به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 آذر 94 [ 22:17]
    تاریخ عضویت
    1394-2-29
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    535
    سطح
    10
    Points: 535, Level: 10
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکلات با خواستگارها

    من 26 سالمه تا حالا خیلی خواستگآر داشتم مورد آخر مورد پسند خانواده بودچند بار اومدن خونمون یک بار هم تنها بدون خانواده اومد ما رفتیم 2 ماه بیشتر شد چند بار هم بیرون رفتیم و مدام تاکید میکرد که اگر من قبول کنم بسیار خواهان هستش البته کلا فقط اون حرف میزد بعد از هر بار اومدن منزلمون هم مادرش زنگ میزد و تعریف میکردن و جواب مثبت میخواستن همه چی خوب که یه شب مادرش زنگ زد مهریه پرسید مادر منم گفتن 114 تا با سفر حج و هر چی تو طول زندگی به دست اومد برای هر دو فرداش ما رفتیم بیرون آقا اومد طبق معمول فقط حرف بزنه که 114 تا سکه زیاده یا من شرطی مورد عقد امضا نمیکنم منم از کوره در رفتم که ما همه 700 و 800 سکه مهر اقوامه اما ما دنبال حاشیه و پول نیستیم وزودتر می‌گفتی من اصلا بیرون نمیومدم گفت دخترهای قبلی برخورد بدتری داشتن 300 سکه گفتن و خوب شد خودتو نشون دادی و بعدش که دید من عصبانیم گفت من سکه رو نگفتم اون که خوبه بلکه شرط مادرتو گفتم و بعد گفت قول میدم منزل بعدی رو نصف به نام تو بخزم من توضیح دادم اگر منزل بعد از ده سال 20 متر اضافه شد ده متر برای من و ده متر برای من و ده متر توگفت من شرطی نمی‌نویسم حالا نگو این شرط مثل حق طلاق عرف نیست بهش گفتم زنگ نزن تا من فکرامو بکنم که مادرش به مادرم زنگ زده بود که تا 50 سالش نشه به نامش چیزی نمی‌کنیم ما حج رو قبول نداریم مهر زیاده!فردا شبش زنگ زدم گفتم باشه شرط برام مهم نیست اما من خیلی احساساتی ام هوای دل منو تو زندگی داشته باش گفت دوست دارم نمیذارم آب تو دلت تکون بخوره مهر قبول با پدرت صحبت میکنم دیگه از اون شب خبری نشد ازش اصلا چند روز بعد مادرم زنگ زد مادرش گفت خبری نیست و مادرش گفت ما داریم فکرامونو میکنیم و....حتی زنگ نزد پسره بهم بگه آره یا نه یا خبری بده یا منم از اون شب دیگه تماس نداشتم. قرار عقد داشتیم وخیلی مسایل!! یه هدیه هم دارم که باید پس بدممامانم ممیگن بذار خودشون زنگ بزنن اما حس میکنم این پسر غرور و احساس منو مسخره کرد و پشت مادرش پنهان شد از خواستگار های دیوانه خسته شدم دوستان بگین مشکل از من بود!(من 26 ساله لیسانس معماری اون آقا 33 ساله فوق لیسانس)

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 آذر 94 [ 00:44]
    تاریخ عضویت
    1394-2-25
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    171
    سطح
    3
    Points: 171, Level: 3
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نه عزيزم ايراد از تو نيست ....من خيلي بچه ام كه چيزي بگم اما من اگه بودم تموم ميكردم اخه اگر دوست داشت كع اين رفتار ها رو نميكرد ...مگه تو يه كالايي كه باهات اينطوري ميكنن....اي كاش اين آقاهه اذيتت نميكرد ...از خدا ميخوام خيييييييلي كمكت كنه كه هر چي صلاحه اتفاق بيفته...مراقب باش تو رو خدا ...زندگي اي كه اولش اينطوري شروع شه فك كنم آخرش يكم ناجوره ...اگه دوست داشت با احترام و منطقي جواب ميداد ...اگر بازم فرصت بهتر واسه ازدواج داري خودتو آزار نده....

  3. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-23
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    5,315
    سطح
    46
    Points: 5,315, Level: 46
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 247 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راست میگن دیگه مگه تو یه کالایی که روی خودت قیمت میزاری?

    شما میخوای با شوهر آیندت زندکی کنی? یا میخوای معامله کنی?!!

    والا بخدا منم اگه برم خواستگاری کسی حتی اگه عاشق و دلباخته طرف هم باشم وقتی بگه 114 سکه و سفر حج و نصف مال, احساس میکنم اومدم تو بنگاه و دارم یه چیزی معامله میکنم, در نتیجه نظرم عوض میشه میرم پشت سرم رو هم نگاه نمیکنم.

