کنی.

    خوشحال بودن به این خاطره که جدا شدن الان بهتر از بعد از عروسی هست.این وصلت ما به یک تا مو بند بود و هر زمانی احتمال پیش آمدن این مشکلات و به دنبال آن جدایی وجود داشت
    مشکل سر یک اختلاف کوچک سر دعوت کردن اونها برای شام بود که اونها اینقدر بزرگش کردن که اختلاف ها بالا کشید

    ما در یک شهر کوچک زندگی میکنیم و خانواده تقریبا از قبل از همدیگه شناخت داشتن. بنده فوق لیسانس کامپیوتر و 26 سال سن دارم.شغل و کار خوبی دارم و می تونستم یک زندگی خوب رو براش فراهم کنم

    بحث اصلا سر آبرو نیست.مشکل بخاطر این بود که خانواده ها تفاوت فرهنگی بسیار زیادی با هم داشتند و در چند باری که با هم رفت و آمد داشتیم این تفاوت بیشتر آشکار شد و چون اونها خودشون رو خیلی بزرگ می دیدن دنبال یک بهانه بودن که این وصلت رو خراب کنن
    دیشب که رفته بودیم خونه همسرم گفتن دیگه فکر زندگی با دخترمون رو از سرت بیرون کن و باید ظرف این هفته طلاقش بدی.سابقه طلاق دادن قبل از عروسی قبلا در خانوادشون وجود داشته

    با خانمم که صحبت کردم میگفت که بخاطر حرف خواهرش و با جناقم با من ازدواج کرده اما بعدش پشیمون شده.در مدت دو سالی که باهم بودیم زیاد همدیگر رو نمی دیدیم اما همیشه با هم در ارتباط بودیم

    دوستان میدونم وضعیت من تا حدودی عجیب هست اما واقع هیچ راه حلی به ذهنم نمیرسه
    مجبورم به این کار تن بدم و خانوادم رو توی فشار مالی زیادی بزارم و شاید جبران این اشتباه چند سالی طول بکشه

  12. کاربر روبرو از پست مفید hosein2893 تشکرکرده است .

    تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    1,050
    سطح
    17
    Points: 1,050, Level: 17
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 24.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام خدمت شما.
    من احساس میکنم شما یه چیزایی رو اینجا مطرح نمیکنید. در مورد به وجود اومدن مشکل کامل و شفاف توضیح نمیدین.
    مطمن باشید پای آبروی اونا بیشتر در میونه چون اون دختره. و حتما دلیل قانع کننده ای برای طلاق دارن. چون اگه قصدشون پول کندن و کاسبی بوده دوسال با شما رابطه نداشت و همون اولش میگفت باید زود ازدواج کنیم تا زود به اهدافشون برسن .
    شما چرا انقد زود با طلاق موافقت کردید؟
    یه سری چیزا اینجا مبهمه . همه چیز گفته نشده

  14. 2 کاربر از پست مفید leila1 تشکرکرده اند .

    hosein2893 (شنبه 02 خرداد 94), تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 خرداد 94 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1394-3-01
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    64
    سطح
    1
    Points: 64, Level: 1
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    12

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط leila1 نمایش پست ها
    با سلام خدمت شما.
    من احساس میکنم شما یه چیزایی رو اینجا مطرح نمیکنید. در مورد به وجود اومدن مشکل کامل و شفاف توضیح نمیدین.
    مطمن باشید پای آبروی اونا بیشتر در میونه چون اون دختره. و حتما دلیل قانع کننده ای برای طلاق دارن. چون اگه قصدشون پول کندن و کاسبی بوده دوسال با شما رابطه نداشت و همون اولش میگفت باید زود ازدواج کنیم تا زود به اهدافشون برسن .
    شما چرا انقد زود با طلاق موافقت کردید؟
    یه سری چیزا اینجا مبهمه . همه چیز گفته نشده
    از راهنمای شما دوستان متشکرم

    بنده تحت فشار اونها با طلاق موافقت کردم و همچنین خانمم گفتن به هیچ وجه دیگه حاظر به زندگی با تو نیستم و خانوادش با ازدواج ما دیگه به هیچ شرطی راضی نمیشن
    باور کنید توی شوکم،هیچی براش کم نزاشتم و هرکاری که در توانم بوده براش انجام دادم
    دوستان من توی این مدت مشکلات بسیاری ایجاد شده که طلاق حتمی شده. و اونها منو مجبور به طلاق میکنن هرچند خودم هم دیگه راضی به ازدواج نیستم


    شاید دنبال پول نباشن و از یک طرف برچسب طلاق روی دختری که پدر نداره خیلی بد باشه.اما بازم برای گرفتن طلاق مسرن
    اما مسئله ای که باعث این مشکل شد عموی اونهاست که جای پدرشون براشون تصمیم میگیره
    از اول راضی به این وصلت نبود و اختلافات ناچیز بسیار بزرگ شدن و اختلاف فرهنگ خانواده ها بسیار مشکل ساز شد

    قراره فردا چند نفر آشنا برن پیش عموی خانمم بلکه بتونن رضایتش رو جلب کنند تا توی پرداخت مهریه تخفیفی قائل بشن

    توکل به خدا

  16. کاربر روبرو از پست مفید hosein2893 تشکرکرده است .

    تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.