به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 31 اردیبهشت 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,528
    سطح
    22
    Points: 1,528, Level: 22
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مدت بیش از یک ماه هست که با زنم هیچ ارتباطی ندارم لج ولج بازی حدی دارد ؟

    سلام من 44 ساله فوق دیپلم بیش از اندازه حساس وزنم 33 سال دارای سواد سیکل ادعا در حد فوق دکترا به صورت سنتی ازدواج کرده ایم من در خانواده مرد سالار بزرگ شده ام وزنم هم همینطور حاصل ازدواج نامبارک ما سه فرزند یه پسر ودودختر ....16 ساله ازدواج کرد ه ایم که کاش نمیکردیم زن من می خواهد از زندگی انتقام سختی بگیرد که چرا در خانه پدرش همیشه در تنگنا و عقده بزرگ شده متاسفانه گرفتن این انتقام در خانه من داره اتفاق می افته اگر به خرید برودومثلا کل بازار تهران را خریده به خانه بیاورد بازهم طلب کاره که چرا نتوانسته بازار شهر ها وکشور های دیگه را خرید کند اگر در وسط بیابان خدا پایش پیچ خورد وبیافتد دنبال مقصر میگردد در بیابانی که جز اوهیچکس نیست زنی اسرافکار که هیچ وقت ملاحظه نمی کند نان شب مان را برای خود نمایی می بخشد که فقط بگویند فلانی چه ادم خوبی هست با دیگران بسیار خوش برخورد وخوش اخلاق با من وبچه ها بد دهن وبی ادب . بدون اجازه میرود وبرمیگردد به سفارش مادرش خوب عمل می کند نذار تو جیب شوهرت زیاد پول باشد که شلوارش دوتا میشود . همیشه طلب کار از من هست همیشه خدا تنبل .که خانه مان عین زباله دانی هست هیچ علاقه ای به لباس شستن واتو کردن پخت وپز کارهای که وظیفه یه زن خانه دار هست ندارد در منزل ما هیچ خبری از دوختن لباس وجارو غیره اکثر اوقات صبحانه وناهارو شام نیست در عوض خبررسانی از خرید خواهر ومادر واطلاعات دیگر کاملا فراوان هست اگر هم ناهاری باشد حتما پشت سر ان دعوایی مفصلی خواهد بود یه مسئله ای بگم یه بار ایشان هی اصرار به رفتن پیش مشاور میکرد ایشان را پیش یه مشاور خوب بردم بعد صحبت فراوان مشاور گفتند بمن شما بفرمایید بیرون با ایشان صحبتی بکنم بعد اتمام جلسه بیرون به من گفتند با حالت مسخره مرتیکه بمن میگه چرا بدون اجازه شوهرتان بیرون می روی واز انجا من هم عطای مشاور را به لقایش بخشیدم از اینکه مطالب طولانی شد واقعا عذر خواهی میکنم این حرفها یی که اینجا گفتم بخدا قسم جوک نیست وزندگی من هست بچه های من با تربیت این خانم شده اند خبرچین فامیل که واقعا خجالت میکشم اگر کل جریان رابگم به اندازه یک رمان هزار صحفه ای میشود

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام اقا مهدي


    هيچكس حرفاي شما رو جوك برداشت نميكنه....در هر زندگي اتفاقات اينجوري اجتباب ناپذيره و ممكنه پيش بياد.....

    كمي اروم باشيد(فكر ميكنم تاپيكتون رو موقع عصبانيت زدين).......

    قطعا همسر شما خوبيهايي هم داشته كه شما باهاش شانزده سال زندگي كردين و بچه دار هم شدين...اونم سه تا.


