به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 فروردین 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1393-10-20
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,869
    سطح
    25
    Points: 1,869, Level: 25
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 63 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ایا زیادی سخت میگیرم یا حق با من هم هست؟لطفا راهنماییم کنید

    سلام دوستان.تا چند وقت دیگه میدونید عروسیمه.اما فکر کنم امروز همه چیزو تموم کنیم.منتظرم بدونم عکس العمل همسرم چی میشه.راستش همسرم الان شهرستانه.قبل از آشنایی با من مدتی در زاهدان زندگی میکردن.به خاطر کارهای پر درامد اون شهر برای ایشون.و مدتی یک همکار خانم داشتن که به قول خودشون شام و نهار هم با هم میخوردن اما به چشم خواهر و برادری و هیچ مسیله ای مثل حرف ازدواج و اینا نبوده.بعد از خواستگاری و اشنایی متوجه شدم گفت و گو های پیامکی اینا هنوز با هم ادامه داره و چون زاهدان شهر دلگیری بوده و اون خانم هنوز اونجا مونده بود از خستگی های اون شهر و این چیزا با همسرم میحرفید ...البته بعد از قطع همکاری اولین بار همسرم بوده که باب پیامک رو بینشون باز کرده.نوع گفت و گوها طوری بود که من نپسندیدمو ازش خواستم فورا کات کنه که اخرش کار به دعوا کشید.این قضایا مال چند ماه پیشه و طوری شد که همسرم بی مقدمه ارتباطشو قطع کرد با اون خانم.طوریکه اون خانم تعجب کرده بود و پیگیر بود.ولی به هر مصیبتی رابطه قطع شد.اینم بگم وسط دعوا همسرم نسبت به اون خانم ابراز علاقه کرد تا مثلا حرص منو در بیاره که یکساعت بعدش گفت منظوری نداشته و معدرت خواست.اما من بیشتر حساس شدم.بعد از اون قضیه کار همسرم چند بار افتاد زاهدان برای تکمیل رزومه قبلیش که ناچار زنگ زد به اون خانم و اون ریجکت کرده بود و حتی کار ساده ای که ازش بر میومد رو انجام نداد و همسرم بهم ریخته بود.الان همسرم تبریز هستن و طبعا رفت و امد سخته.خلاصه امروز فهمیدم یکبار هم که همسرم برای کارش رفته بوده تهران وزارتخونه مربوطه، اون خانم رو همونجا دیده بوده که از زاهدان منتقل شده و قرار شده بود اون خانم کار مهمی رو براش انجام بده.یعنی همسرم ازش خواسته بود و رو انداخته بود.امروز به من گفت که قراره با هم برن وزارتخونه و من کلی بهم ریختم.من گفتم مگه اون خانم بدترین رفتارها رو با تو نداشت سر مدارک زاهدانت که اصلا همسرم یادش نبود و گفت نه اون به من مدیونه و خواستم با هم بریم فلان جا و اون کارو واسم راه بندازه و من اگه میخواستم چند سال قبل از اشنایی با تو میشناختمشو ...
    من نمیدونم کی و کجا این دو تا باز با هم اشتی کردن یا اصلا قضیه دعوایی بوده یا نه!اما شوهرم اقرار کرد که چتها و پیامکهاش با همه همکارهای خانمش رو پاک میکنه تا من نبینم و از بینشون دعوایی بینمون درست نشه
    خلاصه تو این چند روز واسه اون کار اداری با اون خانم قرار داشتن که من گفتم هر طور شده از راه دیگه کارت رو پیش ببر و از نطر من به صلاح نیست.راستش همسرم از قد بلندی اون خانم هم زیاد تعریف میکرد.یعنی کلا از قدبلندها خیلی تعریف میکنه.منو خودش قدمون متوسط هست.من رو این قضیه حساس نبودم اما انقدر نسبت به خامهای قد بلند ابراز ارادت داره که من هر کسو میبینم اول تو دلم وجب میکنم چه قده!!!خلاصه یعنی یه حس تحسین خاصی هم نسبت به اون خانم داره
    امروز شوهرمم با عصبانیت قبول کرد کارش رو از مجرای دیگه ای پیش ببره. اما بعدش دیگه اصلا تلفنهامو جواب نداد و به قولی تحویلم نگرفت.طوریکه اشکم در اومد و پیش خودم همش فکر میکردم که حالا مگه چی میشه کارشو کس دیگه انجام بده و اون خانمو دیگه نبینه!!!اما اون میگفت تو حسودی....در حالیکه من اصلا تا حالا اون شخصو ندیدم.شهر من کجا و زاهدان کجا.فقط از کارها و حرفهای خودش حساس شدم مخصوصا ابراز علاقش وسط دعوا!!!امروز کلی زنگ زدم و پیام دادم که جواب نداد.اخرش یه پیام بد و بیراه دادم و گفتم تمومش کنیم!منم که همش دنبال تموم کردن این پیوندم!!!نمیدونم چه برخوردی نشون بدم.امروز مادرش میره تبریز.فکر کنم همه چیز تموم بشه.چون چند دقیقه پیش هم تماس گرفت.بهش گفتم تو از من خواستی با فلان همکارم قطع رابطه کنم و من کردم اما تو همین یه کارم نکردی.گفت خیلی پررو شدی که منو مقصر میدونی و نمیخوای برو و گوشی رو قطع کرد و باز بهم ریخت...چه کار کنم؟من مقصرم؟؟؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید fkh4466 تشکرکرده است .

