به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آبان 98 [ 15:44]
    تاریخ عضویت
    1394-2-20
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    3,492
    سطح
    36
    Points: 3,492, Level: 36
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ارائه راهکار برای نابود نشدن یک زندگی

    با سلام دوستان حرف گفتنی بسیاره ! فکر کنم با آشنایی من به این تالار این اولین پست یه برادر نگران نسب به زندگی خواهرش باشه، ممنون میشم در این راه منو کمک کنید

    من یه خواهر دارم که در سن 20 سالگی یه بار ازدواج ناموفق (نامزدی) داشته ایشون در ازدواج اولش با اینکه ازدواج فامیلی بود به بن بستی رسیدن که، همسرشون رک و راست اومدن بعد از 2 سال از عقدشون گفتن به دلیل بیماری سرع دخترتون و ترسی که من دارم و همچنین من عاشق دوست دخترمم و میخوام جدا بشم و این ماجرا با تموم دلبستگی زیاد خواهرم به زندگیش و خانواده آروم ما به صورت تفاهمی بدون هیچ جارو جنجالی تموم شد.
    در ادامه خانواده من با اینکه از سطح تقریبا متوسط رو به پایینی بودند شروع به ساخت دوباره روحیه و زندگی خواهرم کردن در حدی که در 5 سال بعد از این داستان در محیط کاری خواهرم، یکی از مهندسین شرکتشون بسیار علاقه مند به خواهر بنده شدن و وقتی اومدن خواستگاری خواهرم اصلا به این موضوع فکر نمیکرد که ایشون یه پسره و خودشون بلاخره با تجربه یه ازدواج ناموفق هستن...
    بعد از حدودا 3 ماه از جلسات خواستگاری و مشاوره این دو نفر باهم زندگیشونو شروع کردن
    در 4 5 سال اول زندگیشون همه چیز خیلی عالی و راضی کننده برای خواهرم بود،جز چند مورد ساده که مثلا همسرشون کلا خیلی آدم دوشخصیتی هستن در بیرون و مهمونی فردی کاملا با احساس مسئولیت و محترم و در باطن 180 درجه اختلاف دارن!
    در همان سالها بنده به دلیل هوش بالا و موارد ریز بینی که دارم متوجه استعمال مواد مخدر (تریاک) توسط ایشون شدم که در ادامه وقتی این موضوع رو با مادرم مطرح کردم، ایشون نیز به دلیل تجربه پرستاری نظر مشترکی به این موضوع داشتن و قبلا همچین حسی را کرده بودند، اما به دلیل آرامش زندگی خواهرم ما هیچ پالس یا اشاره نه به خواهرم و نه به شوهرش ندادیم.
    گفتنی که این دو 2 فرزند پسر نیز دارند،تا اینکه در این اواخر بعد از 8 سال زندگی مشترکشون ما متوجه شدیم سر یک سری مسائل جزئی باهم جر و بحث هایی دارند عین مهد رفتن و ضعیف بودن بچه ها و...
    اما انفجار دو سه هفته بعد رخ داد زمانی که خواهرم در جیب همسرشون مواد پیدا کردن
    وقتی که خواهرم پس از چند جلسه با شوهرش صحبت کردن و روزهای زیادی با مشاوران نا آگاه تلفنی که بدون شناخت از خواهرم و زندگیش راهنمایی های غلطی به ایشون داده بودند، در یک جلسه به شوهرش گفته بود به نظر من تو هیچی نیستی معتاد دو شخصیتی و.... یا ترک میکنی و عین آدم میشی از نظر رفتار یا من دیگه هرچی فکر کردم به این نتیجه رسیدیم که طلاق بگیریم
    همسرشونم که آدم عجیبی در جواب گفتن خیلو خب شما که یه هفته فکر کردی به منم یه هفته وقت بده فکر کنم ولی بدون این چاقو که تو دستت گرفتی دست خودتم میبره (خودشون اذعان داشتن که واسه آگاهی خواهرم این حرفو زده که به زندگیش بها بده)

