به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 دی 94 [ 15:17]
    تاریخ عضویت
    1392-6-03
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,982
    سطح
    26
    Points: 1,982, Level: 26
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    11

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ارتباط مستقيم رفتار همسرم با من، با ارتباط من و خانواده اش

    با سلام خدمت همه دوستان.
    حدود 3 سال و نيمه كه ازدواج كردم و يه دختر 1 سال و نيمه داريم. مشكلم اينه كه همسرم خوشي و ناخوشي در رفتارش برميگرده به رفتار من با خانوادش. الان تقريبا 3 روزه كه باهام به حالت قهر هستش ولي نمي دونم چرا؟! ولي با شناختي كه ازش پيدا كردم تو اين مدت، ميدونم كه اين موضوع به خانوادش مربوطه. چون هروقت شاده و باهام بي نهايت مهربونه و حاضره منو پرستش كنه درست موقعيه كه مثلا من رفتم خونشون يا به خواهرش كه بي نهايت به هم وابسته ان (مخصوصا خواهرش) زنگ زدم و حالشو پرسيدم و... هروقت هم كه ناخوشه و كلا به زمين و زمان بيخودي ناسزا ميگه درست زمانيه كه من كمتر به خانوادش سرميزنم.
    من قبلا خيلي زود به زود به خانوادش سر مي زدم (تقريبا هر هفته يا هفته اي 2بار)و تقريبا هفته اي چند بار به مادر و خواهرش زنگ مي زدم و حالشونو جويا ميشدم. اما رفتار اونها روز به روز با من غيرمحترمانه تر ميشد. اما جاري بزرگتر من كه هميشه ميگه: "خونه اينها فقط سالي 2بار. وگرنه پررو ميشن و بي احترامي ميكنن" و واقعا هم حتي همون سالي 2بار رو هم به زور ميره، ميبينم كه الان خيلي براش احترام قاعلن و كافيه سرش دردبگيره تامادرشوهرم ماشين دربست بگيره بره خدمتش. اما من كه براي هر مريضي و خوشيشون كنارشونم حتي بدترين مريضيهارو هم گرفتم حتي زنگ نميزنن حالمو هم بپرسن!
    من كه نتيجه عكس العملهاي اونهارو ديدم با خوندن تاپيكها وراهنماييهاي اين سايت تصميم گرفتم رابطه مو كمتر كنم باهاشون(مثلا ماهي يكبار) و سرسنگينتر و محترمانه تر. با حساسيت كمتر. اما متاسفانه همسرم رفتارش روز به روز بدتر ميشه و هفته هايي كه نميرم خونشون توخونه تاچند روزحكومت نظاميه و بي دليل به زمين و زمان ناسزا ميگه و منتظر كوچكترين بهونه ايه تا قاطي كنه. همش تو خودشه و عصبي. اينم بگم كه من به همين دليل ارتباطمو با خونواده خودم هم كمتر كردم و اگه هم ميرم فقط تعارف ميكنم كه شماهم مياي يا نه و اصراري نميكنم.(منزل پدرم در شهرما و نزديك ما و منزل پدر ايشان درشهر مجاور -حدود15 دقيقه)
    حالا سوال من اينجاست دوستان.
    1)آيا واقعا بايد بين ارتباط تنگاتنگ با خانواده همسرم ويا تحمل برخورد خشن و آزاردهنده همسرم يكي رو انتخاب كنم؟
    2) اگه اينطوره كدوم يكي رو پيشنهاد ميكنيد؟

