به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21

موضوع: برسر2راهی

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مهر 87 [ 09:14]
    تاریخ عضویت
    1387-7-17
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    3,284
    سطح
    35
    Points: 3,284, Level: 35
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    برسر2راهی

    پسری 36ساله-مهندس کامپیوتر(نرم افزار)هستم-شاغل-به علت مشکل پسند بودن و فوت پدرم
    تاکنون ازدواج نکرده ام-مدتی است که پس از
    آشنایی با خانمی 30 ساله و پس از خواستگاری از ایشان اکنون به
    دلیل مخالفت خانواده دچار تردید شده ام.لازم به ذکر است
    همه در خانواده ما دارای تحصیلات اعم از دکترا ومهندسی هستند
    اما در خانواده دختر موردنظر من سطح تحصیلات پایین تر است.پدرش کارگرساده و تحصیلات زیر دیپلم ومادرش هم
    تحصیلات کمی دارد.
    البته خود دختر لیسانس دارد.یکی از دلایل مخالفت مادرم شغل دامادهای این خانواده است
    که یکی از آنها راننده تریلر ودیگری کارگاه تراشکاری دارد و مورد دیگر خانواده دختر
    اصالتا اردبیلی هستند.مادرم عدم سنخیت فرهنگی را بیان میکند.
    چون ما فارس و آنها آذری هستند شما بگویید چه کنم؟چون به هیچ طریقی فکر آن دختر از سرم بیرون نمی رود
    و در عین حال برخی از نظرات مادرم صحیح است.مرا راهنمایی کنید

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 آبان 91 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1387-5-30
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    9,023
    سطح
    63
    Points: 9,023, Level: 63
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    450

    تشکرشده 476 در 164 پست

    Rep Power
    69
    Array

    RE: برسر2راهی

    سلام آقاي mea2002
    اول اينكه راجع به تفاوت فرهنگي : خيلي ها هستن كه فارسن و با افراد ترك ازدواج كردن ولي مشكلي ندارن .... شما خودت بايد ببيني كه با اون دختر خانم ميتوني كنار بياي يا نه ؟ ببيني كه آيا واقعا طبق گفته ي مادرت خيلي با هم تفاوت دارين يا اينكه مادرت بر اساس يك موضوع كلي نظر داده ؟؟؟؟؟؟؟؟ببيني كه آيا خانواده ي ايشون ترك اصيل با يك سري آداب و رسوم خاص هستن يا اينكه فقط به زبان تركي حرف ميزنن و مراسم و..... و چيزهاي خاص ندارن ؟
    فكر هم نميكنم كه ديگه توي اين سن بخواين احساسي تصميم بگيرين ؟؟؟ درسته ؟؟؟؟؟
    يه چيزي هم راجع به تحصيلات : مثلا اگه مادر و پدر اون دختر خانم دكتر مهندس بودن چيزي به شما اضافه ميشد ؟؟؟؟؟؟ گناه اون دختر خانم چيه كه مثلا مادر و پدرش 30-40 سال پيش ادامه تحصيل ندادن و كم سواد موندن ؟؟؟؟؟؟ يا اينكه دامادهاشون شغل هاي خوبي ندارن؟؟؟؟؟يعني نميتونين عدم تحصيلات پدر و مادرش رو بهونه كنين چون دست اون دختر خانم كه نبوده!!!!!! خودش تلاش كرده و ليسانس گرفته ولي نميتونه كاري در مورد پدر و مادرش انجام بده !!!!!!!
    فقط يه چيز ......آيا شما از رفت و آمد با خانواده ي ايشون بدتون مياد ؟؟؟؟؟ فكر ميكنين كه خيلي بي كلاسن و آبروتون رو پيش فاميلاتون ميبرن ؟؟؟؟؟؟ فكر ميكنين كه شانتون رو پايين ميارن ؟؟؟؟
    ببينيد : اگه واقعا خودتون به شخصه ( بدور از حرف مردم ) چنين احساساتي رو دارين كه بايد بگم بي خيال اين ازدواج باشين چون ازدواجي كه بخواد با تحقير يكي از طرفين و سركوفت آغاز بشه آخر و عاقبت نداره
    ولي اگه ميبينين كه واقعا اينطور نيست و خانواده ي ايشون با وجود سواد كمشون آدم هاي خوب و منطقي اي هستن نبايد به خاطر صرفا يك مدرك بي ارزش از خير همه چيز بگذرين
    ولي يك مسئله مالي ميمونه كه اگه ميبينين كه در يك سطح نيستين بهتره كه بيشتر فكر كنين ..... چون واسه عروس خيلي مهمه كه با نهايت احترام بره خونه ي شوهرش نه اينكه همش تحقير و سركوفت بشنوه
    و آخر از همه وقتي شرايط رو سنجيدين اونوقت تصميم بگيرين
    نبايد صرفا به خاطر علاقه و دوست داشتن كاري رو انجام بدين كه آخرش پشيمونيه ...... اگه به نظرتون حرفهاي مادرتون كاملا درسته و شما قبول دارين كه ديگه نيازي نيست كه اين مسئله رو مطرح كنين
    عقل انسان بهترين راهنما ميتونه باشه !!!!!!
    فقط شما بايد بدونين هيچ كسي رو نميتونين پيدا كنين كه عينا همه اون چيزهايي كه شما انتظار دارين رو داشته باشه و هيچ كس كامل نيست
    اگر خودتونم ميبينين كه اين ازدواج به صلاح نيست بهتره تا دلبستگي بيشتر نشده همه چيز رو تموم كنين چون اون خانم هرچه بيشتر بگذره بيشتر زجر ميكشه
    ولي اگه ميبينين كه با شرايط اون خانم مشكل ندارين و همه چيز رو پذيرفتين سعي در راضي كردن مادرتون داشته باشين : مثلا بگين مادر جون من ديگه داره واسم دير ميشه .... كم كم داره 40 سالم ميشه ولي هنوز ازدواج نكردم ..... هنوز سر و سامون نگرفتم ...... مگه آدم ميخواد تا ابد اينجا زندگي كنه كه اينهمه همه چيز رو سخت ميگره و ميخواد بهترين باشه ؟ درسته كه شما خوشبختي من رو ميخواين ولي خوشبختي من در اين ازدواجه و من كاملا مصمم هستم
    با توجه به سنتون كه 36 سالتونه فكر ميكنم كه بايد خيلي پخته شده باشين و بتونين بهترين راه رو انتخاب كنين .......
    موفق باشين