    خانوم مشکل از خواستکارت نیست. مشکل دقیقا خود شمایی که واسه ازدواج با طرف ببخشید این همه باج میخواید بگیرید!

    ازدواج گزینش یک راه برای همدلی با همسر و آغاز یه زندگی دوستانه با شوهره. میدون جنگ نمیری که این همه پیش پیش باج از طرف داری میگیری!! سکه و حج و نصف اموال و .... خداوکیلی منم باشم اول راه این همه ازم باج بخوان بگیرن میگم دختره فرشته هم باشه از چشمم میوفته.

    بهتره بجای این که بشینید بگید خواستکاراتون چرا عجیب غریبن, کلاه خودتونو قاضی کنید از خودتون بپرسید آیا این شیوه مهریه ی چند قلمی, لازمه ی زندگیه? یا تداعی کننده میدون جنگ!!

  4. 3 کاربر از پست مفید سوشیانت تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (جمعه 01 خرداد 94), یه دختر سرگردان (جمعه 01 خرداد 94), افسونگر (شنبه 02 خرداد 94)

  5. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    چرا می گی خواستگارهای دیوانه؟

    شما شرطی برای ازدواج داشتی که اونها قبول نکردند. همانطور که شما حق داری شرط داشته باشی، اونها هم حق دارند قبول یا رد کنند.

    فقط یه کم شرطت را دیر مطرح کردی که به ضرر خودت شده. از نظر عاطفی وابسته شدی و تمام شدن رابطه اذیتت می کنه.
    دفعه بعد زودتر در مورد این شرایطت صحبت کن. دو ماه معاشرت و بیرون رفتن و ... راجع به چی حرف می زدین که به بحث مهریه نرسیده بود؟

    یه احتمال کوچولو هست که خانواده پسر یا خودش می خواستند وابستگی عاطفی شکل بگیره تا شما با شرایط مورد نظر اونها کنار بیایید و دیر وارد موضوع مهریه شدند. (البته این احتمال می تونه از طرف شما هم باشه و می خواستید دیرتر مطرح کنید به همون دلیل)

    -------------------------------------------

    اومدیم این اقا ده سال دیگه فوت کرد. نصف اموالش که مال شماست، صد میلیون هم که به پول امروز سکه بهتون بدهکاره، یک هشتم هم که از باقیمانده اموالش بعد از کسر مهریه، ارث می برید.
    چی می مونه برای بچه هاتون؟
    مادربزرگ پدربزرگ اون بچه ها را چطور بزرگ کنند؟

    شما حاضری در بدهیهای همسرت هم شریک باشی؟ ده سال دیگه اگه بدهی بالا آورد هم خودت را شریک می دونی یا فقط شریک اموال و درآمدشی؟

    همونقدر که خودت را محق می دونی هر شرطی برای ازدواجت بذاری، طرفت را هم محق بدون که بپذیره یا رد کنه. بهشون نگو دیوانه !

    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : جمعه 01 خرداد 94 در ساعت 15:40

  6. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (جمعه 01 خرداد 94), abi.bikaran (جمعه 01 خرداد 94), sahar67 (شنبه 02 خرداد 94), اقای نجار (شنبه 02 خرداد 94)

  7. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام
    اولا اینکه اشتباه مادر شما این بوده که پشت تلفن در مورد موضوع به این مهمی و حساسی صحبت کرده.....باید میگفت اجازه بدین حضوری در این مورد صحبت کنیم.تلفنی صحبت کردن در این مورد و چک و چونه زدن حس خوبی نمیده...مثل چونه زدن بر سر یه معامله است.....

    اشتباه دوم مادر شما، پیگیری کردن و زنگ زدن به اونها بود.برای چی مادر شما به اونا زنگ زده ؟!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/که اونا هم کلاس عجیب و غریب بذارن و بگن داریم فکر میکنیم....!


    اینجوری هم حساب و کتاب کردن صورت خوبی نداره...! ده متر بخریم نصفش مال من نصفش مال تو....

    دوست خوبم !

    ازدواج یعهنی همفکری و هم دلی! نه تجارت و معامله.

    ضمنا اگر مردی بخواد بد باشه ( یا زن.فرقی نداره) چنان میتونه زندگی رو به کامت تلخ کنه که کلی هم هزینه کنی تا از شرش خلاص بشی.