    مشكل ديگرم هم وابستگي شديد خواهرشوهرم به همسرمه كه روزي چندين بار به همسرم زنگ ميزنه وحالشو جويا ميشه و اين وابستگي بيش از حد منو عصبي ميكنه. همسرم هم عادت كرده كه هرروز صداشو بشنوه و اگه يه روز اون زنگ نزنه حتما همسرم زنگ ميزنه و با لحن خيلي مهربوني باهم حرف ميزنن انگار كه باعشقشون دارن حرف ميزنن. مرتب هم خواهرشوهرم اس ام اس ميده و حال همسرمو جويا ميشه. (خواهر شوهرم تهران هست و ما شهرستان).بعضي وقتها كه به خواهرشوهرم ميگم چرا اينقدر خودتو اذيت ميكني و نگران داداشتي، ميگه دست خودم نيست. اينم بگم كه خواهرشوهرم كلا به خانوادش خيلي وابستست ولي به اين داداشش بيشتر از 2 داداش ديگه.
    خلاصه اينكه انگار من يه شخص سومم تو زندگي اينها و معمولا خانواده و خواهر برادرها همه چيشونو به هم ميگن و عروسها براشون حكم افراد غريبه رو دارن.

    وضعيت روحيم اصلا خوب نيست دوستان. احساس ميكنم خيلي تنهام. لطفا درحد چند كلمه هم شده منو راهنمايي كنيد.
    ویرایش توسط lena : یکشنبه 27 اردیبهشت 94 در ساعت 15:19

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    حالت اول:

    شما به خانواده همسرت محبت می کنی در ازاش زندگی زناشویی آروم و خوبی داری (+++++) ولی اونها زیاد بهت محبت و توجه نمی کنند و زمان بیماری بهت سر نمی زنند (-)

    حالت دوم:
    شما به خانواده همسرت محبت نمی کنی در ازاش زندگی خودت آشفته می شه و همسرت عصبی و خودت از محبت همسرت محروم و بچه ات در فضای ناآرام رابطه شما و همسرت قرار می گیره و تربیتش مشکل می شه (----------------) در عوض فکر می کنی که احترام بیشتری برات قائلند و شاید اگر یه روزی مریض شدی بهت زنگ بزنند (+)

    مثبت منفی ها را ببین و خودت بگو کدوم حالت بهتره.


    سوال من این هست که آیا با تغییر رفتارت با خانواده همسرت چیز خاصی نصیبت شده؟ مثلا توجه یا احترام بیشتر از سمت اونا، درک بهتری نسبت به شرایطت یا حتی احساس غرور شخصی و احساس محترم و خواستنی تر بودن؟ یعنی اون مثبت آخری که دادم را تا حالا گرفتی یا نه؟ هر چند اگر بگیریش هم به نظرم در ازای اون همه منفی ارزشی نداره.

    سوال دیگه این که رفت و آمد با خانواده همسرت برات سخت بود؟ سالهایی که باهاشون رابطه خوبی داشتی به سختی انجام می دادی یا معمولی بود؟ چرا یه کار معمولی را می ذاری کنار که زندگیت اینقدر نا آروم بشه؟ خونه مادرشوهر رفتن اینقدر سخته؟ بهت بی احترامی می کردن تو خونشون؟ معذب بودی؟

    جاری شما یه آدم جداست با شخصیت و زندگی جدا. همسرش هم یه نفر دیگه است. نسخه زندگیت را از روی زندگی اون می نویسی؟

    من تجربه زندگی مشترک ندارم و نمی دونم عملا حرفهایی که می گم چقدر قابل اجراست. ولی به جای نگاه کردن به زندگی جاریت، به زندگی خودت فکر کن و شرایط خودت را با داشته های خودت بسنج.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  3. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), ammin (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), واحد (دوشنبه 28 اردیبهشت 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 دی 94 [ 15:17]
    تاریخ عضویت
    1392-6-03
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,982
    سطح
    26
    Points: 1,982, Level: 26
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    11

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شيداي عزيز ممنون از پاسخت و وقتي كه گذاشتي
    كاملا حق با شماست درمورد + و - ها. ولي مسئله اينجاست كه اون محبتي كه در حالت اول از همسرم ميگيرم چون ميدونم به خاطر خودم نيست و به خاطر خانوادشه هيچ ارزشي برام نداره ومنو از همسرم متنفر ميكنه. شايد باورتون نشه ولي خصوصي ترين رفتارهاش با من هم به همين موضوع بستگي داره. خيلي حال بدي بهم دست ميده وقتي ميبينم حتي احساسات ج ن س ي ش هم به نوع رابطم با خانوادش برميگرده. (مخصوصا خواهرش)

