سلام
من مینای سخن گو هستم تاپیک تحقیرهای بیش از حد همسرم
یک جمع بندی در اینجا اشاره میکنم
همسرم و من طی چهار سالی که ازدواج کرده ایم دو سال اخیر خیلی باهم تنش داشتیم و داریم
همسرم خیلی بد دهنه و من هم قبلا مثل خودش بودم و جواب میدادم ولی الان دیگه جوابشو نمیدم
همسمر قبلا مشکل کار داشت که با به این و اون رو زدن کارش درست شد ولی نه خیلی فقط در حد یک حقوق که اونم خیلی دیر میدن از کارش اصلن رضایت نداره ولی جدیدا جاش عوض شده بهتر شده
بگذریم مشکل اصلی ما وسواس فکری و بی منطق و بی فکر عمل کردن همسرمه .که بیشترین مشکلاتمون هم سر همینه یک روز خوبه 5 روز بده
خلاصه کلام که ما الان اصلن رابطه ج ن س ی هم نداریم
1- گفتن خودم ازش بخوام که دو سه باری این کارو انجام دادم یا حال نداشت یا میخواست فیلم ببینه که منم دیگه نرفتم سراغش
2- زیاد بهش حس ندارم حس میکنم دوسش ندارم
پیش مشاور رفتیم که یکسری تست داد انجام بدیم من انجام دادم بردم تحویل دادم تا تحلیل بشه ولی اون انجام نداد
مشاور گفت با هم به رختخواب بریم ولی متاسفانه ایشون اصلن رعایت نمیکنه یا فیلم میبینه بازم بعضی مواقع میشینم میبینم باهاش و اینقدر دیر میشه خوابم میبره یا بعضی فیلمها رو دوست ندارم میرم میخوام میگه میام صبح پا میشم میبینم که توی هال خوابیده
قرار شد دلخوری هامون بنویسیم ولی ایشون حتی یک کلمه هم ننوشت من چند روز نوشتم ولی الان نمینویسم چون اینقدر دلخوری زیاده که از نوشتن گذشته
الانم یعنی امروز حس خوبی دارم با اینکه از همسرم حرف نمیزنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)