    parsa1400 (جمعه 28 فروردین 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    سلام اول از همه آرامشتو حفظ کن ....

    خلاصه مطلب شما :
    1.همسرت یه همکار خانم داره که باهاش رابطه نزدیکی در حد همکاری پیدا کر
    2. شما ازش خواستی کات کنه .. ولی پنهانی دوباره رابطه تلفنی و در محل ماموریت در تهران داشته ...
    3. حالا کمی با همسرت مشکلت سر این موضوع حاد شده ... تلفنی بحثتون شده .......

    نه مقصر نیستی ... مشخص که زندگیتو دوست داری همسرتو دوست داری ... کسیکه به این مسایل حساسه بی شک برا تعهدش به زندگی و همسرش و زندگیش ارزش قائله .........

    متاسفانه همسرت در یه مسیر پر مخاطره قرار گرفته ..... مطمعانا اون خانم مورد پسند همسرتون نیست وگرنه شما امروز همسرش نبودی .....

    اشتباه داشتی ...اونجا که بهش گفتی کاتش کن ... البته حق داری ولی باعث شدی بیشتر به هم فکر کنند بیشتر حساس بشن ....

    باید با همسرت حضوری صحبت کنی نگرانیتو بیان کنی ... رابطه همکاری .درک کنی این خانم نه هزار تا خانم دیگه در طول زندگی شما با همسر شما رابطه همکاری پیدا خواهند کرد . پس دیگه سر کار نره ......

    اعتمادت به همسرت باید خیلی بیشتر از این ها باشه .... موفق باشی...

  4. کاربر روبرو از پست مفید parsa1400 تشکرکرده است .

    elahenaz (جمعه 28 فروردین 94)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 فروردین 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1393-10-20
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,869
    سطح
    25
    Points: 1,869, Level: 25
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 63 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز.خیلی ممنون از حرفتون.قبول دارم خیلی حساس و زیادی کنترل گر هستم.اما والا اون چتها بعد از قطع همکاری شوهرم و اون خانم و معمولا هم اخر شب بود.و توی دوره اشناییمون چند بار دیدم که گفت راجع به مسایل کاریه اما از نظر من که شاغلم فرای مسایل همکاری بود.بعد از تغییر محل کارو ساعت دوازده شب!!!
    بله متاسفانه قبول دارم اشتباه کردم.چون با این خواسته دو چیزو نشون دادم.یا اینکه اون خانم رو بهش حسادت میکنم یا خودمو خیلی پایینتر میدونم و میترسم!!!فکر میکنم این ذهنیتیه که با گیر دادن به این مساله توی ذهن همسرم ایجاد میشه لابد ...اینطور نیست؟؟؟؟
    سعی کردم براش توضیح بدم که این حساسیت الانم ناشی از اون چتهای وقت و بی وقت اون موقعست که توی ذهنم مونده.اون موقع تعهدی نداشتی اما حالا داریو این حرفها.
    اما نمیدونم کارو بدتر کردم یا بهتر!!!خلاصه بی خیال اون کار اداری شد!البته ممکنه بی خیال نشده باشه و فقط پنهان کنه ازم.