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مهر 87 [ 09:14]
    تاریخ عضویت
    1387-7-17
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    3,284
    سطح
    35
    Points: 3,284, Level: 35
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: برسر2راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط roya.b
    سلام آقاي mea2002
    اول اينكه راجع به تفاوت فرهنگي : خيلي ها هستن كه فارسن و با افراد ترك ازدواج كردن ولي مشكلي ندارن .... شما خودت بايد ببيني كه با اون دختر خانم ميتوني كنار بياي يا نه ؟ ببيني كه آيا واقعا طبق گفته ي مادرت خيلي با هم تفاوت دارين يا اينكه مادرت بر اساس يك موضوع كلي نظر داده ؟؟؟؟؟؟؟؟ببيني كه آيا خانواده ي ايشون ترك اصيل با يك سري آداب و رسوم خاص هستن يا اينكه فقط به زبان تركي حرف ميزنن و مراسم و..... و چيزهاي خاص ندارن ؟
    فكر هم نميكنم كه ديگه توي اين سن بخواين احساسي تصميم بگيرين ؟؟؟ درسته ؟؟؟؟؟
    يه چيزي هم راجع به تحصيلات : مثلا اگه مادر و پدر اون دختر خانم دكتر مهندس بودن چيزي به شما اضافه ميشد ؟؟؟؟؟؟ گناه اون دختر خانم چيه كه مثلا مادر و پدرش 30-40 سال پيش ادامه تحصيل ندادن و كم سواد موندن ؟؟؟؟؟؟ يا اينكه دامادهاشون شغل هاي خوبي ندارن؟؟؟؟؟يعني نميتونين عدم تحصيلات پدر و مادرش رو بهونه كنين چون دست اون دختر خانم كه نبوده!!!!!! خودش تلاش كرده و ليسانس گرفته ولي نميتونه كاري در مورد پدر و مادرش انجام بده !!!!!!!
    فقط يه چيز ......آيا شما از رفت و آمد با خانواده ي ايشون بدتون مياد ؟؟؟؟؟ فكر ميكنين كه خيلي بي كلاسن و آبروتون رو پيش فاميلاتون ميبرن ؟؟؟؟؟؟ فكر ميكنين كه شانتون رو پايين ميارن ؟؟؟؟
    ببينيد : اگه واقعا خودتون به شخصه ( بدور از حرف مردم ) چنين احساساتي رو دارين كه بايد بگم بي خيال اين ازدواج باشين چون ازدواجي كه بخواد با تحقير يكي از طرفين و سركوفت آغاز بشه آخر و عاقبت نداره
    ولي اگه ميبينين كه واقعا اينطور نيست و خانواده ي ايشون با وجود سواد كمشون آدم هاي خوب و منطقي اي هستن نبايد به خاطر صرفا يك مدرك بي ارزش از خير همه چيز بگذرين
    ولي يك مسئله مالي ميمونه كه اگه ميبينين كه در يك سطح نيستين بهتره كه بيشتر فكر كنين ..... چون واسه عروس خيلي مهمه كه با نهايت احترام بره خونه ي شوهرش نه اينكه همش تحقير و سركوفت بشنوه
    و آخر از همه وقتي شرايط رو سنجيدين اونوقت تصميم بگيرين
