به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 خرداد 94 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مى خوام خودكشى كنم

    دوستان من با مشكل افتضاحى روبه رو شدم كه قابل حل نيست به هيچ وجه قابل حل نيست دائم گريه ميكنم حوصله ندارم افسردگى شديد گرفتمنمى تونمم با روانشناس حرف بزنم چون پدر مادرم مشكل منو نميدونن ديگه به هيچ كس هيچ احساسى ندارم كسى برام مهم نيست فقط مى خوام خلاص شم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1393-8-30
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    10,896
    سطح
    69
    Points: 10,896, Level: 69
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 354
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,179

    تشکرشده 383 در 100 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام دوست عزیز
    اینجا نه کسی شما رو میشناسه نه درموردت قضاوت میکنه ،به نظرم مشکلتو با ما درمیون بزار شاید تونستیم راه حلی غیر از خود کشی براش پیدا کنیم .
    اول از خودت بگو چند سالته ،چیکاره ای، چی خوندی و...؟
    به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل ------که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 خرداد 94 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راستش خودكشى رو درست ميدونم چون مى خوام وقتى مردم پيش همه عزيز بشم اون وقته كه همه منو دوس خواهند داشت مى خوام بدونن چه قد ناراحت بودم .16 سالمه سال سومم رشتمم رياضيه آدم عرفانى هستم تا حالا به هيچ دخترى هم نيگا نكردم

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1393-8-30
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    10,896
    سطح
    69
    Points: 10,896, Level: 69
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 354
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,179

    تشکرشده 383 در 100 پست

    Rep Power
    42
    Array
    پسر خوب این همه راه هست برای جلب توجه خودکشی چرا اخه؟
    چرا به یه دخترم نگاه نکردی ترسیدی یا اعتقاد نداشتی ؟
    تو سال دیگه میخوای کنکور بدی باید کلی انگیزه و هدف داشته باشی، کلی تا حالا تلاش کردی و کلی راه باقی مونده که باید بری، اینقدر ادمها هستن که تو باید تو زندگیشون تاثیر بزاری، اینقدر جاها هست که باید بری ببینی ،حالا حالاها وقت برای مردن داری مطمئن باش.
    از مشکلت نگفتی چیو به پدر و مادرت نمیتونی بگی؟
    در ضمن شما روزی سه تا پست بیشتر نمیتونی بزاری پس سعی کن کامل باشه و اگر کسای دیگه هم سوال پرسیدن جواب بدی.
    به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل ------که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 خرداد 94 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از اون لحاظ كه فرمودين روزى سه تا پست بيشتر نميتونم بزارم جواب سوالاتونو ايشالله بهتر خواهم داد.راستش راجب به اون نگاه كردن كه فرمودين اعتقاد تداشتم منظورم اين بود كه يه آدم معتقدم .راستش اونايى كه ميدونى درست اما همه رو به خلاص شدن ترجيح ميدم مشكل من از اونجا شروع شد كه ما خانواده اى سرشار از صميميت محبت و....بوديم برادر زنمو اينام با ما هستن خيلى با هم صميمى هستيم يه روز به زن داداشم گفتم خيلى دوست دارم عاشقتم اونم برداءت بد كرد خودش كه خيلى دوسش داشتم ازم دور شد همه رو ازم دور كرد الانم اصلا فك ميكنه من تو خونه هم نيستم با همه شوخى و منم كه تو يه اتاق ميشينم و هيچى ديگه خيلى سعى كردم بفهمونم خييييلى ولى حرف حرف خودش بود الانم برادرم همه ازم دور شدن راستشو بخواى به برادرم چيزى نگفته شايد شما بگين اين كه چيزى نيست اما درك نميكنيد تو جامعه اى كه اين همه خلافكارو ناموس دزدو...وجود داره من با اين حرف از اونا بدتر شدم نفهمنت سخته ولى اشتباه بفهمنت كشنده است .هميشه دوس داشتم يه آدم فقير و ندارو بى كس باشم همه دلشون به حالم بسوزه در عين حال نرديك ترين به خدا باشم نميدونم چه ميليه ولى خيلى دوس دارم دوس دارم بهم ظلم بشه فقير باشم كسى رو نداشه باشم يه كارگر ندار بدبخت باشم دوس دارم مردم دلشون به حالم بسوزه تا دوسم داشته باشن.الانم با وجود دانستن تمامى آيات و روايات در مورد خودكشى مىنبودم را ترجيح ميدهم به هر حال اضافى هستم

