به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 10:52]
    تاریخ عضویت
    1394-1-28
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    71
    سطح
    1
    Points: 71, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    راهنمایی برای تمام کردن رابطه یک و نیم ساله پس از یک هفته قهر

    با سلام
    من و آقایی که قصد ازدواج داشتیم (مدت آشنایی یک سال و نیم)
    اتفاقات زیادی توی این رابطه افتاده که من الان به نتیجه رسیدم باید تمام بشه
    الان یک هفته س قهریم
    هفته پیش ابشون مثل همیشه تلفن کرد که کمی صحبت کنیم باهم ولی حرفایی زد و منم از قبل مواردی رو ازش دیده بودم که به علت دوست داشتنش به روش نیاوردم ولی الان گفتم و باعث شدخیلی ازش ناراحت بشم و کلا نسبت به ادامه رابطه باش سرد بشم.
    از لحن صداش مشخص بود متوجه حماقتش شده ولی چون چندین بار این موارد تکرار شده من ناامید شدم ازش
    واقعا این رابطه طوری بوده که من هیچ احساس آرامشی نگرفتم
    اون شب بعد شب بخیر محترمانه من دیگه بهش پیام ندادم
    خودش صبح مسیج زد که من فقط با یه اوکی جواب دادم
    وقتی اینو دید گفت یعنی الان قهری؟؟؟
    و چون مسافر بود من فقط نوشتم انشالله بسلامت برسی اونم گفت ممنون
    و بعد اون دیکه من ازش خبر نگرفتم که رسیدی چه خبر و اینا
    قبلنا همیشه وقتی مسافرت میرفت میگفتم بهم اطلاع بده
    الان یک هفته گذشته که بین ما سکوته
    توی فیس بوک هنوز جزو ادلیست همیم

    من بین عقل و دلم گیر کردم...من به نتیجه رسیدم بدیهاش بیشتر از خوبیهاشه
    و اونجور که باید به من اهمیت نداده این یکسال ونیم اون توجهی رو که انتظار داشتم ازش نگرفتم
    هرچند هیچوقت نسبت بهم بی احترامی نکردیم
    الان حس میکنم موندم دیگه ارزش نداره یه کار اشتباهه
    ولی نمیدونم چطوری تمومش کنم
    هنوز دلم باهاشه و دوستش دارم
    نمیدونم چطور تمومش کنم که پشیمون نشم.میتونم الان یه مسیج بزنم بگم همه چی تمامه از نظر من و چون اونم آدم مغروریه مطمئنم خیلی راحت قبول میکنه و دیگه هرگز پیامی بهم نمیده
    ولی یه سری حرفها روی دلم سنگینی میکنی و پشیمونم چرا نگفتم بهش که بفهمه خودش احمق بوده که فک کرده میتونه منو فریب بده و دوست دارم علت این رفتار دوگانشو بپرسم.

    نمیدونم چکار کنم منتظر باشم و این قهرو که خودم شروعش کردم ادامه بدم تا اون به حرف بیاد و بگه تمامه؟
    یا اینکه خودم این سکوت رو بشکنم و به بهانه ای یه قرار ملاقات بزارم باش و حرفامو بزنم و بعد تمومش کنم.
    ولی اینجوری میترسم
    هم اینکه اینکار منت کشی میشه و هم اینکه ممکنه اگر ببینمش پشیمون بشم از رفتن
    الانم دلم خیلی تنگ شده براش حال و روز خوبی ندارم
    ولی احساسمم لطمه دیده
    مرداونقد مغرور باشه که از اشتباهش معذرت نخواد و نتونه ناز بکشه و دختری رو که ادعا کرده دوس داره برگردونه بهش اعتمادی نیست...
    ولی همچنان این دل لعنتی من دوستش داره

    خواهش میکنم راهنمایی کنید که چطور تمامش کنم

    از شما راهنمایی میخوام

  2. #2
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    روند و رویه شما به قصد ازدواج به هیچ وجه ، اصولی و کارشناسی و درست نبوده . شما به سان زن و شوهری که نسبت به هم تعهد و عشق ورزی دارید ،هم رفتار کردید هم انتظار داشتید ، در حالی که این رویه برای کسب شناخت اصلاً درست نیست و شاهدش اینکه شما متوجه ضعفهایی در ایشون شدید که فهمیدید برای زندگی کردن باهاشون سخت هست با این ضعفها کنار بیایید اما به جای اینکه راحت کنارش بگذارید و و تمومش کنید از گیر عاطفی و وابستگی می گویید و همین است که می گوییم این روابط تحریف شناختی میاره .... شما انتظار ناز و نوازش دارید در حالی که مثلاً برای شناخت در ارتباطید ، ناز و نوازش مانع شناخت درست است ... می دانم که نیاز هست فاز احساسی طرفین هم سنجش شود اما نه اینگونه که اصل ارتباط بر احساس است .... وقتی از نظر سخصیتی به صورت عقلانی تمام بررسی ها صورت گرفت و نظر مثبت شد نوبت به فاز احساس می رسد که سنجش آن هم ساز و کار خاص خود را دارد .....

