به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-9-03
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    5,161
    سطح
    46
    Points: 5,161, Level: 46
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    588

    تشکرشده 383 در 141 پست

    Rep Power
    47
    Array

    آيا درسته بين يك جلسه خواستگارى و نامزدى (بدون عقد) اين همه فاصله بيفته؟

    دوستان گلم من جلسه ى خواستگاريم به لطف خدا با خوبى و خوشى برگذار شد، البته بيشتر جنبه ى يه مهمونى دور همى داشت تا خواستگارى... يعنى دريغ از چهارتا جمله ى مناسب و به درد بخور كه بين دوتا خانواده رد و بدل شه و تكليف مارو روشن كنه! فقط تيكه پاره كردن تعارف بود، نه راجع به مهريه حرف زديم نه رسم و رسوم، كلا هيچى! بعد هم قرار شد تا آخر تابستون صبر كنيم واسه نامزدى گرفتن و رسمى اعلام كردن، دليلش هم اينه كه همديگه رو بهتر بشناسيم، مشاوره بريم و تكليف كار آقا داماد تا اون موقع معلوم شه، چون ميخواد بعد از ماه رمضون يه كار آزاد در كنار پدرش شروع كنه
    من الان دق مرگ دارم ميشم، چون به نظرم شش ماه زمان خيلى زيادى هست براى اين كه بين خواستگارى و نامزدى فاصله بيفته، ما تقريبا همديگه رو شناختيم و وضع ماليمون هم اونقدر بد نيست كه نتونيم از پس شروع زندگى بر بياييم، هم خداروشكر داماد به كمك پدرش يه خونه ى كوچيك داره، هم جفتمون داريم كار مى كنيم و در آمد داريم، به نظرتون اين فرصت شش ماهه كه مطرح شد يه جورايى بلاتكليف گذاشتن ما و بى منطقى نيست؟
    نبايد الان از نظر عرف يه مهمونى كوچيك بگيريم و حلقه رد و بدل كنيم كه حداقل شرايط رفت و آمدمون يك كم راحت تر باشه؟ ما واقعا از نظر شناخت نسبت به هم اوكى هستيم، مى ترسم با اين بى فكرى پدر و مادرم همه چى خراب شه

  2. کاربر روبرو از پست مفید sasha تشکرکرده است .

    parinazbanoo (یکشنبه 30 فروردین 94)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array
    خیر
    زیاد نیست
    بنظر من روال داره خوب پیش میره و عجله بیش از حد شما اشتباهه

    تاحالا به عنوان دوست از هم شناخت پیدا کردید.پس فکر نکنید شناختتون درست و کامله (که مرتب هم به این موضوع اشاره میکنید که شناختمون از هم کامله)

    شناختی که توی دوران دوستی حاصل میشه خیلی فرق میکنه با شناختی که در دوران علنی شدن و رسمی شدن رابطه حاصل میشه

    الان شناخت روش صحیح تری به خودش گرفته و باید تا نامزدی رسمی فاصله و مشاوره باشه تا بهتر باهم آشنا بشید
    چون الان آشنایی توی پروسه جدیدی افتاد

    خواستگاری و جلسه معارفه هم تقریبا همینجوری که گفتید باید باشه نه خیلی بیشتر.تازه خانواده ها همدیگرو دیدن و باید باهم آشنا شن کم کم
    پس فعلا درست نبوده همون جلسه معارفه و آشنایی از مهریه و تاریخ عقد و غیره صحبت شه.