    غير از بديهايي كه گفتيد، ايشون چه خوبيهايي داشتن؟
    و چرا شما شانزده سال تحمل كردين؟
    چرا بعد از شانزده سال اين مشكلات مثل كوه اشتفشان فوران كردن؟

    برامون بيشتر توضيح بدين....
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  3. 5 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    mehdi60-0 (پنجشنبه 10 اردیبهشت 94), morteza2487 (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), rayehe (چهارشنبه 16 اردیبهشت 94), هم آوا (شنبه 12 اردیبهشت 94), اقای نجار (پنجشنبه 10 اردیبهشت 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 31 اردیبهشت 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,528
    سطح
    22
    Points: 1,528, Level: 22
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان شرمنده من روز به نت دست رسی نداشتم ازبابت نظر لطف دوستان من بی نهایت تشکر میکنم در جواب دوستمان maryam123 باید عرض کنم شاید یه سری خوبی هایی داشته ان چیزی که مرا 16 سال نگه داشته خوبی هاش نبوده بلکه جبر واجبار بوده طرف ما مخصوصا خانواده ما انچه از بخچه در امد همان هست بستگی به شانس واقبالت دارد که هندوانه ای که خریدی ترش وشیرین یا سفید وقرمز باشد
    ببین خواهر من . من ادم هرچند حساسی هستم ولی تو زندگی بیشتر بر پایه منطق زندگی می کنم بخدا اینقدر مشکل هست نمی دانم چه بگویم در طی این 16 سال من هر دلیل ومنطقی بخواهی صحبت کرده ام راه وچاه را نشانش داده ام خودم نرفته ام به سفر های زیارتی فرستاده ام برای خانواده اش کارهایی کرده ام که پسر خانواده انجام نمی دهد فقط بخاطر اینکه زمانی که می خواهد حرف نامربوطی بزند لااقل بگوید ای یارو فلان کار را برای من انجام داده بزار این حرف را نزنم که این امکان پذیر نیست یه مثال می زنم فقط حد واندازه درک وفهم همسر من دستتان بیاید کل خانواده یه نفر تو عمرشان از خانه وشهر خود بیرون نرفته باشد طرف را ببری سوار هواپیما بکنی که مثلا برای زیارت برود پارت اول هواپیمایی اسمان باشد که تر وتمییز است پارت برگشت یه هواپیمای معمولی فوکر باشد طرف داخل هواپیما بلند شود که اره این چه لگنی هست گرفتی وداخل هواپیما داد وبیداد کند شما در مورد این شخص چه نظری میدین یا وسط ظهر بیایی خانه ببینی کل چراغهای خانه روشن است وخواهر طرف خانه مان هست بگی خانم این چکاریه وسط ظهر این چراغها را خاموش کن بگه بزار باشه خواهرم میره هزار و یه حرف میزنه در صورتی که همان شب قبل در مورد اسراف بیش از 3 ساعت با دلیل ومنطق حرف زده باشی یه سئوال من از کل کاربرهای این سایت دارم خواهش میکنم راست وحسینی جواب دهید با توجه به اینکه اینجا اکثرا خانم هستند وظیفه یه زن خانه دار بدون توجه به صمیمیت و قهر و غیره در قبال شوهرش چی هست و وظیفه یه مرد بدون توجه به موارد گفته شده چی هست اگه این را مشخص کنید کمک بزرگی به من می نمایید تا مطالب خود را دسته بندی کنم شاید من تو ای 16 سال راه را اشتباه رفته ام شاید تمییز کردن خانه و پخت وپز خیاطی و.................. همه به عهد شوهر است وزن خوب ان هست که فقط در کار شوهر ومردانه نظر دهد حریم خصوصی شوهر را بشکند

  5. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام مجدد

    ببینید شما کارهای زیادی برای همسرتون کردین...خب درسته.با این قضیه هیچ کس مشکلی نداره...دستتون هم درد نکنه .اما الان دو حالت به وجود میاد :

    1.یا شما به طور افراطی به همسرتون محبت کردین و خرید و مسافرت و هواپیما و .......

    2.یا شما جنس محبت کردن به ایشون رو با توجه به خصوصیات اخلاقیش نشناختید.