    نبايد صرفا به خاطر علاقه و دوست داشتن كاري رو انجام بدين كه آخرش پشيمونيه ...... اگه به نظرتون حرفهاي مادرتون كاملا درسته و شما قبول دارين كه ديگه نيازي نيست كه اين مسئله رو مطرح كنين
    عقل انسان بهترين راهنما ميتونه باشه !!!!!!
    فقط شما بايد بدونين هيچ كسي رو نميتونين پيدا كنين كه عينا همه اون چيزهايي كه شما انتظار دارين رو داشته باشه و هيچ كس كامل نيست
    اگر خودتونم ميبينين كه اين ازدواج به صلاح نيست بهتره تا دلبستگي بيشتر نشده همه چيز رو تموم كنين چون اون خانم هرچه بيشتر بگذره بيشتر زجر ميكشه
    ولي اگه ميبينين كه با شرايط اون خانم مشكل ندارين و همه چيز رو پذيرفتين سعي در راضي كردن مادرتون داشته باشين : مثلا بگين مادر جون من ديگه داره واسم دير ميشه .... كم كم داره 40 سالم ميشه ولي هنوز ازدواج نكردم ..... هنوز سر و سامون نگرفتم ...... مگه آدم ميخواد تا ابد اينجا زندگي كنه كه اينهمه همه چيز رو سخت ميگره و ميخواد بهترين باشه ؟ درسته كه شما خوشبختي من رو ميخواين ولي خوشبختي من در اين ازدواجه و من كاملا مصمم هستم
    با توجه به سنتون كه 36 سالتونه فكر ميكنم كه بايد خيلي پخته شده باشين و بتونين بهترين راه رو انتخاب كنين .......
    موفق باشين
    ضمن تشكرازپاسختان،در خصوص دامادهايشان من يك بار با اين دختر خانم صحبت كردم و از او پرسيدم كه آيا از لحاظ اخلاقي به اين 2 نفر نمره مناسبي ميدهد يا خير و او نيز اين صحبت مرا مستقيما با پدرش مطرح كرد و پدرش خيلي عصباني شده بود طوريكه دختره به من زنگ زد و گفت كه همه چيز تمام شده است و 2 روزي قطع ارتباط كرديم.ترس من اين است كه اگر براي ادامه كار جلو بروم با توجه به مورد پيش آمده پدر ايشان ذهنيت منفي نسبت به پيدا خواهد كرد؟درخصوص پدر ومادرش هم بايد بگويم 40 سال است كه از اردبيل مهاجرت كرده وبه شهر ما آمده اند.
    مورد ديگري كه مادرم مطرح ميكند اين است كه مادر دختر كه به سختي فارسي را متوجه ميشود در 2 جلسه خواستگاري ما حرف نزد اما وقتي به خانه ما آمدند بسيار حرف زدند.مادر من ميگه چرا اين رفتار را داشتند و در آينده تو ميخواهي زندگي كني.لازم به ذكره ما از لحاظ سطح زندگي از اونا بالاتريم.اين همون حرفي بود كه خواهرم بعد از اولين جلسه خواستگاري به من گفت:تو از اونا بالاتري.اين حرفا است كه نميذاره جلو برم .من حتي 10 ساعت با من حرف نزنه دختره كلافه ميشم.اين قضيه 4 ماه است كه طول كشيده و بارها دختره قطع ارتباط كرده.به من بگيد چي كار كنم؟