    نكته ديگه اينكه درحالت اول خانوادش نه تنها محبت نميكنن بلكه كلي حرف و حديث پشت سرم درميارن هربار و هردفعه يه داستاني برام درست ميكنن تو فاميل و از يه رفتار ساده من يه كوه ميسازن و تامدتها كشش ميدن بين خودشون و منكه حوصله كش دادن موضوعاتو ندارم خيلي اذيت ميشم و رابطه من وهمسرم هم به نوعي كدر ميشه.چون اون فقط حرفهاي اونها روباور ميكنه و اصلا حرفهاي منو نميشنوه.
    ویرایش توسط lena : یکشنبه 27 اردیبهشت 94 در ساعت 16:01

  5. 2 کاربر از پست مفید lena تشکرکرده اند .

    نیکیا (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), شیدا. (پنجشنبه 04 تیر 94)

  6. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    زندگی همینه. مجموعه ای از خوب و بدها. مثبت و منفی ها. نمی شه که همه خوبها را با هم داشته باشی. ولی می تونی کاری کنی که بهترین برآورد را داشته باشی. حالا که امتحان کردی و دقت کردی می بینی که فاصله گرفتن از خانواده همسرت، زندگی زناشوییت را خراب می کنه. شما تمام روزهای هفته و زندگیت را با شوهر و بچه ات هستی و اصل زندگیت در ارتباط با اونها تعریف شده، داری این اصل را خراب می کنی به خاطر هفته ای یک یا دو روز.

    می تونی به جای قطع ارتباط رابطه ات را با خانواده همسرت کمی تغییر بدی. رفت و آمد یا تماسها باشه اما با رعایت یه حد و مرزهایی.
    یه کم سخته اما شدنیه.
    مثالی که خودتون زدید دقت کنید. سه تا برادر در یک خونه، اما خواهرشون با یکی صمیمی تره. یکی از برادرها به خانواده وابسته تره. پس مساله فقط حضور فیزیکی نیست، رفتار شما هم تعیین کننده است. سه برادر در شرایط تقریبا یکسان، بخاطر شخصیت و رفتارهای متفاوت، رابطه های متفاوتی را با خانواده شون شکل دادند.

    شما هم می تونی همچنان از نظر فیزیکی و ظاهری رفت و آمد داشته باشی اما رفتارهای مدیریت شده تری داشته باشی، تا بازخوردهای بهتری بگیری (حرفهایی که پشت سرت می زنند یا احترامی که می ذارند و ...) روی این قسمت کار کن.

    یه جمله آخرش گفتی که به نظرم خطای برداشت شماست. "محبتی که از همسرم می گیرم به خاطر خودم نیست، به خاطر خانواده شه"
    اگر همسرت سردرد شدید داشته باشه می تونه ناز شما را بکشه؟
    اگر مشکل مالی شدیدی واسش پیش بیاد و تو بحران مالی باشه بداخلاق و عصبی نمی شه؟ از ترک دیوار تا گرمی هوا را می کنه بهانه که سر شما یا بچه داد بزنه.
    در عوض وقتی اوضاع مالیش رو به راهه، با شما هم برخورد بهتری داره و وقت بیشتری برای تفریح و با هم بودن و ... می ذاره. معنیش این نیست که شما را به خاطر پول دوست داره. معنیش اینه که خیالش راحته و آرامش داره و آرامشش را با شما سهیم می شه. نتیجه این شادی را می آره تو خونه برای شما.

    در مورد خانواده اش هم اینطور نگاه کن. اونا رو خیلی دوست داره و دلبستگی بهشون داره.
    وقتی از جانب اونا خیالش راحته آرامش خاطر داره و با شما هم بهتر برخورد می کنه. ناراحتی اونا براش قابل تحمل نیست و اگه حس کنه ناراحتن یا ازشون دور شده، عصبی می شه. آدم عصبی هم توی غذا خوردن و حرف زدن و ... همه چی (حتی رابطه جنسی که مثال زدید) حالش بده و عصبیه.