    قبل از اینکه تصمیم به ازدواج بگیری ، اول مهارتهای زندگی مشترک رو در خودت زیاد کن.و انقدر به فکر مسائل مادی نباش.ضامن خوبشختی نیست.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  8. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    sahar67 (شنبه 02 خرداد 94), نادیا-7777 (شنبه 02 خرداد 94), اقای نجار (شنبه 02 خرداد 94)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مرداد 01 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1394-2-25
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    9,870
    سطح
    66
    Points: 9,870, Level: 66
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 180
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    719

    تشکرشده 351 در 126 پست

    حالت من
    Bitafavot
    Rep Power
    41
    Array
    سلام...
    من اولین بارمه می شنوم کسی تو مهریه بگه:هر چی تو طول زندگی به دست اومد برای هر دو!!! جملتون خیلی بار منفی داره ..من اگه جای اون آقا پسر بودم از همون اول نه! می گفتم.
    من خودم شخصا از کسایی هستم که موافق مهریه هستم و از مهریه های کم بی زارم..
    اول اینکه تو این زمانه هر چی پسر داره از باباش داره..به طور کلی می گم...این یعنی تکلیف تعیین کردن برای کل خانواده.
    دوم شما یه چهره متوقع و طلبکارانه ای را برای خودتون ایجاد کردید..
    سوم انگار سر مسئله مالی دارید از همون اول شاخو شونه می کشید!
    چهارم من اگر باشم به خودم می گم این خانم هنوز هیچ چی نشده نصف اموالم رو می خواد به اسم خودش باشه. فردا تو زندگی میخاد چی باشه؟؟؟
    پنجم شما دارید با کنایه به شخصیت طرف توهین می کنید...یعنی من به تو اعتماد ندارم که در زندگی یک شریک واقعی باشی از همین حالا دارم مرزبندیهامو می کنم!!
    و هزارتا فکر بدتر از این که نمی تونم بگم....
    اونم تو شرایطی که متاسفانه یک دیدگاه منفی نسبت به دختران ایجاد شده که البته به دلیل آمار رو به رشد تا اندازه ای منطقیه..با این سطح توقعات و چشم و هم چشمیها و اسرافها که متاسفانه برای برخی شده هدف زندگی..
    من یه سوال دارم؟؟ببخشید عرض می کنم...شما واقعا هدفتون از طرح این موضوع چیه؟؟

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 آذر 94 [ 22:17]
    تاریخ عضویت
    1394-2-29
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    535
    سطح
    10
    Points: 535, Level: 10
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از لطف و راهنمایی همه خیلی ممنونم اما من در شروع رابطه به اون آقا گفتم قصد ادامه تحصیل ارشد دارم و پولشم خودم میدم اگه احتیاج به کمک شما شد به من کمک میکنین؟گفت نه اصلا پول درس ندارم تو هم رفتی سر کار باید پولاتو بذاری رو پول من خونه رو بزرگ کنیم منم قبول کردم سوشیانت بعد مادرش گفت نظامشم بذاره تا 50 سالگی چیزی به نامش نمیکنیم یعنی من قناعت کنم کار کنم خودم هم با این شرایط؟؟افسونگر من نگفتم نصف اموالشو به من بده گفتم تا حالا یه خونه و یه ماشین داشته مبارکش منم جهاز میبرم تو خونش زندگی کنیم بعدش که من پول نظام و کارمو دادم بهش اونم درامدشو گذاشت تو زندگی ده سال بعد هر چی اضافه شدمال هر دو!اتازه از شرطم هم گذشتم بعدشم آدمی که 2 ماه ادای دوست داشتن در میاره به هر علتی وقتی میگه قبول مهریه ای که قانون اازدواج قبول داره من که چیز نجومی نگفتم حالا من چه جوری بهش اعتماد میکردم اگر بعد از عقد هم بی علت یهو خبری ازش نمیشد چی اینقدر مردانگی نداشت زنگ بزنه بگه نمیخوام خودشو قایم کرد!!!منم زنگ نزدم بگم تو که آخرین بار کلی به دل من راه اومدی حالا چی شد!

