به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 98 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,231
    سطح
    56
    Points: 7,231, Level: 56
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    411

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    42
    Array

    New2 چیکار کنم؟؟ شوهرم برای مجلس گرفتن و رفتن به خونه خودمون اقدامی نمیکنه؟

    دوباره سلام دوستان.من بازم میخواستم ازتون راهنمایی بگیرم.
    مشکل من سر برگزاری مجلس عروسی است.ما الان بیشتر از دوساله که عقد کردیم.ولی خانواده همسرم به روی خودشون نمیارن که ما باید بریم دیگه.میدونمم که سر مجلس به شوهرم کمک نمیکنن و خودش باید وسایلش رو بگیره.تازه خانوادش با این که کمک نمیکنن ناراحتم هستن که پسرشون میخواد برا زندگیش خرج کنه و به ما میگفتن از وسایلتون کم کنین درحالیکه ما چیز خاصی نخواسته بودیم.الانم گفتن که برین سر خونه زندگیتون ولی هنوز از اینکه بیان صحبتی کنن و تاریخ تعیین کنن خبری نیست. به شوهرم میگم ( پارسال خیلی توی کارش ضرر مالی کرد) میگه میریم.به زودی میریم.ولی اونم کاری نمیکنه.و کلا خانواده خونسردین.با اینکه شوهرم خیلی دوستم داره ولی چند دفعه گفته بخاطر ضررایی که کردم یکم دستم تنگه الان.اما بازم پس انداز به اندازه شروع زندگی داره ولی ترسش از خرج کرایه خونه و بقیه خرجاست که جلو نمیاد.من الان مشکلم سر اینه که نمیدونم چیکار کنم تا شوهرم راضی بشه به سرخونه و زندگی خودمون رفتن.البته ناگفته نماند تازگیا یه چیزایی میگه مثلا دیشب بهم به شوخی میگفت خانم نون داریم برا صبحونه؟ یا میگفت بریم خونمن برام صبحونه میذاری یا باید خودم درست کنم؟ یا مثلا یه دفعه در مورد آرایشگاهم میپرسید و... میگم تازگیا اینطوری شده ولی بازم حرف تا عمل کلی فرقشه.
    من دیگه تصمیم گرفتم بهش هیچی نگم ولی چندروز پیش خیلی ناراحت بودم بهش گفتم و اونم مصمم گفت با خانوادم صحبت میکنم.الان پدرشوهرم مسافرتن باید برگردن تا ببینیم چی میشه.ولی شوهر من یه سر داره هزار سودا..یادش میره منم خیلی ناراحتم.همش بهش میگم تو خونه بابات داری کیف میکنی.البته ما باهم رابطه هم داشتیم.نمیدونم اینکارم اشتباه بوده در این دوران یا نه؟ شاید خیالش خیلی راحته اینطوری..جلوشو بگیرم بهتر نیست؟
    اصلا خودمم نمیدونم دارم چی می نویسم دیگه.ولی بچه ها لطفا کمکم کنین.بهم بگین چیکارکنم تا این فکرو بندازم تو ذهنش که زودتر مجلس بگیره؟
    سوالی داشتین بپرسین و لطفا کمکم کنین بچه ها

  2. کاربر روبرو از پست مفید donya. تشکرکرده است .

    بارن (چهارشنبه 02 اردیبهشت 94)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 98 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,231
    سطح
    56
    Points: 7,231, Level: 56
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    411

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    42
    Array
    یعنی هیچ کس هیچ راهکاری نداره به من بده؟؟؟؟
    من چقدر بدبختم آخه

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    سلام دنیا خانم
    میشه بگین در مورد گرفتن مراسم عروسی چه توقعی از شوهرتون دارین مثلا تا حالا اگه در موردش با شوهرتون صحبت کردین چجوری تشریح کردین
    مثلا در مورد تالار وارایشگاه وخرج مخارج جشن چی بهش گفتین چجوری باید برگزار بشه؟
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  5. 2 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    donya. (جمعه 04 اردیبهشت 94), mercedes62 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    9,405
    سطح
    65
    Points: 9,405, Level: 65
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,386

