به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 27
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 اردیبهشت 94 [ 01:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-28
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    249
    سطح
    4
    Points: 249, Level: 4
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    16

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Lightbulb در دانشگاه از دختر مورد علاقه ام جواب رد شنیدم، آیا دوباره اقدام کنم؟

    من 23 سال سن دارم و ترم 8 مهندسی ام و ترم دیگه ترم آخر من است.

    قضیه از این قراره که چندماه پیش در اطراف دانشگاه در هنگام غذا خوردن در ساندویچی یک دختری رو دیدم که در میز روبه رویی داشتند با دوستشون غذا می‌خوردن که من ایشون دیدم و خیلی ازشون خوشم امد.گذشت تا دو هفته پیش که امدم وارد کلاس بشم که دیدم کلاس کناری داخل کلاس هستند و کمی جلو رفتم و کامل چهره شون رو برانداز کزدم.کمی تحقیق کردم و رشته و ترم ایشون رو هم فهمیدم و اینکه تقریبا 22 سال سن دارند.یک هفته روی این قضیه فکر کردم که باید برم جلو و به ایشون پیشنهاد بدم.
    من تا حالا با هیچ دختری نبودم و دوست دختر نداشتم (دوستی های در حد سلام و جزوه بوده ولی بدون رابطه احساسی) و اینکه از نظر مذهبی واجبات رو انجام میدم ولی حساسیت های مذهبی ندارم.خلاصه نزدیک 50 تا کلیپ آموزشی درمورد جلو رفتن تو یوتیوب دیدم و فرداش رفتم دانشگاه.
    از صبح 5-6 بار ایشون تو دانشگاه نامحسوس تعقیب کردم تا یک لحظه تنها شدند و رفتم جلو.برای تشخیص بهترتون، دیالوگ وار همون لحظه رو می‌نویسم:
    من : یک لحظه تشریف بیارید.
    ایشون : (گام برداشتند و رسیدند به من) بله؟
    من : من شما رو چندبار خارج دانشگاه و چند بارم داخل دانشگاه دیدم (صورتشون خیلی سوالی شد) و حقیقت اینه که من از شما خوشم امده (رنگشون پرید و سرشون انداختن پایین و یک قدم رفتن عقب) و اگر مایل باشید دوست داشتم بیشتر باهاتون آشنا بشم.
    ایشون : نه من نمی تونم
    من : دلیل خاصی دارید برای این جوابتون؟
    ایشون : بله
    من : چیه دلیلتون؟
    ایشون : الان شرایطم طوری نیست با کسی باشم (داشتن آروم آروم می‌رفتن) الانم کلاسم دیر شده.
    من : خیلی ممنون (اینجا ایشون مثل فنر جمع شده رفتن)
    هدف من از جلو رفتن آشنایی بیشتر در محیط دانشگاه و اگر مناسب بود طرح موضوع با خانواده و این پروسه چند ماهی طول می‌کشه.
    و حالا سوال :
    من پاسخ نه ای که از ایشون گرفتم احساس می‌کنم بیشتر از روی فشار استرس و هیجان و عدم شناخت من ناشی شده . چون بعد از اطلاع از هدف من اصلا ری‌اکشن های عادی نداشتند.
    من طوری ایشون رو پسندیدم که ارزش دوباره جلو رفتن رو دارن.
    البته کاملا کنترل احساساتم رو دارم و اگر نه بشنوم راحت می‌تونم این پاسخ حضم کنم.
    و اینکه نمی‌خوام احساس مزاحمت و سیریش شدن بهشون دست بده.
    1-حالا اینکه یک هفته زمان برای استراحت و فکر ایشون کافیه یا بیشتر ؟ چون یک ماه تا اخر ترم بیشتر نمونده نهایتا بتونم 2-3 هفته صبر کنم.
    2- اینکه این‌بار چی بگم؟
    3- به من توصیه کردن که این دو هفته جلوی چشمشون باشم و آخر پیشنهاد بدم، آیا صحیحه؟
    در کل راهنمایی کنید که درست‌ترین کار رو برای گرفتن نتیجه مثبت انجام بدم.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1393-8-30
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    10,896
    سطح
    69
    Points: 10,896, Level: 69
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 354
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,179