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 تیر 94 [ 19:49]
    تاریخ عضویت
    1392-5-06
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,831
    سطح
    25
    Points: 1,831, Level: 25
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 122 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من که به این نتیجه رسیدم این پسرایی که زیاد بدون اینکه طرفو بشناسن این طرفو اون طرف خواستگاری می رن شخصیتای جالبی ندارن و خیلی وابسته و دهن بینن حتی شنیدم وقتی یه دخترو می پسندن بازم میرن این طرفو اون طرف خواستگاری
    کلا این طور ادما رو که مقایسه می کنم اکثرا رفتار خوبی ندارن

  12. 2 کاربر از پست مفید جویا تشکرکرده اند .

    sahar67 (شنبه 02 خرداد 94), نادیا-7777 (شنبه 02 خرداد 94)

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نگار بارون نمایش پست ها
    از لطف و راهنمایی همه خیلی ممنونم اما من در شروع رابطه به اون آقا گفتم قصد ادامه تحصیل ارشد دارم و پولشم خودم میدم اگه احتیاج به کمک شما شد به من کمک میکنین؟گفت نه اصلا پول درس ندارم تو هم رفتی سر کار باید پولاتو بذاری رو پول من خونه رو بزرگ کنیم منم قبول کردم سوشیانت بعد مادرش گفت نظامشم بذاره تا 50 سالگی چیزی به نامش نمیکنیم یعنی من قناعت کنم کار کنم خودم هم با این شرایط؟؟افسونگر من نگفتم نصف اموالشو به من بده گفتم تا حالا یه خونه و یه ماشین داشته مبارکش منم جهاز میبرم تو خونش زندگی کنیم بعدش که من پول نظام و کارمو دادم بهش اونم درامدشو گذاشت تو زندگی ده سال بعد هر چی اضافه شدمال هر دو!اتازه از شرطم هم گذشتم بعدشم آدمی که 2 ماه ادای دوست داشتن در میاره به هر علتی وقتی میگه قبول مهریه ای که قانون اازدواج قبول داره من که چیز نجومی نگفتم حالا من چه جوری بهش اعتماد میکردم اگر بعد از عقد هم بی علت یهو خبری ازش نمیشد چی اینقدر مردانگی نداشت زنگ بزنه بگه نمیخوام خودشو قایم کرد!!!منم زنگ نزدم بگم تو که آخرین بار کلی به دل من راه اومدی حالا چی شد!
    خب خودت باعث شدی هرجور می خوان باهت رفتار کنن..اخه ازدواج اینقد مهمه که ادم خورد بشه ؟؟؟یعنی چی قبول کردی خرج تحصیلتو نده!!!!!پس وظیفه شوهر چیه..

    تا حدی کوتاه اومدن خوبه نه اینکه دیگه کلا حق وحقوقتو نادیده بگیری!!!

    ببین منم دوست دارم سر کار برم..اما باید همسر ایندم چشم داشتی به حقوق من نداشته باشه و اینو بگه..ولی خب خودمم منطق دارم دیگه اگه توی زندگی مشترک لازم بود تمام

    حقوقمو می زارم..اما می خوام خودم پیشنهاد دهنده باشم

  14. 2 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    sahar67 (شنبه 02 خرداد 94), جویا (یکشنبه 03 خرداد 94)

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    خب عزیزم من تا حد زیادی با حرفهای خانوم مریم موافقم یعنی پول ومهریه ضامن خوشبختی نیست و این فقط یه شعار نیست به شدت تو زندگیم به این واقف بودم و اعتقاد داشتم
    اما.....

    اما این به این معنی نیست که از تمام حق و حقوق خودم میگذرم و به اینده ای که اصلا معلوم نیست اهمیت نمیدم به هیچ وجه


    به نظر من مهریتون بسیاربسیار معقول بوده


    اما اینکه شما فرمودین که نصف اموال مال شما باشه به نظرم شما فوق العاده ادم بی سیاست و ساده و البته صادقی هستین


    خب معلومه زنی که شاغله توقع داره تو زندگی همونقدر که زحمات همسرش دیده میشه مال خودشم دیده بشه و ازش سواستفاده نشه اما طرز بیان خیلی مهمه شما طلبکارانه برخورد کردی یعنی مجبوری اینکارو بکنی


    من اگه بودم میگفتم شما راجع به این قضیه نظرتون چیه؟


    من اگر پولی که در میارم مثل شما صادقانه تو زندگیمون هزینه کنم و پا به پاتون بیام و زمانی خونه بزرگی بخریم یا ماشینی چیزی اونوقت همه رو به نام خودتون میزنید؟ یا اصلا ازش میپرسیدم ایا شما اعتقاد داری که زنو شوهر بعد ازدواج هرچی به دست بیارن باید به اسم مرد باشه یا نه زحمات همسرتونو ندید نمیگیرید؟


    شما تو مرحله شناخت بودید خانومم من تعجب میکنم مسائل به این مهمی رو بعد دوماه عنوان کردی


    چیزی که من خودم تو دومین صحبتی که با همسرم کردم کامل راجع بهش صحبت کردم چون به راحتی از روی همین میشه فهمید طرف اصلا سیستم فکریش چطوریه وبه شناختت از طرف مقابل خیلی کمک میکنه اما شما نگفتی تا دوماه


