سلام دوستان عزیز
من دختری25 ساله هستم و همسرم 32 سال سن دارند,حدودا 10 سالی هست که در عقد بسر می برم و به این علت این دوران طولانی شد که همسرم حدود 6سالی خارج از کشور در مقطع دکترا تحصیل و کار می کرد.و من هم در ایران مدرک کارشناسی خود را گرفتم و درحال حاضر دانشجو رشته مهندسی پزشکی می باشم.از اوایل ازدواجمون همسرم چت می کردند و یه مدتی با خانومی متاهل اشنا شده بود و رابطه صمیمی و عاشقانه ای بینشون ایجاد شده بود تا حدی که ایشون نسبت به من سرد شده بود و بهانه های بسیاری می گرفت و تا مرز طلاق پیش رفتیم. ایشون روزهای اول عقدمون بر سر مهریه و اختلافات خانوادگی روی من دست بلند کرد.پدر شوهرم به اجبار همسرم و پدر خودم زمینی را مهر من کرد و پدر من در قبالش مغازه ای را به من هدیه داد اما چون هنوز سند نداره پدرم به نامم نزدند.یکسالی میشه که همسرم به ایران اومده و در این مدت به چت کردنش ادامه داد و من را سر بهانه های کوچک به باد کتک میداد من به ایشون فرصت زیادی دادم تا خودش را اصلا ح کنه اما فایده ای نداشت ،یک ماه مانده به عروسیمون متوجه شدم همسرم با دختری در رابطه است و با هم بیرون می رفتند من به ایشون دوباره یک ماه فرصت دادم اما متاسفانه بعد از 3 روز دوباره زیر قول خودش زد و اونوقت دیگه من بریدم و بهش گفتم تصمیم به جدایی دارم.
من در این مدت یکسال به خانه ی مادرشوهرم می رفتم و هیچ وقت همسرمو تنها نمی گذاشتمو تمام کارهایش اعم از غذا درست کردن و لباس شستن و ... انجام میدادم و تا جاییکه می توانستم به خودم می رسیدم اما همسرم محبت و مهربونیه من را نمیدید .
در حال حاضر ما یک ماهی میشه دور از هم زندگی می کنیم فقط هفته ی پیش برای صحبت های اخریمون ایشونو دیدم که دوباره به طرز فجیعی منو کتک زد و من به پزشکی قانونی مراجعه کردم و وکیلم دنبال شکایت از ایشان است.
با مشاوره نیز صحبت کردم و نظر مشاوره این است که ایشان بیماری روانی هست و بایستی به روانپزشک مراجعه کنندو زندگی با چنین شخصی بسیار مشکل می باشد.همسرم این روزها احساس ندامت می کند و می گوید که من قدردان محبتهای تو نبودم و خواستار برگشت من است اما من دیگر علاقه ای به ایشون ندارم و از ادامه ی زندگی با ایشون می ترسم . دوستان عزیز خواهشا منو راهنمایی کنید ؟
- - - Updated - - -
نحوه ی اشناییتمون: همسرم نوه ی دایی مامانمه و ایشون پس از شکست عشقی که مواجه میشه به پیشنهاد خانواده اش در سن 24 سالگی با حالت افسرده به خواستگاری من میاد ، دختری که باهاش دوست بوده فردی بی بند وبار و بدحجاب و پولدار بوده اما همسرم دوست دخترشو با پسر دیگه ای می بینه و به خاطر خیانتش از او جدا میشه و به دلیل پاک بودنم من را انتخاب می کنند
خصوصیات من و همسرم :ایشون فردی خوش تیپ و خوش هیکله ،بسیار باهوشه پشتکار زیادی داره ،بسیار کمال طلب(هرکاری باید بدون نقص انجام شود) و سلطه گر (حرف فقط باید حرف خودش باشه) ،مغرور(کسیو بالاتر از خودش نمی بینه), دهن بین (خانوادش براش تصمیم می گیرن، حتی برای درس خوندن من وقتی خانوادش نسبت به درس خوندن من مخالفت کردن همسرم هم سر هر مشکلی بهانه ی درس منو میاورد تا حدی که کتاب دفترهای منو پاره کرد و نمی گذاشت برم دانشگاه اما من اجازه ندادم مانع درس خوندن من بشه) ،عصبیه و به سرو صدا بسیار حساسه،وسواس بسیاری داره طوریکه من نمی تونم به موهاش و حوله ها و کلا وسایل شخصیش دست بزنم این وسواسش به صورت وسواس فکری هم هست ،اگر روی یه مساله ای حساس بشه مدام بهش فکر می کنه ،برای خودش خوب خرج می کنه اما واسه من هرچی خرج کرده حسابشو داره و من باید پولشو بدم .وقتی میومد ایران واسه من سوغاتی نمی گرفت می گفت که هیچ انگیزه ای ندارم برات هدیه بخرم!کلا بسیار پول دوسته ،همیشه به من می گفت که من باید با کسی ازدواج می کردم که از خانواده ی خانمم به من چیزی می رسید . اهل دود و سیگار و مشروب نیست،دوستان کمی داره فقط با همکارهاش در ارتباطه .
این مدت 10 سال عقدمون ما رابطه کامل نداشتیم چون معتقد بود این رابطه وقتی باید صورت بگیره که زیر یه سقف باشیم اما من گاهی اوقات بهش اصرار به داشتن رابطه کامل می کردم چون پیش خودم فکر می کردم شاید خیانتهاش به این دلیل باشه اما قبول نمی کرد!
من فردی اروم هستم اما وقتی با همسرم بودم علی رغم مشکلاتمون شاد و پرانرژی بودم،مهربون و بسیار دلرحمم، از نظر ظاهری اونطور که همسرم می گفت خوش قیافه هستم و نه خیلی لاغر و نه چاقم.قبلا منفعلانه با همسرم برخورد می کردم چون خیلی دوستش داشتم و وابسته اش شده بودم اما 1سالی میشه که از خودم دفاع می کنم و نسبت به رفتارهاش اعتراض می کنم.با خانوادش با احترام برخورد می کردم و در انجام کارهاشون بهشون کمک می کردم.خیلی این چند سال صبورو با گذشت بودم طوریکه معمولا همسرم را هر یکسال یکبار میدیدم .
ببخشید اگر طولانی شدو ممنونم از اینکه وقت می گذارید و مشکل منو می خونید!
علاقه مندی ها (Bookmarks)