دوستان عزيز سلام
من و شوهرم يك ساله كه ازدواج كرديم. من27 سالمه و شوهرم30 سالشه. هشت ماه عقد بوديم و بعدش رفتيم خونه خودمون. اجازه بديد با انصاف باشم و همين اول بگم شوهرم مرد بسيار مهربون و خوش اخلاق، راستگو، خويشتن دار، عاقل و با ايمانيه. تا جايي كه درتوانش باشه خرج زن و زندگي ميكنه و دست و دلبازه. وضع ماليش متوسط رو به بالا هست خداروشكر. بسيار بسيار به من لطف داره و هميشه ميخواد خوشحالم كنه و به گفته ي خودش ( كه واقعا هم در عمل ديدم) خواسته منو به خواسته خودش ترجيح ميده!
اما مشكلي كه شايد از همون روز اول عقد من رو نگران كرد : شغل شوهرم طوريه كه لازم نيست وقت زيادي رو بيرون از خونه سپري كنه! زماني هم كه توي خونه هست تقريبا وقتش به بطالت ميگذره! يا خوابيده يا داره با من حرف ميزنه يا سرگرم يه سري كارهاي پيش پا افتاده س! البته ميتونه فعاليت شغليش رو گسترده تر كنه مطالعه ش رو در زمينه شغليش بيشتر كنه يا يه پيشرفتي چيزي .... اما متاسفانه اهل اين مسائل نيست.و من بخاطر اين مساله بشدت حرص ميخورم و عصبي ميشم. من قبل از ازدواج بسيار بسيار روي اين مساله حساس بودم كه شوهرم اكتيو باشه! اهل فعاليت هاي مختلف باشه! لزوما هميشه نبايد براي پول درآوردن كار كرد! همين كه اهل يه كار فرهنگي باشي هم وقتت پر بشه هم اجر اخروي ببري... توي جلسات خواستگاري هم از شوهرم پرسيدم چند ساعت در روز بيروني از خونه! گفت درحال حاضر خيلي وقتا ظهر هم خونه نميام اما بعد ازدواج تعديلش ميكنم! اما چيزي كه من الان ميبينم اصلا اون چيزي نيست كه شوهرم اون روز گفت!
اين مساله باعث شده حتي نتونم درست خونه مادرم رفت و آمد كنم. با توجه به اينكه مسير منزلم هم از منزل مادرم دور هست ترجيح ميديم وقتي بعداز ظهرا شوهرم ميره خونه منم باهاش برگردم و چون شوهرم زود ميره خونه منم اصلا نميتونم يه دل سير پيش مامانم اينا باشم! نهايتش دوساعت سه ساعت پيششون هستم! از طرفي هم خيلي نگران ديد خانواده م نسبت به شوهرم هستم. هميشه ميترسم به چشم يه آدم تنبل خونه نشين نگاه كنن بهش! واقعيتش احساس ميكنم اين نگاه رو هم بهش دارند. آخه شوهرخواهرام خيلي اهل كار و فعاليتن. يه وقتايي خواهرام تا آخر شب خونه مادرم هستن تا شوهراشون بيان دنبالشون! باور كنيد تا مرز افسردگي پيش رفتم از بس حرص خوردم! متاسفانه اين غصه از يادم نميره! حتي به خودش هم گفتم بارها كه من دوست دارم تو فعال تر باشي! شوهرم ميگه من بيكار نيستم و اتفاقا خيلي هم سرم شلوغه اما چون مسائل كاريم رو تو خونه نميارم تو اينطور فكر ميكني!! راست ميگه! اصلا درباره كار و بارش تو خونه به من اطلاعات نميده! من حتي نميدونم درآمد ماهيانه ش چقدره! ولي خب من ميبينم كه بعداز ظهراش حداقل خيلي خالي هست.... خواهش ميكنم كمك كنيد بهم چطور كنار بيام با اين مساله
علاقه مندی ها (Bookmarks)