    اما خواهرم بعد از چند روز بعد گفته چی شد فکراتو کردی خلاصه باز با اصرار یه دعوا دیگه راه انداخته به چه دلیل به خاطر اینکه همش باورش اینه ک این راضی از این شرایط چون هر رفتاری دلش میخواد با من میکنه و بچه هاشم که من نگه میدارم دیگه دلیلی نداره نگران زندگیش باشه، به قول خودش یک به صد به نفع اونه ادامه این زندگی

    و روز بعد با گذاشتن یه نامه که من رفتم خونه بابام تو هم اگه حرفی داری بیا اونجا و...
    اومد خونه ما با تقریبا با 1/3 وسایلاش و بچه هاش
    شوهرش اومد خونه و زنگ زد که چرا همچین کاری کردی ؟! گفت اگه حرفی داری بیا با بابام بزن !
    و پدرم فرداش به دلیل رابطه خوبی که با پدر ساده و بی سر و زبون دامادمون داشت رفت درد و دل های عین اینکه آدم معتاد دستش خالی ، اعصاب نداره، خوصله نداره و... رو گفت و ایشون نیز با تایید قول صحبت و حل و دادن ولی از اونجا که هیچ نوع برش و سیانتی بر روی فرزندانشون نداشتن این جلسه بدون فایده بود

    بعد از 1 هفته و نیم بی خبری محض !
    با پیشنهاد پدرم فرزندان بی گناه و مظلوم و برداشتیم بردیم پیش دامادمون تا به خاطر بچه ها نیز فکری به حال این زندگی و به نوعی وضعیت داشته باشه ایشون
    {ضمنا خواهر من به دلیل مشاوره با وکیلهای پولکی و مشاوران روانشناس واقعا ناآگاه بسیار ترغیب به طلاق و خراب کردن زندگی بودند}
    بعد از دو هفته ایشون یه ایمیل زدن به خواهرم،که بنده رفتم مشاوره (پیش دکتری که قبلا با خواهرم رفتن و خواهرم اصلا ایشونو نیز به دلیل دروغ هاش قبول نداره) و دارم به فکر یه راه کارم و همش تو ایمیل گفته بود تو اینجوری کردی تو به من فرصت ندادی ، حتی یه عذر خواهی یا دلتنگی در نامه ایشون نبود