    تشکرشده 383 در 100 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام فرض کن من اون دختر خانمم
    اقایی که اومده به من پیشنهاد اشنایی دادی چی شد که از من خوشت اومد؟ همین طوری دیدی و دلت خواست؟
    شما چقدر درامد داری؟ اصلا کار داری؟
    سربازی رفتی؟
    پول داری عروسی بگیری یا خونه اجاره کنی؟
    مطمئنی منو برای عروسی میخوای و فردا دنبال یکی دیگه نمیوفتی؟
    به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل ------که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

  3. 2 کاربر از پست مفید اقای نجار تشکرکرده اند .

    hamidhi (چهارشنبه 02 اردیبهشت 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 15 اردیبهشت 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 اردیبهشت 94 [ 01:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-28
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    249
    سطح
    4
    Points: 249, Level: 4
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    16

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط اقای نجار نمایش پست ها
    سلام فرض کن من اون دختر خانمم
    اقایی که اومده به من پیشنهاد اشنایی دادی چی شد که از من خوشت اومد؟ همین طوری دیدی و دلت خواست؟
    شما چقدر درامد داری؟ اصلا کار داری؟
    سربازی رفتی؟
    پول داری عروسی بگیری یا خونه اجاره کنی؟
    مطمئنی منو برای عروسی میخوای و فردا دنبال یکی دیگه نمیوفتی؟
    من از خانوم هایی که خیلی آروم هستند خوشم میاد و همونقدر هم از خانم های شلوغ و سر صدا کن دوری می‌کنم.ایشون بدون اینکه صحبت کنن آرامش از چهره شون می‌باره و این قضیه آرامش در حین مکالمه هم صادقه.مسئله دوم اینکه در زمانی که تحت نظرشون داشتم ایشون با اینکه چهره و ظاهر خوبی دارند در جمع های پسرونه دانشگاه حاضر نمی‌شن و روابطشون با سایر پسرها خیلی حساب شده و معقوله .
    نمی‌دونم قبول دارید یا خیر ولی ظاهر و نوع پوشش خیلی از مسایل درونی رو بازگو می‌کنه.

    بحث درآمد:
    الان کار ثابت ندارم و برای خودم کار می‌کنم.با اینکه وضع مالی خانواده ام خوبه و کاملا پشتیبان من هستند ولی تمام مخارج دانشگاه آزاد و ریخت و پاش لباس و خوراک ام با خودمه و چون احساس نیاز نمی‌کنم اندازه نیازم درمیارم ولی اگر بخوام سنگین کار کنم تا 3 تومن در ماه هم برام مقدوره.

    سربازی:
    سربازی نرفتم و اینکه خرداد کنکور ارشد دارم و مطمئن هستم قبول می‌شم(صد البته اگر خدا بخواد) و ادامه میدم.


    مخارج اولیه زندگی : خانواده خیلی مشتاق به ازدواج هستند و اینکه اگر برام مشخص باشه مثلا 5 ماه دیگه باید خونه وعروسی بگیرم کاملا آمادگی تهیه اون رو دارم.ولی مسئله اینه که اصلا تمایل به ازدواج در مثلا یک ماه بعد از آشنایی رو ندارم.

    بحث تنوع طلبی :
    من خیلی سخت از یک نفر خوشم میاد و تا حالا با هیچ دختری دوست نبودم و تا حالا رابطه جنسی نداشتم و دفعه قبلی که یه علاقه ای پیش امد در سن 18 سالگی بود که بر اساس اقتضاء سنی زود گذر بود.یعنی ایشون نفر دوم هستند.
    و با توجه به اینکه تِم ملایم مذهبی دارم و در یک محیطی بزرگ شدم که ارتباط با غیر از همسر کاری زشت و غیرقابل قبوله، من هم این روند رو پیش گرفتم.
    و جالبه از وقتی این خانوم دیدم سایر خانوم هایی که می‌بینم حتی نصف زمان های قبل من رو جذب نمی کنن و حتی در رویارویی با این خانوم ها سرم رو میندازم پایین و نمی دونم چرا یک حس احساس مسئولیت دارم.