    تشکرشده 653 در 231 پست

    Rep Power
    53
    Array
    سلام عزیزم
    خودتون دارید میگید ورشکست شده ... مادامی که شما این اطمینان رو بهش ندید که مجلس عروسی نمیخواید یا اینکه جشن در حد 3-4 تومن براتون کافیه و فقط قصدتون اینه که با ایشون زندگی مشترکتون رو در کنار هم آغاز کنید این روند ادامه خواهد داشت ... شاید این بحث ها رو پیش میکشه که شما این حرف رو بهش بگید ... بنظرم یه بار بهش پیشنهاد بدین ... توی این زمونه اگه پسری پشتیبانی والدینش رو نداشته باشه زودتر از 35 سالگی نمیتونه خودش رو جمع و جور کنه چون همسر شما هم حامی مالی نداره پس شما حامی ایشون بشید ... اگه دوس دارید لباس عروس بپوشید و اتلیه هم برید اما مهمانی رو تنها برای اقوام درجه یک بگیرید که جمع مهمانها نهایتا 100 نفر بشه اینطوری حمایت خودتون رو نسبت به همسرتون نشون میدید
    ویرایش توسط هم آوا : پنجشنبه 03 اردیبهشت 94 در ساعت 20:36

  7. 7 کاربر از پست مفید هم آوا تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), donya. (جمعه 04 اردیبهشت 94), khaleghezey (پنجشنبه 10 اردیبهشت 94), mercedes62 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), اقای نجار (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), بابک 1369 (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    منم دقیقا مشکل شمارو دارم ولی من هیچ توقعی ندارم واسه جشن مجلل حتی به ماه عسل راضی هستم ولی شوهرم بیخیال واقعا شاید یکی از دلایلش همین داشتن رابطه باشه شویدم بعضی ها شخصیتا اینجورین نمیدونم واقعا م

  9. 2 کاربر از پست مفید الهه4 تشکرکرده اند .

    donya. (جمعه 04 اردیبهشت 94), هم آوا (جمعه 11 اردیبهشت 94)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 98 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,231
    سطح
    56
    Points: 7,231, Level: 56
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    411