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 آبان 91 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1387-5-30
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    9,023
    سطح
    63
    Points: 9,023, Level: 63
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    450

    تشکرشده 476 در 164 پست

    Rep Power
    69
    Array

    RE: برسر2راهی

    سلام
    اينها همه نشون ميده كه اون دختر خانم به خانواده شون خيلي اهميت ميدن و واسشون خيلي مهمه( كه البته بايد هم همينطور باشه ) كه از شما تقاضاي قطع رابطه كرده اند .
    اول اينكه منظور من از هم سطح بودن اين بود كه تفاوت زيادي نبايد داشته باشين ..... خوب اين طبيعيه كه داماد بايد وضعش كمي از خانواده عروس بهتر باشه چون دختر حد اقل وقتي از خانواده پدريش مياد بيرون نبايد با شرايط بدتري از نظر مالي مواجه باشه ...... خوب اگه اين تفاوت خيلي زياد نيست ميشه ازش صرف نظر كرد ( يعني مثلا خانواده ايشون متوسط و خانواده شما متوسط رو به بالا باشد ولي اگه وضعيت عكس اين باشه يعني خانواده دختره بالاتر باشن اون موقع اين مسئله جدي ميشه) ولي ايني كه شما وضعيت بهتري دارين طبيعيه و بايد اينطوري باشه و مشكلي ايجاد نميكنه واسه اينكه اين شما هستين كه بايد زندگي رو بسازين نه خانمتون و وضعيت مالي شما اينجا تعيين كننده است نه ايشون...چون مرد بايد نان آور خونواده باشه نه زن ..... پس تفاوت اندك مانعي نداره ولي نبايد اينجوري باشه كه شما توي كاخ زندگي كنين و اونها توي يه خونه ي قديمي ساز و كهنه كه اين نشون دهنده ي يك تفاوت آشكار بين سطح مالي خانواده هاست و قطعا حرفها و زخم زبونهايي رو به دنبال خواهد داشت.
    در مورد رفتار پدرشون هم من نميدونم كه شما چي گفتين كه ايشون عصباني شدن ولي در تحقيق كردن من مانعي نميبينم اين حق هر انسانيه كه بخواد واسه آينده اش تحقيق كنه و عصبانيت و اين چيزها نبايد باشه .......
    خوب بلاخره شما هم خواسته يا ناخواسته بايد با خانواده اونها رفت و آمد كنين و همچين فرزندتون هم با اونها بايد رابطه برقرار كنه و اين حق شماست كه از سلامت اخلاقي اعضاي اون خانواده و دامادهاشون مطلع بشين چون تا حدود كمي و به صورت غير مستيقيم توي زندگي شما تاثير داره.......از چيزي هم نترسين..... ولي در هر صورت احترام بايد حفظ بشه
    تصميم نهايي با خودتونه ...... بايد شرايط رو بسنجين ..... هميشه همه چيز اينطوري نميمونه و مطمئن باشين هيچ كس رو پيدا نميكنين كه از همه لحاظ مناسبتون باشه ...... شما الان وقت ازدواجتونه و شرايطش رو دارين فقط مونده انتخاب همسر كه خيلي مهمه !!!!!!! اجازه ندين كه وابستگي ها زندگيتون رو خراب كنه !!!!! شما بايد عاقلانه تصميم بگيرين و بهترين تصميم رو بگيرين!!!!! مادر شما فوقش خيلي بخواد خانواده اين خانم رو ببينه 7-8 باره ولي اين شمايين كه بايد شرايط رو تحمل كنين ...... مادر و خواهر شما كه نميخوان با اين خانم وصلت كنن !!!!اين شمايين كه بايد شرايط رو تحمل كنين نه مادر و خواهرتون .... اونها هرچي كه ميگن نشانه ي اينه كه ميخوان به شما كمك كنن و راهنماييتون كنن ولي كسي كه از ظرفيت ها و توانايي ها تون خبر نداره ...... اگه خودتون با آينده نگري و فكر كردن به عاقبتتون مشكلي رو پيش بيني نميكنين بهتره كه اينقدر ترديد به خودتون راه ندين !!!!!

    و يك سوال آيا شما مطمئن هستين كه اون خانم رو ميخواين ؟؟؟؟؟ آيا مطمئنين كه اون خانم مناسبه ؟؟؟؟ شايد فقط وابسته اش شده باشين ؟؟؟؟؟؟؟؟

    فقط بدونين كه از خانواده اون دختر نميتونين دوري كنين چون اون خانم ظاهرا خيلي به خانواده اش وابسته است و خيلي دوستشون داره و حاضر نيست با ازدواج كردن اونها رو از دست بده ...... وگرنه اگه خانمي 30 ساله باشن و موقعيت مناسبي واسشون پيش بياد...... اكثرا ترجيح ميدن ازدواج كنن و با مشكلات دسته پنجه نرم كنن و يك جوري با مشكلات كنار بيان تا اينكه توي خونه بمونن و منتظر يه موقعيت ديگه بمونن كه البته احتمالش خيلي كمه و همچين ريسكي رو معمولا نميكنن

    پس بدونين كه از خانواده ي اون خانم نميتونين بگذرين و اين حق طبييه ايشونه ...... تصميم با شماست.... شما ميخواين با ايشون زندگي كنين و نه مادر شما و نه خواهرتون با شما زندگي نميكنن...... اگه مطمئنين كه اون خانم از هر لحاظ مناسب شما هستن و با خانواده شون ميتونين كنار بياين و مشكل اخلاقي ندارن پس سعي كنيد ترديد رو از خودتون دور كنين و تصميم نهايي رو بگيرين كه هم تكليف خودتون معلوم بشه و هم ايشون و اگر هم كه ميبينين نميتونين با خانواده ايشون كنار بياين بهتره كه كنار بكشين و اجازه بدين كه خواهر و مادرتون براي شما همسر انتخاب كنن اينجوري اگه از طرف خوشتون بياد ديگه با مخالفت هاي خانواده تون رو به رو نميشين
    اگه مدير همدردي راهنماييتون كنن حتما به نتايج بهتري خواهيد رسيد وگرنه من كه خيلي كوچيك و در حدي نيستم كه بخوام پيشنهادي بدم كه شما به اون عمل كنين......شما هم خيلي عاقل تر و هم خيلي بالغ تر از بنده هستين و حتما خودتون بهترين راه حل رو ميتونين انتخاب كنين
    از دوستاني هم كه در اين زمينه ها تجربه دارن ميخوام كه بيان و بهتون كمك كنن
    موفق باشين