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 بهمن 00 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    14,247
    سطح
    77
    Points: 14,247, Level: 77
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 203
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,750

    تشکرشده 764 در 211 پست

    Rep Power
    71
    Array
    داداش من با توجه به تجربه ای که خودم دارم سعی میکنم تا آنجا که میتوانم کمکت کنم.به نظر من بهتر است اول موضوع را با خانواده خود در میان بگذارید و از مادر خود بخواهید تا به دانشگاه بیاید و حضوری با خود دختر خانم صحبت کند.باور کن بهترین راه حل همین است .اما اگر می خواهید خودتان اقدام کنید سعی کنید همه جوانب کار را در نظر بگیرید.من خودم به همین روش عمل کردم.شما برای دفعه اول بسیار بهتر از من عمل کردید.البته باید بگویم که جواب ایشان به شما بسیار قاطعانه بوده است.حال شما چند روزی خودتان را در مسیر ایشان قرار بدهید و بدون آنکه عمل خاصی را انجام بدهید به بررسی عملکرد ایشان بپردازید.تا آنجا که میتوانید این دیدار را ناخواسته و غیر عمد جلوه دهید.چند روزی که به همین منوال عمل کردید (حداقل دو سه هفته) در صورت مشاهده رفتارهایی که نشان از علاقه ایشان به شما داشته باشد درخواست خود را تکرار کنید.البته تمام تلاش خودتان را بکنید که این مرتبه با مهارت وآگاهی بیشتر وارد عمل شوید.در ضمن هرگز از پیشنهاد آشنایی به دور از محیط خانواده بپرهیزید.زیرا با توجه به اتفاقاتی که این روزها رخ میدهد رد پیشنهاد شما از جانب ایشان منطقی به نظر میرسد.موفق باشید.

  6. کاربر روبرو از پست مفید سرشار تشکرکرده است .

    goll (دوشنبه 31 فروردین 94)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 اردیبهشت 94 [ 01:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-28
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    249
    سطح
    4
    Points: 249, Level: 4
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    16

