به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 تیر 94 [ 12:44]
    تاریخ عضویت
    1394-2-04
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    230
    سطح
    4
    Points: 230, Level: 4
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    خواهر 14 ساله من و دوستانش مشروب به مدرسه برده اند.

    سلام.
    من خودم 28سالمه
    6 تا خواهریم. 5 تا مون متاهلیم فقط این خواهرم که 14 سالشه مجرده و توی خونه است.
    روز سه شنبه از مدرسه با مادرم تماس می گیرن و ازش میخوان که بره مدرسه
    اونجا مادرم متوجه میشه که خواهر من و دوستاش با خودشون مشروب بردن مدرسه که یکی از همکلاسی ها لوشون میده.
    خواهرم قسم خورده که مشروب نخورده ولی مادرم کاملا مطمئنه که خورده.
    تازگی ها متوجه شدیم که دوست پسر هم داره.
    باهاشون بیرون هم رفته.
    دوستاش همه دوست پسر دارن.
    اوضاع خونمون مشوش شده.
    حتی مطمئن نیستم که رابطه جنسی هم داشته یا نه.
    فعلا گوشیش رو ازش گرفتیم.
    تنها هم بیرون نمیذاریم بره.
    تا قبل از این ماجراها آزادتر بود. خونه دوستاش میرفت یا دوستاش میومدن خونه.
    چه برخوردی باید باهاش داشته باشیم.
    می ترسیم سختگیری های زیاد هم باعث بشه بدتر بشه.
    بنظرتون چجوری باید باهاش برخورد بشه؟

  2. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 تیر 94 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1394-1-10
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    757
    سطح
    14
    Points: 757, Level: 14
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 71 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یا پیغمبر تو دبیرستان از من سی دی بازی می گرفتن تازه پسرم کلی انظباط کم می شد
    الان مشروب می برن دختر 14 ساله ها

  3. 2 کاربر از پست مفید دوچمدان_سیزده_کیلویی تشکرکرده اند .

    The Green (شنبه 05 اردیبهشت 94), شمیم الزهرا (شنبه 05 اردیبهشت 94)

  4. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دیروز [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام

    میتونید مدرسه اش رو عوض کنید.و ببرید مدرسه ای که سفت و سخت تر باشه و بیشتر روی بچه ها کنترل داشته باشن

    لازمه مدتی همراهیش کنید و ببرید و بیارینش تا شرایط به حالت عادی برگرده

    غیر از سفت و سخت گرفتن لازمه که باهاش منطقی هم صحبت بشه و از عواقب کارش اگاه بشه.....

    مثلا براش در مورد دخترهایی بگید که با پسرا در ارتباط بودن و مورد تجاوز و ....قرار گرفتن و یا حتی کشته شدن.

    میتونید از فاز دلسوزی هم وارد بشید و از لحاظ احاسسی تحریکش کنید مثلا بگید طفلکی مامان....گناه داره....با کلی سختی بچه بزرگ کرده حالا خدا رو خوش نمیاد این بچه باعث سرافکندگیش بشه.....

    ضمنا اواقت فراغتش رو پر کنید کاملا.....به خصوص کلاسهای ورزشی و مورد علاقه اش ثبت نامش کنید.....تا انرژیش جایی دیگه تخلیه بشه.....و یک نکته مهم خواهشا اگر ماهواره دارید در منزل جمعش کنید.
    موفق باشید
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  5. 7 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    The Green (شنبه 05 اردیبهشت 94), کمال (چهارشنبه 09 اردیبهشت 94), کامران (یکشنبه 06 اردیبهشت 94), واحد (شنبه 05 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (شنبه 05 اردیبهشت 94), اقای نجار (یکشنبه 06 اردیبهشت 94), بی نهایت (شنبه 05 اردیبهشت 94)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 تیر 94 [ 12:44]
    تاریخ عضویت
    1394-2-04
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    230
    سطح
    4
    Points: 230, Level: 4
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ممنون از وقتی که گذاشتید
    امروز خواسته بودن که مادرمون بره مدرسه ولی خواهرم که در جریان همه چیزش هست اون رفت . بهش اجازه نداده بودن بره داخل گفتن تنها والدین بیان.
    مادرم هم خیلی بی زبونه و هم اینکه در جریان همه مسائلش نیست.
    دوستای خوبی اصلا نداره.