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 شهریور 90 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1387-2-14
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    4,810
    سطح
    44
    Points: 4,810, Level: 44
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: برسر2راهی

    اگه خودتان شخصا" با اين مسئله مشكل نداريد و دختر مورد علاقه شما خانواده مشكل دار نداشته باشد و شخصيت او از لحاظ خصوصيات اخلاقي و اجتماعي همان چيزي باشد كه مي خوا ستيد .چرا بايد پا روي دلتان بگذاريد . ولي با اين حال لازم است تفاوت فرهنگها را هم در نظر بگيريد .
    اين را هم بدانيد كه تحصيلات بالا هميشه باعث رشد وتكمل فكري اشخاص نيست . از كجا مي دانيد كه يك دختر از خانواده اي كه مادر يا پدرش تحصيل كرده هستند مي تواند خوشبختي شما را تضمين كند . هيچ شخصي همه معيارهاي دلخواه را با هم نمي تواند داشته باشد.
    در هر حال ممكن است بعدها دختر مورد علاقه شما آماج حرفها و نيش زبانهاي ناآگاهانه از همين افراد تحصيكرده قرار بگيرد كه باعث آزردگي وبوجود آمدن دلگيري و اختلافات بين همسرت و خانواده مي شود .
    .

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مهر 87 [ 09:14]
    تاریخ عضویت
    1387-7-17
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    3,284
    سطح
    35
    Points: 3,284, Level: 35
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: برسر2راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط roya.b
    سلام
    اينها همه نشون ميده كه اون دختر خانم به خانواده شون خيلي اهميت ميدن و واسشون خيلي مهمه( كه البته بايد هم همينطور باشه ) كه از شما تقاضاي قطع رابطه كرده اند .
    اول اينكه منظور من از هم سطح بودن اين بود كه تفاوت زيادي نبايد داشته باشين ..... خوب اين طبيعيه كه داماد بايد وضعش كمي از خانواده عروس بهتر باشه چون دختر حد اقل وقتي از خانواده پدريش مياد بيرون نبايد با شرايط بدتري از نظر مالي مواجه باشه ...... خوب اگه اين تفاوت خيلي زياد نيست ميشه ازش صرف نظر كرد ( يعني مثلا خانواده ايشون متوسط و خانواده شما متوسط رو به بالا باشد ولي اگه وضعيت عكس اين باشه يعني خانواده دختره بالاتر باشن اون موقع اين مسئله جدي ميشه) ولي ايني كه شما وضعيت بهتري دارين طبيعيه و بايد اينطوري باشه و مشكلي ايجاد نميكنه واسه اينكه اين شما هستين كه بايد زندگي رو بسازين نه خانمتون و وضعيت مالي شما اينجا تعيين كننده است نه ايشون...چون مرد بايد نان آور خونواده باشه نه زن ..... پس تفاوت اندك مانعي نداره ولي نبايد اينجوري باشه كه شما توي كاخ زندگي كنين و اونها توي يه خونه ي قديمي ساز و كهنه كه اين نشون دهنده ي يك تفاوت آشكار بين سطح مالي خانواده هاست و قطعا حرفها و زخم زبونهايي رو به دنبال خواهد داشت.
    در مورد رفتار پدرشون هم من نميدونم كه شما چي گفتين كه ايشون عصباني شدن ولي در تحقيق كردن من مانعي نميبينم اين حق هر انسانيه كه بخواد واسه آينده اش تحقيق كنه و عصبانيت و اين چيزها نبايد باشه .......
    خوب بلاخره شما هم خواسته يا ناخواسته بايد با خانواده اونها رفت و آمد كنين و همچين فرزندتون هم با اونها بايد رابطه برقرار كنه و اين حق شماست كه از سلامت اخلاقي اعضاي اون خانواده و دامادهاشون مطلع بشين چون تا حدود كمي و به صورت غير مستيقيم توي زندگي شما تاثير داره.......از چيزي هم نترسين..... ولي در هر صورت احترام بايد حفظ بشه
    تصميم نهايي با خودتونه ...... بايد شرايط رو بسنجين ..... هميشه همه چيز اينطوري نميمونه و مطمئن باشين هيچ كس رو پيدا نميكنين كه از همه لحاظ مناسبتون باشه ...... شما الان وقت ازدواجتونه و شرايطش رو دارين فقط مونده انتخاب همسر كه خيلي مهمه !!!!!!! اجازه ندين كه وابستگي ها زندگيتون رو خراب كنه !!!!! شما بايد عاقلانه تصميم بگيرين و بهترين تصميم رو بگيرين!!!!! مادر شما فوقش خيلي بخواد خانواده اين خانم رو ببينه 7-8 باره ولي اين شمايين كه بايد شرايط رو تحمل كنين ...... مادر و خواهر شما كه نميخوان با اين خانم وصلت كنن !!!!اين شمايين كه بايد شرايط رو تحمل كنين نه مادر و خواهرتون .... اونها هرچي كه ميگن نشانه ي اينه كه ميخوان به شما كمك كنن و راهنماييتون كنن ولي كسي كه از ظرفيت ها و توانايي ها تون خبر نداره ...... اگه خودتون با آينده نگري و فكر كردن به عاقبتتون مشكلي رو پيش بيني نميكنين بهتره كه اينقدر ترديد به خودتون راه ندين !!!!!