    بیایم مورد یک رو بررسی کنیم:

    در این مورد وقتی یکی از طرفین به طور افراطی و بدوون مرز و کنترل به طرف مقابلش محبت میکنه، باعث ایجاد نوعی توقع در اون میشه.مثلا کسی که تا به حال هواپیما سوار نشده ، نباید به یه پرواز انچنانی فرستاد جایی..چرا؟چون در این صورت یا فکر میکنه زیادی ادم مهمیه و یا همیشه بیم این رو داره که اگر همسرم من رو دفعه بعد با یک چیز سطح پایین تر بفرسته، یعنی میخواد محبتش رو از من دریغ کنه.

    پس حالت تدافعی درش ایجاد میشه....میبینید که در هر صورت اینپجا شما متضرر میشید.(تاکید میکنم که من فقط دارم در مورد خصوصیات اخلاقی همسر شما و براساس نوشته های شما نظر میدم. و ممکنه کسی دیگه با شرایط همسر شما باشه ولی اینها در موردش صدق نکنه)


    حالت دوم چیه...:

    شما باید بدونید همسرتون از چه جور محبتی خوشش میاد...و این یک هنره....اقایی بود که همیشه فکر میکرد چون خانمش از فلان عطری که اقا میخره براش تعریف و تمجید میکنه ، همیشه براش در مناسبتهای مختلف همون رو میخرید.یکروز که دعواشون شد تو دعوا خانم به اقا گفت:

    - خانم:حالم از عطرهایی که میخری بهم میخوره و من نسبت به بوی اون عطر الرژی دارم.

    - اقا: پس چرا همیشه ازم تشکر میکردی؟اصلا بشکن دستی که نمک نداره!

    -خانم:وقتی میدیدم تو با ذوق اون عطرو میخری دلم نمیخواست بهت ضد حال بزنم.


    میبینید...؟این یک مثال از کسیه که نوع محبت کردن به شخص مقابلش رو نشناخته.....ممکنه در این زمینه هم خیلی خرج کنه (مثل شما که همسرتون رو با هواپیما میفرستید مسافرت) اما جواب نمیده چون طرف مقابل با این چیزا راضی نمیشه......


    شما الان سه تا فرزند دارید......پس به خاطر اینده و حفظ ارامش بچه ها باید شرایط و جو خونه رو اروم نگه دارید و اوضاع رو متشنج نکنید.


    من در وهله اولم در مورد شخص شما نظرم اینه که شما کمی تند هستید....این رو از نوع نوشتن شما فهمیدم.....و اینکه زود برافروخته میشید.

    اول از خودتون شروع کنید.اگر شما تغییرات مثبت در خودتون ایجاد کنید خیلی راحت میتونید اونا رو هم به همسرتون منتقل کنید.


    مثلا نوشتید که وسط ظهر چراغا روشن بوده و ......بله سراف کار بدیه...چه شرعی چه انسانی چه اخلاقی.....اما اصلا موضوعی نیست که بخواد انقدر شما رو بهم بریزه....پس شما باید دوز حساسیتتون رو در این زمینه بیارید پایین.....

    انقدر سعی نکنید زندگی رو دو دو تا چهارتایی ببینید....این دید اذیتتون میکنه.

    اینکه بیایم و برای شما دو تا ستون ایجاد کنیم و یه طرف بنویسیم وظایف زن و یکطرف وظایف مرد....جواب نمیده.

    اما یک چیز رو یواشکی داشته باشید : از لحاظ شرعی زن وظیفه پخت و پز و خیاطی و تمیز کردن و ....در منزل نداره.زن باید صرفا از همسرش تمکین عام و خاص کنه.

    اگر هم زنی این کارو میکنه داره به نوعی محبت میکنه.این حرف شخصی من نیست.الان تو دادگاه برید و بگید همین رو بهتون میگن....

    زندگی که در اون عشق و محبت باشه خیلی وقتا زن کار مرد رو میکنه و خیلی وقتا مرد کار زن رو......