    اگر ضعفهایش قابل تحمل نیست برایتان کلاً تمومش کنید . اگر می خواهید بهتر بشناسید بخواهید که رسماً خواستگاری بیاید و بعدش نزد یک مشاور بروید تا بررسی تخصصی صورت بگیرد و میزان سنخیت شما معلوم شود . به این شکل که تا کنون در ارتباط بودید اصلاً ادامه ندید و فقط رسمی





  3. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    alireza198 (شنبه 29 فروردین 94), مهرااد (جمعه 28 فروردین 94), آزرم (جمعه 28 فروردین 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 10:52]
    تاریخ عضویت
    1394-1-28
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    71
    سطح
    1
    Points: 71, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون فرشته مهربان
    من میخوام تموم بشه
    به نظر شما چطور تمامش کنم
    سوال من بیشتر راجع به این بود :(
    چطوری کلا تمامش کنم
    پیام بدم که باید ببینمت بعد همه حرفامو بگم؟
    الان این سکوتو نشکنم؟

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 آبان 97 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-9-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    21

    تشکرشده 41 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دختر خوب.خوبه که میدونی میخوای چکار کنی.من بودم پیام دوباره ای نمیدادم.ایشون اگر خیلی علاقه مند هست باید خودش پیگیر رابطه باشه و ببینه چرا از شما خبری نیست.اگر پیگیر شد شما حرفاتو بزن.بگو تصمیمم اینه به این دلایل.اگرم پیگیر نشد پس براش مهم نیست و شما هم دلیلی نداره بخوای با توضیح دادن خودتو آزرده کنی.
    خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد/خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
    موفق باشی دوستم

  6. کاربر روبرو از پست مفید شین خانوم تشکرکرده است .

    بارن (شنبه 29 فروردین 94)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 19 اردیبهشت 94 [ 20:24]
    تاریخ عضویت
    1393-12-19
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    486
    سطح
    9
    Points: 486, Level: 9
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 20 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزيزم
    به نظر من زماني حرف تموم شدن رابطه رو بزن كه مطمئن باشي ميتوني روي حرفت بايستي
    بزرگترين اشتباه اينه كه رابطه رو تموم كني و بعدش به غلط كردم بيوفتي
    من حسي كه از نوشته هات گرفتم اينه كه اگر رابطه رو تموم كني ممكنه باز بهش برگردي
    پس لطفا فعلا تموم نكن چون با غروري كه از ايشون گفتي بايد بعدش بري منت كشي
    الان با اين فاصله اي كه بينتون افتاده فرصت خوبي براي امتحان خودت داري
    سعي كن تصور كني كه از همين لحظه هيچ تماسي بين شما رد و بدل نخواهد شد
    و همه چيز تمامه
    اون موقع ميفهمي تو موقعيت جدايي چه حسي بت دست ميده
    به هيچ وجه بهش تماس نگير تا خودش بهت زنگ بزنه اگر تونستي از پس اين روزا بر بياي كه وقتي بهت زنگ زد همونجور تلفني بدون قرار حضوري بگو ديگه نميخواي ادامه بدي
    اگرم ديدي كه از پس جدايي بر نمياي اونوقت تو فكر چاره براي حل كردن اختلافاتتون باش

  8. 2 کاربر از پست مفید Mehrnaz.69 تشکرکرده اند .

    gisooo (شنبه 29 فروردین 94), بارن (شنبه 29 فروردین 94)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 02 مهر 95 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    3,832
    سطح
    39
    Points: 3,832, Level: 39
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    128