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1393-8-30
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    10,896
    سطح
    69
    Points: 10,896, Level: 69
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 354
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,179

    تشکرشده 383 در 100 پست

    Rep Power
    42
    Array
    درمورد همسر برادرت احتمالا سنش کمه و کم تجربه گی میکنه .تو زیاد جدی نگیر، این قضیه رو فراموش کن اون هم چند وقت دیگه فراموش میکنه .
    اما چیزای دیگه که گفتی به نظرم اعتماد به نفست پایینه و باید کمی رو خودت کار کنی. توی سایت مقالات خوبی هست ،بد نیست بری بخونی و عمل کنی. بیرون هم کتاب و مشاوره کمکت میکنه به شرطی که عمل کنی به خواسته هاشون. البته من مشاور نیستم و به عنوان یه دوست نظرم و گفتم .
    ورزش کن ،حتما یه تفریح که ازش لذت میبری پیدا کن ،برای اینده برنامه ریزی کن مثلا 10 سال دیگه میخوای چی کاره باشی؟ چه ماشینی داشته باشی؟ برای رسیدن بهش باید چه کارهایی بکنی؟ تنها کسی که تو این دنیا میتونه بهت کمک کنه خودتی باید قوی بشی و عاقلانه تصمیم بگیری.
    امیدوارم موفق باشی
    به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل ------که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 تیر 01 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    118
    امتیاز
    8,291
    سطح
    61
    Points: 8,291, Level: 61
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    150

    تشکرشده 170 در 75 پست

    Rep Power
    30
    Array
    به نظر من به مادرت بگو
    من خودم اینطوریم یوقت اگه اشتباهی کنم یا سو تفاهمی پیش میاد به مادرم میگم اونم حلش میکنه
    به مادرت بگو من برا زن داداشم خیلی ارزش قایلم به چشم خواهری خیلی دوسش دارم...
    اگه مادرت هیچی نگفت و براش جای تعجب نبود ادامه بده که به زن داداشم اینو گفتم فکنم اون ازم دلخور شده دچار سو تفاهم شده شما بهش بگو که من منظوری نداشتم

    این تجربهء منه یعنی واسه منه...شما خودت مادرتو میشناسی اگه سنگه صبورته و باهاش راحتی این راهو امتحان کن

  8. کاربر روبرو از پست مفید cheshmakk تشکرکرده است .

    اقای نجار (جمعه 01 خرداد 94)

  9. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 خرداد 94 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راستش هر چيزيم بشه قصدم خودكشى نخواهد بود ولى واقعا افسردم وقت امتحاناته اصلا دست خودم نيست كتابو باز ميكنم هر چى ميخونم هى حواسم ميره رو اون موضوع. نميدونم چرا دركم نميكنن بابا من مثل برادرش بودم اصلا ميگم زندگيمون باهم بودم خواهر نداشتم خواهرم بود واقعا دوسش داشتم ضربه بزرگى بهم زد الان اصلا فك نميكنه من چه قد ناراحتم خيلى دعا كردم اما نتيجه نگرفتم نميدونم چرا من كه تا حالا گناه زيادى نكردم همش تو خونم . همه فك ميكنن خيلى شادم چون همه كسو ميخندونم به خودم كه ميرسيم درجا اشكم سرازير ميشه. به نظرتون برم بهش بگم اين طور ناراحتم اشتباه متوجه شدى؟در ضمن اون دوست عزيزمون گفت برو به ماكانت بگو ولى با مامانم خيلى صميمى نيستم يعنى ازم بدش نمياد فقط مال اين درد دلو اينا نيست.نميدونم شما راهنمايى كنيد

  10. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    گفتی با برادرت و همسرش توی یک خونه زندگی می کنید.

    شاید حرفتون را طوری زدید ایشون اشتباه متوجه شده. لزومی هم نداشته که از علاقتون بهش چیزی بگید.
    اگر علاقه خواهر برادری بوده با رفتار مشخص می شد. می تونستید با یک جمله درست در جمع بگید.