    رفتار خوب شوهرت با شما رابطه مستقیم با آرامش همسرت داره، نه با خانواده اش.
    هر طوری این آرامش به هم بخوره، با شما خوب رفتار نمی کنه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), lena (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), واحد (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), نیکیا (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (دوشنبه 04 خرداد 94)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 اردیبهشت 95 [ 02:16]
    تاریخ عضویت
    1393-12-26
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    442
    سطح
    8
    Points: 442, Level: 8
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 39 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم
    من تجربه ام دقیقا مثل شما ست، میتونم درک کنم..به قول شیدا جان،روابط فیزیکی تونو کم نکن..حداقل یه دفعه قطع نکن!و بسپر به زمان.ولی حرفات مدیریت شده باشه
    وخیلی خیلی رسمی و محترمانه و مودب که اتو دست کسی ندی و در عین حال حریم زندکی تو حفظ کنی...و صد البته که به همسرت نباید اعلام کنی، میخوام دیگه فلان باشم و بهمان باشم...وگرنه موضع گیری میکنه!!!!هیچ وقت بد خانوادشو نگو!هرگز!
    در مورد تلفن خواهرش هم با ناز و عشوه بگو
    وقتی با همیم بیا گوشیامون رو خاموش یا سایلنت کنیم، که تو خونه آرامش داشته باشیم!!!نزار بفهمه به خاطر خواهرشه!!!
    خواهرشم هم یواشیواش از سرش میافته
    !!!
    سعی کن روابط عاطفی تو با خمس ت زیاد. و تقویت کنی بذار با تو بیشتر بهش خوش بگذره،بهونه و اینا رو بذار کنار.وو

  9. 4 کاربر از پست مفید khazanhamishegi تشکرکرده اند .

    lena (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), واحد (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), نیکیا (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), شیدا. (یکشنبه 27 اردیبهشت 94)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 دی 94 [ 15:17]
    تاریخ عضویت
    1392-6-03
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,982
    سطح
    26
    Points: 1,982, Level: 26
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    11

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم دوستان عزيز از راهنماييهاي خوبتون. همين كارو ميكنم. ديشب كه خيلي تو خودش بود بهش گفت از مامانت چه خبر؟ خيلي وقته بهش سر نزديم. اين تعطيلاتم نشستيم خونه نرفتيم يه سر بزنيم. اين هفته حتما يه سري بزنيم بهشون.
    يه دفعه ديدم در عرض چند ثانيه از ان رو به اون رو شد و به قول دوستمون شيدا آرامشش برگشت سريع (به طرز تابلويي)
    حالا بگذريم. به قول شيدا جان مهم ارامش خودشه كه به من و دخترم هم منتقل كردو بعدش كلي با دخترم بازي كردن و همش هم منو صدا مي زد كه تو هم بيا بازي كنيم!!!
    فقط يه كم ديگه احساس ميكنم گرفتست كه اونهم ميدونم به خاطر خواهرشه. آخه خواهرش مرتب به خودشو ادارش زنگ ميزنه. هفته پيش بهم زنگ زد و گفت چرا برادرم گوشيش خاموشه نگرانشم.(كافيه هميشه 5 دقيقه گوشيه همسرم خاموش باشه تا اون زنگ بزنه) منم گفتم ماموريت رفته از اداره شون بيرون. نگران نباش. گفت شماره اداره شو بده.(درحالي كه داشت شمارشو و روزي چند بار به ادارش زنگ ميزد) گفتم مگه نداري شمارشو؟ گفت نه. گفتم خودش مياد اداره بهش ميگم بهت زنگ بزنه. زياد از اين حرفم خوشش نيومد.(دليل اين حرفم اين بود كه مرتب زنگ ميزد همون لحظه ادارشون و جلوي همكاراش صحيح نبود. حالا همكاراش فكر ميكنن همسرشه كه اينهمه زنگ ميزنه بيخودي)
    خلاصه بعد از اون جريان خانم برامون قيافه گرفتن و صددرصد به همسرم هم گفته. چون يكي دو روز بعدش كه همسرم باهاش تلفني حرف ميزد و قطع كرد يه دفعه اومد الكي بشقابها رو بهم ميكوبيد و الكي به زمين و زمان فحش ميداد و از همون روز هم اخلاقش باهام خيلي بد شد. انگار قهر باشه باهام همراه با عصبانيت شديد. كه هرچي هم ازش ميپرسيدم چي شده ميگفت هيچي و وقتي اصرار كردم گفت: همينقدر بدون رفتارهاي من جواب رفتارهاي خودته!
    درحال حاضر خواهرش ديگه به من زنگ نميزنه و تو ‍ژست شديده. همسرم هم هروقت كه خواهرش رابطش بامن اينجوري ميشه بامن خيلي ميره تو خودش و اصلا سيستمش به هم ميريزه. هميشه هم نديدحقو ميده به خواهرش .