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سرشار نمایش پست ها
    داداش من با توجه به تجربه ای که خودم دارم سعی میکنم تا آنجا که میتوانم کمکت کنم.به نظر من بهتر است اول موضوع را با خانواده خود در میان بگذارید و از مادر خود بخواهید تا به دانشگاه بیاید و حضوری با خود دختر خانم صحبت کند.باور کن بهترین راه حل همین است .اما اگر می خواهید خودتان اقدام کنید سعی کنید همه جوانب کار را در نظر بگیرید.من خودم به همین روش عمل کردم.شما برای دفعه اول بسیار بهتر از من عمل کردید.البته باید بگویم که جواب ایشان به شما بسیار قاطعانه بوده است.حال شما چند روزی خودتان را در مسیر ایشان قرار بدهید و بدون آنکه عمل خاصی را انجام بدهید به بررسی عملکرد ایشان بپردازید.تا آنجا که میتوانید این دیدار را ناخواسته و غیر عمد جلوه دهید.چند روزی که به همین منوال عمل کردید (حداقل دو سه هفته) در صورت مشاهده رفتارهایی که نشان از علاقه ایشان به شما داشته باشد درخواست خود را تکرار کنید.البته تمام تلاش خودتان را بکنید که این مرتبه با مهارت وآگاهی بیشتر وارد عمل شوید.در ضمن هرگز از پیشنهاد آشنایی به دور از محیط خانواده بپرهیزید.زیرا با توجه به اتفاقاتی که این روزها رخ میدهد رد پیشنهاد شما از جانب ایشان منطقی به نظر میرسد.موفق باشید.
    بسیار عالی
    قصد داشتم این هفته دوباره درخواست کنم از ایشون، ولی بررسی ایشون در مواجه با خودم به نظر فکر خوبی میاد.تلاش ام می‌کنم که دیده شدن من اتفاقی به نظر برسه ولی امیدوارم ایشون هم همینطور فکر کنن :) .
    می‌خوام این تاپیک رو کاملا در جریان این پیشنهاد و حواشی اون قرار بدم و بهترین عملکرد رو داشته باشم.من این انجمن رو مطالعه می‌کنم و حضور دارم.دوست دارم دوستان دیگه هم شرکت کنند تا این مشورت کامل‌تر و صحیح‌تر باشه.
    حقیقت اینه که تو این چند روز که فکر می‌کردم، اگر دوباره پاسخ منفی بدهند واقعا دلم می‌سوزه و از دست ام رفته(البته با لبخند و آرامش از کنار این موضوع عبور می‌کنم) کمی هم دلم برای ایشون می‌سوزه که موردی مثل من رو بدون شناخت رد کردن.چون هم سالمم و هم اینکه توی شوخی و طنز و روحیه و شادی سرآمدم به کل افرادی که می‌شناسم (بقیه هم همین نظر رو دارن)
    تو این هفته ایشون رو می‌بینم، ابن برنامه ای که گفتم رو اجرا می‌کنم و نتیجه رو اینجا انعکاس می‌دم.الان 3 پست رو دادم، دوستان اگر نظری دادن بدونن که حتما می‌خونم و وقتی از محدودیت دربیام سریعا پاسخ‌گو خواهم بود.
    دوستان خودشون بیان جلو هرکدوم یک گل بردارن.

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 98 [ 14:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-05
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    13,113
    سطح
    74
    Points: 13,113, Level: 74
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,148

    تشکرشده 151 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط goll نمایش پست ها
    من : من شما رو چندبار خارج دانشگاه و چند بارم داخل دانشگاه دیدم (صورتشون خیلی سوالی شد) و حقیقت اینه که من از شما خوشم امده (رنگشون پرید و سرشون انداختن پایین و یک قدم رفتن عقب) و اگر مایل باشید دوست داشتم بیشتر باهاتون آشنا بشم.
    ایشون : نه من نمی تونم
    سلام، اگه کسی اینو بمن میگفت منم دقیقا همین رفتارو میکردم، شبیه پیشنهاد دوستیه تا ازدواج!

  9. 3 کاربر از پست مفید بارن تشکرکرده اند .

    goll (دوشنبه 31 فروردین 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 15 اردیبهشت 94), اقای نجار (شنبه 29 فروردین 94)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 اردیبهشت 94 [ 01:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-28
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    249
    سطح
    4
    Points: 249, Level: 4
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    16

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با توجه به پیشنهاد دوستان نزدیک و همچنین توضیح کاربر سرشار عزیز، برنامه دیده شدن من به طور اتفاقی رو توسط اون خانوم کلید زدم.
    3 بار در معرض دید ایشون قرار گرفتم و رفتارهاشون رو می‌گم.
    1-دفعه اول یکدفعه من رو در فاصله یک متری خودشون دیدند که سریع مسیر دیدشون رو عوض کردن(کاری غیر از این نمی‌تونستن بکنن)
    2-دفعه دوم با فاصله زیاد و طوری که مثلا متوجه ایشون نیستم در حال عبور بودم.در اون لحظه که من رو دیدند (فکر می کردند من ایشون رو ندیدم) سریعا به پهلوی دوستشون ضربه زدند و من رو نشون دادند و چشم های دوستشون سریعا روی من قفل کرد(یعنی قضیه درخواست من از خودشون رو برای دوستاشون بازگو کردن)
    3-دفعه سوم هم فقط در معرض دید بودم و نمی تونستم ری‌اکشن های ایشون رو بررسی کنم.

