به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 اردیبهشت 94 [ 17:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    60
    سطح
    1
    Points: 60, Level: 1
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Eh S جواب نه شنیدم چکار کنم

    سلام دوستان عزیزم
    من دانشجوی ترم دو هستم از ترم اول عاشق یکی از دخترای دانشکده شدم که یک رشته دیگه درس میخونه، به خاطر همین خیلی سعی کردم تا علاقم رو بهش نشون بدم، از نگاه کردنش گاهی احساس میکردم اون هم احساسی داره، تا اینکه چند وقت پیش ازش خواستم تا با هم حرف بزنیم اونم گفت باشه الان دیرم شده باشه برای موقع دیگه، فرداش با دوستاشون تو پارک دیدمش، منتظر بود من برم جلو،، منم رفتم صداش زدم همونجا بهش گفتم بهت علاقه دارم، پرسید از کی گفتم از ترم اول گفتم جوابتون چیه اون فقط گفت نه دیگه چیز دیگه ای نگفت رفت، راستش خیلی بهش علاقه دارم نمیتونم با همین نه بیخیالش بشم اما نمیدونم بازم چطور برم جلو؟!!

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 بهمن 00 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    14,247
    سطح
    77
    Points: 14,247, Level: 77
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 203
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,750

    تشکرشده 764 در 211 پست

    Rep Power
    71
    Array
    سلام رفیق.میگم دمت گرم تو دیگه خیلی ساده گرفتی.متولد هفتاد و چهاری.یعنی هنوز بیست سالتم نشده.به نظرت یک مقدار برات زود نیست.یک کم بیشتر توضیح بده قصدت از ازدواج چیه؟ کار و بارت چیه؟دلیل علاقه ات به این خانم؟سربازی رفتی یا نه یا اصلا معافی؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید سرشار تشکرکرده است .

    واحد (یکشنبه 20 اردیبهشت 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 اردیبهشت 94 [ 17:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    60
    سطح
    1
    Points: 60, Level: 1
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سرشار نمایش پست ها
    سلام رفیق.میگم دمت گرم تو دیگه خیلی ساده گرفتی.متولد هفتاد و چهاری.یعنی هنوز بیست سالتم نشده.به نظرت یک مقدار برات زود نیست.یک کم بیشتر توضیح بده قصدت از ازدواج چیه؟ کار و بارت چیه؟دلیل علاقه ات به این خانم؟سربازی رفتی یا نه یا اصلا معافی؟
    ممنون از نظرتون
    یه وقت عاشق یکی میشی فکر میکنی که زندگیت رو با اون بسازی شریک زندگیت بشه ،هم دردت بشه البته اینکه برام زود هست یه حرف دیگه س اما من واقعا عاشقش شدم الان که میبینمش روانی میشم،یه دفعه ای درگیرش شدم ،نمیدونم کلا یک احساسی بهم میده حلات چهرش جوریه انگار همیشه غمگینه نمیدونم چرا خوشم میاد با اینکه بسیاری از دوستام نطر مخالف من رو دارن خیلی دلم میخواد دوباره برم جلو اما طوری نباشه که فکر کنه مزاحمتی چیزی باشه،سربازی نرفتم

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    به نظرم یه احساس زود گذره از حرفم ناراحت نشین من جای شما نیستم اما در شرایط سنی شما کاملا طبیعیه چون ایشون شماروهمسن خودش میبینه واینکه یه پسر بیست ساله خیلی وجه خوبی پیش دخترا نداره دلزده شده
    دوسش دارین؟قبول
    عاشقش شدین؟قبول
    دیگه طرفش نرین وفقط صبر کنین عاشقش بمونید اما کل علاقتون رو بزارید توی یه پوشه گوشه ذهنتون نه اینکه هر لحظه بهش فکرکنید واهنگ غمگین براش گوش کنید فقط بزاریدش گوشه ذهنتون وبه خودتون بگین باید صبر کنم زمان حلش کنه به حالت جنون وار به قضیه نگاه نکنید

  6. کاربر روبرو از پست مفید دختر جوان تشکرکرده است .

    The Green (جمعه 25 اردیبهشت 94)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    برادر خوبم انتظار نداشته باشید که یک دختر خوب و خانواده دار که اینده و ازدواج خوبی رو برای خودش تصور میکنه به درخواست یک پسر بیست ساله که نه کار داره نه سربازی رفته نه تحصیلاتش تموم شده و کلا تکلیفش مشخص نیست جواب مثبت بده .

    همونطور که دختر جوان گفتند ایشون رو در پوشه ای گوشه ذهنتون بایگانی کنید و به فکر تلاش و پیشرفت و کسب مهارت باشید . صبور باشید و به خودتون زمان بدید .