    بعد از 3 روز داماد کوچیکترمون که به شدت آدم کوتاه فکر و بچه ای از نظر بنده - بازهم رو ناآگاهی خانواده من اجازه خواست تا بره صحبت کنه و به نوعی این زندگی رو وصل کنه اما از اونجا که این دو قبل ترم ارتباط خوبی نداشتن این صحبت به یه کل کل مردانه رسیده که داماد کوچیکترمون به جای درست کردن با گفتن یه حرفای زننده بدتر شائبه یه سری مسائل دیگه هم درست کرده بودند و این کلاف پیچیده تر شد.
    در تمام این مدت مادرم با صبور بسیار و آرامش هر روز با روشهای مختلف از خطرات و مضرات تصمیم طلاق و مشکلات آینده برای خواهرم در کنار مزیت های زندگی زیبا فرزندانش اینقدر گفت تا ایشون در پی تماس همسرش راضی به جلسه دو نفره شد.
    و قرار شد برن بازهم پیش همون مشاور وقتی رفتن مشاور گفته بود ایشون به 10 15 جلسه نیاز دارن و عین همین حرفم به خواهرم زده بود که شما خوبید و ایشون نیاز دارن !!!
    با وساطت مادرم و صحبت با دو طرف و روشن کردن چراغ این زندگی قشنگ دوباره دامادمون با گل و شیرینی اومد و خواهرم به همراه کادو با رضایت و دل شاد برد خونشون، سعی کرده بود تو کل خونه عکسای خواهرم و بچه هاش و خودشونو قاب کنه بزنه که دلش شادتر بشه و قول داد تغیر کنه
    از اون ماجرا 3 4 ماهی میگذره
    و الان دوباره ما داریم پالس های بدی از زندگیشون دریافت میکنیم ، اتفاقهای عین چند ماه قبل از انفجار
    بحث های کوچیک کل کل های ادامه دار
    الان از شما دوستان من راهنمایی میخوام بگید چه راهکاری میشه واسه نجات این زندگی ارائه داد ؟
    در ادامه یه آنالیز از شخصیتهای و عیبهای این دو نفر هم از نگاه و حرفای خودشون نوشتم
    خواهر بنده :
    فرض نبودن تو کارا
    زیاد حرف زدن
    ناآگاه بودن نسبت به خرج کرد
    کمی بددهن
    کمی عصبی (شاید به خاطر مشکلات زندگیشون)
    شخصیت نسبتا ضعیف
    کمی بی فکر
    با سطح زنانگی متوسط رو به پایین
    بسیار ساده از نظر فکر و یک رو از لحاظ رفتار
    به نوعی دهن بین
    =========
    دامادمون :
    شخصیت ضعیف
    تحقیر کن
    دو شخصیتی
    معتاد به مواد مخدر و سیگار
    ارتباط در شبکه های اجتماعی با بعضا یک همسر رئیسشون که ب نوعی همکارهستن
    غر غرو
    تنبل
    بی فکر
    بی اعتقاد به خدا و پیغمبر و ...
    کمی اهل مشروب

    در ادامه حرف زیاده اما انشالا از این به بعدش هدف مند تر گفته بشه

  2. کاربر روبرو از پست مفید amir-salatin تشکرکرده است .

    rayehe (دوشنبه 21 اردیبهشت 94)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آبان 98 [ 15:44]
    تاریخ عضویت
    1394-2-20
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    3,492
    سطح
    36
    Points: 3,492, Level: 36
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فکر میکنم دوستان کم لطفن نسبت به این تاپیک
    به هر حال انتظار برای مشارکت در بحثی به هیچ وجه اجباری نبوده و نیست

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 اردیبهشت 94 [ 16:01]
    تاریخ عضویت
    1394-2-23
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    45
    سطح
    1
    Points: 45, Level: 1
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    برادر گرامی و دلسوز
    من کارشناس نیستم و بنابراین نظر کارشناسی نمیدم. توجه شما به زندگی خواهرتون تحسین برانگیزه. فقط این احساس رو دارم که شما ادم بدبینی هستین. صراحت من رو ببخشین و لی شما از 5 شخصیتی که در موضوعتون بهشون اشاره کردید 4 نفرشون رو کاملاً منفی توصیف کردید.خواهرتون داماد هاتون و پدرتون. به نظرم اجازه بدید که خودشون مشکلاتشون رو حل کنن و انقدر نسبت به بدو خوب و زندگی خواهرتون حساس نباشید. تنها پیشنهادم اینه که از اونجاییکه زندگی مشترک خواهر و دامادتون براتون اهمیت زیادی داره سعی کنید به همسر خواهرتون نزدیکتر بشید و در ترک اعتیاد کمکش کنید. مطمئناً تأثیر مثبتی هم در زندگی شما و هم اونها خواهد داشت. موفق باشید

  5. 2 کاربر از پست مفید آفتاب گردان تشکرکرده اند .

    amir-salatin (چهارشنبه 23 اردیبهشت 94), بارن (چهارشنبه 23 اردیبهشت 94)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آبان 98 [ 15:44]
    تاریخ عضویت
    1394-2-20
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    3,492
    سطح
    36
    Points: 3,492, Level: 36
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سپاس از همفکری شما به عنوان یه انسان
    بنده محتمل ترین پالس های دریافتی خودم به نسبت اتفاق هایی که در گذشته از بیرون از گود دیدم رو فقط دوباره برای خودم ترجمه کردم !
    من آدم بد بینی نیستم اما نگرانم خراب شدن زندگی یه خواهر برای بار دوم و همینطور طبعات اون برای خواهر برادر های دیگه خانواده من و همچنین ازدواج و زندگی مشترکشون مطمئنا همراه با مسائلی خواهد بود هستم