    حالا سوال من اينه دوستان:
    1.آيا لازمه من جرياني كه درخصوص شماره تلفن اداره پيش اومد براي همسرم تعريف كنم همراه با ذكر دليلش؟
    2.در مورد خواهرش چه رويكردي داشته باشم در رابطه با اين موضوع و كلا؟ لطفا ازم نخواين كه بهش زنگ بزنم چون كافيه يه بار زنگ بزنم و اون ديگه ولم نميكنه. ديگه روزي 6 بار بايد بهم زنگ بزنه و من هم كلا ادميم كه حوصله تلفني حرف زدن زيادو ندارم اونهم با خواهر شوهري كه از از هر حرفم هزارتا اتو ميگيره و داستان ميسازه!

  11. کاربر روبرو از پست مفید lena تشکرکرده است .

    شیدا. (پنجشنبه 04 تیر 94)

  12. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    در مورد تلفن خواهرش به اداره
    فکر می کنم اشتباه شما این بوده که سعی کردید برای همسرتون اعتباری که به شما مربوط نبود را حفظ کنید.

    اگر خواهرش زنگ بزنه همکاراش فکر می کنن منم
    و از اعتبار همسرم پیش همکارهاش کم می شه که خانمش مرتب موقع کارش مزاحم بشه یا ... (هر چند من فکر می کنم داری توجیه می کنی. حرصت گرفته بود بهش شماره ندادی )

    اول این که از طرف همکارها
    همکاری که اینقدر فضول باشه از روی کالرآی دی می فهمه تلفن از شهر دیگه است
    همکار فضول با شماره موبایل شما آشناست
    با صدای شما آشناست
    اینقدر می فهمه که شما اگه با همسرت کار داری و ببینی اداره نیست زنگ می زنی موبایلش، نه که پشت سر هم زنگ بزنی اداره

    از سمت خواهر همسرت و این که شماره را بهش ندادی
    خواهر همسرت امروز هم شماره اش را نداشته باشه، تا شب از برادرش می گیره، پس بی خودی خودت را سبک کردی

    از سمت همسرت
    با رفتارت همیشه احترام و اعتبار همسرت را حفظ کن
    اما مثل مادر مراقبش نباش.
    به شما ربطی نداره که ایشون رابطه اش با خواهرش را بلد نیست یا نمی خواد کنترل کنه و توی اداره ممکنه از نظر همکارهاش زیر سوال بره. شما مسئول رفتارهای خودت با همسرت هستی، نه رفتارهای دیگران با همسرت! اونم خواهرش که اینقدر به هم نزدیکند و شما نفر سوم رابطه هستی، نه عنصر واسطه ( اگر خواهر خودت بود، نفر سوم نبودی، واسطه رابطه همسرت و خواهرت بودی و تا حدودی کنترل رابطه به شما هم مربوط بود. اما در مورد خواهرش شما هیچ کاره ای. مثل این که همسرت بخواد رابطه شما و برادرت را مدیریت کنه !! )

    به نظر من در مورد اون تلفن اشتباه کردی که شماره ندادی.
    درکتون می کنم. از خواهر شوهرت ناراحت و خسته ای و خواستی یه جیزی بگی که احساس سبکی کنی و یه جورایی تلافی کنی. ولی بی سیاست و بی موقع !
    می دونم منظور و هدفت چی بوده. ولی کلا خراب کردی. راهش این نبوده. بازم خودت را خراب کردی، نه اون.