    تا آخر هفته آینده میرن مدرسه .
    بعدش دیگه امتحان میدن و میان خونه.
    هنوز هم حکم انضباطیشون رو ندادن.
    کاش سفت و سخت باهاشون برخورد کنن.

    خواهرم درباره عواقبش خیلی باهاش حرف زده.
    خودشو خیلی مظلوم می گیره که دلمون واسش بسوزه. مادرمون هم زود کوتاه میاد.

    من برادر که ندارم پدرم هم که بهیچ وجه اهل مشروب نیست . من با این سنم هنوز مشروب رو از نزدیک ندیدم
    دامادامون هم هیچکدوم مصرف نمی کنن. خانواده مذهبی هستیم ولی نه خیلی سفت و سخت.

    بنظرتون محدودیت زیاد واسش بد نمیشه؟
    باز می ترسیم که کارای بدتر بکنه (خدای نکرده فرار کنه و یا ...)
    دوستای خیلی بدی داره.
    به خواهرم گفته که یکی از دوستاش تا حالا دوبار باردار شده ولی الان کاری کرده که دیگه باردار نمیشه.
    دوستش بسیار عقده ایه. میخواد خودشو خیلی بد جلوه بده. اینها رو هم با خودش بد کرده.
    البته هیچی از اینها بعید نیست...

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 فروردین 98 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    275
    امتیاز
    7,709
    سطح
    58
    Points: 7,709, Level: 58
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    521

    تشکرشده 526 در 206 پست

    Rep Power
    63
    Array
    سلام
    یه دوست بد خیلی میتونه روی آدم تاثیر بزاره سعی کنید رابطشو با این دوستاش قطع کنید و خودتون باهاش رفاقت کنید اون الان توی سن خیلی حساسی هست و امکان داره خیلی کارها رو از روی احساس انجام بده تا میتونید مواظبش باشد.

  8. 2 کاربر از پست مفید alireza198 تشکرکرده اند .

    واحد (شنبه 05 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (شنبه 05 اردیبهشت 94)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام خانمی.نگرانیتو درک میکنم چون شبیه روزهایی که خواهرت دارنو گذروندم.

    به نظر من اینجا پدرتون میتونن مهمترین نقش رو داشته باشن چه از نظر محدود کردن و چه محبت.
    تلاش خانوادت باید در جهت محبت کردن و تفریح بردن خواهر 14 سالت باشه تا کمبود دوستایی که ازش گرفته شده رو جبران کنه اینطوری اون محدودیته میتونه موثر باشه. باید این حس رو درش به وجود بیارین که با وجود کار خیلی بدی که کرده بازهم پیش شما خیلی خیلی عزیزه و همیشه میتونه روی خانوادش حساب کنه. این به نظرم مهمترین کاریه که باید بکنین تا احساس امنیتش در خانوادتون به خطر نیفته و بیرون از خونه دنبالش نباشه. نمیدونم پدرتون اهل ابراز محبت و در آغوش کشیدن خواهرتون هستن یانه؟ به نظر من ارتباط صمیمی اما همراه حفط حرمت ها با پدر در شکل گیری شخصیت سالم دختر خیلی موثره.


    حتما هم مدرسشو عوض کنین چون شما نمیتونین دوستاشو ازش تو مدرسه جدا کنین مگه اینکه کلا یک مدرسه دیگه ببرینش که خبری از اونها نباشه . دو دسته مدرسه کمتر توش فساد دارن یکی مدارسی که امتحانات ورودی علمی خیلی سختی دارنو هرکسی نمیتونه واردشون بشه و یکی مدارس مذهبی. هرکدوم ازین دو دسته خطراتش کمتر از مدارس عادیه (نه که اونجا گل و بلبل باشه اما خیلی فرق داره)

    اگر بتونین چه از طریق ارتباط خانوادگی و چه بچه هایی از مدرسش که میشناسینشون دوستان خوب براش جور کنین. چون واقعا تو این سن دوست خیلی سرنوشت سازه.