    واقعا پسر با فکری هستند که خواستگاری رسمی رو انجام دادن و میخوان رابطه شکل رسمی و عرفی به خودش بگیره

    نگران رفت و آمد و راحت شدن اون نباشید
    بذارید همه چیز درست و منطقی و روی روال پیش بره
    این مساله ای نیست که تند تند و با شتاب و عجله پیش بره

    یاحق
    زندگی زیباست

  4. 6 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (یکشنبه 30 فروردین 94), khaleghezey (شنبه 10 مرداد 94), parsa1400 (یکشنبه 30 فروردین 94), saeeded (یکشنبه 30 فروردین 94), sasha (چهارشنبه 02 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 01 اردیبهشت 94)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 خرداد 94 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1394-1-25
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    511
    سطح
    10
    Points: 511, Level: 10
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 42 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگه قراره تو 6 ماه جدا شین همون بهتر که بشین! شما فک کت میخوای با این اقا سالیان سال زندگی کنی اگه 6 ماه نتونه بهت پایبند بمونه که اصلا نمیشه روش حساب کرد!
    ولی ارتباطتو کنترل کن به قول خودت نه خلقه ای رد بدل شده نه درست حسابی صحبتارو کردین پس فک نکن از الان شوهرته و هر کاری خواست بکنی و احساسی شی و... مثل یه همکار بهش نگاه کن یه همکاری که بهت پیشنهاد ازدواج داده ارتباطتو در همن حد حفظ کن و وابسته و... نشو که بعدا برات مشکل پیش نیاد
    کلا شرایطو اینطور ببین که یه فرصتی پیش اومده حالا شاید بشه شاید نشه بزا اون بیاد جلو

  6. 5 کاربر از پست مفید hvldk تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 10 مرداد 94), sasha (چهارشنبه 02 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 01 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (یکشنبه 30 فروردین 94), بارن (دوشنبه 31 فروردین 94)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 95 [ 15:20]
    تاریخ عضویت
    1392-8-01
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    2,587
    سطح
    30
    Points: 2,587, Level: 30
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 105 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تبریک میگم ساشا جان، فرصت مناسبی هست برای شناخت..
    آقا داماد همونی هست که تو تاپیک قبلت توضیح دادی؟
    بنظرم حتما فرصت خیلی خوبی هست اصلا عجله نکن ممکنه خود آقای داماد بعد از مدتی بخواد زودتر تکلیف رو مشخص کنه

  8. 2 کاربر از پست مفید رویای پر کشیدن تشکرکرده اند .

    sasha (چهارشنبه 02 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 01 اردیبهشت 94)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array
    این همه عجله برای چیه ؟

    پیشنهاد میکنم آقای داماد رو در جریان این عجله قرار ندی، صورت خوبی نداره.
    اگر قرار باشه این ازدواج سر بگیره، دو ماه این ور اون ور چیزی رو عوض نمیکنه.
    ضمن اینکه با توجه به اختلافات جزئی که داشتین شاید بهتر باشه از این فرصت 6 ماهه استفاده کنی و پیگیر اونها هم باشی.

    موفق باشی
    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  10. 3 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 10 مرداد 94), sasha (چهارشنبه 02 اردیبهشت 94), واحد (سه شنبه 01 اردیبهشت 94)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-9-03
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    5,161
    سطح
    46
    Points: 5,161, Level: 46
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    588