    به هر حال شما برای ایشون نامحرمی.
    برای یک خانم خیلی سخته که حس کنه دائم (با شما زندگی می کنند) زیر نگاه خاص یک نامحرمه.
    ابراز علاقه شما شرایط را براش سخت کرده. شاید هم برای همین باهاتون صحبت نمی کنه و ارتباطش را کم کرده، که راحت تر باشه.

    راستش را بخواهی کار نسنجیده ای کردی.
    عروستون هم بهترین راهی که به نظرش رسیده برای محافظت از خودش و زندگیش با برادرت انتخاب کرده.
    به نظر نمی رسه دختر بدی باشه. کاری هم که می کنه عجیب نیست.

    اما اگه من جای شما بودم !
    اتفاقیه که افتاده.
    همه ما تو زندگیهامون یه عالمه اشتباه می کنیم و کردیم.
    شما تنها کسی نیستی که اشتباه کردی.

    می تونی با عملت نشون بدی که منظور بدی نداشتی. لازم نیست دوباره بری بهش بگی.
    بیشتر توی اتاق خودت باش و سعی کن وقتی همه جمع هستند شما هم کنار بقیه باشی.
    اما با خانم برادرت تنها نباشی تا اون هم احساس امنیت و راحتی کنه.

    بهش فکر نکن.
    چون اگه بهش فکر کنی هر بار که می بینیش دست و پات را گم می کنی که رفتار درست چیه.
    وقتی فراموشش کنی، رفتارت عادی می شه.
    پس، فراموش کن.


    در مورد بقیه مشکلاتت
    باید به روانشناس مراجعه کنی
    شما وظیفه خندوندن دیگران را ندارید. این همه غصه خوردن و گریه کردن اون هم برای یک پسر طبیعی نیست.
    افکاری که گفتید اصلا عادی نیست. دوست دارم بدبخت باشم تا دیگران دوستم داشته باشند. دوست دارم فقیر و ندار باشم تا دلشون برام بسوزه و .......
    افکار مخربیه و زندگیت را خراب می کن.
    برو روانشناس.
    هیچ کس هم بخاطر بدبخت بودن و تلف کردن عمرش مدال افتخار نگرفته که شما دومیش باشی. گیرم دل همه عالم برای شما بسوزه، می شه واست زندگی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : جمعه 01 خرداد 94 در ساعت 16:10

  11. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    اقای نجار (جمعه 01 خرداد 94)

  12. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 خرداد 94 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راستش شيدا خانوم ما خانواده هاى عادى نبوديم هممون خواهر برادر بوديم يعنى برام خيلى سخته اين طورى ازم دور بشن .حالا اين مشكل پيش اومده من زياد پيششون نباشم چرا اونا منو فراموش ميكنن؟چه جورى ؟انگار چيزى نشده بىخيلى شادن اصلا يه نگا به من نميكنن.اين طورى هم نيست كه ازم كناره بكشه البته باهام قهره اما تو جمعمون با همه شوخى ميكنه اصلا انگار من نيستم چرا من اونو اينقد دوست داشتم حالا اون منو كامل يادش رفته؟؟؟حالا اون هيچى چرا بقيه نميگن اين پسر چرا هى تو خودشه چرا صداش نكنيم پيش خودمون؟؟!!!انگار از اول اضافى بودم منم نيستم مشكلى پيش نمياد. اصلا نميتونمم فراموش كنم ميدونى چرا؟چون من مثل پسر هاى ديگه نيستم هميشه تو خونم تمام زندگيم خونوادمه حالا ديگه كسى رو نخواهم داشت چى رو فراموش كنم هرروز همديگرو ميبينيم و هرروز درباره ناراحتى و ..... اين همه خاطرات با هم داشتيم و...يه راه پيشنهاد كنيد منو دوست داشته باشن هرگز هم هيچ خطايى به عنوان پسر خانواده نكردم نميدونم چرا.راهنماييم كنيد يه كم دوسم داشته باشن آخه اين كه راه نداره!!!!نميدونم خيلى خستم چرا اينجوريه .ينى بهش نگم ديوونه ميشم بگم بابا من هموم فلانيم چه جورى اين فكر بسرت زده؟؟؟!!!


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.