به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 دی 01 [ 17:42]
    تاریخ عضویت
    1393-2-29
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,600
    سطح
    62
    Points: 8,600, Level: 62
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    91

    تشکرشده 40 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم عزت نفس و اعتماد به نفسم رو ازم گرفته احساس پوچ بودن تو زندگیم دارم

    سلام دوستان خیلی ناراحتم و عصبی همش می خوام گریه گفتم
    شوهرم خیلی عذابم میده و هرگونه آزادی رو ازمن گرفته و فقط بهم دستور میده اگه خلاف میلش عمل کنم میگه طلاقت میدم و مطمئنم که واقعن همین کار و باهام میکنه به خاطر ترس از طلاق ترس از آبروریزی ترس از تحقیرای اطرافیانم ترس از زندگی بعد از طلاق تحملش میکنم
    من قبل از ازدواجم خیلی اعتماد به نفس داشتم چون الان فقط بهم دستور میده این کار رو بکن اینکار و نکن دیگه اعتماد به نفسم رو از دست دارم حتی کارای شخصیش رو من انجام میدم
    خیلی بهم دستور میده حتی جلوی خونوادش البته ناگفته نماند که پدر و مادرشم احساس غرور میکنن با اینکاراش
    من شاغلم و شغلم طوری هست که باید ارتباط عمومیم خوب باشه با مشتری خوب حرف بزنم
    اما متاسفانه انقدر استرس و اضظراب دارم که اصلا نمی تونم با مشتری حرف بزنم وهر حرفی که میزنم مشتری رو ناراحت میکنه هرکاری می خوام بکنم برعکس از آب درمیاد یا به قول معروف شدم یه ادم دست و پا چلفتی
    انقدر سرم داد میکشه که به گریه می افتم اصلا طرز حرف زدنم تغییر کرده نمی تونم هیچ کسیرو راضی کنم همه بهم میخندن با کارام شدم مثل یه دلقک همه رو میخندونه یا همه با حالت تمسخر بهم نگاه میکنن خیلی خجالت میکشم حتی با فامیل و دوستام هم نمیتونم ارتباط برقرار کنم

    احساس پوچ بودن تو زندگیم دارم واقعن بریدم البته یادم رفت بگم که شوهرم دست بزنم داره خیلی خیلی ازش میترسم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 خرداد 01 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-6-21
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    6,971
    سطح
    55
    Points: 6,971, Level: 55
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 179
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 73 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط امید زندگی نمایش پست ها
    سلام دوستان خیلی ناراحتم و عصبی همش می خوام گریه گفتم
    شوهرم خیلی عذابم میده و هرگونه آزادی رو ازمن گرفته و فقط بهم دستور میده اگه خلاف میلش عمل کنم میگه طلاقت میدم و مطمئنم که واقعن همین کار و باهام میکنه به خاطر ترس از طلاق ترس از آبروریزی ترس از تحقیرای اطرافیانم ترس از زندگی بعد از طلاق تحملش میکنم
    من قبل از ازدواجم خیلی اعتماد به نفس داشتم چون الان فقط بهم دستور میده این کار رو بکن اینکار و نکن دیگه اعتماد به نفسم رو از دست دارم حتی کارای شخصیش رو من انجام میدم
    خیلی بهم دستور میده حتی جلوی خونوادش البته ناگفته نماند که پدر و مادرشم احساس غرور میکنن با اینکاراش
    من شاغلم و شغلم طوری هست که باید ارتباط عمومیم خوب باشه با مشتری خوب حرف بزنم
    اما متاسفانه انقدر استرس و اضظراب دارم که اصلا نمی تونم با مشتری حرف بزنم وهر حرفی که میزنم مشتری رو ناراحت میکنه هرکاری می خوام بکنم برعکس از آب درمیاد یا به قول معروف شدم یه ادم دست و پا چلفتی
    انقدر سرم داد میکشه که به گریه می افتم اصلا طرز حرف زدنم تغییر کرده نمی تونم هیچ کسیرو راضی کنم همه بهم میخندن با کارام شدم مثل یه دلقک همه رو میخندونه یا همه با حالت تمسخر بهم نگاه میکنن خیلی خجالت میکشم حتی با فامیل و دوستام هم نمیتونم ارتباط برقرار کنم