    این رو هم اضافه کنم فهمیدن اینکه وظایف چی هستن و ...کمکی به شما در حل مشکل شانزده ساله شما نمیکنه


    در مورد چراغ روشن بودن باز میتونم یه چیزی اضافه کنم اونم اینکه خب متاسفانه زنها زیاد چشم رو هم چشمی دارن و همچنین دوست دارن همسرشون لارج ترین ادم روی زمین باشه....

    شاید همسر شما ترسیده خواهرش بره بگه فلانی خسیسه و .....و شاید به نوعی فخر فروشی بوده.....در واقع با شما مخالفت نکرده و نگفته دوست دارم...دلم میخواد...همینیه که هست.....روشن کردم که کردم خوب کردم......گفته بذار بره باشه......
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  6. 6 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    hamidhi (شنبه 12 اردیبهشت 94), mehdi60-0 (جمعه 11 اردیبهشت 94), rayehe (چهارشنبه 16 اردیبهشت 94), هم آوا (شنبه 12 اردیبهشت 94), بهترین یار (جمعه 11 اردیبهشت 94), بارن (جمعه 11 اردیبهشت 94)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 31 اردیبهشت 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,528
    سطح
    22
    Points: 1,528, Level: 22
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ازشما دوست عزیز بی نهایت متشکرم
    ببین دوست عزیز این مثال هایی که بالا نوشتم مسائل پیش پا افتاده ای هستند که اینها را نوشتم که شما شخصیت خانم مرا تحلیل کنید ببینید خانم من عادت داره تو همه چیز زندگی دخالت کنه وحرف بزنه مثال من شاید از یه جایی رد بشوم ویه پیراهن دخترانه برای دخترم بخرم این را با هزاران امید وارزو شاید بخرم وبه خونه ببرم اولین چیزی که میگه این چیه به چه دردی میخوره عین مدل دهاتی ها هست در صورتی که ما خود تقریبا در ده زندگی می کنیم حتی در خرید نان یا گوشت یا هرچیزی که من بخرم به خانه ببرم نظر میده یه بار نشده که بادست پر (که همیشه دست پر به خانه میرم )بخانه میرم از دستم وسایل را بگیره وتشکر کنه اینا کلا در یه خانه ای بزرگ شده اند که بیماری روحی وعقده گرفته اند مثلا میگه برای خرید یه شلوار مثلا دخترانه بریم داخل یه مغازه که بشه علاوه بر شلوار چندین قلم جنس خواهد خرید همیشه هم تا برای خرید می خواهیم برویم من میگم که چیزی که می خوای لیست را به من بده دیگ داخل مغازه ای پول داری نداری همراهت هست ونیست اصلا این حرفها نیست این هم یه مثال دیگه هست برای شما خواهر عزیز که فکر نکنی اختلاف من بخاطر این چیزهاست شما راست می گین من ادم تندی هستم ولی این تندی حاصل ازدواج با این خانم هست من توقع خانم را بالا نبرده ام ایشان از همان روز اول با حالت بدهکاری به خانه من امدند کل این خرید ومسافرت وغیره فقط بخاطره ابروم بوده چون ما درمحل کوچکی زندگی میکنیم برای اینکه از درگیری
    وبی ابروئی میترسم وقتی به یک خانم میگی زن باید حیا داشته باشد برگرده بهت بگه حیا کیلویی چند .شما چی میگین ؟ سه خواهر هستند که همه شوهراشون شاکی . فقط این را بگم که تو 16 سال همیشه من کوتاه اومدم همیشه به گناه عذر خواهی کرده ام تواین 16 سال یه بار این خانم عذر خواهی نکرده فقط به خاطر یه دختر یه ساله دارم تحمل می کنم ودیگه هیچ تحملی ندارم

  8. کاربر روبرو از پست مفید mehdi60-0 تشکرکرده است .

    morteza2487 (دوشنبه 28 اردیبهشت 94)

  9. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام مجدد برادر عزیز

    نه تنها من بلکه مشاورین حاذق هم با چند تا پست نمیتونن شخصیت خانم شما رو تحلیل کنن......اصلا تحلیل کردن شخصیت خانم شما دردی رو دوا نمیکنه....من در پست قبلیم نکات مهمی رو برای شما نوشتم اما شما فقط میاین و حرفای و کارای خانومتون رو مینویسید و میرید......انگار بیشتر دوست دارید درد و دل کنید به جای دریافت راهکار......

