به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array

    دو راهی برای جواب دادن به خواستگار

    سلام به همه دوستان عزیز
    من حدود 3ماهی میشه که 1 خواستگار دارم خودم 24 ساله لیسانس و ایشون 29 ساله هستن و دانشجوی ارشد.آشناییمون از طریق معرف بود و الان میشه گفت تو دوران آشنایی هستیم راستش 1 سری مشکلات هست و این آقا ویژگی های مثبت و منفی ای دارن که منو حسابی 2 دل کرده! ویژگی هایی که این مدت فهمیدم ایناس:

    خصوصیات مثبت: مهربون، اجتماعی، خوش برخورد و سرو زبون دار،ظاهر خوب، اهل سیگار و مشروب و... اصلا نیست، اهل کار، با احساس، اگه ناراحتم کنه کوتاهیشو می پذیره و معذرت خواهی می کنه
    خصوصیات منفی:به شدت وابسته به مادرشونن، از زیربار مشکل فرار می کنه مثلا سر 1امتحان بارها جا می زنه و نمی خونه، اگه اشتباهی کنه دیگرانو مقصر می کنه، خییلیی با دخترا راحته تو شبکه های اجتماعی خیلی صمیمی کامنت می ذاره بارها گفتم ناراحت میشم اما فقط معذرت خواهی و تکرار میکنه، گاهی معذرت خواهیاش تاثیری تو تکرار نکردن اون کار نداره وعذر خواهیشو بی ارزش می کنه، اعتماد به نفس ضعیف، بیشتر تصمیماش تحت تاثیر مادرشه مثلا اگه امتحان داشته باشه و مامانش بگه بریم بیرون نمی تونه نه بگه، قدرت نه گفتنو به خیلیا نداره اما شده بارها به من نه بگه چون میگه می دونم تو تحقیرم نمی کنی باهات راحتم.

    تو این مدت کوتاه خیلی به من وابسته شده و مدام میگه دوست دارم راستش من بخاطر مطالعات زیادم و اینکه مدتهاست با این تالار آشناممهارت های ارتباطی با آقایونو بلدم ،واسه همین میگه خیلی جذبم شده، با وجود اینکه مامانش خیلی تحقیرش می کنه مدام از مشکلاتو کاراش وناراحتیش از مادرش به من میگه، کلا خودشم میگه زود وابسته میشه و وابستگی و علاقش به من کاملا معلومه.

    ایشون 1 رابطه قبلی داشتن که چون مامانش مخالفت کرده تموم شده. 1مشکل دیگه هم که هست اینه یکی از خانمای هم کلاسیش مدام به من پیام میده که این با منه و بارها بهم ابراز علاقه کرده اما خودش میگه دروغه ولی من حس می کنم 1 رابطه ای هست چون با توجه به رابطه قبلیش و این حد راحت بودنش با دخترا چند نفر دیگه از همکلاسیاش اینجور برداشتی کردن که بهشون علاقه داره اما فقط این خانم میگه با من در ارتباط بوده و بهم ابراز علاقه کرده.

    مادرش خیلی سلطه طلبه جوری که تو جلسه آشنایی انگار بزور اومده و مدام می گفت من به پسرم گفتم فعلا زوده واسه ازدواجش یا دلم میخواد زنشو خودم انتخاب کنم!!!

    حالا من واقعا بین 2 راهی موندم خونوادم میگن خوبه تو تحقیقاتم همه چی مثبت بوده و مادرمم خیلی سر ازدواج تحقیرم می کنه اما حس می کنم ویژگی ها منفیش واقعا دردسر ساز میشه و راحت نمیشه چشم پوشی کرد خواهش می کنم راهنماییم کنید از رفتن تو این زندگی خیلی می ترسم
    ویرایش توسط tanhaeii : شنبه 19 اردیبهشت 94 در ساعت 12:55

  2. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    یعنی کسی نیست راهنماییم کنه؟خیلی به کمکتون نیاز دارم

  3. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    بچه هااااا هیچکس نظری نداره؟؟؟؟؟آخه من چیکار کنم؟؟؟ به خدا من تو 1 شهر کوچیکم مشاور نداره امیدم همینجاس خواهش می کنم جوابمو بدید

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 خرداد 99 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    7,750
    سطح
    58
    Points: 7,750, Level: 58
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Recommendation Second ClassVeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    887

    تشکرشده 279 در 146 پست

    Rep Power
    40
    Array
    خانوم تنهایی که نقاط منفیشون براتون مهمه درسته؟

    وابستگی به مادرشون ، ارتباط راحت با خانوم های دیگه ، رابطه چند جانبه با خانوم هاو ارتباط عاشقانه ، ...