    من واقع بینانه حرف میزنم و همه منو با منطق درستم میشناسن تو خانواده
    چند دلیل برای نزدیکی رابطه وجود نداره عین : اختلاف سنی زیاد من با دامادمون، رابطه و گرفتاری و دور بودنمون و از همه مهمتر داماد ما همینطور ک گفتم فردی بسیار دوشخصیت می باشه در حدی که در تمام فامیل از او به یه شخصیت دیگه تعریف میکنن
    و در زمانی که حتی خواهرم قهر و ترک منزل کرده بود ایشون در مقابل پدر من هم ادعا میکردن من با شما صحبتی ندارم چون وقتی ازدواج کردیم یعنی ما خودمون میتونیم صحبت کنیم و حل کنیم و نهایتا هم پدر من به خاطر زندگی دخترش خراب نشه حاضر به سکوت و قبول این ادعا شد.
    و گرنه حتی خواهرم میگفت حالا که اینجوری یه تعهد بده همین حرفای ک میگه ترک میکنه و سیگار میکشه و بد رفتاری و توهین و تحقیراشو
    اما ایشون در نهایت با این جمله که من همینم عوض نمیشم با تو بی تو به هر قیمتی مسیر و ادامه میدم
    فقط با تو شاید بهتر بشم اما اگه تو نخوای مطمئنن منم سعی در مشکل درست کردن برای شما میکنم
    اما با تموم این تفاسیر با کمک مادرم و صحباتش و همچنین سکوت پدرم موفق به آشتی این دو شدیم

    اما با اینکه لازم نیست خیلی چیزهارو گفت اما من برای نگاهی که شما بدبینی تعبیرش کردی به گفتن چند خط بسنده میکنم
    پدرم :
    فردی که با بی فکری و فقط سر یه لج بازی تموم دارایی هاشو و کارشو در بهترین سطح بده و شغل کارگری سر گذر رو بدون فکر به همسرش و چندین فرزند بکنه اسمش چی ؟
    فردی که با تموم مشکلات که میسازه بد دهنی و تو هین و حتی در سن بالا موضوع مشابه خیانت درست کنه چی میشه اسمشو گذاشت ؟
    فردی که مورد تایید یه فرزندش نباشه رفتاراش ولی همه بهش اعتماد بزارن چطور ادمی؟
    شخصیتی که از یه خانواده 2 طلاق و یه خواهر ازدواج نکرده 55 ساله اومده بیرون چطور آدمی تعریف میشه از نگاه شما
    مطمئنا خوبی های هم داره این فرد اما هر انسانی نیاز به یه سری رفتارها برای داشتن شخصیتی مورد تایید داره، فردی که به دامادش میگه اگه من بودم چپه راستش میکردم یا دیوانگی خرج کردن با این قیمت ها برای دخترش ؟! و بعد در دعوا مدعی میشه چرا میخواستی دخترمو بزنی یا چرا بهش توجه نمیکنی ! ثبات شخصیتی توش من حداقل نمیبینم !