    تشکرشده 312 در 128 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام ارغوان نمیتونی حرفاتو تلفنی بهش بگی ؟؟چرا حتما میخوای حضوری ببینی؟
    عزیزم یکم از رابطتون بیشتر میگی اینکه احساس ارامش بهت نمیداد منظورت چی بود؟و اینکه بهت اونطوری که باید توجه نمیکرد منظورت تماسهایی که باهات میگرفت بود؟؟/
    ادمای مغرور جذابیت دارن اما متاسفانه بعضی وقتا ادم رو بدجور میرنجونن نمیدونم حد و اندازه غرور این اقا چقدر بوده ااما تا حدودی میدونم چی میگی
    الان به نظرت اون اقا هم به شما هیچی وابسته شده یا نه؟
    ممکن هست که اگه تو تماسی نگیری اونم به قدری مغرور باشه که دیگه هیچوقت تماس نگیره؟؟

  10. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط .ارغوان نمایش پست ها
    ممنون فرشته مهربان
    من میخوام تموم بشه
    به نظر شما چطور تمامش کنم
    سوال من بیشتر راجع به این بود :(
    چطوری کلا تمامش کنم
    پیام بدم که باید ببینمت بعد همه حرفامو بگم؟
    الان این سکوتو نشکنم؟
    با سلام

    یک باره و بی هیچ توضیحی تمام کنید و هر گونه راه ارتباطی را ببندید و هر یادگاری از او دارید از خود دور کنید و بعدش برید توی فاز قطع وابستگی با تمرکز زدایی و بستر زدایی و بستر سازی ... بستر سازی را با اشتغالاتی که شما را از یاد ایشون دور میکنه در پیش بگیرید ... بستر زدایی هم با دور کردن هر نوع یادگاری و هر چیز یادآور ایشون صورت میگیرد .... تمرکز زدایی هم یعنی ذهنتون را از رفتن به سوی یاد ایشون باز دارید و ......

    موفق باشید





  11. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    بارن (شنبه 29 فروردین 94)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 10:52]
    تاریخ عضویت
    1394-1-28
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    71
    سطح
    1
    Points: 71, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از همه بخاطر راهنمائیتون
    شین خانوم حرفتون حسابه من دیگه باش تماس نمیگرم تا ببینم خودش میاد جلو

    Mehrnaz69 بله عزیزم درست میگی من هنوز صدرصد مطمءن نشدم میخام ترکش کنم ولی 90 درصد دیگه بهش امیدی ندارم و میخوام با خونریزی کمتری این زخمم خوب بشه اون ته دلمم هنوز یه کورسوی امیدی هست که دنبال چیزی هستم که بتونم با اطمینان اونو خاموش کنم تا راحت جدا بشم.میدونی تا وقتی کامل این رابطه تمام نشه نمیتونم فرض کنم حالم خوبه اینجوری توی برزخ هستم
    Gisoo

    آره خیلی مغروره...ممکنه یه هفته دیگه اس بزنه حالا که اینطور میخوای مشکلی نیست منم نمیتونم با اخلاقت کنار بیام
    چون چندبار اتفاق افتاده
    البته بعدش دوباره آشتی کردیم البته نه اینکه من منت بکشم یه جوری حل میشد که دو طرف به یه نسبت برمیگشتیم سمت هم
    من هیچ وقت اصرار نکردم که بمونه
    با رفتارم نشون دادم باز دوسش دارم هرچند دلخورم و تماسی نمیگرفتم و سرسنگین میشدم باش تا اینکهخودش زنگ میزد
    خیلی باش ساختم ..با مشکلات زیادی که داشت کنار اومدم...البته اون همیشه میگفت اگر واقعا نمیتونی تحمل کنی بهتره تمامش کنی ...ولی من تونستم تحمل کنم...ولی انگار ایشون این چیزارو نمیبینه و خودشو خیلی قبول داره...بگذریم ازین حرفا مشکل من اون مسائل دیگه نیست ولی الان ایشون شک به دل من انداخته...نسبت به وفاداریش !
    البته اصلا مطمئن نیستم
    بخاطر حساسیت بیش از حد خودش نسبت به من منم خیلی حساس شدم
    و وقتی کاری رو که ازمن انتظار نداره خودش انجام داده بهش بدبین شدم و اعتمادم کم شده
    و حس میکنم کلا صداقت نداره و ارزش اینهمه ساختن با مشکلاتش نداشت
    الانم دارم میبینم دیگه هیچ خبری ازش نیست واقعا ناامید شدم
    قضیه من خیلی پیچیده شده

    مرسی فرشته مهربون درستش همینه که شما گفتین وقتی که صد درصد کسیو نخوای باید یه باره تمامش کنی
    کاش منم این جرئتو پیدا کنم
    چون الان اون دلیل محکمی که مدنظرمه ندارم و برام ثابت نشده اینکار خیای سخته واسم که براش یه پیام خداحافظی بزارمو و از همه جاها بلاکش کنم :(...
    از طرفی من مطالب زیادی راجع به نحوه تمام کردن یه رابزه خوندم بیشتر معتقدن که تمام شدن بهتره حضوری باشه نه از طریق نامه یا تلفن
    البته اونجوری که خیلی سخته..حضوری به طرف بگی دیگه نمیخام ببینمت ...

