با سلام
25 سالمه و 4سال پيش با پسري كه هم از لحاظ خانوادگي هم طرز فكر و كلا همه چي مناسب هم بوديم آشنا شدم و قرار مدار ازدواج با تاييد خونواده هامون گذاشته شد. البته به شرط ازدواج برادراي بزرگ ايشون و اتمام تحصيلمون. امسال هم هردو درسمون تموم ميشه، هم مشكل برادراشون حل شده اما خيلي سرد شدن. رفتارشون هنوز هم مهربون و عاشقانه ست اما انگار نه انگار بايد چن ماه ديگه عقد كنيم. به شدت دنبال ادامه تحصيل خارج از ايرانن و ميگن منم بايد طوري تنظيم كنم كه با ايشون بورس بگيرم!! ولي من واقعا خسته شدم از بلاتكليفي. الان برام مهمترين مسأله عقده و ارامش و امنيت. ولي ايشون اين حس منو ميذارن پاي تنبلي و سطح پايين بودم فكرم! با اينكه خودمم تو يكي از بهترين دانشگاهها درس خوندم.
كمك ميخواستم درمورد اينكه چكار كنم؟ بالاخره بايد بازم بمونم يا ...؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)