    فکر شده تر و با سیاست تر رفتار کن. نه مثل دختر بچه ها
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : دوشنبه 28 اردیبهشت 94 در ساعت 13:16

  13. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    lena (دوشنبه 28 اردیبهشت 94)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 دی 94 [ 15:17]
    تاریخ عضویت
    1392-6-03
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,982
    سطح
    26
    Points: 1,982, Level: 26
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    11

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم شيداي عزيز با راهنماييهاي خوبت. واقعا صحبتهاتون سنجيدست و درعمل همينطوره.
    من مشكل اصليم سادگي و بي سياستيمه و اينكه بعد از گذشت 34 سال از عمرم تازه معني كلمه سياستو فهميدم! اينكه حتي دشمنت هم نفهمه كه چي تو دلت ميگذره...حقيقتش تاحالا سياست داشتنو چيز بدي ميدونستم و فكر ميكردم مال ادمهاي دور از جون عوضيه. ولي حالا ميفهمم كه سياست هم جزئي از عقله و حتي پيغمبر ماهم بهش توصيه كرده بودند.(الان حديثش يادم نيست)
    اينارو براي كساني مينويسم كه مثل من فكر ميكردند. چون در عمل بعد از 34 سال زندگي فهميدم سادگي و بي شيله پيله زندگي كردن و اينكه هرچيزي كه در دل داري بر زبان آوري، دليل بر خوب بودن نيست بلكه جسارتا دليل بر حماقت و ناداني است...
    به اميد روزي كه زنان سرزمينم طوري رفتار نكنند كه كژانديشان سوء استفاده كنند...

    درود شيداجان

  15. 2 کاربر از پست مفید lena تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (دوشنبه 04 خرداد 94), شیدا. (پنجشنبه 04 تیر 94)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 دی 94 [ 15:17]
    تاریخ عضویت
    1392-6-03
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,982
    سطح
    26
    Points: 1,982, Level: 26
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    11

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان عزيز، زنان خسته سرزمينم
    دوست دارم براتون از نتيجه عملكردم تا اين لحظه بعد از بكارگيري توصيه هاي دوستان و كارشناسان اين سايت بي نظير، خصوصا شيداي عزيز بگم.
    دوستان ميتونم بگم اين دستورالعملها معجزه ميكنه. حالا ديگه من هر هفته يا شايد بعد از اين هر 2 هفته يك بار به خونواده همسرم سر ميزنم. ولي اينو ياد گرفتم كه وقتي اونجا ميرم خيلي رسمي ولي محترمانه و مودبانه رفتار كنم و اصلا باهاشون صميمي نشم. اينجوري احترام خودمم بهتر حفظ ميشه. حتي المكان مدت زمان موندنم اونجارو هم تقليل دادم.

    نكته دوم اينكه هيچ وقت حرف خونواده شوهرمو حتي اگه بدي يا بي احترامي هم ديدم به روي شوهرم نيارم و سكوت اختيار كنم.(به عنوان مثال ما هروقت از خونه اونهابرميگشتيم من تو همون ماشين شروع ميكردم بي احتراميهاي اونها رو به رخ شوهرم ميكشيدم و شوهرم تا مدتها اعصابش به هم ميريخت و برخورد بدي هم با من مي كرد. اما اينبار وقتي بعد از مدت زيادي حدود يك ماه به اونجا رفتم مادرشوهرم حتي به استقبال ما نيومد و حتي از اشپزخونه بيرون هم نيومد و وقتي من رفتم براي سلام عليك، برخورد خيلي سردي كرد،پدر شوهرم هم همينطور، من اصلا نه به روي خودم اوردم و نه همسرم. وقتي هم از اونجا اومديم هيچ اشاره اري به بي احتراميهاي اونها نكردم وكاملا خودمو بي تفاوت نشون دادم. همسرم روحيش فوق العاده بود و ازم خواست بريم به خونواده من هم سربزنيم!واونجا كلي سرحال و خوشرو بود-برعكس دفعات قبلي-و تا همين لحظه هم برخوردش و رفتارش با من خيلي خيلي تغيير كرده)