    حس دوستی و اعتمادشو از بین بردم.طوریکه خودش میگه مجبورم یه چیزاییرو بهت نگم یا پاک کنم که یه وقت نبینی و حالا مطمین شدم.چون هرچند کاریه اما تو گیر میدی!
    مثلا یه همکار دیگه هم داشتن که تلفنی باهاشون در ارتباط بودن و اون خانم واسه پیشبرد کارهای خودشون از لحن خیلی خیلی تحریک کننده و بعضا قربون صدقه پشت تلفن استفاده میکردن و ""فدات بشم عزیز دلم تو چه قدر خوش تیپی"" تیکه کلام عادی اداریش بود.خب من گفتم که جایگزین دیگه ای پیدا کن و با این خانم همکاریتو کمتر کن.چون خودش میومد اینا رو واسم تعریف میکرد یا شب تا اخر شب که میومد به من سر بزنه زنگ میزدنو من پیشش بودم.
    یکم هم افکارم مریض گونست شاید.گاهی فکر میکنم زیادی حساسم.شایدم خیلی اذیتش کردمو بی جنبه بودم.عکس العملهامم خیلی چیپه و بعدش متوجه میشم و زودم پشیمون.اما دیگه بعدش چه فایده.

  6. کاربر روبرو از پست مفید fkh4466 تشکرکرده است .

    parsa1400 (شنبه 29 فروردین 94)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array
    بله بنظر من شما مقصری.
    نباید همسرت رو تهدید به جدایی میکردی.
    و نباید مستقیما و با جر و بحث همسرت رو وادار به قطع رابطه کاریش میکردی.

    احتمالا باید به دنبال ترمیم رابطه باشی، البته از موضع ضعف.
    بابت صحبت کردن در مورد جدایی، ازش عذرخواهی کن و در مورد ارتباط همسرت با همکارهاش فعلا بحث نکن.

    اما در هر صورت، پیشنهاد میکنم برای عروسی کمی صبر کنید.
    شاید هنوز شناخت کاملی از هم ندارید.
    بعد از بهتر شدن رابطتون و رفع دلخوری ها، هر دوی شما باید در مورد مسئله اخیر با یک مشاور معتمد صحبت کنید.
    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  8. 3 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    parsa1400 (شنبه 29 فروردین 94), setare_000 (شنبه 29 فروردین 94), فرشته مهربان (شنبه 29 فروردین 94)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    سلام عزیزم.

    ابتدا پاسخ به دو تا سوال:
    1. آیا کار همسر شما اشتباهه؟ بله !
    2. آیا روش شما در برخورد با این اشتباه صحیحه: خیر!

    پس چنین پیامدی زیاد هم دور از ذهن نیست.

    یکی از عوامل عدم موفقیت ما برای کسب نتیجه ی مطلوب تکرار روش بی نتیجه است.
    یک بار حساس شدی و دعوا.... نتیجه نداد
    دو بار ، سه بار دعوا نتیجه نداد... حتی وضع بد تر شد. نه تنها چیزی به دست نیاوردین ، هم اعتماد و هم معتمد بودن رو یکجا باختید.

    بالا بردن میزان مشاجره و تهدید و ... جز ناامیدی و تخریب رویاهای زیباتون چیزی در پی نداره.
    روش رو عوض کنید.

    شاید شما هنوز با قدرت تلقین آشنا نیستید... تلقینات میتونه خیلی از افراد رو مانند خمیر در دستان شما شکل بده. همانطور که تلقین خائن بودن میتونه از همسرتون یه خائن بسازه، تلقین به وفادار بودن، نجیب و پاک بودن، معتمد بودن میتونه اونو در شرم و رودربایستی با خودش و وجدانش قرار بده. شما نمیتونید همسرتون رو زندانی کنید و چشمش رو بر هر زنی ببندید. نمیتونید تمام مدت مواظبش باشید و کنترلش کنید. اما میتونید با چند تلقین مثبت و البته آگاهی به روش صحیح با خیال راحت بدرقه اش کنی. " تو نجیب ترین و مهربون ترین مرد دنیایی" " ممنونم انقدر دوستم داری و بهم ارزش میدی، این احساس خوب دوست داشته شدن رو جز تو هیچکس به من نداده" " من گمان میکنم هیچ مردی تو دنیا به اندازه ی شوهر خودم چشم پاک نیست" و .....

    و البته هر تعلیم، هر انتقاد و هرتقاضایی هم روش خاص خودش رو داره. شاید زمان ببره. اما نتیجه مسلما مطمئن تر از اجباره.
    همسر شما نمیدونه کارش اشتباهه؟
    خب کسی رو که "نمیدونه" کارش اشتباهه بازخواست نمیکنن، ابتدا قضیه رو روشن میکنن.