  8. 2 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    The Green (جمعه 25 اردیبهشت 94), فرهنگ 27 (پنجشنبه 24 اردیبهشت 94)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 اردیبهشت 94 [ 17:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    60
    سطح
    1
    Points: 60, Level: 1
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر جوان نمایش پست ها
    به نظرم یه احساس زود گذره از حرفم ناراحت نشین من جای شما نیستم اما در شرایط سنی شما کاملا طبیعیه چون ایشون شماروهمسن خودش میبینه واینکه یه پسر بیست ساله خیلی وجه خوبی پیش دخترا نداره دلزده شده
    دوسش دارین؟قبول
    عاشقش شدین؟قبول
    دیگه طرفش نرین وفقط صبر کنین عاشقش بمونید اما کل علاقتون رو بزارید توی یه پوشه گوشه ذهنتون نه اینکه هر لحظه بهش فکرکنید واهنگ غمگین براش گوش کنید فقط بزاریدش گوشه ذهنتون وبه خودتون بگین باید صبر کنم زمان حلش کنه به حالت جنون وار به قضیه نگاه نکنید
    خیلی ممنون از راهنمایی تون
    شما فرمودید عاشقش بمونم، تا کی عاشقش بمونم، عاشقش بمونم که چی بشه، بعد گفتین بهش فکر نکنید، من هر روز جلو چشامه سر خودم رو کلاه بزارم که مثلاً بهش فکر نکنم، اون باری که گفت نه دیگه گفتم بیخیال، اما وقتی زمان گذشت و من بازم باهاش چش تو چش میشدم، بازم فکر خیالش میمود، تو یه برزخی گیر کردم که چکار کنم

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    منظورم ازاینکه عاشقش بمونید اینه که سعی نکنید فراموشش کنید وبگید دیگه بهش فکرنکنم واینا نه اینجوری بدتر عاشقش میشید بلکه بهش علاقه مندباشید وسعی درفراموش کردنش نکنید فقط با خودتون بگید تویه دوسال سریع تلاش میکنم یه پولی جمع میکنم ودرسم به یه حدی میرسونم تا قشنگ واسه خواستگاری ازش به یه سطح نرمالی برسم دیگه حداقل دوسال شدیدا تلاش کنید ببینید اگه میخواییدش با نگاه کردن بهش وشیدایی وفکرکردن وعاشق بازی نمیتونید نگهش دارید میخواید مال کس دیگه ای بشه؟نه پس فقط تلاش تا بتونید خوشبختش کنید با غروربرید خواستگاریش وگرنه ازدستش میدید این دوسال هم اون خانومو زیر نظربگیرید اقا بهترین دخترم باشه وقتی ببینه شما ثباتی ندارید زنتون نمیشه وبیفته تویه زندگی اگه اون شمارو دوست داشته باشه وقتی تغییراتتون روببینه وقتی زمان بگذره عاشقتون میمونه واگر هم شمارونخواد که الان هرگز نظر مثبت نمیده پس فقط صبرصبرصبر تلاش تلاش تلاش عاقلانه به قضیه نگاه کنید وبرای زندگیتون وخوشبخت کردنش فعلا خودتون روبسازید

  11. کاربر روبرو از پست مفید دختر جوان تشکرکرده است .

    The Green (جمعه 25 اردیبهشت 94)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 اردیبهشت 94 [ 17:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    60
    سطح
    1
    Points: 60, Level: 1
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر جوان نمایش پست ها
    منظورم ازاینکه عاشقش بمونید اینه که سعی نکنید فراموشش کنید وبگید دیگه بهش فکرنکنم واینا نه اینجوری بدتر عاشقش میشید بلکه بهش علاقه مندباشید وسعی درفراموش کردنش نکنید فقط با خودتون بگید تویه دوسال سریع تلاش میکنم یه پولی جمع میکنم ودرسم به یه حدی میرسونم تا قشنگ واسه خواستگاری ازش به یه سطح نرمالی برسم دیگه حداقل دوسال شدیدا تلاش کنید ببینید اگه میخواییدش با نگاه کردن بهش وشیدایی وفکرکردن وعاشق بازی نمیتونید نگهش دارید میخواید مال کس دیگه ای بشه؟نه پس فقط تلاش تا بتونید خوشبختش کنید با غروربرید خواستگاریش وگرنه ازدستش میدید این دوسال هم اون خانومو زیر نظربگیرید اقا بهترین دخترم باشه وقتی ببینه شما ثباتی ندارید زنتون نمیشه وبیفته تویه زندگی اگه اون شمارو دوست داشته باشه وقتی تغییراتتون روببینه وقتی زمان بگذره عاشقتون میمونه واگر هم شمارونخواد که الان هرگز نظر مثبت نمیده پس فقط صبرصبرصبر تلاش تلاش تلاش عاقلانه به قضیه نگاه کنید وبرای زندگیتون وخوشبخت کردنش فعلا خودتون روبسازید
    تشکر از نظر شما، بهترین راهنمایی بود خیلی ممنون، من هرگز نمیخوام مال کس دیگه ای بشه،سعی میکنم به اون حد برسم