    تشکرشده 383 در 141 پست

    Rep Power
    47
    Array
    آخه زندگيم رو هواست ميخوام زودتر تكليف همه چيز مشخص بشه. تجربه بهم ثابت كرده زندگيم كه بيفته رو فراز و نشيب من اون خوى و خصلت وحشى درونم بروز مى كنه و واى به روزى كه من اونجورى بشم ديگه سگ هم نمياد منو بگيره، يادتونه گفتم رئيسم باهام بد شده؟ پريروز جلوى خودم و ايشون همكارها داشتند مسخره بازى در مى آوردند و مى گفتند دكتر خواستگارهارو مى فرسته در خونه ى ساشا ميخواد ساشا رو هر جور هست قالب كنه! بعد هم مى خنديدند و توقع داشتند منم بخندم... خب الان اين شوخيه؟ حرفه؟ بعدش يه چيزهايى از دهنم در اومد راجع به دوستام كه خودمم هنگ كردم
    اتفاقا پشت اين همه عجله هيچ ميلى به ازدواج نيست، نه اين كه از ازدواج بدم بياد كه بعيد هم نيست بدم بياد ولى بيشتر مى ترسم... مى خوام يه دفعه خودمو پرت كنم تو دريا، بالاخره يا غرق ميشم يا شنا ياد مى گيرم اينجورى ترسش كمتره
    متاسفانه من به ايشون هم گفتم كه بايد بايد بايد زودتر تكليف ما معلوم بشه و روى لفظ بايد انقدر تاكيد كردم كه گفت خداروشكر هنوز عقلم اونقدر از سرم نپريده كه عنان زندگى رو بسپرم دست تصميم هاى عجولانه ى تو! عقلم از سرم نپريده يعنى چى؟ يعنى من دوستت ندارم و عاشقت نيستم و حرفت پشيزى ارزش نداره، يعنى اگه داستان ازدواج ما پس فردا به هم خورد و مسخره ى عام و خاص و همين دوستان عزيز همكار شديم برام اصلا مهم نيست
    دلم مى خواست اونقدر قوى بودم كه بودن و نبودن هيچ مردى تو زندگيم منو غمگين و ناراحت نمى كرد، الان از بس گريه كردم چشمام پف كرده، دلم ميخواد يكى بياد تو زندگيم كه واقعا قدر منو بدونه، منو همينجورى كه هستم بپذيره، مثل خودم ديوانه باشه، نميخوام يكى بياد بدون يه ذره حس عشق و دوس داشتن مثل دو تا روبات برنامه ريزى شده شيش ماه منو بذاره زير ذره بين بعدش از اخلاقهاى بد و ناقصم كه همه به خاطر كمبود همين حس محبته ايراد بگيره و بگه نميخوام... اين آدمى كه نميذاره سرمو بذارم رو شونه ش، نميذاره دستشو بگيرم، نميذاره جلوش گريه كنم رو چطور بفهمم؟ من عشق ميخوام، عروسك كوكى برنامه ريزى شده كه نميخوام

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array
    ساشا جان شما چند سالته؟؟

    آرامتر عزیزم آرامتر
    چه خبره؟!!!
    با اینهمههههههههههههه هیجان و شتاب و عجله اصلا درست نیست ازدواج کنی

    بسیار کار اشتباهی کردی که به آقای خواستگار گفتی باید باید باید زووووودتر تکلیف رو روشن کنی...میبینی برگشته چجوری جوابتو داده؟!!

    همین صحبت شما و جواب ایشون کافیه تا این خواستگاری بهم بخوره و تمام

    انقدر لجبازی نکن با خودت
    انقدر در تمام امور سعی نکن زودتر تکلیف معلوم شه و عجله کنی

    اکثر غریب به اتفاق پسرا از دختراییکه برای ازدواج عجله به خرج میدن میترسن و پا پس میکشن.
    اینو الکی نمیگم و یک حقیقتی هست که توی جامعه ما هست و نمیشه ازش فرار کرد و شعاری حرف زد دراینباره.

    پسره اومده خواستگاری و میخواد مراحل آشنایی رو رسمی تر و زیر نظر خانواده ها طی کنه که بطور کاملتر از همسر آیندش شناخت پیدا کنه و بدونه فردا پس فردا مادر بچه هاش قراره چجوری باشه و چه خصوصیاتی داشته باشه.

    الکی که نیست...یه روز دو روز که نیست
    میخواد با توجه به شناخت اخلاقیات الانت روت حساب باز کنه و ببینه در تصمیم گیریات چجوری عمل میکنی.

    شما عزیزم بهتره بجای عجله در امر ازدواج (که مطمئن هستم نمیخوای در برابر دوستان و آشنایان و فامیل و همکار کم بیاری)، عجله کنی و بری مشاور حرفه ای تا روی خودت و این اخلاق عجله ایت، کار کنه

    با همین عجله که میخوای وارد زندگی مشترک بشی، شک نکن بعد یه مدت این هیجاناتت میخوابه و میخوای سریع از زندگی متاهلی خارج بشی.