    می‌دونم متن بالا کمی جزئیات شاید غیر لازم رو گفته باشم ولی گفتم شاید بشه از رفتارهای بالا حداقل تحلیلی کرد. می‌خوام حساب شده یک بار دیگه از ایشون درخواست کنم و بله یا نه رو بشنوم، چون موارد ازدواج‌های ناموفق زیادی رو در سایت خوندم که به دلیل باز بودن پرونده علاقه قبلی و مختومه نشدن اون، زندگی بعد ازدواجشون به سردی سوق پیدا کرده.
    حالا به نظرتون اینکه این موضوع رو به دوستاش انتقال داده می‌تونه معنی خوبی داشته باشه یا خیر؟ چون خودم حس خوبی به این اتفاق دارم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط بارن نمایش پست ها
    سلام، اگه کسی اینو بمن میگفت منم دقیقا همین رفتارو میکردم، شبیه پیشنهاد دوستیه تا ازدواج!
    من ظاهر و تیپ خاصی دارم و اکثر افراد در مواجه اولیه با من فکر می‌کنن بالای 10 تا دوست دختر داشتم و حتی چندین بار که تو مهمونی‌ها به من مشروب و سیگار و قلیون تعارف کردن و من رد کردم، شُکه شدن و پذیرش این موضوع که تا حالا لب به این موارد نزدم براشون سخت بود.این رو می‌خوام بگم که احتمال می‌دم این خانوم هم همین برداشت کردن و با خودشون گفتن این آقا حتما برای تفریح می‌خوان بیان جلو، ولی حقیقت امر اینه که اصلا هدف من تفریح نیست و در درخواست بعدی قصد توضیح این مسائل رو دارم (البته نمی‌دونم مطرح کردن این موارد کار صحیحی هست یا خیر)

  11. کاربر روبرو از پست مفید goll تشکرکرده است .

    بارن (سه شنبه 01 اردیبهشت 94)

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 بهمن 00 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    14,247
    سطح
    77
    Points: 14,247, Level: 77
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 203
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,750

    تشکرشده 764 در 211 پست

    Rep Power
    71
    Array
    با این تفاسیری که شما از چهره وظاهر خود داشتید من هم به اون دختر خانم حق میدم که پیشنهاد آشنایی از جانب شما را یک درخواست دوستی تلقی کند.اگر قصد دارید برای مرتبه دوم پیشنهاد آشنایی را تکرار کنید مطمعن باشید ایشان هم بی برو برگرد جواب نه خود را تکرار خواهد کرد.به نظر من بهتر است نحوه خواستگاری خود را به این شیوه ای که عرض خواهم کرد تغییر بدهید.ابتدادرخواست کنید چند دقیقه از وقتشان را در اختیار شما بگذارند(تشریف بیارید یک لحظه ٬تا حدی مغرورانه به نظر میرسد) پس از احوال پرسی مختصر سوال کنید که چرا دفعه قبل پیشنهاد شما را رد کرده است اصلا میتوانید از یک ترفند استفاده کنید به ایشان بگویید که دفعه قبل نتوانستید خوب منظور خود را القا کنید و منظور شما از آشنایی٬آشنایی تحت نظر خانواده بوده است و در ادامه شرح دهید که قصد شما فقط وفقط ازدواج بوده است و آمده اید که رفع ابهام کنید.در نهایت از ایشان بخواهید که خودشان فارغ از خانواده در مورد شما چند روزی فکر کنند و نتیجه را به شما اطلاع دهند که در صورت مثبت بودن به اتفاق خانواده خدمت میرسید.راستی دوست من بنده متاسفانه رفتار مثبتی از ایشان در مواجهه با شما مشاهده نکردم.به نظرم اگر فاکتر چهره شما را با پیشنهاد آشنایی که داده اید جمع ببندیم با در نظر گرفتن نجابت خانم عادی به نظر میرسد.به هر حال قصد بنده بیان راه کار است نه دلداری که امشبتان را خوش آید.امیدوارم توانسته باشم کمکی هر چند کوچک به شما دوست عزیزم بکنم.در پناه حق.