    و يك سوال آيا شما مطمئن هستين كه اون خانم رو ميخواين ؟؟؟؟؟ آيا مطمئنين كه اون خانم مناسبه ؟؟؟؟ شايد فقط وابسته اش شده باشين ؟؟؟؟؟؟؟؟

    فقط بدونين كه از خانواده اون دختر نميتونين دوري كنين چون اون خانم ظاهرا خيلي به خانواده اش وابسته است و خيلي دوستشون داره و حاضر نيست با ازدواج كردن اونها رو از دست بده ...... وگرنه اگه خانمي 30 ساله باشن و موقعيت مناسبي واسشون پيش بياد...... اكثرا ترجيح ميدن ازدواج كنن و با مشكلات دسته پنجه نرم كنن و يك جوري با مشكلات كنار بيان تا اينكه توي خونه بمونن و منتظر يه موقعيت ديگه بمونن كه البته احتمالش خيلي كمه و همچين ريسكي رو معمولا نميكنن

    پس بدونين كه از خانواده ي اون خانم نميتونين بگذرين و اين حق طبييه ايشونه ...... تصميم با شماست.... شما ميخواين با ايشون زندگي كنين و نه مادر شما و نه خواهرتون با شما زندگي نميكنن...... اگه مطمئنين كه اون خانم از هر لحاظ مناسب شما هستن و با خانواده شون ميتونين كنار بياين و مشكل اخلاقي ندارن پس سعي كنيد ترديد رو از خودتون دور كنين و تصميم نهايي رو بگيرين كه هم تكليف خودتون معلوم بشه و هم ايشون و اگر هم كه ميبينين نميتونين با خانواده ايشون كنار بياين بهتره كه كنار بكشين و اجازه بدين كه خواهر و مادرتون براي شما همسر انتخاب كنن اينجوري اگه از طرف خوشتون بياد ديگه با مخالفت هاي خانواده تون رو به رو نميشين
    اگه مدير همدردي راهنماييتون كنن حتما به نتايج بهتري خواهيد رسيد وگرنه من كه خيلي كوچيك و در حدي نيستم كه بخوام پيشنهادي بدم كه شما به اون عمل كنين......شما هم خيلي عاقل تر و هم خيلي بالغ تر از بنده هستين و حتما خودتون بهترين راه حل رو ميتونين انتخاب كنين
    از دوستاني هم كه در اين زمينه ها تجربه دارن ميخوام كه بيان و بهتون كمك كنن
    موفق باشين
    یکی از چیزهایی که این خانم مدام مطرح میکنه و الان همین وضعیت هم در مورد آن دامادشون هست اینه که میگه خانواده ما خیلی اهل رفت و آمد هستند وشاید پدر من هر شب یا هر یک شب در میان بیاد خونه ما و چندساعت بمونه.نکته دیگه اینکه این دامادشون که راننده تریلر است قبلا پرستار بیمارستان بوده است و خودشان میگند لیسانس پرستاری دارد.خواهرخودمن پزشک است و به من میگه پرستار مردی که شغلشو عوض کنه باید در موردش تحقیق کرد.دختره مثلا به من گفت که اون خواهرش لیسانس داره در صورتیکه بعدا فهمیدم مدرک معادل داره و در واقع تحصیل را نیمه کاره رها کرده.چیزی که منو ناراحت کرد سر همون سوال من در مورد دامادهاشون بودکه من به بدی مطرح نکردم اما چنان عکس العمل تندی نشون دادند که انگار من کفر گفتم.یه چیز دیگه ای که فهمیدم زن برادرش که اهل چالوس است زیاد رابطه صمیمانه با خانواده اینها نداره و هر 6ماه یکبار به اینا سر میزنه.یه چیزدیگه که مادر منو به شک انداخت اینه که اینها بعد از 3 روز که از اومدنشون به خونه ما گذشت و ما زنگ زدیم سریع جواب مثبت دادند.حتی تا مرحله جلسه تعیین مهریه که زمانش را تعیین کنیم گفتند که دوست نداریم آن داماد که تراشکار است حضور داشته باشه.آنچه که من فهمیدم آن دامادشان پسرخاله ناتنی آنها وآذری است واین شک خانواده منو برانگیخت گه چرا قضیه را از او پنهان میکنند.
    من خودم هم تو این موندم که آیا وابسته شدم بهش یا علاقه مندم.خودم میگم حداقل یه 7 روز قطع ارتباط کنم باهاش ببینم این وابستگی کاذبه یا واقعی.نظر شما چیه؟