    چون کلا دنبال هیجانی

    یاحق
    زندگی زیباست

  13. 2 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 10 مرداد 94), sasha (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 12:33]
    تاریخ عضویت
    1393-6-04
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,889
    سطح
    32
    Points: 2,889, Level: 32
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اصلاً‌ هم زياد نيست اتفاقاً‌ ميتونيد روي خيلي مسائل بدون هيچ احساس اضافه اي دقيق تر بررسي كنيد
    مال من كه بين خواستگاري تا عقد بيشتر از ده ماه طول كشيد اصلاً‌ هم ناراحت نبودم چون اين دوران براي شناخت بيشتر هست
    ضمن اينكه هردو نفر ميدونند ميخوان باهم ازدواج كنند وارد مسائل جزئي ميِشند و از اونطرف هم چون نامحرم هستند وارد مسائل جزئي‌تر نمي‌شند كه احساس توش دخيل بشه
    ميشه گفت توي اين دوران عقل بيشتر از احساس حاكم هست پس به جاي اينكه بشينيد روزشمار تاريخ بزنيد براي عقد از اين دوران سوء استفاده كنيد براي درك بيشتر همديگه
    اما اينكه ميگيد نمي تونيد خودتونو كنترل كنيد و ممكنه رفتاري از شما سربزنه كه طرف عقد ديگه نكنه اين ديگه بستگي به خودتون داره چون تو زندگي مسائل خيلي پيچيده اي بوجود مياد كه بايد از الان روي اعصاب خودتون كاركنيد

  15. 3 کاربر از پست مفید taranom-na تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 10 مرداد 94), sasha (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94), واحد (چهارشنبه 02 اردیبهشت 94)

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array
    از یه طرف دلت دیوونه بازی و عشق خام میخواد،
    از طرف دیگه بهم خوردن نامزدیت و مطلع شدن همکارات از این قضیه برات فاجعه است!
    عواقب رابطه های صرفا احساسی قبلیت هنوزم گریبانت رو رها نکرده، ولی شما قصد عبرت گرفتن نداری.

    جالب اینجاست این آقایی که باهاش آشنا شدی تاحد زیادی معقول عمل میکنه.
    این خیلی خوبه، به شرطی که شما هم باهاش همراه باشی و بهش ثابت کنی که انتخاب درستی داشته.
    اگر فکر میکنی نمیتونی منطق دو دو تا چارتایی ایشون رو بپذیری، ادامه این مسیر سخت میشه.

    من متوجه جملات آخرت نشدم، ولی اگر منظورت ارتباط جسمی قبل از محرمیت هست، پیشنهاد میکنم اصلا در این مورد با خواستگارت صحبت نکنی.
    البته شما که دائما کار خودت رو میکنی و توجهی به توصیه دیگران نداری.
    در هر صورت موفق باشی
    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  17. 2 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 10 مرداد 94), sasha (پنجشنبه 03 اردیبهشت 94)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-9-03
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    5,161
    سطح
    46
    Points: 5,161, Level: 46
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    588