    احساس پوچ بودن تو زندگیم دارم واقعن بریدم البته یادم رفت بگم که شوهرم دست بزنم داره خیلی خیلی ازش میترسم
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------
    سلام دوست عزيز لطفا بيشتر توضيح بدهيد.
    چند سال هس ازدواج كرديد؟از اول ازدواج اينطوري بوده يا جديدا؟هميشه عصباني هست؟چه چيز ناراحتش مي كنه؟خانوادتون در جريان هستند؟از كسي حرف شنوي داره؟خصوصيات مثبت و منفي خودتان و شوهرتون چي هست؟ چطوري با شما حرف ميزنه ؟وقتي خوب هستين هم تحقير مي كنه؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 دی 01 [ 17:42]
    تاریخ عضویت
    1393-2-29
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,600
    سطح
    62
    Points: 8,600, Level: 62
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    91

    تشکرشده 40 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من حدود8 سال هست که ازدواج کردم از اول همینطوره همش عصبانیه هروقت از کسی یا چیزی ناراحت میشه میاد ناراحتیش رو سر من خالی میکنه ولی فقط بامن اینطوریه در حالی که با پدر و مادرش و خونوادش خیلی خوبه بیرون از خونه همه از اخلاقش تعریف میکنن ولی توخونه برعکس هستش وقتی من ازش یه کاری یا یه چیزی می خوام عصبی میشه
    مثلا چند روز پیش اسباب کشی کردیم هنوز وسایل سنگینی که من نتونستم جابجا کنم وسط پذیرایی موندن امروز صبحم یکی از اسبابا افتاد رو پای بچه منم چند روزه بهش میگم اینارو جابجا کن بذار سر جاشون اهمیتی نمیده وقتی صبح منم بهش اعتراض کردم اومدو کتکم زد که چند بار این حرفارو میزنی خودم به وقتش سرجاشون میزارم
    هرچقدر می خوام بهش توجهی نکنم و به فکر خودم باشم اما نمیشه چون همه ی کار و زندگیه من به اون مربوط میشه برای یه کار کوچیک هم باید ازش اجازه بگیرم

  4. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام خانومی

    تا حالا در مورد احساساتت باهاش صحبت کردی؟

    چرا دست رو شما بلند میکنه؟

    بعدش پشیمون میشه؟

    فکر میکنی الان چیزایی که بچه شما داره میبینه (کتک خوردن مادرش) روی روحیه و اینده اش تاثیر نمیذاره؟

    این روش زندگی غلطه و باید اصلاح بشه .....

    شغل همسر شما چیه؟

    نحوه اشنایی شما چطور بوده؟

    چه کارهایی تا به حال برای اصلاح شرایط کردی؟

    هر دو تون از روابط جنسیتون راضی هستید (سربسته به این سوال جواب بده)؟

    از لحاظ مالی شرایطتتون چه جوریه؟
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  5. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    امید زندگی (شنبه 05 اردیبهشت 94)

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1393-8-19
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,108
    سطح
    27
    Points: 2,108, Level: 27
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فکر میکنی الان چیزایی که بچه شما داره میبینه (کتک خوردن مادرش) روی روحیه و اینده اش تاثیر نمیذاره؟

    شاید این حرف من ربطی به موضوع این تاپیک نداشته باشه اما نتونستم نگم.
    پدر مادرای عزیز توروووووووو خداااااااااا جلو بچه ها داینجوری با هم دعوا نکنید. تورو خدا فحش ندین توروخدا بزن بزن نکنید. به خدا اون بچهخ دیوونه میشه. به خدا شخصیتش خراب بار میاد.
    من از بچگی تا 23 سالگی شاهد دعواهای ناجور پدرو مادرم بودم(کتک کاری و فحش و تهمت و قهر و تحقیر و ...) الان خداروشکر زندگیه بدی ندارم اما از درون داغونم. همیشه دعواهای پدر و مادرم تو سرمه. هفته ای چند شب خوابشونو می بینم. تو خواب دندونامو بهم میکشم. فوق العاده عصبی ام. البته خیلییییییی تلاش میکنم که زندگیمو خراب نکنم.
    هنوز نی نی ندارم اما تصمیم دارم اگه خدا خواست و بچه دار شدم جلو بچم اصلااااا دعوا نکنم. با همسرم. یا اگه ام دعوا کردم خیلی آروم و بی سر و صدا.
    خدایا کمکم کن.
    دوستام شما هم واسم دعا کنید

  7. 2 کاربر از پست مفید nodelit تشکرکرده اند .

