سلام . خیلی احساس تنهایی میکنم . قبل از دوران سربازی دختری رو دوست داشتم اما بخاطر دانشجو بودن و سربازی نتونستم اقدام کنم و چون مطمئن نبودم بتونم از عهده زندگی بربیام اقدام نکردم به دختر هم چیزی نگفتم. همکلاسیم بود . خیلی آروم و معصوم بود . میدونستم میتونیم باهم خوشبخت شیم . که بعدا دورادور تو فیس بوک پیگیرش شدم دیدم ازدواج کرده .بعد از سربازی هم تاحالا با دختر خوبی مواجه نشدم. دختری که همه جوره مطابق معیارهام باشه . الان هم کار دارم هم موقعیت ازدواج اما هنوز کسی به دلم ننشسته است . دوروبرم هم دخترای خوب و خانمی سراغ ندارم. نیاز شدیدی به ازدواج دارم.دو برادر دارم که یکیشون همینجاس و اون یکی با خانمش از ایران رفته .مادر و پدرم هم ازدواجم رو سپردن به دست خودم که خودم انتخاب کنم . چند بار سعی کردم اقدام کنم اما نتوسنتم کسی رو بپسندم . تاحالا بالای 7-8 جا رفتیم خواستگاری. 5-6 تا شو خودم نپسندیم و دوبار هم اونا رد کردن . که اون دوبار هم حق داشتن رد کنن چون من موافق کار کردنشون نبودم و اونا میخواستن سرکار برن .من یه مشکل جسمی هم دارم. البته شاید خودم فکر میکنم مشکله و تاحالا جایی مطرحش نکردم . شاید ترس از این باعث میشه سراغ دخترهای شرو پرسروصدا نرم . میترسم نتونن کنار بیان با این مساله . ناحیه ... سیاه و کوچیکه . توی اینترنت زیاد سرچ کردم .یکم از مقدار نرمالش که باید باشه کوچکتره
از نظر شما چطور میتونم مطمئن بشم دختری که باهاش قراره ازدواج کنم این مساله براش مهم نیست ؟ من نمیتونم این سوالو توی جلسه خواستگاری صریح مطرح کنم