    تشکرشده 383 در 141 پست

    Rep Power
    47
    Array
    مرسى ناديا جون... بله دقيقا صحبت هاى شما درسته، من خيلى هيجان و شيطنتم زياده... خيلى نسبت به سنم احساسى و بى منطقم (البته نه در همه ى موارد) بيست و هفت سالمه. الان دارم مشاوره ميرم، تا الان يك جلسه رفتم، از وقتى با ايشون صحبت كردم خيلى هيجانى تر شدم
    باز الان نسبتا بهترم، چون يه چندتا هدف ديگه براى خودم چيدم به جز ازدواج كه از بس وقتم رو ميگيره كمتر فكرم مشغول ميشه
    از دوستان ديگه هم ممنونم، راستش من اصلا شرايطم جورى نيست كه نتونم خودمو كنترل كنم چون نياز جنسى كه خداروشكر نميدونم چرا ذره اى ندارم همه ش نياز عشقولانگى و محبت دارم، فقط مشكلم اينه كه نامزد جان خيلى اهل خدا و پيغمبره يا فكر مى كنه زير ذره بين الهيه كه تا الان اين همه بيرون رفتيم يه چندبارى خودم پيش قدم شدم دستشو گرفتم بعد احساس كردم انگار خوشش نمياد، هى به بهانه هاى مختلف دستشو از تو دست من در مى آورد!
    بعد يه مشكل ديگه كه ما داريم و خيلى سواله برام بحث مسائل ماليه، ما هر دفعه بيرون رفتيم بهترين جاها رفتيم همه به حساب اون، من تا الان يه ارزن هم خرج نكردم درسته آيا؟ يه بار تعارف زدم نذاشت حساب كنم، ديگه بحثشو پيش نكشيدم گفتم شكوهش رو تامين كنم، ولى دلم ميسوزه خب براش، جنگه مگه؟

    الان يه بحث ديگه پيش اومد كه اونم جاى سوال داره و اينه كه نامزد بنده ولخرجه... مثل ريگ پول خرج مى كنه انگار نه انگار كه واسه اين پول زحمت كشيده شده، من يه چندبارى به روش آوردم، بعد ديدم درست بشو نيست، ميخوام مسائل مالى رو از اين به بعد خودم مديريت كنم، قرار شد از اين ماه بخش زيادى از حقوقش رو بده دست من، كه پونصد تومنش مال خودم باشه و هر طور خواستم خرج كنم و بقيه رو پس انداز كنم، الان درسته كه من هنوز تو دوران آشنايى ازش پونصد تومن بگيرم؟ البته مطمئنا پولشو نميخوام خرج كنم و ميخوام همه رو پس انداز كنم ولى به خودش نگفتم ترسيدم فكر كنه بهش نياز ندارم و بعدا هم ديگه بهم نده! طبق صحبتهاى دكتر حبشى كه گفت طرح نياز كنيد، و اصلا درسته كه بخشى از حقوقش دست من باشه؟ واقعا گيج شدم

    - - - Updated - - -

    بچه ها جون راستى يه سوال ديگه، خدا يه مادر شوهر قراره نصيبم كنه پنجه ى آفتاب دلتون نخواد اينقدر گوگوليه، اينقدر مهربونه، بعد مؤمن در حد لاليگا كه روسريشو هيچ وقت مثلا گره نمى زنه و شبيه اين زنهاى لبنانى مى بنده، اما از بس خوش تيپه كه ماها بايد بريم ازش ديزاين لباس ياد بگيريم، ايشون كه عزيز دل من هست قراره هفته ديگه بره اعتكاف، و به من زنگ زد كه اگه من و مامانم هم دوست داشتيم اسم بنويسيم... مامانم كار داره و نميتونه بياد ولى به من گفت اگه دوست داشتى خودت برو، من تا حالا اعتكاف نرفتم و اصلا نميدونم ميتونم سه روز تحمل كنم يا نه؟ بهش گفتم كه خبرتون مى كنم، ولى خيلى شك دارم، به نظرتون اگه برم و با مادر شوهرم بيشتر صميمى بشم خوب نيست؟ فقط مشكلم اينه كه سه روز اگه دوش نگيرم (نميدونم مسجد دوش داره يا نه) قيافه م به هم مى ريزه و اول زندگى جلو مادر شوهر خوب نيست، ولى بقيه چيزاشو فكر كنم دوست داشته باشم


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دنبال يك سكس تراپ خوب در شيراز هستم
    توسط pari4321 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 13:02
  2. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10
  3. دوست دارم شوهرم مستقل باشد و مثل يك مرد رفتار كند!
    توسط MMAASS در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 13 اردیبهشت 92, 12:43
  4. از تاريك بودن خسته شدم
    توسط SaYe_RoshAN در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: دوشنبه 03 فروردین 88, 15:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.