    اینکه شما مدام بنویسید همسر من اینجوریه...همسر من اونجوریه.....چه کمکی به شما میکنه؟جز اینکه خشم و کینه شما رو بیشتر میکنه.....

    مجددا پست قبلی بنده رو بخونید و ببینید اون حالتهایی که براتون نوشتم کدومش در مورد همسر شما صدق میکنه

    موفق باشید
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  10. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    mehdi60-0 (شنبه 12 اردیبهشت 94), rayehe (چهارشنبه 16 اردیبهشت 94), هم آوا (شنبه 12 اردیبهشت 94)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 31 اردیبهشت 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,528
    سطح
    22
    Points: 1,528, Level: 22
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خواهر من بنده نه از شما نه شخص دیگه ای طلب کار نیستم من خودم تو16 سال نتونستم شخصیت این خانم را تحلیل کنم چه به رسه به شما که قصد یاری وکمک دارین من خود ادم بی ازار و بدون تهیج وریسک هستم که فقط قصدم زندگی بر اساس اصول وقواعد اسلامی هستم که در ان برای هر شخص چه مذکر وچه مونث قانون وقواعد تعریف شده هست نه من قصد زور گوئی و اجبار دارم. من فقط می گویم وظیفه شما به عنوان یک زن این هست وبعنوان یک مرد وظیفه من این هست شما بعنوان یک زن وظیفه دارین وظایف خود را انجام دهید وچنانچه من بعنوان یک مرد به وظایف خود عمل نکردم تو گوش من بزنید حال ازشما خواهر عزیز سئوال می کنم شما بدون اجازه شوهرتان 48 خانه خودرا به بهانه مریضی مادر ترک کنید ودر بیمارستان پیش مادر تان بمانید انهم شوهری که برای رفتن به انسر دنیا اجازه میدهد فقط کافیست که بگویید واجازه بگیریدشوهرتان در مقابل شما چه تصمیمی و چه عکس العملی باید داشته باشد و بخاطر این عمل انجام شده حتی حاظر به عذر خواهی نباشید حرف بسیار است ومن حوصله زیادی ندارم شما در پست بالا فرمودین که کارهای خانه وظیفه زن نیست پس وظیفه یک زن خانه دار در زندگی چیست ایا وظیفه یک زن خانه دار عذر می خوام بیسواد فقط خرج پول شوهر هست شوهری که بلد نبوده پول خود را خرج کند این خانم را برای خرج پولهای خود اورده زنی که حتی بچه اوردنش از روی تصمیم خود باشد ادمی که هیچی نمی داند ولی فکر می کند همه چی را می داندبااین شخص چگونه باید رفتار کرد من ازشما دوست عزیز عذر خواهی می کنم از فردا مرحله به مرحله توضیح خواهم داد از دوستان صاحب نظر خواهش می کنم به مابپیودند در ضمن الان بیش از یک ماه است که باهم حرف نمی زنیم کلا نهار وشام تعطیل لباس ونظافت تعطیل فقط نگران بچه هایم هستم ودلم به حالشان واقعا میسوزد

  12. 2 کاربر از پست مفید mehdi60-0 تشکرکرده اند .

    morteza2487 (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), کمال (یکشنبه 13 اردیبهشت 94)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 12:07]
    تاریخ عضویت
    1393-6-03
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    3,765
    سطح
    38
    Points: 3,765, Level: 38
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 64 در 43 پست