    نكته سوم و خيلي خيلي مهم اينكه: چيزي كه خيلي منو آزار ميداد هميشه اين بود كه ميگفتم محبتي كه به خاطر اونها باشه براي من ارزش نداره و وقتي ميبينم همسرم به خاطر رفتار خوب من با خونوادش اخلاقشو با من خوب ميكنه، اين منو ازش متنفر ميكنه. ولي شيداي عزيز يه استدلال و مثال خيلي خوب اورد(در همين پست) كه واقعا روي من و زندگيم تاثير عميقي داشت. يكبار ديگه جملات نابش رو در اينجا براي استفاده دوستان عزيز و خودم ميارم:

    نقل قول از شیدا:
    "یه جمله آخرش گفتی که به نظرم خطای برداشت شماست. "محبتی که از همسرم می گیرم به خاطر خودم نیست، به خاطر خانواده شه"
    اگر همسرت سردرد شدید داشته باشه می تونه ناز شما را بکشه؟
    اگر مشکل مالی شدیدی واسش پیش بیاد و تو بحران مالی باشه بداخلاق و عصبی نمی شه؟ از ترک دیوار تا گرمی هوا را می کنه بهانه که سر شما یا بچه داد بزنه.
    در عوض وقتی اوضاع مالیش رو به راهه، با شما هم برخورد بهتری داره و وقت بیشتری برای تفریح و با هم بودن و ... می ذاره. معنیش این نیست که شما را به خاطر پول دوست داره. معنیش اینه که خیالش راحته و آرامش داره و آرامشش را با شما سهیم می شه. نتیجه این شادی را می آره تو خونه برای شما.

    در مورد خانواده اش هم اینطور نگاه کن. اونا رو خیلی دوست داره و دلبستگی بهشون داره.
    وقتی از جانب اونا خیالش راحته آرامش خاطر داره و با شما هم بهتر برخورد می کنه. ناراحتی اونا براش قابل تحمل نیست و اگه حس کنه ناراحتن یا ازشون دور شده، عصبی می شه. آدم عصبی هم توی غذا خوردن و حرف زدن و ... همه چی (حتی رابطه جنسی که مثال زدید) حالش بده و عصبیه.

    رفتار خوب شوهرت با شما رابطه مستقیم با آرامش همسرت داره، نه با خانواده اش.
    هر طوری این آرامش به هم بخوره، با شما خوب رفتار نمی کنه."


    شيدا جان ميخواستم بگم بكارگيري حرفات معجزه ميكنه. هم در طرزفكر من و هم در طرز نگرشم نسبت به زندگي و همسرم و نتيجتا در نوع برخوردم با همسرم ، خونوادش و ديگران.

    خيلي ازت ممنونم شيدا. چون بعد از گذشت 4 سال از زندگي مشترك تازه دارم طعم خوشبختي و طعم مهرباني و قدرداني همسرم رو ميچشم. همسرم ديروز براي اولين بار ازم عذرخواهي بابت رفتار بدش!!! براي اولين بار ميبينم كه برام ارزش قائله و جور ديگه اي باهام رفتار ميكنه. براي اولين بار محبتشو بهم ابراز كرد و من رو بوسيد و بهم گفت كه دوستم داره!!! چيزي كه بعد از سال اول زندگيمون برام ارزو شده بود...
    ازت ممنونم شيدا جان و همينطور khazane hamiushegi عزيز وهمه دوستان و مشاوران ديگري در اين سايت كه با خوندن مطالبشون نظرم نسبت به خودم و زندگي تغيير كرد.
    ممنون از همه خصوصا شيداي عزيز
    ویرایش توسط lena : دوشنبه 04 خرداد 94 در ساعت 12:28

  17. 2 کاربر از پست مفید lena تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (دوشنبه 04 خرداد 94), شیدا. (دوشنبه 04 خرداد 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.