    فضای معنوی خونتون رو بیشتر کنین. مثلا خانوادگی به محل های مذهبی بر حسب جای زندگیتون (امامزاده، مزارشهدا...) برین و اون شب یا روزو سعی کنین خیلی به خواهرت خوش بگذره چه تو خود همونجا باهم دعا بخونین و چه مثلا بعدش شام بیرون برین باهم یا کافی شاپ برین هرکاری که خواهرت بیشتر دوست داره تا خاطره خوبی از مکان های مذهبی براش بمونه.
    میتونین نماز جماعت تو خونه با پدرتون بخونین (اصلا هم طولش ندن و در حد واجباتش کوتاه اما شمرده بخونن). کارهای اشتراکی خونرو بیشتر کنین. مثلا در امور آشپزی و... خواهرتون رو هم داخل کنین و صمیمیت بینتون رو بیشتر کنین.

    مواظب باشین در نصیحت کردن و ذکر مثال از دخترهای بد افراط نکنین. خیلی کوتاه و اونم درحالتی که حال هم خودتون و هم خواهرتون کاملا خوبه بگین. اصلا در شرایط ناراحتی، نصیحت تاثیر نداره.

    فقط لطفا خاطرتون باشه این مواظبت ها و محبت ها مثل باج دادن تلقی نشه که چون کار خطایی کرده حالا بیشتر تحویلش میگیرین. باید یک برنامه ریزی بلند مدت برای صمیمی شدنتون و محبت کردن به خواهرتون در نظر بگیرین تا کمبودها رو در خانوادش جبران کنه

    ان شاالله با توسل و تلاشتون تو این ماه عزیز بهترین نتیجه که مورد رضایت خداست بگیرین

  10. 2 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    meysamm (شنبه 05 اردیبهشت 94), کمال (چهارشنبه 09 اردیبهشت 94)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array
    بنظر من لازم نیست پدرت در جریان ریز مسائل قرار بگیره، ولی لازمه که کلیات قضیه رو بدونه(البته اگر مطمئن هستی که عاقلانه با موضوع برخورد میکنه).
    ضمنا هیچ کدوم از اعضای خونواده نباید خواهرت رو سرزنش یا تحقیر کنن یا به بهانه های مختلف اشتباه اخیرش رو یاداوری کنن.
    یه کاری کنید که بدونه با وجود اشتباهی که کرده، به خاطر ارزشمند بودنش، همیشه فزصت جبران داره.
    بهش احترام بذارین تا متقابلا اون هم به خونوادش احترام بذاره.

    موفق باشی

    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  12. 3 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), واحد (شنبه 05 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (شنبه 05 اردیبهشت 94)

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    دوست خوبم بهش شخصیت بدید همون کاری که دوستاش کردند تا به طرفشون جذب بشه . دوستان شخص تاثیر خیلی زیادی روی افکار و اعمالش دارند و از اول باید مراقب میبودید تا ببینید با چه کسانی نشست و برخاست داره . ما نمیتونیم تمام جامعه رو درست و اصلاح کنیم یا مطابق خواسته خودمون بکنیم ولی میتونیم خودمون یا بچه هامون رو از اول طوری با بیاریم که اسیب کمتری ببینند . مثل واکسینه کردن در مقابل بیماری که ممکنه رواج داشته باشه .