    اقای نجار (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), شیدا. (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94)

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 خرداد 01 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-6-21
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    6,971
    سطح
    55
    Points: 6,971, Level: 55
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 179
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 73 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط امید زندگی نمایش پست ها
    من حدود8 سال هست که ازدواج کردم از اول همینطوره همش عصبانیه هروقت از کسی یا چیزی ناراحت میشه میاد ناراحتیش رو سر من خالی میکنه ولی فقط بامن اینطوریه در حالی که با پدر و مادرش و خونوادش خیلی خوبه بیرون از خونه همه از اخلاقش تعریف میکنن ولی توخونه برعکس هستش وقتی من ازش یه کاری یا یه چیزی می خوام عصبی میشه
    مثلا چند روز پیش اسباب کشی کردیم هنوز وسایل سنگینی که من نتونستم جابجا کنم وسط پذیرایی موندن امروز صبحم یکی از اسبابا افتاد رو پای بچه منم چند روزه بهش میگم اینارو جابجا کن بذار سر جاشون اهمیتی نمیده وقتی صبح منم بهش اعتراض کردم اومدو کتکم زد که چند بار این حرفارو میزنی خودم به وقتش سرجاشون میزارم
    هرچقدر می خوام بهش توجهی نکنم و به فکر خودم باشم اما نمیشه چون همه ی کار و زندگیه من به اون مربوط میشه برای یه کار کوچیک هم باید ازش اجازه بگیرم
    ---------------------------------------------------------------------------------------
    دوست عزيزم مي تونم بگم كمي دركت مي كنم چون شوهر من هم زود عصباني ميشه ولي شدتش فكر كنم كمتر از شوهر شما هست.ببين بايد خيلي دقت داشته باشي يك مثالي ميزنم من نزديك عيد كه ميشه خودبخود اعصابم خراب ميشه چون هميشه با اينكه شاغل هستم كارها رو خودم انجام ميدم و مثلا به شوهرم ميگم پرده رو باز كن اگه سه بار بهش بگم ميگه تو چرا امروز به من هي گير مي دي؟پس خودت رو تمرين بده سعي كن با احترام باهاش حرف بزني دقت كن احترامي كه براي اون معني داشته باشه نه تو مثلا امتحان كن ببين چطوري حرفي بگي يا كمكي بخواي (منظورم لحن صحبت كردنت) هست اون ناراحت نميشه.درسته كه مردا هرچقدر هم عصباني بشن نبايد و حق ندارند روي زنشون دست بلند كنن ولي ببين تو چطور مي توني اين عادتش رو كم رنگتر كني.تو كه اونو نميتوني تغيير بدي بايد روي خودت كار كني.مثلا بهش بگو عزيزم من ميخام اين وسيله رو بزارم سرجاش ولي سنگينه نمي تونم ميشه كمكم كني بجاي اينكه غر بزني تو هيچ كاري نميكني و وسايل مونده زمين.شوهر من ميگه چرا شما زنا فكر مي كنين فقط شما احساس دارين و مردا كمتر ناراحت ميشن.مردا بيشتر نياز به احترام و توجه دارند.خلاصه بايد بعد از 8 سال زندگي قلقش رو دست بياري.سعي كن بيشتر تعريفش كني به قول دوستان هر كاري كرد و خرابش هم كرد شما تعريف و تمجيد بكن.وقتي از بيرون عصباني هست شما ساكت باش و حرف نزن بزار آروم بشه بعد خواستت رو بگو

  9. کاربر روبرو از پست مفید elsay تشکرکرده است .

    امید زندگی (شنبه 05 اردیبهشت 94)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 دی 01 [ 17:42]
    تاریخ عضویت
    1393-2-29
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,600
    سطح
    62
    Points: 8,600, Level: 62
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    91