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام دوستان.مرسی از نظراتتون
    راستش ما طبق قراری که اول گذاشتیم گفتیم دو خانواده یه مجلس باهم بگیرن که به کسی فشار وارد نشه با این خرجا....و قرار شد پذایرایی عصرونه با خانواده اونا و شام با دو طرف باشه... اما خانواده شوهرم یا اینکه جلو بقیه قبول کردن اینو اما بعد زدن زیرش که شما اگه نامزدی می گرفتین باید این خرجا رو میدادین پس همش نصف... ما ناراحت شدیم ولی قبول کردیم.پدرشوهرم سر عروسی برادرشوهرم کل خرج مجلسو دادن ولی سر مجلس ما حتی همون نصف رو هم میخواستن از اون زمان خیلی کمتر بدن و تالاری رو که من میخواستم نگیرن.ولی چون یه دفعه با شوهرم صحبت کردنو اون گفته من هرجا خانمم بخواد خودم میگیرم بعد گفتن باشه و قیول کردن چون تالاری هم که من میخواستم جز تالارای گرون حساب میشه. در مورد بقیه خرجا من میگم به اندازه کارشون پول بگیرن نه بیشتر.. مثلا من حتی آرایشگاهو مزون لباسو هم انتخاب کردم.شوهرم ضرر مالی کرده ولی الان به اندازه شروع زندگی پول کافی داره چون مقداری از وسایلشو قبلا گرفتیم.
    دقیقا اصلا حامی مالی نداره حتی پدرشوهرم یه بار به من میگفتن من میتونم به شوهرت کمک کنم ولی اینکارو نمیکنم باید رو پای خودش وایسته در حالی که یه بار شوهرم از خانوادش ناراحت بود میگفت بابام سر شروع کار برادرم تا اونجاییکه تونست کمکش کرد ولی برای من تابحال اینکارو نکردن.خب کارم تا شروع بشه و چندبار ضرر بخواد بکنه که دیگه چیزی از طرف (بدون پشتیبانی) نمیمونه... یا مثلا برای مناسبت ها همه چیزو خود همسرم میگرفته و خب برام خیلی طلا گرفته با این اوضاع بی پولیش.البته من فکر میکردم خانواده همسرم مثل خیلی خانواده های دیگه از وسایل خونه برای عروس میبرن ولی یه بار مادرشوهرم بی هیچ حرفی و بدون هیچ رودربایستی به من گفتن تیکه برای کسایی میبرن که چیزی طلب نکنن برای اونایی که طلب می کنن اصلا کادو نمیبرن!!!در حالیکه ما فقط چوب رو از داماد خواستیم که خودش باز میگیره اما برای جاریم با اینکه چند تیکه طلب کرده بود اصلا از این حرفا نبوده و خیلی هم جاریمو دوست دارن ولی منو اصلا بازم دست شوهرم درد نکنه مثلا اولین عیدمون با اینکه هنوز عقد نبودیم برام سکه آورد و کلا میگم طلا اورده بیشتر و عذرخواهیم کرده گفته برو هرچی میخوای با اینا بخر.... نمیدونم چرا اینطوری میکنن ولی تا اونجایی که فهمیدم خانواده همسرم منو نمیخواستن خیلی ،بیشتر خود شوهرم مایل به ازدواج با من بوده( ما فامیل دور هم هستیم) حالا خانوادش به چه دلیل قبول میکنن منو.
    منم خیلی سعی میکنم بهش دلداری بدم و باهاش خوب باشم و از طرفی هم دلم عروسی خوب میخواد ولی بهش فشا نمیارم بابت این قضیه.ولی خب...
    دوباره بهش بگم یا نه؟بیخیال ماجرا بشم ببینم چی میشه؟ الان طوری شده هرکی از من در مورد مجلس میپرسه میگم برم چیکار؟خونه بابام داره بهم خوش میگذره...

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    دنیا خانم به نظر من شما کاری نداشته باشین که پدرشون چقدر به فرزندان دیگشون کمک کردن و اونا رو حمایت کردن حالا نسبت به شوهر شما بی تفاوته
    بهتره ارامش خودتون با این چراها؟؟؟؟؟؟؟ بر هم نزنید به شوهرتون هم اصلا فشار نیارید الان شرایط زندگی واسه کسایی که سالهاست کار وسرمایه دارن سخت شده چه رسد به جوونهایی که تازه میخوان شروع کنن هم کار هم زندگی مشترک.
    بهتره بیشتر همسرتون درکش کنید بهش اعتمادو اطمینان خاطر بدین که مراسم پر خرج و مخارج نمیخواین فقط دوست دارین زودتر برین سر زندگیتون این مهمه!
    بیخیال ریخت وپاش وپول حروم کردن باشید
    به خدا یه مراسم خیلی کوچیک یا حتی یه ماه عسل شیرین ارامش بیشتری اول زندگی براتون به همراه داره تا جشن وخرج ومخارج بالا و به دنبالش کلی حروف وحدیث یکی راضی ده نفر ناراضی ودلخوریهای دوست واشنا وفامیل و گله وشکایت ووووووو.....
    پولی که میخواین صرف جشن وشلوغی این چیزا بکنید بزارین یه جای خیلی ضروریتر خرج کنید تا محتاج کمک کسی نباشید.
    هر دختری آرزوشه جشن انچنانی بگیره واسه عروسی ولی خوب یه خورده اگه شرایط وسختیهای زندگی رو درک کنه وتوقعاتشون بیارن پایین خیلی از مشکلات ازدواج حل میشه
    اگه کسی درامد بالا داره و واقعا از عهدش بر بیاد هم نباید اسراف کنه
    چه رسه به کسی که تازه میخواد شروع کنه کلا از شروع زندگی پشیمون ودلسرد میشه وانگیزه ای برای جلو رفتن نداره با این هزینه های سنگین.
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  12. 5 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    donya. (دوشنبه 07 اردیبهشت 94), khaleghezey (پنجشنبه 10 اردیبهشت 94), mercedes62 (سه شنبه 08 اردیبهشت 94), هم آوا (جمعه 04 اردیبهشت 94), بابک 1369 (جمعه 04 اردیبهشت 94)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 98 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,231
    سطح
    56
    Points: 7,231, Level: 56
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    411