    و البته از همه مهمتر اینکه:
    خیلی از مشکلات با برطرف شدن عامل ضعف حل میشه.
    سوال: چرا همسر من مشتاقه با او صحبت کنه؟
    چون همصحبت خوبی اند؟
    چون درکش میکنه؟
    بهش پذیرش میده؟
    شوخ طبعه؟

    چی باعث شده که مقبول باشه برای همسرم؟ چرا معتمده؟
    برای هر جنگی باید دشمن رو به خوبی آنالیز کرد.

    اونوقت کوتاهی شما چی بوده؟ آیا میتونید از او پیشی بگیرید؟

    و نکته ی آخر: حساسیت همانگونه که از اسمش هویداست، واکنش احساسی در پی داره. واکنشی که پیامدش میتونه پشیمان کننده باشه. هم اینکه خودتون رو بیشتر آزار میده. آقایون هم که از قفس متنفرند، چون ذاتا آزادی خواه و قدرت طلبند. اینو هم تاریخ و هم تجربه ثابت میکنه. برای نگاه داشتن همسرتون از گزند های اجتماعی از انحصار طلبی بپرهیزید، بلکه خودتون منحصر به فرد باشید، کما اینکه همانطور که ذاتا آزادی خواه هستند، ذاتا عاشق گوهر های کمیاب و بی نظیرند.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  10. کاربر روبرو از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده است .

    setare_000 (شنبه 29 فروردین 94)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 فروردین 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1393-10-20
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,869
    سطح
    25
    Points: 1,869, Level: 25
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 63 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان عزیز و ممنون از راهنماییهاتون.
    فعلا با محبت بی دریغ این دو روزم سعی کردم دلخوریشو کم کنم .چون خیلی تحقیرش کرده بودمو گفته بودم همه چیز تمومه و از زندگی من برو بیرونو چرا نمیریو اینا!
    فعلا باهاش راجع به قضیه کار و همکارو اینا حرف نزدم.فقط به شوخی گفتم اگه کارت راه بیفته باید یه شام هم به من بدیاااا...زودتر کارتو انجام بده!!یعنی زیر پوستی خواستم بگم مهم نیست اگه اون خانم رو ملاقات کنی!چون فکر کردم با اون واکنشم ضعیف بودن خودمو نسبت به فردی که حتی ندیدمش نشون میدم و این ممکنه شوهرمو بندازه توی مرحله مقایسه و شاید نتیجه این مقایسه برای من خوب نباشه.درست فکر کردم؟؟؟
    بعدم فقط محبت کردمو محبت و اون هر لحظه بیشتر به وجد می اومد و میگفت انقدر خوبی داری که نمیشه ازت جدا شد هیچوقت!!!
    الان خیلی خوب و عاشقم...اما میدونم این خوب بودنام موقته و دوباره روز از نو و روزی از نو...
    چه طور بفهمم اختلال شخصیتی چیزی دارم یا نه؟!تستی هست؟کسی از کارشناسهای عزیز میتونه کمکم کنه؟؟؟موقعی که ناراحت میشم از دستش، نمیتونم جلوی خودمو بگیرم.بهش حرفهایی میزنم که کاملا خوردش کنم.بعد از زدن اون حرفها اروم میشم و بعد از موضع ضعف باید خودشیرینی کنم.مثل مردی که زنشو میزنه و بعد براش سرویس طلا میخره.مشکل من چیه؟؟؟شاید شبیه بابام شدم...کمکم کنید


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ملاکای ازدواج اقایون چرا انقد دنبال زیبایین؟
    توسط zzzz در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 خرداد 94, 09:47
  2. چرا موقع بحث با دیگران دستام و نصف تنم از شانه به پایین شروع به لرزیدن میکنه؟
    توسط shabnam22 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آذر 93, 16:14
  3. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 بهمن 92, 02:33
  4. من به زور توی سن پایین شوهر کردم الان مشکلای زیادی دارم دلم میخواد خودمو بکشم
    توسط dandelion15 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 81
    آخرين نوشته: دوشنبه 22 مهر 92, 10:27
  5. آيا اين رفتار جرات مندانه است؟مي خواهم منفعل نباشم.
    توسط مهرو در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 91, 13:57

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.