    من چنتا چیز دیگرو استنباط میکنم عدم استقلال فکری ، عدم ثبات شخصیت و عدم پختگی ( انداختن تقصیر گردن کسه دیگه و... ) اونن تو سن 29 سالگی

    این نقاط منفی فکر میکنم برا شما و برای اکثرا خانوما مهمه پس اگه مهمه باید ایشون رو تو لیست سیاه بزارید اگرن نیست که میتونید باهاش کنار بیاید

    علاوه بر اینگه تمام چیزایی که می بینید بعد از ازدواج حداقل 10 برابر بزرگتر میشه

    درکل من بعنوان پسر عرض میکنم پسری که تعقل کافی و استقلال فکر تو این سن رو نداشته باشه و الخصوص که وابستگی هم داره نمیشه روش حساب کرد

  5. 4 کاربر از پست مفید mercedes62 تشکرکرده اند .

    maryam123 (شنبه 19 اردیبهشت 94), tanhaeii (یکشنبه 20 اردیبهشت 94), بارن (شنبه 19 اردیبهشت 94), غزاله 91 (شنبه 19 اردیبهشت 94)

  6. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام

    اين چيزهايي كه شما گفتيد كاملا ترسناك هستن !!

    عاقلانه و منطقي تصميم بگيريد.

    موفق باشيد
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  7. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    tanhaeii (یکشنبه 20 اردیبهشت 94)

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام دوست عزیز.نظر من اینه که به خودت ربط داره که می تونی با این شرایط کنار بیای یانه..هرکس عقاید خودشو داره و از نظر خودش راهنماییت می کنهببین من دوستم از نظر اعتقادی از خواستگارش خیلی بالاتر بود..بعد توی دوران اشنایی فهمید خواستگارش یک سری خطوط قرمزی که مهمه براش مهم نیست.مثلا با دخترها خیلی راحت بودو..ولی چون بقیه معیاراشو داشت قبول کرد و ازدواج کرد.ولی اوایل ازدواجش کمی اذیت شد.الانم زندیش بد نیست اما مجبور شده که خودشو با شرایط وفق بدهحالا اگه من بودم اصلا و اصلا نمی تونستم کنار بیام ..اینو می خوام بگم که باید ببینی خودت می تونی کنار بیای یانه..حالا جدا از بحث راحت بودن با دخترها به خانوادشم هم وابسته است.و این می تونه زمینه دخالت خانوادشو مهیا کنه که با این تفاسیر این اقا نمی تونه مدیریت درستی در زندگیش برای عدم دخالت داشته باشی..دیگه تصمیم نهایی رو خودت باید بگیری

  9. 2 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    elahenaz (شنبه 26 اردیبهشت 94), tanhaeii (یکشنبه 20 اردیبهشت 94)

  10. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام به همه دوستان عزیز از پستاتون واقعا ممنونم
    آقای مرسدس ,واقعا از راهنماییتون ممنونم شما درست می فرمایید دقیقا ایشون عدم استقلال فکری ، عدم ثبات شخصیت و عدم پختگی ( انداختن تقصیر گردن کسه دیگه و... ) رو دارن
    ایشون گاهیم دروغ می گن ببینید مثلا من هیچ حساسیتی نشون ندادم که تو شبکه های اجتماعی باشه فقط خیلی منطقی گفتم اینکه با دخترا صمیمیه ناراحتم می کنه اما پیش میاد که به من میگه خستم میخوابم اما می بینم 4 صبح تو فیس بوک بوده، یا چون هم رشته ای هستیم ازش کتاب خواستم میگه ندارم بعد تو حرفاش معلوم میشه داره اما دست همکلاسی خانومشه، یا شده قرار گذاشتیم حرف بزنیم میگه نمی تونم بیام امتحان دارم اما شب عکسا بیرون رفتنشو تو همون روز با دوستاش تو وایبر می بینم. با وجود اینکه من اصلا متهمش نکردم یا حواسم بوده جوری رفتار نکنم که زیر سوال بره اما این دروغا اذیتم میکنه.
    شاید اگه شرایطم جور دیگه بود بدون فکر ایشونو رد می کردم چون واقعا من تو زندگی نمیتونم با اینجور آدمی کنار بیام اما مشکل اینجاس مادر من خییلیی تحقیرم می کنه سر ازدواج و این نکات منفی که گفتم از نظرش ایراد خاصی نیست!!!!! و مدام میگه اینا حل می شه الانم بخاطر این اینجوریه که مجرده!
    سوگند جان این آقا فقط به مادرشون وابستن بخاطر همین و چون فقط 1 خواهر دارن تا حدودی اخلاق دخترونه دارن اینم مشکل دیگه ایه که منو عذاب می ده، مادرشون واقعا از همین حالا واسه من غیر قابل تحمله حتی به بچه هاش اجازه انتخاب لباسشونو نمیده!و دوس داره تو هرچیزی دخالت کنه! پدرشونم عملا هیچ کارس.
    حالا از شما دوستای عزیز خواهش می کنم راهنماییم کنید که تصمیم درست بگیرم واقعا سر دو راهیم نیاز دارم واسم باز بشه که راحت بتونم جواب مادرمو بدم و بعدا از تحقیراش اذیت نشم چون کافیه رد کنم اینقد بعدش تحقیر میشم و سرکوفتم میزنه که کسی نمیاد بگیردت واقعا به خودم شک می کنم و حس می کنم اشتباه کردم.