  7. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 آبان 91 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1387-5-30
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    9,023
    سطح
    63
    Points: 9,023, Level: 63
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    450

    تشکرشده 476 در 164 پست

    Rep Power
    69
    Array

    RE: برسر2راهی

    به نظر من بدترين چيز بين دختر و پسر دروغگويي هستش ..... به شخصه از دروغگويي متنفرم ( يك چوبي از اين دروغگويي خوردم كه تا عمر دارم هميشه يادم ميمونه )
    اينجوري كه شما گفتين خانواده ي ايشون يكم مشكوك هستن ..... پنهان كاري ها !!!!!
    نميدونم بايد چي بگم ......
    وابستگي از هرنوعش بده ....... قطع وابستگي هم خيلي سخت و مشكله ........بيشتر از اون چيزي كه شما فكرش رو ميكنين ولي اگه لازم باشه بايد حتما اين كار رو انجام بدين
    من در جريان كارهاي شما نيستم ولي به نظر ميرسه كه مادر و خواهر فهميده اي داري ......
    گذشته از اينها اگه چيزي هم در كار نباشه و خانواده ي سالمي باشن ..... بايد ببيني كه آيا ميتوني تحمل كني كه پدر خانومت هرشب يا يك شر درميون بياد خونه تون ؟
    به نظر من بهتره كه راجع به اين خانواده يك تحقيق درست و حسابي انجام بدي ببيني كه چه جور آدمهايي هستن.... از همسايه هاشون.... مغازه هاي اطراف خونه شون.... محل كار پدر خانواده شون......حتي از همسايه هاي محل زندگي خواهر ها و برادرهاش شايد بتوني چيزي به دست بياري
    ولي اگه نميخواي خودت رو خسته كني.....ميخواي ببيني ميتوني فراموشش كني يا نه بيشتر از 7 روز طول ميكشه حد اقلش يك ماه طول ميكشه
    اين رو هم بگم كه علاقه بر اساس شناخت به دست مياد ......علاقه اي كه از روي شناخت نباشه احساسي هستش و احتمالا زير پا گذاشتن اين علاقه خيلي مشكل تره
    موفق باشين

  8. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 87 [ 15:54]
    تاریخ عضویت
    1387-5-25
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    3,314
    سطح
    35
    Points: 3,314, Level: 35
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: برسر2راهی

    در خصوص دامادهايشان من يك بار با اين دختر خانم صحبت كردم و از او پرسيدم كه آيا از لحاظ اخلاقي به اين 2 نفر نمره مناسبي ميدهد يا خير و او نيز اين صحبت مرا مستقيما با پدرش مطرح كرد و پدرش خيلي عصباني شده بود طوريكه دختره به من زنگ زد و گفت كه همه چيز تمام شده است و 2 روزي قطع ارتباط كرديم.ترس من اين است كه اگر براي ادامه كار جلو بروم با توجه به مورد پيش آمده پدر ايشان ذهنيت منفي نسبت به پيدا خواهد كرد؟درخصوص پدر ومادرش هم بايد بگويم 40 سال است كه از اردبيل مهاجرت كرده وبه شهر ما آمده اند.
    مورد ديگري كه مادرم مطرح ميكند اين است كه مادر دختر كه به سختي فارسي را متوجه ميشود در 2 جلسه خواستگاري ما حرف نزد اما وقتي به خانه ما آمدند بسيار حرف زدند.مادر من ميگه چرا اين رفتار را داشتند و در آينده تو ميخواهي زندگي كني.لازم به ذكره ما از لحاظ سطح زندگي از اونا بالاتريم.اين همون حرفي بود كه خواهرم بعد از اولين جلسه خواستگاري به من گفت:تو از اونا بالاتري.اين حرفا است كه نميذاره جلو برم .من حتي 10 ساعت با من حرف نزنه دختره كلافه ميشم.اين قضيه 4 ماه است كه طول كشيده و بارها دختره قطع ارتباط كرده.به من بگيد چي كار كنم؟
    100% كه چه عرض كنم 1000% حق با مادر و خواهر شماست.اصلا همچين خانواده اي از بسياري جهات شما رو دچار مشكل ميكنند;همه پست هاي شما رو خوندم من هم مثل شما يه پسر تحصيل كردم خيلي رك بگم اگه ميخواي خودت رو با دستاي خودت دچار مشكل و بدبختي كني با همچين خونواده اي ازدواج كن خوبه كه شما همچين رفتارهايي رو ديدين ولي باز هم ميخواين احساسي عمل كنين‌؟!!!!!