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 خرداد 96 [ 23:33]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,684
    سطح
    23
    Points: 1,684, Level: 23
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    6

    تشکرشده 91 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    یادم هست سال اول دانشگاه که بودم با دیدن یک دختر، عجیب عاشقش شدم، شب و روز نداشتم، اما به مرور دیدم که یک احساس زودگذر بوده، الان که به گذشته نگاه میکنم، اصلا خنده دار هست، چون اون زمان اصلا دیدی نسبت به زندگی نداشتم. و الان اصلا از آدم های اون شکلی و اون فرمی خوشم نمی اد و یک احساس احمقانه بوده.
    من نظرم این هست، ازدواج و تشکیل زندگی، بچه بازی نیست. فرد باید درسش تمام شود(اگر دانشجو هست) و یا به یگ جایی برساند و شغل با درآمد کافی و تا حدودی امنیت شغلی به دست آورد تکلیف سربازی اش مشخص شود، آن زمان تازه به ازدواج بیاندیشد البته اگر آن شخص پدر پولدار داشته باشد، هیچ یک از عوامل بالا لازم نیست، و حتی در 18 سالگی هم می تواند برود زن بگیرد.
    دانشگاه چون محیطی هست که اولین بار بعد از دبیرستان، پسر و دختر در یک محیطی با هم قرار میگیرند جو گیر می شوند. به مرور که جلوتر میروی و به ترم های بالاتر میرسی، این ، یک امر عادی میشود. برای ازدواج ابتدا منطق باید در نظر گرفته شود و یک سوال از خود، آیا من الان میتوانم مستقل شوم؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید mehdi_7 تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 24 اردیبهشت 94)

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 اردیبهشت 94 [ 17:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    60
    سطح
    1
    Points: 60, Level: 1
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi_7 نمایش پست ها
    با سلام
    یادم هست سال اول دانشگاه که بودم با دیدن یک دختر، عجیب عاشقش شدم، شب و روز نداشتم، اما به مرور دیدم که یک احساس زودگذر بوده، الان که به گذشته نگاه میکنم، اصلا خنده دار هست، چون اون زمان اصلا دیدی نسبت به زندگی نداشتم. و الان اصلا از آدم های اون شکلی و اون فرمی خوشم نمی اد و یک احساس احمقانه بوده.
    من نظرم این هست، ازدواج و تشکیل زندگی، بچه بازی نیست. فرد باید درسش تمام شود(اگر دانشجو هست) و یا به یگ جایی برساند و شغل با درآمد کافی و تا حدودی امنیت شغلی به دست آورد تکلیف سربازی اش مشخص شود، آن زمان تازه به ازدواج بیاندیشد البته اگر آن شخص پدر پولدار داشته باشد، هیچ یک از عوامل بالا لازم نیست، و حتی در 18 سالگی هم می تواند برود زن بگیرد.
    دانشگاه چون محیطی هست که اولین بار بعد از دبیرستان، پسر و دختر در یک محیطی با هم قرار میگیرند جو گیر می شوند. به مرور که جلوتر میروی و به ترم های بالاتر میرسی، این ، یک امر عادی میشود. برای ازدواج ابتدا منطق باید در نظر گرفته شود و یک سوال از خود، آیا من الان میتوانم مستقل شوم؟
    سلام خدمت شما دوست عزیز ممنون از نظرتون، اول باید بگم من دانشگاه اولین محیطی نیس که با دختر تو یک محیط باشم، من این محیط ها رو تجربه داشتم، در محیط های مختلف به عنوان هم کلاسی هم گروهی، و همکاری با دختر، بحث جوگیر شدن نیس، تنها مشکل من تموم شدن درس و سربازیم هست، به لحاظ مالی به مشکلی برنمیخورم، البته نه به این معنی فقط چشم به جیب بابا باشه، من الان مهندسی عمران میخونم دنبال کارم، من اگر الان بتونم بیشتر درمورد این دختر بدونم، بیشتر آشنایی پیدا کنم بهتر میشه تصمیم گرفت،اینجوری نیس که بگم الان بخوام مستقل بشم،دیگه آدم از بیس سال بزرگتر میشه؟ اینکه میگن الان احساس زود گذره حتی اگر سی سال هم داشته باشی عاشق بشی باز میمونه احساس زود گذر باشه، چرا سختش میکنید


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.