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    42
    Array
    مرسی دوست عزیزم که بهم کمک میکنی...
    راستش رو بخوای من زیاد سخت گیر نیستم رو این مسایل.دوست دارم خوب باشه ولی حتمی نیست برام این مسایل.راست میگی شما نباید خیلی به رفتار خانواده شوهرم دقت کنم ولی چه کنم؟؟؟!!
    میدونی من بیشتر منظورم به این بود که چرا شوهرم حرفی نمیزنه از مجلس و ....
    میخوام خودش دوست داشته باشه زودتر بریم سر زندگیمون نه اینکه من همش غر بزنم که چرا نمیریم... الانم با خانوادش صحبت کرده و تا بحال چند دفعه گفته من از خدامه زودتر بریم..فقط میخواستم ازتون بپرسم چکار کنم و چجوری رفتار کنم تا زودتر حرفاشو عملی کنه ؟ نظرتون در مورد رابطه در این زمان چیه؟
    بازم ممنون از همگی شما

  14. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    اوضاع بازار خرابه تنها مشکل شوهر شما نیست الان مشکل خیلی از بازاری های جامعه ما که قشر کثیری را به خودشان اختصاص میدهند بدینگونه هستش.درآمد خیلی ها حداقل نسبت به پارسال یا سال قبلش 30% کاهش داشته و اینوسط افراد زیادی هم شوربختانه متحمل ضررهای هنگفتی شدند این موضوع بصورت کلی بیان کردم

    1.به هیچ عنوان از خانواده ایشون انتظاری نداشته باشید و دست از مقایسه خودتان با جاری تان و شوهرتان با براردش بردارید لطفا
    2.شما و ایشون قصد تشکیل زندگی مشترک را دارید و اعلام کردید می خواهید مستقل باشید بقول معروف هرکی خربزه میخوره باید پای لرزشم بشینه نمیشه ادعای استقلال کرد ولی از نظر مالی بخواهید همچنان وابسته بمانید
    3.شوهر شما متحمل ضرر شده مقصرش پدر ایشونه؟و تاوان اشتباه ایشون رو باید پدرشون بدهند؟!!خود منم توی 20 سالگی همچین خوردم زمین که چند سال طول کشید تا بلند بشم و هیچوقت هم نمیتوانم جبران بکنم ولی از پدرم توقعی نداشتم دوباره بلند شدم روی پای خودم گرچه پدرم بهم مغازه داد که ازش بسیار ممنونم ولی موقع خرید خونه هیچ توقعی از ایشون نداشتم و الانم هیچ توقعی ندارم کار یهم ندارم به گی پول داده یا چقدر داده وقتی اعلام استقلال میکنی توی مسائل فکری و تصمیم گیری و مالی خوب باید پای اینگونه سختی هاشم وایسید اصلا معنای واقعی زندگی همینه

    4.شما ادعای این رو دارید که میخواهید بروید سر خانه زندگیتان و زودتر ازدواج کنید و عنوان میکنید که به شوهرتان علاقه مندید و ایشون هم شما را دوست دارند ولی بشخصه بنده چنین چیزی را در نوشته های شما مشاهده نمیکنم!!!با اینکه میدانید وضعیت مناسبی از نظر ملی ندارند و متحمل ضرر زیادی شدند ولی بازم همچنان روی خواسته های خودتان برای مراسم عروسی پافشاری میکنید ((لطفا از دوست داشتن و علاقه و عشق نسب به ایشون نگید))