    Rep Power
    27
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi60-0 نمایش پست ها
    سلام خواهر من بنده نه از شما نه شخص دیگه ای طلب کار نیستم من خودم تو16 سال نتونستم شخصیت این خانم را تحلیل کنم چه به رسه به شما که قصد یاری وکمک دارین من خود ادم بی ازار و بدون تهیج وریسک هستم که فقط قصدم زندگی بر اساس اصول وقواعد اسلامی هستم که در ان برای هر شخص چه مذکر وچه مونث قانون وقواعد تعریف شده هست نه من قصد زور گوئی و اجبار دارم. من فقط می گویم وظیفه شما به عنوان یک زن این هست وبعنوان یک مرد وظیفه من این هست شما بعنوان یک زن وظیفه دارین وظایف خود را انجام دهید وچنانچه من بعنوان یک مرد به وظایف خود عمل نکردم تو گوش من بزنید حال ازشما خواهر عزیز سئوال می کنم شما بدون اجازه شوهرتان 48 خانه خودرا به بهانه مریضی مادر ترک کنید ودر بیمارستان پیش مادر تان بمانید انهم شوهری که برای رفتن به انسر دنیا اجازه میدهد فقط کافیست که بگویید واجازه بگیریدشوهرتان در مقابل شما چه تصمیمی و چه عکس العملی باید داشته باشد و بخاطر این عمل انجام شده حتی حاظر به عذر خواهی نباشید حرف بسیار است ومن حوصله زیادی ندارم شما در پست بالا فرمودین که کارهای خانه وظیفه زن نیست پس وظیفه یک زن خانه دار در زندگی چیست ایا وظیفه یک زن خانه دار عذر می خوام بیسواد فقط خرج پول شوهر هست شوهری که بلد نبوده پول خود را خرج کند این خانم را برای خرج پولهای خود اورده زنی که حتی بچه اوردنش از روی تصمیم خود باشد ادمی که هیچی نمی داند ولی فکر می کند همه چی را می داندبااین شخص چگونه باید رفتار کرد من ازشما دوست عزیز عذر خواهی می کنم از فردا مرحله به مرحله توضیح خواهم داد از دوستان صاحب نظر خواهش می کنم به مابپیودند در ضمن الان بیش از یک ماه است که باهم حرف نمی زنیم کلا نهار وشام تعطیل لباس ونظافت تعطیل فقط نگران بچه هایم هستم ودلم به حالشان واقعا میسوزد
    سلام من مطلب ها و درد دل های شما رو خوندم ، نمیدونم حرفهایی که میخوام بهتون بگم چقدر تاثیر داره تلاشم بهبودی زندگی شماست
    1 - اولین اشتباه شما برچسب زدن به همسرتونه متاسفانه تو هر یه جمله تون هزار جور برچسب به خانومتون زدید ؟ چرا ایشون رو بیسواد خطاب می کنید ؟ یا ایشون رو به اینکه هیچی نمیدونه متهم می کنید ریشه این تفکرتون چیه ؟ حتی اگه بیسواد باشند شما دارید نداشته هاشو تو سرش می زنید و مطمئنا توی بحث هاتونم ایشون رو تحقیر می کنید ، خانمی که تحقیر بشه خوار بشه حس کنه وجودش تو زندگی برای هیچکس مهم نیست دست به سیاه و سفید نمیزنه چون انگیزه نداره ولی وقتی تشویق میشه حمایت میشه از جون و دلش مایه میذاره چون امید داره چون میدونه مهمه ، چرا ایشون رو خانومم خطاب نمیکنیدو مدام می گید زنی که ... ایشون خانم شما هستن ، مگه زمانی که باهم عهد و پیمان بستید ایشون جزئی از شما نشدند و همچنین شما ؟ ایشون تکه ای از وجودتون هستند در واقع زن و شوهر آیینه هم هستند خیلی رفتارها رو ازهم یاد میگیرند برای همینه که میگن همو تکمیل میکنند متاسفانه بعضی هامون بد داریم همسرانمون رو تکمیل می کنیم به جایی میرسونیم که دل زدگی پیش میاد در واقع تخریب می کنیم ...
    2 - مورد دوم اینکه همش از حقوق و وظایف زن ومرد می گید قرار نیست ما ادمها پیرو یه قانون باشیم و حتما بهش عمل کنیم از خودگذشتگی شرط اوله یه زندگی مشترکه ، دیدتون اشتباهه ، زندگی مشترک معامله نیست که بگید حتما باید به وظیفه اش عمل کنه پس همکاری و مشارکت کجای زندگیه ؟ فرض کنید شما سرماخوردگی شدیدی بگیرید و واقعا نتونید برید محل کارتون . یعنی باید سرزنش بشید چون نتونستید به وظیفه تون عمل کنید ، برای بعضی قانون هاتون تبصره هم بذارید ...
    3 - من حس میکنم کمی توقعتون زیاده ، اگه سطح توقع هاتونو کم کنید راحت تر با مشکلات کنار میاید .
    میشه لطف کنید خوبی ها و بدی های خودتون رو دسته بندی کنید و همچنین همسرتون ؟