    وای نوشتن خیلی سخته من خیلی احتیاج دارم با کسی راجع به این موضوع صحبت کنم
    خانواده و دوستام رو محرم نمیدونم
    یعنی مطمئنم نمیتونن کمکی کنن بجز اینکه بگن ولش کن
    کسی واقعا درکم نمیکنه
    هیچوقت با کسی صمیمی نبودم
    و اینقضیه هم برام خیلی خصوصیه
    مشاور رفتن هم امکانش نیست چون جایی که هستم اصلا نداره!

    کاش میشد با کسی که نمیشناسه منو تلفنی درد و دل میکردم :(

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 فروردین 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    6,459
    سطح
    52
    Points: 6,459, Level: 52
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 79.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    305

    تشکرشده 406 در 145 پست

    Rep Power
    49
    Array
    سلام خانمي
    بذار كاملا رك و صريح و بي پرده بهت بگم. اين آقا شما رو نمي خوان! از شما خوششون مياد ولي هيچ وقت عاشقتون نخواهند شد و هيچ وقت حاضر به ازدواج با شما نيستن.
    حالا ديگه تصميم با خودته كه مي خواي با اين رابطه چيكار كني.

    (داخل پرانتزي، خيلي عذر مي خوام اينو مي پرسم ولي احيانا روابط خارج از عرف نداشتين؟ اصلا نمي خوام به اين سوالم جوابم بدين چه آره و چه نه. ولي اگه اين طوري بوده خيلي بيشتر در مورد اين رابطه تعلل كنين و جملات بالا رو پررنگتر بخونين.)

  14. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 اردیبهشت 94 [ 10:52]
    تاریخ عضویت
    1394-1-28
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    71
    سطح
    1
    Points: 71, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ستاره عزیز
    :(
    چقدر غم انگیزه اینجوری
    نه من هیچ رابطه ای نداشتم
    حتی دستشو نگرفتم
    اون خیلی تمایل داشت ولی من گفتم اینجوری راحت نیستم و چون 100 درصد معلوم نیست ما ازدواج کنیم ازپن ازین چیزا نخواه و فاصله تو حفظ کن
    او اولش ناراحت شد بعدش قبول کرد و بعدش گفت الان خیلی خوشحالم که تو آدم معتقدی هستی چون آدمای معتقد احتمال خطاشون کمتره تو ازین نظر برای من بهترین گزینه هستی.
    اون اولش خیلی تمایل داشت البته حس میکنم چون نذاشتم تماس بدنی داشته باشه از تظر احساسی زیاد بهم نزدیک نشده و همون جمله ای که گفتی عاشق نیست فقط از من خوشش میاد.
    چون اون صمیمیت خیلی براش مهم بود میگفت دوست دارم بهم ابراز علاقه کنی
    ولی من هیچوقت مستقیم اینکارو نکردم ولی انگار اون ازون آدمایی که دوست داره چپ و راست بش بگی عاشقتم و بعضی وقتا کمی بیشتر بهش محبت میکردم اونم مهربونتر میشد
    ولی در کل بهم میگه مغرور بی احساس
    همیشه گفتم من اینجور نیستم ولی فعلا نمیتونم بات راحت باشم ولی انگار باورش براش سخته
    یه جورایی واقعا حس میکنه دوستش ندارم
    البته من خودم حدس میرنم چون اونم خودش واقعا عاشق من نیست نمیتونه احساس منو هم درک کنه و بهم اونجور که انتظار دارم ابراز علاقه کنه