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-2-06
    نوشته ها
    339
    امتیاز
    15,253
    سطح
    79
    Points: 15,253, Level: 79
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 557 در 227 پست

    Rep Power
    70
    Array
    سلام چون اومدی تایپیک پست گذاشتی منم میام اینجا پست میزارم خخخخخخ.من مطالبتوخوندم اگه جای خواهرت بودم اصن نمیذاشتم به این اقافکرکنی به خاطرتحقیرای مامانت میخوای زندگیتو خراب کنی؟رفتاراییکه ازین اقا گفتی منو عصبانی کرد
    بنظرم چون ازدست مادرش میخواد فرارکنه به ازدواج روی اورده ولی بازم ناخواداگاه تو زندگیت تاثیرمیذاره .همکلاسی دخترش ازکجا شمارتو داره که بهت اس داده؟
    مادرش ازوناس که اگه یذوز خدای نکرده بهش بگی پسرت با دختردیگه ایه میگه خب باشه .تواین تالارم ازین موضوعا خوندم که پسره ب مادرش وابسته بوده و ....
    بنظرم چون حساسی درست تصمیم بگیر .تو انقدتحقیرای مامانت روت اثر گذاشته که فقط یجوری میخوای فرارکنی پسفردا رفتارای این اقا تو زندگیت تورو داغون میکنه که
    تحقیرای مامانتو به جون بخری بهتره یااینکه ببیتی همسرت با دخترا صمیمیه و بجای اینکه باتوباشه وقتشوبادوستاش میگزرونه بدترازینکه به مامانشم وابستس

  12. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام ساناز جون خیییللللییییییییییی خوشحال شدم که واسم پست گذاشتی ممنونم!
    دقیقا منم حس می کنم چون از مامانش عصبیه دنبال رابطه با دختراس و 1جورایی دنبال تاییده چون تحقیر میشه اما خیلیی واسم عجیبه که مدام از تحقیرا و رفتار مامانش شکایت داره اما اینقد به مامانش وابستس.همکلاسیش ترم بالایی من تو دانشگاه بود و بخاطر پروژه هامون شماره ی خیلی از ترم بالاییامونو داشتم. وباهاشون خوب بودم این خانم فک نمی کنم بدونه که اومده خواستگاری من چون حرفاش بیشتر جنبه درددل داره و جالب اینجاس اونم ازینکه خیلی به مادرش وابستس و نمی تونه رو تصمیمش وایسه شاکیه!!!!
    مادرش ازوناس که اگه یروز خدای نکرده بهش بگی پسرت با دختردیگه ایه میگه خب باشه
    مادرش میگه مشکل دخترس که خرابه، سر رابطه قبلیشم همین بود!!!! نمیگه پسر خودم به دخترا پیشنهاد میده میگه دخترا بدن. اینو خودش برام تعریف کرد!
    دقیقا من حساسم به رفتاراش اما واقعا نیاز دارم با منطق واسم باز بشه که بعد حرفا مامانم داغونم نکنه چون قبلا گفتم مامانم شدیدا منفی بافه الان از خداشه شوهر کنم ارشد قبول نشم.
    بازم از اینکه اومدی ممنونم آروم تر شدم کاش بقیه هم نظر بدن که بتونم با کمک بچه ها تصمیمی بگیرم که پشیمون نشم.