  14. 2 کاربر از پست مفید mahsa21 تشکرکرده اند .

    rayehe (چهارشنبه 16 اردیبهشت 94), گیسو کمند (دوشنبه 14 اردیبهشت 94)

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    9,405
    سطح
    65
    Points: 9,405, Level: 65
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,386

    تشکرشده 653 در 231 پست

    Rep Power
    53
    Array
    دوست عزیز همونطور که maryam123 فرمودند وظیفه زن شرعا و قانونا خانه داری نیست و وظیفه ایشون فقط فقط فقط بازم تاکید میکنم تا مجددا سوال نفرمائید فقط حق نزدیکی و بقای نسل مرد از طریق تولد فرزند می باشد حتی در مورد نگهداری از کودک نیز ایشان هیچگونه وظیفه ای ندارد و صرفا غریزه مادری او را مکلف به اینکار می کند پــــــــــــــــــــــــ ـــس اگر احیانا جنابعالی که بنده ملاحظه کردم در قبال هر کدام از "هاااااااای" دوستان یک "هوووووی" داشتین جسارت نباشه گفتم اگر احیانا همسرتون رو با خدمتکار منزلتون یکی میدونید باید عرض کنم ایشون هیچگونه مسئولیتی در قبال کار منزل ندارن و صرفا بخاطر عرف و علاقه به شما و زندگیش هست که اینکار رو انجام میدن .... همچنین در مورد واژه بیسواد که هر یک خط در میون نثار همسرتون میکنید باید به اطلاع شما برسونم که شخصیت - سواد - فرهنگ و تقوی هیچ شخصی با سطح مدرک تحصیلیش سنجیده نمیشه چه بسا مردان و زنانی رو دیدم که سواد مدرسه ای ندارن و خیلی بیشتر از یک استاد دانشگاه علم و حرف برای گفتن دارن لطفا لطفا دائما فوق دیپلمتون رو توی هر مشاجره ای به رخ همسرتون نکشید ... شما همون شخصی هستید که روز اول ایشون رو با این شرایط پذیرفتین حالا چی شده که دیگه نمیپسندینش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    یک همسر خوب حامی و پشتیبان همسرشه نه اینکه به جای پشتیبانی بیاد پشت سرش حرف بزنه بهتر بود برای گفتن مقصودتون از الفاظ بهتری استفاده میکردین به هر حال به قول mahsa21 عزیز زن و شوهر ائینه همدیگه هستن و خیلی از اخلاقها و نگرش ها رو پس از مدتی از هم یاد میگیرند بهتره بگردین ببینید کدوم یکی از خصوصیات خودتون رو به همسرتون انتقال دادین
    معذرت میخوام که رک صحبت کردم مطمئن باشید اگر برادر خودمم یه روز در قبال هر حرف و نصیحت دیگران یه جوابی مثل "شما درست میگید اما " ... " این قبول اما " ... "شاید اما " ... تحویل ما بده به همین قطعیت جلوش می ایستم چون دوسش دارم و میخوام بیدارش کنم ... میخوام تغییر کنه نمیخوام فقط درد دل کنه ... میخوام دست از دلیل تراشی و بهونه گیری و غرغرغرغرغر برداره ... بازم معذرت
    موفق باشید
    ویرایش توسط هم آوا : یکشنبه 13 اردیبهشت 94 در ساعت 19:38

  16. کاربر روبرو از پست مفید هم آوا تشکرکرده است .