    شاید متاهل باشید ولی معنای زندگی مشترک را درک نکردید معنای عشق و علاقه معنای دوست داشتن معنای واقعی یکی شدن وقتی ازدواج میکنید درد طرف مقابل میشه درد شما و شادیش میشه شادی شما مشکلات خنده ها شادی های غصه ها گریه ها همه و همه یکی میشه دیگه من بودن معنایی نداره باهم میشیم ما این معنای زندگی واقعی مشترک هستش.نسل ما بهتره یکم یاد بگیره باید برای تشکیل و ساخت یک زندگی تلاش بکنه و انتظاری از کسی نداشته باشه و روی پای خودش بایسته.اگر واقعا دوسش داری بهش علاقه داری و دوست درای بری سر خانه و زندگیتان خوب در عمل بهش نشان بدید که دوسش دارید و حاضرید در کنارش باشید.چه وقتی که وضع مالیش خوبه چه حالا چه وقتی شاد و خندان هستش چه وقتی داره سختی میکشه مثل یک زن واقعی پشتیبانش هستی

    عشق در عمل هستش که ثابت میشه نه فقط در سخن گفتن.
    اخطار جدی:برای یک مرد غرورش خیلی براش باارزشه خیلی ولی شما داری با رفتار و گفتار و خواسته هایی که داری باعث میشی ایشون جلوی خانوادش خودشو کوچیک کنه و تحت فشار قرار بگیره اینو از الان به شما بگم شاید بتوانید با فشار زیاد عروسی مورد نظر خودتان را بگیری ولی عواقبی در آینده برای شما دارد که مسلما از مشکلاتی که الان دارید بیشتره.

    راه حل:
    همراهی و همکاری با شوهرتان و برگزاری عروسی هر چه زودتر با توجه به اوضاع مالی فعلی ایشون
    دست از مقایسه خودتان و جاریتان و شوهرتان با برادرش بردارید
    فشار نیاوردن بر ایشون برای برگزاری عروسی که برا برگزاریش مجبور باشند زیر قرض بروند و یا تحت فشار زیادی قرار بگیرند
    نداشتن انتظار از خانواده ایشون به طور کامل هیچگونه انتظاری نداشته باشید

    بقول یکی از بانوان تالار همدردی که در خارج از کشور اقامت داشتند در اروپا و آمریکا فقط خانواده های پولدار هستند که مراسم های عروسی همانند ایران میگیرند و اکثرا یک مراسم ساده برگزار میکنند.
    برگزاری عروسی همانند چیزی که سر مراسم خواستگار یو یا قول و قرارهایی که گذاشته بودید حق شماست ولی مسئله اصلی اینه به چه قیمتی و اول باید مشخص بشه اولویت اول شما کدام است؟
    1.برگزاری مراسم عروسی با همان شیوه قبلی
    2.رفتن سر خانه و زندگیتان

    پ.ن:خیلی خلاصه مینویسم برگزاری عروسی حداقل توی ایران 30میلیون خرج برمیداره و واقعا یک پسر خیلی باید دل شیر داشته باشه بخواد ازدواج بکنه.لطفا دختر خانوم های محترم اندکی از توقعات خودتان و مقایسه خودتان با دوستان آشنایان بکاهید.بخدا فقط یکشبه ولی دردسرهای بعدیش بسیار زیاده الان واقعا خرج مراسم عروسی بالا رفته خیلی زیاد اولویت بجای مراسم برای فقط یکشب را بزارید برای خرید خانه.لطفا فقط خرج های ضروری هدف تشکیل زندگیه راه را گم نکنیم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  15. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    هم آوا (جمعه 11 اردیبهشت 94)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 98 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,231
    سطح
    56
    Points: 7,231, Level: 56
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    411