    چند وقت پیش توی دبیرستان پسرم مدیرشون اجازه داده بود که بچه ها برای مناسبتی برای خودشون جشن بگیرندو شیرینی و میوه و ساندویجی گرفته بودند و شادی میکردند . هنوز مراسمشون تمام نشده بود و مدرسه تعطیل نشده بود که دیدم پسرم اومد خونه . خیلی سین جیمش کردم که چرا زود اومدی ؟ جوابی نداد و گفت دیگه حوصله نداشتم و زدم بیرون و اومدم خونه . من هم دیگه زیاد گیر ندادم . بعدها خودش گفت که اونروز متوجه شدم که بچه ها مشروب اوردند و تا خواستند در بیارند من زدم بیرون . البته پسرم فکر میکرد اگر این موضوع رو به من بگه مورد توبیخ قرار میگیره . ولی من بهش گفتم که به وجودش افتخار میکنم .
    خواهر شما هم شاید در همچین موقعیتی قرار گرفته و نتونسته کاری بکنه . به نظر من بچه هایی که در خانواده های مذهبی رشد میکنند . ( منظورم مذهبی به معنای واقعی هست . نه معنای ظاهری که امروزه بیشتر معمول شده ) در مقابل این قبیل کارها واکسینه شده اند . ولی باز باید مراقب دوستان ایشون باشید .

    خیلی متاسف میشم بعضی مواقع مادر محجه ای رو میبینم که در کنار خودش دختر کاملا بی حجابی رو همراهی میکنه . دختری که به این شکل رشد میکنه دیگه در مراحل بعدی به حرف مادر گوش میده ؟
    یه درخت رو موقعی که هنوز نهال و انعطاف پذیره باید راست و درست پرورش بدیم . وقتی که بزرگ و تنومند شد دیگه نمیشه کاریش کرد .

  14. 5 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    maryam123 (شنبه 05 اردیبهشت 94), فرشته مهربان (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), کمال (چهارشنبه 09 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (شنبه 05 اردیبهشت 94), اقای نجار (یکشنبه 06 اردیبهشت 94)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 تیر 94 [ 12:44]
    تاریخ عضویت
    1394-2-04
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    230
    سطح
    4
    Points: 230, Level: 4
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم عزیزان
    امیدوارم بتونیم تمامی این راهکارها رو عمل کنیم.
    این موضوع رو من میدونم و مادرم و خواهرم که در جریان همه چیز هست.
    به بقیه گفتیم بخاطر اینکه دوست پسر داشته و مادر متوجه شده میخوایم محدودش کنیم.
    همش گریه می کنه.
    من هم نشون ندادم که خبر دارم.
    به خواهرم التماس کرده که به خواهر بزرگمون چیزی نگه. خواهرم هم قول گرفته که درصورتی نمیگه که بره مشاور. وقت هم واسش گرفته.
    همش چشماش قرمزه.
    به معلمشون گفته من میخواستم بیام بهتون بگم.
    ولی خب نگفته و با دوستاش همراه شده.
    همش هم توی اتاقشه.
    واسه این دو هفته که از مدرسه مونده جابجا کردنش سخته مگر اینکه خودشون بفرستنشون جاهای دیگه.
    من که همش واسه اون همکلاسی که اونها رو لو داده دعا می کنم. اگر اون نمی گفت معلوم نبود چه کارها که نمی کردن.

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 تیر 94 [ 12:44]
    تاریخ عضویت
    1394-2-04
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    230
    سطح
    4
    Points: 230, Level: 4
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    بازم سلام
    خواهرم دیروز رفته بود مدرسه وقتی برگشته خونه به خواهرم گفته من خیلی زود گوشی میخوام یه گوشی هم باشه که مال خودم باشه.
    باید واسم بخرید (گوشی قبلیش واسه خواهرم بود که دست اون بوده)
    گفته من اصلا مشاوره هم نمیام
    خواهرم باهاش کمی حرف زده و قانع شده که بره مشاوره. مشاوره هم رفت دیگه نمیدونم مشاور چی بهش گفته بوده و چی شده.
    این دوستاش باز حرف یادش دادن.
    یه بار یکی از دوستاش بهش گفته بود که برو به خانوادت بگو عشقمه، جلو خانواده بایست...
    خدا همه جوونا و نوجوونا رو به راه راست هدایت کنه.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 96, 00:37
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  3. چرا همه دوستام باهام قهر میکنند؟
    توسط کیت کت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: شنبه 16 اسفند 93, 19:33
  4. دوستان کمک یه مشاور میخوام برا دوستام معتاد به استمناء (جلق) شدن
    توسط infodltube در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 00:07
  5. من و دوستام
    توسط بالهای صداقت در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 آبان 89, 12:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.