    گیسو کمند (دوشنبه 14 اردیبهشت 94)

  17. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام آقا مهدی

    اگه شما برای اصلاح زندگیتون اومدید پست منم بخونید اما اگه برای اثبات بدبختی تون اومدین من فقط میتونم بگم خدا صبرتون بده و دیگه لازم نیست ادامه این پستو بخونید،

    شما فقط و فقط وقتی میتونی یه زندگی آروم داشته باشی که واقعا همسرتو دوست داشته باشی و عشق نثارش کنی،

    وقتی همش داری میگی به زور داری زندگی میکنی ، ازون بدتر اینقدر همسرتونو خار ، پوچ ، بی مغز ، دهاتی ، عقده ای و.. میبینی دیگه هیییچ امیدی نداشته باش زندگیت به آرامش برسه یا حتی عادی باشه.

    من خودم به عنوان یه زن وقتی همسرم میاد میگه خونه بهم ریخته است یعنی چی و.. تا 2 یا 3 روز هیچ کاری نمیکنم و اگه انجام بدم به زور بی میل انجام میدم اما وقتی یکم بی حالم یا یه دفعه میام خونه میبینم همسرم خسته از سرکار

    اومده داره جاروبرقی میکشه دیگه طاقت نمیارم تمام نفرت ها از دلم میره ، یادم میاد که ای وای باید خونه تمیز بود و خودمو مقصر میبینم و دیگه تا مدتها خونه مثل دسته گله حتی اگه خسته باشم ، البته بازم توی کار خونه همسرم

    همیشه هوامو داره چون واقعا اگه بخوای خونه مثل دسته گل باشه و تمیز و مرتب، زن نمیکشه من که نمیتونم واقعا خونمو هر روز جاروبرقی و گردگیری کنم وسطاش همسرم کمکم میکنه (البته خونه هایی که واقعا تمیزن نه خونه هایی

    که جرم حموم و توالتش اونقدر مونده دیگه با 10 گالن جوهرنمکم پاک نمیشه)

    در ضمن خوب آقایون کثرا نمیدونن چی برای خونه و بچه ها بخرن اگه هم زن خیلی بخواد حرمت نگه داره بخاطر زحمت آقا میتونه یکم ذوق کنه و تشکر اما اگه تکرار شه باید محترمانه بگه وسایلی که میخری چندان مناسب نیست و

    بهتره با خودم بریم بخریم ، خود من میوه و اغذیه خونه رو یکی دوبار با همسرم رفتم خرید تا یاد بگیره و بعدش دیگه خودش خرید میکنه اما درمورد لباس و.. به هیچ وجه حتی لباسای خودشم از سلیقه منم استفاده میکنه و اکثر خانوما

    اینطورین
    ، چه اشکالی داره لباس و ازین قبیل با مشورت ایشونم باشه یا حتی کلا ایشون انتخاب کنه ؟ وقتی بهتر میدونه چی به درد بچش یا خونه میخوره،؟ چرا شما اینطوری برداشت میکنی که داره شما رو محدود میکنه!!!!

  18. 4 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    morteza2487 (دوشنبه 28 اردیبهشت 94), rayehe (چهارشنبه 16 اردیبهشت 94), setare_000 (دوشنبه 14 اردیبهشت 94), هم آوا (سه شنبه 15 اردیبهشت 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ولخرجی و دست و دلبازی بیش از حد همسر
    توسط dorsa6999 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 فروردین 95, 14:20
  2. خساست همسرم و لجبازی نسبت به نیازهای من
    توسط mordad در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 02 خرداد 93, 20:11
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. عشق رازی است مقدس
    توسط eferia در انجمن سخنان نغز و جملات قصار بزرگان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 اردیبهشت 88, 09:57

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.