به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 خرداد 94 [ 23:44]
    تاریخ عضویت
    1393-5-26
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    884
    سطح
    15
    Points: 884, Level: 15
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 کمکم کنید لطفا

    سلام مشکل من با خواهر و شوهر خواهرم هنوز حل نشده یه سال از ازدواجشون گذشته من توی این یه سال خیلی ستی کشیدم چون اونا اصلا مراعات نمیکنن من ازشون بزرگترم من باعث ازدواجشون شدم ولی فقط فکر خودشوون هستن من فبل ازدواج به خواهر و مامانم گفتم هفته ای دو شب بیاد ولی هر شب میاد من از لحاظ روحی خیلی اسیب دیدم دو بار به مامانم گفتم ولی جز گریه و اینکه مامانم با من قهر کرد نتیجه ای نداشت الان مامان و خواهرم میدونن من ناراحتم ولی کاری نمیکنن مامانم اصلا نمیخواد من کوچکترین اعتراضی بکنم طوری وانمود میکنه که من مقصرم . هر حرفی هم بذنم چه کار کنم ؟؟؟؟ توی این یه سال خیلی چیزها را ریختم تو خودم خسته شدم

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 خرداد 94 [ 23:44]
    تاریخ عضویت
    1393-5-26
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    884
    سطح
    15
    Points: 884, Level: 15
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا کسی چیزی نمیگه ؟؟؟

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اردیبهشت 98 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-11-09
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    7,738
    سطح
    58
    Points: 7,738, Level: 58
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    132

    تشکرشده 652 در 153 پست

    Rep Power
    59
    Array
    اولاً عنوان رو عوض کنید چن عنوان گویا نیست و تاپیک ها با چنین عناوینی بسته میشن، (این کارو از طریق مثلث گوشه پایین متن تون و با اطلاع به مدیر انجام بدید)
    و بیشتر در مورد مشکلتون توضیح بدید تا دوستان راحت تر بتونن نظر بدن.

  4. کاربر روبرو از پست مفید به دنبال خوشبختی تشکرکرده است .

    بارن (شنبه 05 اردیبهشت 94)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 خرداد 94 [ 23:44]
    تاریخ عضویت
    1393-5-26
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    884
    سطح
    15
    Points: 884, Level: 15
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سال گذشته خواهرم با پسر عموم ازدواج کرد من خودم تمام مقدمات ازدواجشون را انجام دادم من فبل ازدواج به خواهر و مامانم گفتم هفته ای دو شب بیاد ولی هر شب میاد من از لحاظ روحی خیلی اسیب دیدم دو بار به مامانم گفتم ولی جز گریه و اینکه مامانم با من قهر کرد نتیجه ای نداشت الان مامان و خواهرم میدونن من ناراحتم ولی کاری نمیکنن مامانم اصلا نمیخواد من کوچکترین اعتراضی بکنم طوری وانمود میکنه که من مقصرم . هر حرفی هم بزنم مامانم طوری وانمد میکنه که انگاری من مقصرم .... چه کار کنم ؟؟؟؟ توی این یه سال خیلی چیزها را ریختم تو خودم خسته شدم . بیشتر ناراحتی من از اینه که مامان و خواهرم میدونن من اذیت میشم ولی اصلا به روی خودشون نمیارن انگار اصلا واسشون مهم نیست اونا میخوان من ناراحت بشم ولی شوهر خواهرم اصلا نارحت نشه فکر کنم مامانم راحتی و خوشی اونا را به من ترجیح میده و این خیلی خیلی ناراحتم میکنه .

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 12:07]
    تاریخ عضویت
    1393-6-03
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    3,765
    سطح
    38
    Points: 3,765, Level: 38
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 64 در 43 پست

    Rep Power
    27
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط asaln531 نمایش پست ها
    سال گذشته خواهرم با پسر عموم ازدواج کرد من خودم تمام مقدمات ازدواجشون را انجام دادم من فبل ازدواج به خواهر و مامانم گفتم هفته ای دو شب بیاد ولی هر شب میاد من از لحاظ روحی خیلی اسیب دیدم دو بار به مامانم گفتم ولی جز گریه و اینکه مامانم با من قهر کرد نتیجه ای نداشت الان مامان و خواهرم میدونن من ناراحتم ولی کاری نمیکنن مامانم اصلا نمیخواد من کوچکترین اعتراضی بکنم طوری وانمود میکنه که من مقصرم . هر حرفی هم بزنم مامانم طوری وانمد میکنه که انگاری من مقصرم .... چه کار کنم ؟؟؟؟ توی این یه سال خیلی چیزها را ریختم تو خودم خسته شدم . بیشتر ناراحتی من از اینه که مامان و خواهرم میدونن من اذیت میشم ولی اصلا به روی خودشون نمیارن انگار اصلا واسشون مهم نیست اونا میخوان من ناراحت بشم ولی شوهر خواهرم اصلا نارحت نشه فکر کنم مامانم راحتی و خوشی اونا را به من ترجیح میده و این خیلی خیلی ناراحتم میکنه .
    سلام دوست عزیز من متوجه مشکلتون نشدم ، دقیقا مشکلتون چیه ؟
    چرا وقتی شوهر خواهرتون میاد خونه اذیت میشید ؟
    خیلی خلاصه توضیح دادید و غیر قابله حله ...


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.