    اما در مورد دامادمون
    فردی که با بهترین بحصیلات خودش و غرق در فعالیت های سیاسی پوچ بکنه و تا سن 35 سالگی هیچ دارایی برای خودش جمع نکنه با اینکه شاغل باشه و هیچ کمکی نیز به خانواده اش نداشته باشه چه جور مدیریتی داشته از نظر شما
    فردی که نداری رو تجربه کنه اما باز هم به سمت اعتیاد روی بیاره و بعد از دیدن و رنجش عزیزان با افتخار بگه من از قبل ازدواج بودم الان شماها فهمیدین ؟ چی میشه گفت !
    خیلی وقتا ادما اگه جواب نمیدن بحث کم توانی یا ... نیست بقرآن بحث سر مصلحت سکوت آرامش وصل کردنه
    اما خواهرم
    من با داشتن خانواده سطح متوسط بهترین امکانات تحصیلی و آموزش و حتی کلاسهای روانشناسی رو فراهم کردن اما درس نخوندن و نهایت به فوق دیپلم بسنده کردن
    تصمیمات اشتباه و دعوا با خانواده برای تصمیمات دو دلی همیشه
    مشغول بودن فکر همیشه به مواردی با اهمیتن چندان کم
    عین فعالیت در بیرون و محیط کسب و کار
    ادامه تحصیل
    تفریحات مجردی
    البته باید اذعان داشت که تمامی موارد بالا مورد تایید بنده است ولی موارد زیر فکر میکنم مهمتره
    رسیدگی به فرزندان در حدی که 1 ماه دو فرزند 6 و 5 ساله حموم نرن اونم از 25 اسفند تا 25 فروردین !!!!!
    رسیدگی و جمع و تمیز کردن خونه برای ساخت محیط با آرامش و نشاط برای اول خودش و بعد خانواده محترم
    آشپزی در سطح بهتر و غذاهایی بهتر از دم بختک !
    رسیدن به خودش در خانه از نظر ظاهر و ...
    کمی احترام به همسر در موارد مشورتی عین خرید بیرون رفتن و ...
    به نوعی زنانگی بیشتر در زندگی زیرا به نظر بنده اول باید زندگی باشد تا سپس انسان در فرای او به دنبال تفریح ساخت آسایش بیشتر و ادامه تحصیل و جایگاه اجتماعی برود

    عذر میخوام که گفتنی هام زیاد بود و سر دوستانو به درد آوردم

  7. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اونایی که خودشون می خوان و واقفند به مشکلاتشون، در عمل به سختی می تونن زندگی به این آشفتگی را به آرامش برسونند.
    شما که خارج از این ماجرایی و نفوذ آنچنانی روی دو طرف این مشکل یعنی خواهرت و همسرش نداری.

    فقط خودشون دو نفر باید بخوان و به متخصص مراجعه کنند تا این همه مشکلات مختلف و قدیمی را حل و فصل کنند و زندگیشون بهتر بشه.

    دخالت نکنید بهتره.
    اونها که از این دخالتها و کمکهای شما نتیجه ای نخواهند گرفت، فقط خودتون ممکنه این وسط آسیب ببینید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  8. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (یکشنبه 10 خرداد 94), واحد (دوشنبه 11 خرداد 94)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آبان 98 [ 15:44]
    تاریخ عضویت
    1394-2-20
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    3,492
    سطح
    36
    Points: 3,492, Level: 36
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با تشکر ولی فکر کنم شما واقعا آدم صادقی هستین دقیقا حالتتون (بی تفاوت) به حرفتون و طرز فکرتون می خوره!

    همه میشینن و میبینن چی میشه بعد غصه میخورم و اذیت شدن عزیزانشونو میبینن
    اما بعضی کاراکتر ها هستن که نمی تونن بی تفاوت باشن و من جزء این دسته از آدما هستم
    من کارای خیلی کوچیکی می تونم بکنم اما از انجام همونا هم غافل نمیشم
    تو این هفته با خواهرم صحبت کردم و سعی کردم بهش نگاه خودم به زندگیش و مزیت های این زندگی مشترک و نشون بدم و همینطور درد و دلاش و گوش کنم
    برام جالبه که خواهرم عدم استقلال مالی رو به عنوان اصلی ترین مشکل این روزا زندگیش اعلام کرد و حالا بعدا از هماهنگی با مادرو پدرم میخوایم مبلغی رو به عنوان خرج کرد بهش بدیم تا اونم از کارهای جانبی دست بکشه و وقت بیشترشو برای زندگیش بزاره