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    42
    Array
    با سلام خدمت شما
    من دوباره چندروزی دسترسی نداشتم نتونستم بیام.عذرمیخوام....
    آقای خاله قزی خیلی ممنون که جوابمو دادین ولی منم میخوام یه حرفایی رو بزنم.
    -بله درسته که اوضاع اقتصادی اقایون مقداری بهم ریخته ولی منم اونقدری درک دارم که همسرمو اذیت نکنم. من عروسی توی ذهنم یه عروسی مجلله ولی اصلا دلم نمیخواد بخاطر یه شب بقیه عمرمو خراب کنم و نمیکنمم. مثلا من کادوی روز زنمو یه ماه بعد گرفتم درحالیکه از همون اول همسرم عذر خواست که نمیتونه اون موقع بگیره (کلی قرض داشت اونا رو داده بود) و انتظاریم نداشتم.کادوی روز مردو سر موقع دادم بهش و برام مهم نبود هنوز کادو نگرفتم.من برام خونه آنچنانی مهم نیست.به همسرم میگم مثلا یه خونه چند سال ساخت که قیمتش پایینتر باشه مناسبه ماست با متراژ حالا نه خیلی پایین ولی خودشه که میگه جهیزیه عروس باید تو خونه خوب بره و من برات میگیرم. یا برای تالار من فقط زمانی که اون تالارو دیدیم ازش خیلی خوشم اومد و به همسرم گفتم کاش ماهم مجلسمون اینجا بود ولی دیگه بعدش اصلا حرفی از این موضوع نزدم خودش در این باره صحبت کرده بود و بعد به من گفت. من میگم همه چیز باید مناسبو به اندازه باشه.
    - معمولا خانواده ها نباید بین بچه ها فرق بذارن.اگر برای یکی خوبن برای اون یکی هم باشن.پدر شما براتون مغازه گرفتن میخواستین سرخونه خریدنم بهتون کمک کنن (خوبه والا....) اگر اینکارو نمیکردن بعد برای برادرتون(مثلا ) اینکارو میکردن اون موقع اگر این حرفو میزدین باید بهتون احسنت گفت.
    - شمایی که پشت مانیتورتون نشستین چجوری متوجه نبود عشق و علاقه ما شدین که اینطور صراحتا بیان میکنین. اگر اینطوری باشه منم صراحتا بیان میکنم جنابعالی هم هیچ صلاحیت قضاوت در مورد زندگی دیگران رو ندارین که اینطوری نظر میدین.نظرات اینجا تقریبا نسبیه نه این که با خیال راحت هر حرفی رو به بقیه بزنین چون که همه وقتتون اینجا میگذره( کی به زندگیتون میرسین؟؟) تازه بعد از این همه استفاده شما از اینجا اینجور پاسخ های ناشیانه و بدون تعقل جای شک داره؟؟؟؟؟!!!!!!!!

    نمیخوام نارحتتون کنم ولی من ازتون کمک خواستم شما بهم توهین کردین(بی علاقگی به همسر برای من توهین بزرگیه) من فقط خواستم بدونم چطوری میشه اون علاقه اولیه دوباره تو دل همسرم رشدکنه و بزرگ بشه ؟ سوال سختی بود که جوابم اینجوریه؟؟؟؟

  17. کاربر روبرو از پست مفید donya. تشکرکرده است .

    آخیش (جمعه 06 شهریور 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من برگشتم و یه کار خلاف قوانین تالار کردم.چیکار کنم؟؟
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 16 خرداد 93, 18:23
  2. نمی دونم دوسش دارم یانه!؟؟ و البته اونم منو دوست داره!؟؟
    توسط ramin_ad در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 بهمن 92, 00:16
  3. رفتارهاي كلي من در برابر خانواده ي شوهرم چه جوري باشه؟؟
    توسط مريم.م در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 مهر 90, 00:51
  4. آیا به یه خاین حق میدین؟؟
    توسط sogand در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 شهریور 90, 23:01
  5. چکار کنم شوهرم یار و همراهم بشه؟؟
    توسط مهسان-م در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 21:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.