    البته شما هروقتم میگفتید ایشون قبول نمیکرد تابلوه اما حداقل شما زودتر میفهمدید و این احساس الانو نداشتید


    شما وقتی راجع به هزینه دانشگاهتون حرف زدید و ایشون اون جواب مسخره که نه من هزینه تحصیلتو نمیدم باید به سیستم فکریه طرف میرسیدی


    تو این مواقع معمولا میگن تا هروقت بخوای درس بخونی من همه جوره ساپورتت میکنم البته مردایی که ببخشید
    شعور کافی داشته باشن


    همون جوری که اقایون میگن اقا مگه معامله است یا نمیدونم فلانه بهمانه و شما اشتباه کردین به نظرم اتفاقا ایشونم یعنی خاستگارتونم همه چیزو تو پول میده که خیلی راحت گفته نه من هزینه دانشگاهتو نمیدم پس کی بده خورزو خان؟


    پس خوشحال باشید همین الان خودشو نشون داد که چقدر واسش مهمید پس همون بهتر که رفت ولی شما هم خیلی مادی رفتی جلو


    من یه توصیه بهتون دارم به هیچ وجه از اول منم منم و غیره راه ننداز فقط ببین این خاستگارکه اومده از کدوم مدل مرداس ؟

    ازونایی که فقط دنبال سواستفادن وزنو به هیچ حساب نمیکنن یا نه ادم متعادلیه و اگه تو زندگی بهشون ثابت بشه زنشون زن زندگیه همه کاری واسش میکنن همین کافیه


    هیچ مردی اول کار نمیاد هم مهریه قبول کنه هم شرط نصف اموال خیالت راحت اما تو زندگی خیلیاشون اینکارو میکنن


    من خودم همسرم واسه مهریه کلی چک و چونه زد و به عبارتی یه ذره میترسید که مهریه که من گفتمو بپذیره اخرشم سیصد سکه کمتر از اونی که ما گفتیمو قبول کرد اما بعد دوسال

    از زندگی مشترکمون نصف خونه ای رو به نامم زد که معادل مهریه ام هستش و بارها گفته اگه اونموقع این شناخت الانو داشتم میگفتی سال تولدمم قبول میکردم پس سعی نکن از اول طرفو حسابی ببندی


    فقط سعی کن سیستم فکریشو بفهمی و بشناسیش


    مثلا من از همسرم دقیقا همون سوالی که به شما گفتمو پرسیدم ایشون گفتن کاملا بستگی به شرایط داره من مادیات برام مهم نیست و قلبا معتقدم منو تویی نباید تو زندگی باشه اما اگه

    بدونم زنم من من میکنه نه به هیچ وجه حاضر نیستم که چیزی به اسم زنم کنم چون زن مهریه داره اما اگه ببینم زنمم مثل خودمه مادیات واسش مهم نیست و همه دنیاش پول نیست و

    دنبال سو استفاده نیست حتی اگه پولی هم نداده باشه من به این معتقدم زنو شوهر هر چی به دست میارن نصف نصف باشه و ازم پرسید شما نظرت چیه وخوشبختانه منم دقیقا باهاشون هم عقیده بودم واقعا مادیات برام در درجات پایینه


    وشایدم باورتون نشه کل پولی که من برا خونه گذاشتم شاید سی تومن بود چون من تازه فارغ التحصیل بودموهنوز تو دوران طرح
    پول دیگه ای نداشتم و خداشاهده حتی یکبارم نگفتم

    که به اسمم کن خودش وقت قولنامه گفته بود که نصفشو به نام خانومم میزنم که حتی یکی از دوستاش که باهاش بود گفته بود به نظرم نکن اینکارو!!!!!!!


    اینهارو گفتم که بدونی لازم نیست از اول شمشیرو از رو ببندی سعی کن فقط با سوال کردن و تو موقعیت های مختلف قرار دادن طرفتو بشناسی و انتخاب کنی


    وگرنه محاله مردی از اول بیاد بگه باشه هرچی تو بگی


    من که همسرم در حد مرگ خواهان ازدواج با من بود مهریه 800 سکه رو قبول نکرد با اینکه تاحدی در توانشم بود

    یه جورایی هم با این همه داستان هایی که بعضی زنا سر شوهراشون درمیارن انصافا حقم دارن که قبول نکنن


    به نظرم در مورد های بعدی سیاست مدارانه ترو درست تر پیش برو
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید
    ویرایش توسط sahar67 : شنبه 02 خرداد 94 در ساعت 11:55


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.