    من خودم هم تو این موندم که آیا وابسته شدم بهش یا علاقه مندم.خودم میگم حداقل یه 7 روز قطع ارتباط کنم باهاش ببینم این وابستگی کاذبه یا واقعی.نظر شما چیه؟
    اصلا اين خانواده 180 درجه با خانواده شما متفاوتند چرا ميخواين خودتون رو توي دردسر بندازين؟؟؟

  9. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مهر 87 [ 09:14]
    تاریخ عضویت
    1387-7-17
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    3,284
    سطح
    35
    Points: 3,284, Level: 35
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: برسر2راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط كاميار
    در خصوص دامادهايشان من يك بار با اين دختر خانم صحبت كردم و از او پرسيدم كه آيا از لحاظ اخلاقي به اين 2 نفر نمره مناسبي ميدهد يا خير و او نيز اين صحبت مرا مستقيما با پدرش مطرح كرد و پدرش خيلي عصباني شده بود طوريكه دختره به من زنگ زد و گفت كه همه چيز تمام شده است و 2 روزي قطع ارتباط كرديم.ترس من اين است كه اگر براي ادامه كار جلو بروم با توجه به مورد پيش آمده پدر ايشان ذهنيت منفي نسبت به پيدا خواهد كرد؟درخصوص پدر ومادرش هم بايد بگويم 40 سال است كه از اردبيل مهاجرت كرده وبه شهر ما آمده اند.
    مورد ديگري كه مادرم مطرح ميكند اين است كه مادر دختر كه به سختي فارسي را متوجه ميشود در 2 جلسه خواستگاري ما حرف نزد اما وقتي به خانه ما آمدند بسيار حرف زدند.مادر من ميگه چرا اين رفتار را داشتند و در آينده تو ميخواهي زندگي كني.لازم به ذكره ما از لحاظ سطح زندگي از اونا بالاتريم.اين همون حرفي بود كه خواهرم بعد از اولين جلسه خواستگاري به من گفت:تو از اونا بالاتري.اين حرفا است كه نميذاره جلو برم .من حتي 10 ساعت با من حرف نزنه دختره كلافه ميشم.اين قضيه 4 ماه است كه طول كشيده و بارها دختره قطع ارتباط كرده.به من بگيد چي كار كنم؟
    100% كه چه عرض كنم 1000% حق با مادر و خواهر شماست.اصلا همچين خانواده اي از بسياري جهات شما رو دچار مشكل ميكنند;همه پست هاي شما رو خوندم من هم مثل شما يه پسر تحصيل كردم خيلي رك بگم اگه ميخواي خودت رو با دستاي خودت دچار مشكل و بدبختي كني با همچين خونواده اي ازدواج كن خوبه كه شما همچين رفتارهايي رو ديدين ولي باز هم ميخواين احساسي عمل كنين‌؟!!!!!

    من خودم هم تو این موندم که آیا وابسته شدم بهش یا علاقه مندم.خودم میگم حداقل یه 7 روز قطع ارتباط کنم باهاش ببینم این وابستگی کاذبه یا واقعی.نظر شما چیه؟
    اصلا اين خانواده 180 درجه با خانواده شما متفاوتند چرا ميخواين خودتون رو توي دردسر بندازين؟؟؟
    نمی دانم اما یادمه تا به الان بیش از 5 دفعه ارتباط من و این خانم قطع و وصل شده است.یادمه اوایل آشنایی ما که مادرم در جریان نبود این خانم به موبایل من زنگ زد و چون من موقعیت پاسخگویی نداشتم دیر جواب دادم.یادمه این خانم گفت چرا دیر جواب دادی و من دیگه با تو کاری ندارم و خلاصه بعد کلی حرف زدن راضی شد.من نمی دانم این تعلق را چطوری باش کنار بیام در عین حال این واکنشها را تا حالا دیدم و تردید منو زیاد کرده.

  10. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1387-3-23
    نوشته ها
    390
    امتیاز
    6,183
    سطح
    51
    Points: 6,183, Level: 51
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    202

    تشکرشده 210 در 101 پست

    Rep Power
    55
    Array

    RE: برسر2راهی

    سلام ببخشید من نظر بقیه رو به دلیل کمبود وقت نخوندم ولی نظرم رو می گم
    چه ربطی داره که خونوادش تحصیل کرده نیستند مگه میخوای با خونوادش زندگی کنید خودش و شعورش رو در نظر بگیر شاید افرادی باشند که تحصیل کرده باشند ولی (معذرت می خوام توهین نکرده باشم)یک زره شعور و معرفت ندارند و برعکسش اصلا این طرز تفکر رو قبول ندارم اختلاف فرهنگی رو چرا و این موضوع رو نه


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.