  13. کاربر روبرو از پست مفید tanhaeii تشکرکرده است .

    zzzz (یکشنبه 20 اردیبهشت 94)

  14. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-2-06
    نوشته ها
    339
    امتیاز
    15,253
    سطح
    79
    Points: 15,253, Level: 79
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 557 در 227 پست

    Rep Power
    70
    Array
    همه مادرا دوس دارن دختراشون زودتر ازدواج کنن حق داره دلش میخواد نوشوببینه تورو تو لباس عروسی ببینه.بامامانت درمورد خواستگارت صحبت کن . درسته این روزا ازدواج کردن خیلی سخت شده حتی پسراییکه پول دارنو مستقلن نمیرن زن بگیرن ادم پیش مودش میگه سنم میره بالا مامانتم همین فکرو میکنه حتی شاید از طرف فامیلاتون بهش درمورد ازدواجت حرف میزنن که روش تاثیرگذاشته .اخه خالهای من هرموقع به خونمون زنگ میزنن میگن ساناز شوهرنکرده؟میگن ازبس درس میخونه سیمای مغزش میسوزها خخخخ مامانمم یجوری میشه میاد بمن گیرمیده یا چون اونا نوه دارن از نوشون تعریف میکنن مامانموتحریک میکنن میفته بجون من. با بابات صحبت کردی؟نظرشون مثبته؟شاید نمیدونن این اقا چه خصوصیاتی داره !
    بنظرم اگم پسره اکی باشه و دست از رفیق بازیش برداره مادرش ول کن زندگیتون نیست مشکلات بعدا تو زندگیت شرو میشه البته یه نکته ایم هست بنظرم احترام مامانشوداره حرف گوش کنه کسیکه انقدبه مامانش علاقه داره حتما باهمسرشم این رفتارو میکنه .این اقا تک پسرنیست؟شاید به این خاطره که مامانش بهش وابستس بنظرم وابستگیه متقابله .
    شاید بهتره دوران اشنایتو طولانی ترکنی .شوهرکه قحط نیست .ادم گاهی انقد شرایط بدی داره که میخواد ازینافرارکنه ولی خدایی نکرده تو چاه میفته .مطمین باش اگم پشیمون شی بعدا این پشیمونیت خیلی بهترازینکه بگی کاش باهاش ازدواج نمیکردم .درست مثل من .میبینی دارم نصیحتت میکنم شایداگه ببینمت بیام باتون پسردعواکنم که انقدبیخیاله بره با مامانش زندگی کنه خخخخ
    اما خودم حرف کسیوگوش نمیدادم فقط میخواستم اونوبدس بیارم ازین دلتنگی خلاص شم .من الان توجات نیستم ببینم واقعا سردوراهی گیر کردی بنظرم بهش علاقه مندم شدی اما داری عاقلانه تصمیم میگیری .واقعا موندی.اما من دارم بتو ازبیرون نگاه میکنم و شاید بگم من اگه بودم کات میکردمو تمرکزمو بر ارشدم میذاشتم گفتنش اسونه چرا؟چون من تو جایگاهت نیستم اون پسرو ندیدم باهاش حرف نزدم شاید اگه جات بودم اشتباه میکردموباهاش ازدواج میکردم .هرمشاوری که بیاد اینجا پست بزاره توی خانوادت نیست نمیفهمه توتوچه شرایطی هستی واقعا دلت چی میگه؟عقلت چی میگه؟اگه واقعادوسش داری مامانشو تحمل میکنی .ببین دلت چی میگه
    من خودم انقد عاشقش بودم که حتی واسم مهم نبود بره بادخترای دیگه چه برسه با رفیقای پسرش
    انقدکه گفتم میام کنیزی باباو مامانتو میکنم چه برسه به اینکه مامانش بخواد چیزی بهم بگه و ناراحت شم .میدونم میخوای عاقلانه تصمیم بگیری اما کسی نمیدونه که این اقا بعدا تو زندگی عوض میشه شاید بدترشه شایدبهترشه .اما بااین تفاسیریکه گفتی بنظرم توزندگیت بااین اقاشرایط بدترازینوتجربه خواهی کرد .پیشنهادم اینه برید پیش مشاور حضوری هردوتون قبل عقد .خوشبخت باشی


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.