    دعا کنید توکل به خدا انشالا زندگیشون خراب نشه ....
    به جز اینکه خراب شدن زندگیشون دو نفر ضربه خورده رو به جامعه من ، شما ، ما اضافه میکنه
    دو کودکی رو در مسیری قرار میده که در آینده می تونن شروع کننده یه نسل خوب یا بد باشن ...
    پس به این راحتی از کنار مشکلات عزیزانمون نگذریم

  10. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    امیدوارم مشکلشون حل بشه.
    اما توصیفی که شما از زندگی ایشون کردید با مداخلاتی مثل این که مبلغی پول بهش بدید حل نمی شه.

    مادری که بچه خردسالش را یک ماه حمام نبره، کارهای جانبی و استقلال مالی نمی تونه دلیل خوبی براش باشه.
    این مادر بیماره. پول را به روانشناس بدید روی خواهرتون کار کنه.

    ماهی بهش ندین، ماهیگیری یادش بدین.

    اشکالاتی که خودتون برای خواهرتون شمردین را نگاه کنید. این مشکلات نباید رفع بشه؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  11. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    amir-salatin (شنبه 09 خرداد 94), گیسو کمند (یکشنبه 10 خرداد 94), واحد (دوشنبه 11 خرداد 94)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آبان 98 [ 15:44]
    تاریخ عضویت
    1394-2-20
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    3,492
    سطح
    36
    Points: 3,492, Level: 36
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان من با صحبت خانواده ام به این نتیجه رسیدیم که باید برای یه سری از موارد ابتدایی کمک کنیم به خواهرم تا روحیه و آرامش خودشو پیدا کنه و این امر محقق نمیشه مطمئنن بدون کمک گرفتن از پزشک مختصص در این حوضه
    اکنون واقعا از شما مدیران و کاربران عزیز میخوام یه روانشناس دلسوز و کارا در شهر مشهد به من معرفی کنید و ترجیحا در صورت امکان دلیل معرفی ایشون و احیانا اگه تجربه ای از زیر نظر بودن ایشون داشتین رو هم مطرح کنید

    با تشکر از همه دوستان و بزرگواران
    کمک کنید تا واقعا نسلی بهتر داشته باشیم برای آینده دو فرزندشون که فردای زندگی بچه های من و شما نیز به این موضوعات گره خورده

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 06 شهریور 94 [ 11:55]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    243
    سطح
    4
    Points: 243, Level: 4
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    جناب سلاطین تو شهر شما مشاورهای خیلی خوب رو خیلی راحت تر از بقیه شهر ها میشه پیدا کرد ،بنده هر بار که به زیارت امام رضا(ع) اومدم پای مشاوره هاشون توی رواق ها هم نشستم کم هم نیستن، وبه راحتی آدرس وشماره محل کارشون رو میدن،

  14. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آبان 98 [ 15:44]
    تاریخ عضویت
    1394-2-20
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    3,492
    سطح
    36
    Points: 3,492, Level: 36
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط yare mehraban نمایش پست ها
    جناب سلاطین تو شهر شما مشاورهای خیلی خوب رو خیلی راحت تر از بقیه شهر ها میشه پیدا کرد ،بنده هر بار که به زیارت امام رضا(ع) اومدم پای مشاوره هاشون توی رواق ها هم نشستم کم هم نیستن، وبه راحتی آدرس وشماره محل کارشون رو میدن،
    شاید حرفتون درست باشه
    اما من مشاور روانشناسی میخوام که دوستانی پیششون رفته باشن و تجربه ساختن و احیا کردن و داشته باشن یه جورایی یه نفر با ریسک کمتر
    وگرنه تو شهر که رانندگی میکنم مطب های بسیاری هستن و خودم مورد هایی دیدم که فقط دنبال پولن


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.