به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 اردیبهشت 94 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1393-11-28
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    396
    سطح
    7
    Points: 396, Level: 7
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    33

    تشکرشده 17 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با استرسهام چگونه کنار بیام ؟

    سلام من خیلی وقته چند سال عضو همدردی ام البته با نام کاربری جدید اومدم البته اگه تاپیک های گذشته رو پیدا کردم آدرسشو میذارم واما...........

    من توی زندگیم خیلی استرس تدارم تا حدی که به جسمم هم آسیب زده و میترسم همین استرس منو از پا بندازه گاهی از شدت استرس تا حد تنگی نفس و بی حسی دست و پاهام پیش میرم

    خیلی دوست دارم آرامش داشته باشم
    اما علت. 1همسرم فردی هست که بخاطر شغلش شیفتیه ساعات خواب و بیداریش نامنظمه خوابش سبکه و ما نمیتونیم حتی توی خونه با دختر 5ساله ام صحبت کنیم بیدار بشه داد میزنه و بد و بیراه میگه و واقعا با داد زدنهاش تپش قلب میگیرم

    رفتار دیگه ای استرس میگیرم همسرم مردیه که خیلی تیکه میندازه و مسخره میکنه اونم به من و خونوادم و پدرم که موهای سر و صورتش سفید شده البته میگه اگه تو هم میتونی در مورد خونواده ام بگو (یعنی ما بی ایرادیم و نمیتونی مسخره کنی) در صورتی که من چنین اخلاقی ندارم وگرنه سوژه زیاد دارن

    در مورد رابطه با دخترم متاسفانه از اونجایی که باور دارم رابطه پدر و دختر بخاطر آینده دختر خیلی خوب باید باشه ولی همسرم به ندرت با دخترم بازی میکنه جلوی دخترم حرفهای غیر اخلاقی زیاد میزنه چیزی که ازش میترسم اینه که بچم خیلی زود با کلمات زشت و رکیک آشنا بشه باور کنین اولین کلمه ای که از باباش یاد گرفت یه حرف بسار زشت بود که نمیشه بنویسمش در کل ده دقیقه با هم نمیتونن باشن و کاری میکنه دخترم اشکش در بیاد و گریه کنه


    یکی دیگه از علتهای استرسم که به مورد قبلی هم برمیگرده اینه که همسرم خیلی تحریک پذیره و واکنش پرخاشگرانه داره به سروصدا خیلی حساسه اگه دخترم گریه کنه داد و بیدا و ناله نفرین راه میندازه توی این 5سال اینقد به جون دخترم نفرین کرده که بخدا میترسم همش میترسم فرشته کوچولومو به خاطر نفرینهای باباش از دست بدم

    حالا شما بگین چیکار کنم به نظرم هر کدوم از مورد های بالا خودش یه تاپیک میشه البته در مورد رابطه خودمو همسرم بعدا خواهم نوشت الان طولانی شد




  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 تیر 94 [ 04:54]
    تاریخ عضویت
    1394-2-10
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    126
    سطح
    2
    Points: 126, Level: 2
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نام خدا
    سلام خانم گیسو
    نمی دونم این نکاتی که به ذهنم رسیده چقدر بدردتون می خوره اما شاید به عنوان تقطه ای برای تامل خوب باشه.
    به نظرم می رسه ما ها تو زندگی هامون خیلی از خدای خوب و نازنینمون دور شدیم (خداوند متعال تو سوره طه آیه 124 می فرمایند: هرکس از یاد من غافل باشد زندگی سختی خواهد داشت) البته منظورم این نیست که تنها کاری که باید انجام بشه همینه.
    برای ازبین بردن استرس راه ها و تکنیک های مختلفی وجود داره که شاید نشه همشو بیان کرد.
    نکته ی دیگه ای که به ذهنم می رسه اینه که همسرتون نسبت به شما حالت پرخاشگری پیدا کرده، یعنی به دلیل یکسری عواملی جلوی شما ایستادن براش جذاب شده ، گاهی اوقات خودش رو تو تیکه انداختن به خانوادتون و گاهی اوقات تو عدم ارتباط با دخترتش.(که چون می دونه شما از این کار ناراحت می شید انجام می ده)
    به نظرم با توجه توی رفتار خودتون با همسرتون و اینکه همونطور که گفتید برنامه خوابش به هم خورده (که خود این مساله یعنی کم خوابی هم خودش مساله قابل توجهیه) بتونید عوامل پرخاش گری رو از بین ببرید.
    از خدا هم کمک بخواید و البته بعدش با تمام وجود تلاش کنید.

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    انقدر این چیزایی که نوشتی برام ملموسه که الان از شدت استرس دستهام یخ کرده منم دقیقا مثل تو هم و فقط به این دلیل نمیخوام بچه دار شم نمیدونم چه پیشنهادی بدم بهت فقط میگم سعی کن فضای خونه رو شاد کنی وقتی شوهرت خونه است و همینطور نذاری شوهرت احساس کنه دخترتون برات با ارزشتر از شوهرته سعی کن محبت و ارامش رو بهش القا کنی

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 خرداد 01 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-6-21
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    6,971
    سطح
    55
    Points: 6,971, Level: 55
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 179
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 73 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیزم خیلی ناراحت شدم مطالبت رو خوندم بیشتر بخاطر فرشته کوچولوت آخه منم دو تا فرشته کوچولو دارم و خیلی ناراحت میشم اگه دخترهای کوچولو کمتر محبت ببینن چون همیشه فکر می کنم خدا میدونه اینا بزرگ بشن قسمت کی میشن و زندگیشون چطوری میشه. یک چندتا پیشنهاد دارم ببین کدومش عملی هست توی زندگیت:
    1- سعی کن وقتایی که شوهرت خواب هست و نیاز به استراحت با دخترت برین بیرون گردش یا خونه خانواده خودت یا حتی خونواده شوهرت.
    2- وقتی عصبانی هست سعی کن تو آروم باشی این خیلی مهمه
    3- زمانیکه با هم خوبین بگو بهش که غیبت کردن و مسخره کردن چقدر زشته و گناه داره
    4- وقتی از خانواده تو میگه تو اصلا ازاونا طرفداری نکن میدونم خیلی سخته ولی سعی کن تلاش کن بیشتر طرف شوهرت باشی و بی تفاوت.کم کم که شوهرت ببینه حرفاش برای تو مهم نیست اونم دنبالش رو نمیگیره.
    5- سعی کن با شوهرت بیشتر شوخی و بازیهای تو خونه انجام بدین سعی کن سه نفری باشه
    6- وقتی ارومه خیلی آروم و زنونه بهش بگو چرا خانوادت رو مسخره می کنه بپرس چی بدست میاری که اینکارو می کنی
    7- از آرامبخشهای گیاهی استفاده کن توضیح بده که داد و فریاد برای خودش هم خیلی مضره
    شرمنده راه کار دیگه ای به ذهنم نمیرسه خدا خودش کمکت کنه و بخاطر فرشته قشنگت دعا می کنم صبر و آرامش بهت بده آمین

  5. #5
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    با سلام

    عنوان تاپیک مبهم هست و گویای مشکل شما نیست ، لطفاً عنوانی مناسب تنظیم نموده و از طریق مثلث پایین پست ارسال دارید تا جایگزین عنوان کنوی گردد و تاپیک باز شود


    با تشکر






 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های مبهم و استرس
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 12:37
  2. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  3. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.