    تشکرشده 40 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مریم عزیز بله من بارها باهاش صحبت کردن همیشه بهم قول میده که رفتارش رو درست کنه ولی فقط دو سه روز تغییر میکنه و اخلاقش خوب میشه بعد دوباره میشه همون ادم قبلی بعد از اینکه کتک میزنه خودش پشیمون میشه میاد منو میبوسه ولی معذرت خواهی نمیکنه هیچوقت چون ادم مغروری هستش البته تازگیا کتک زدن رو شروع کرده قبلنا اینطوری نبود شغلش آزاده ودرامد خوبی داره ولی هیچ وقت به من نمیگه که چی لازم داری یانه منم از درامد اون هیچ اطلاعی ندارم تازه حقوق منم همیشه خودش میگیره وخرج میکنه بدون اجازه اون حق ندارم برای خودم چیزی بگیرم به سرو وضع و لباس من اهمیتی نمیده ولی در مقابل خودش همیشه لباسا و کفشهای گرون و مارک دار میپوشه
    رراستش ما فامیل هستیم ولی رفت و امد خونوادگی باهم نداشتیم قبل از ازدواج چند ماهی باهم دوست بودیم ولی دوستی در حد تلفن یعنی یه بارم باهم ملاقات نداشتیم پدرومادرم به شدت مخالف ازدواجم بودن ولی من اون موقع دوسش داشتم و باهاش ازدواج کردم بعد دو ماه از ازدواجمون اون دیگه نسبت بهم سرد شد و هیچ علاقه و اشتیاقی برای دیدن من نداشت تو دوران نامزدی هم اون میخواست طلاقم بده ولی خونوادش نزاشتن
    میدونین همش فکر میکنه که من در حد خونواده ی اونا نیستم در حالی که از نظر تحصیلات و خونواده و فرهنگ از اون سرترم
    همش از ظاهرو قیافم و اندامم ایراد میگیره از نحوه لباس پوشیدنمم ایراد میگیره درحالی که خیلی وقته که خرید نرفتیم و برام لباسی نخریده برای اصلاح رابطمون من همیشه به حرفاش گوش میدم موقع عصبانیتش سعی میکنم سکوت کنم و حرفی نزنم ولی میدونین هیچ وقت یه طرفه نمیشه رابطه رو اصلاح کرد من یکی دوبار باهاش حرف زدم و بهم قول داد که دیگه کاراش رو تکرار نکنه ولی دو سه روز بهد دوباره روز از نو و ... خودش قبول داره که منو اذیت میکنه با کاراش و رفتاراش ولی بازم کاراش رو تکرار میکنه این زندگی برام زجراور شده بهش گفتم من فقط ازت احترام می خوام همین یعنی جلوی خونوادش لااقل تحقیرم نکنه و بهم احترام بزاره ولی ..
    میدونین من یه ادمی هستم که دوس دارم همه ی کارام به وقتش انجام بدم ولی ایشون برعکس من هستن هرکاری که ازشون بخوام با اینکه وظیفش هست حداقل یک ماه طول میکشه که انجام بده اونقدر تکرار میکنم که آخرش مجبور میشه که بره و اون کار رو انجام بده از بس یه کاری رو ازش می خوام که خودمم عصبانی میشم و از عصبانیت شروع به گریه کردن میکنم چون بعضی کارا رو فقط مرد میتونه تو خونه انجام بده کاری از دستم برنمیاد و نمیتونم انجام بدم
    از لحاظ جنسی هم ایشون همیشه راضی هستش از من اما من راضی نیستم چون هیچ وقت به فکر من نیست حتی تو این رابطمون . همیشه هم بهش گفتم ولی کو گوش شنوا طوری شده که من از این رابطه خیلی بدم میاد ولی مجبورم و کاری از دستم برنمی یاد
    بعضی وقتا می خوام باهاش قهر کنم و باهاش حرف نزنم ولی اصلا نمیشه و نمیتونم که این کارو انجام بدم دست خودم نیست چون همیشه احساس میکنم که به اون احتیاج دارم و اگه اون نباشه دنیا به آخر میرسه من هیچ کاری از دستم برنمیاد باعث شده که خیلی بهش وابسته بشم تو کارام هرچقدر بهم دستور میده حتی کوچکترین کارو براش انجام میدم نمیدونم مثل یه ربات شدم که فقط به دستورات اون گوش میده و انجام میده هیچ ازادی ندارم
    ببخشید یکم درهم نوشتم شاید نتونم منظور خودم رو برسونم اعصابم خیلی داغونه همش فکر میکنم زندگی پوچه خودمم یه ادم بی مصرف میدونم حتی اون و خونوادش طوری باهام رفتار کردن و بچم رو خودشون بزرگ کردن که حتی نمیتونم وظیفه مادرم رو انجام بدم چون همش پسرم رو میبرن خونشون من حق اعتراض ندارم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ** عزت نفس + اعتماد به نفس **
    توسط باغبان در انجمن اعتماد به نفس
    پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 مهر 02, 20:16
  2. بی اعتنایی شوهرم نسبت به پول دادن
    توسط aye در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 51
    آخرين نوشته: سه شنبه 06 آبان 93, 19:02
  3. چگونه می توانم با دوستان با اعتماد به نفس و عزت نفس رفتار کنم ؟
    توسط علیگندابی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 03 مرداد 93, 17:26

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.