    در حالیکه آدمیه که به قول خودش طبع لطیفی داره قبلنا شعر میگفته و ...
    ولی الان برای من طبعش خشکیده!
    چرا؟؟؟چون میگه تو بی احساسی و سردی
    البته اونم خیلی کم ابراز علاقه میکنه...میگه تو باید شروع کننده باشی احساس از طرف دختر شروع بشه
    هیچوقت پشت تلفن یا مستقیم بهم نگفتیم دوست دارم
    همش مسیجی!
    درست میگی اون از من خوشش میاد ولی عاشقم نیست...
    شایدم من بلد نبودم عاشقش کنم..
    الانم نمیدونم چه کنم..
    اون اوایلی که دیده بودمش و چند جلسه اول خیلی خوشحال بودم گفتم این خود خودشه این همونیه که همیشه منتظرش بودم
    ولی رابطمون بخاطر مسایلی پیچیده شد و نتونست بره توی مسیر رسمی و تا الان کش اومده
    اوایل اون برای رسمی شدن خیلی اصرار داشت ولی من شرایطم جور نبود
    هی گذشت هی گذشت
    الان شرایط اون جور نیست کار و بارش بهم خورده و اونجور که پیش بینی کرده بود پیش نرفت و مشکلات اونم زیاده
    و وقتی یه بار گفتم تکلیف منو مشخص کن گفت تا وضع کارم مشخص نشه دیگه به ازدواج فکر نمیکنم
    منم دیگه حرفی نزدم چون به نظرم شان خودمو میاوردم پایین
    ولی خودش کم کم شروع کرد گفتن که انشالله میخوام این کارارو شروع کنم برنامه ریختم

    تمایل به ازدواج داشت تا همین هفته پیش ولی الانو دیگه نمیدونم

    وقتی انقد مغروره که با وجود اینکه اشتباه کرده و باعث شده من ناراحت بشم حاضر نیست بیاد حلو و معذرت بخواد یعنی این یکسال و نیم کم کم سرد شده هم بخاطر اینکه من از نظر احساسی و رومانتیک تامینش نکردمو بعضی خصوصیلا اخلاقی منم باش موافق نیست البته حس میکنم تا یه درجاتی بهانه الکی میگره و هم اینکه اواضاع کار و بارش بهم ریخته

    با وجود اینکه عاشقم نیست ولی بهش وابسته شدم...ویژگیهای خوبی هم داره که الان میترسم دیگه نتونم کسی رو با اون ویژگیهای خاصی که مدنظرم بود و توی ابن آدم بود پیدا کنم و از طرفیم دیگه واقعا حوصله آشنایی با یه آدم جدید و وقت گذاشتن برای شناختش ندارم
    سنم 29 ساله

    ناراحتی الامم سر این بود که رد پای یه دخترایی توی شبکه های اجتماعیش دیدم که براش لایک فرستادن و اینم همینطور جوابشون داده...شماره ایی از سالیان پیش که قاعدتا باید حذفشون میکرد...در حالیکه خودش منو منع میکنه ازینکارا و به شدت ناراحت میشه...من روی این چیرا حساس نبودم اونقد خودش ناراحت میشد ازین چیرا و بد میدونه من حساس شدم ولی خودش با پرورویی کاری رو که بد میدوسته انجام داده....سر این خیلی ناراحت شدم و بهش بدبین شدم که همه حرفایی که میزد که همیشه سعی کرده سالم زندگی کنه و ارتباط غیرکاری با هیچ جنس مخالفی نداشته واقعیت نداشته
    و اینکه به دروغ کوچیکی گفت در حالیکه قبلا بخاطر عدم صداقتش توی یه موضوع مهم قول داد که هرگز بهم دروغ نگه حتی دروغ مصلحتی
    وقتی به این راحتی بخاطر یه چیز بی ارزش قولوشو یادش میره یعنی استعداد دروغگویی داره و قولش الکیه

    سر همینا باش بحث کردم و خیلی ناراحت شدم اونقدر که دیگه نتونستم حرف بزنم بش و قهر کردم ولی الان بعد یه هفته باوجود اینکه میدونه مقصر بوده هیچ خبری نیست ازش
    دعا میکنم اگر با دختری ارتباط پیدا کرده بتونم مچشو بگیرم و بعد با خیال راحت جدا بشم ازش.اصلا ناراحت نمیشم ازین موضوع
    فقط نگرانیم اینه شاید بیش از حد بهش بدبین شدم
    ولی بهش شک کردم ...کاش میتونستم اطمینان بگیرم که حدسم درسته یا نه

    متاسفانه اینجا امکان گذاشتن پیام خصوصی نیست
    برای کاربر عادی هم فقط 3تا پیام اجازه هست در طول روز
    یه دونه دیگه سهمیه دارم :(


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایا من از پس جدایی بر میام ؟
    توسط بادبادک در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 18 شهریور 96, 16:20
  2. راهنمایی در مورد ازدواج پس از طلاق در دوران عقد
    توسط dooo در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 آبان 95, 16:21
  3. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 01 دی 93, 13:46
  4. تجربه من در کنار گذاشتن احساسات پس از جدایی
    توسط bahar_N در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 شهریور 91, 11:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.