  13. کاربر روبرو از پست مفید سرشار تشکرکرده است .

    goll (سه شنبه 01 اردیبهشت 94)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 اردیبهشت 94 [ 01:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-28
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    249
    سطح
    4
    Points: 249, Level: 4
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    16

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سرشار نمایش پست ها
    با این تفاسیری که شما از چهره وظاهر خود داشتید من هم به اون دختر خانم حق میدم که پیشنهاد آشنایی از جانب شما را یک درخواست دوستی تلقی کند.اگر قصد دارید برای مرتبه دوم پیشنهاد آشنایی را تکرار کنید مطمعن باشید ایشان هم بی برو برگرد جواب نه خود را تکرار خواهد کرد.به نظر من بهتر است نحوه خواستگاری خود را به این شیوه ای که عرض خواهم کرد تغییر بدهید.ابتدادرخواست کنید چند دقیقه از وقتشان را در اختیار شما بگذارند(تشریف بیارید یک لحظه ٬تا حدی مغرورانه به نظر میرسد) پس از احوال پرسی مختصر سوال کنید که چرا دفعه قبل پیشنهاد شما را رد کرده است اصلا میتوانید از یک ترفند استفاده کنید به ایشان بگویید که دفعه قبل نتوانستید خوب منظور خود را القا کنید و منظور شما از آشنایی٬آشنایی تحت نظر خانواده بوده است و در ادامه شرح دهید که قصد شما فقط وفقط ازدواج بوده است و آمده اید که رفع ابهام کنید.در نهایت از ایشان بخواهید که خودشان فارغ از خانواده در مورد شما چند روزی فکر کنند و نتیجه را به شما اطلاع دهند که در صورت مثبت بودن به اتفاق خانواده خدمت میرسید.راستی دوست من بنده متاسفانه رفتار مثبتی از ایشان در مواجهه با شما مشاهده نکردم.به نظرم اگر فاکتر چهره شما را با پیشنهاد آشنایی که داده اید جمع ببندیم با در نظر گرفتن نجابت خانم عادی به نظر میرسد.به هر حال قصد بنده بیان راه کار است نه دلداری که امشبتان را خوش آید.امیدوارم توانسته باشم کمکی هر چند کوچک به شما دوست عزیزم بکنم.در پناه حق.
    من برای دلداری اینجا نیومدم و اینکه شما سعی در گفتن حقیقت دارید حُسن نیت شما رو نشون می‌ده که کلی برام ارزشمنده.
    ولی مثل اینکه به خاطر توضیحات نه چندان کامل ام سو برداشت شده.
    من ظاهر دختر باز و فشنی ندارم.
    منظورم از خاص اینکه که تیپ خاصی دارم(مو و ریش و نوع لباس و به قول اطرافیان هُنری) چهره و اندام کاملا مردانه ای دارم و اکثرا فکر می‌کنن 26-7 سالمه. برای لباس هزینه زیادی می‌کنم به طوری که پسرهای دانشگاه تمایل بسیار زیادی برای دوستی با من دارند، طوری که روزی یک صحبت با یک پسر غریبه به منظور دوستی دارم.صورت متوسطی دارم ولی طرز لباس و رفتارم طوریه که افراد در مواجه اولیه از کلمه "آدم حسابی" برای خطاب قرار دادن من استفاده می‌کنن.اینکه بعضا فکر می‌کنن من تا الان با دخترهای زیادی بودم، از این تفکر ناشی می‌شه که "یکی مثل تو حتما تا الان با کسی بوده".امیدوارم منظورم رو رسونده باشم.

    از اصل موضوع تاپیک منحرف نشیم.
    من ترسی از اینکه بگم قصدم ازدواجه ندارم و اولین باره که همچین شهامتی رو در صحبت با خانوم ها در این موضوع در خودم می‌بینم.
    ولی احساس می‌کنم استفاده از کلمه ازدواج چندان برای یک دختر 22 ساله که شاید پر از ارزوها و آینده‌نگری ها عجیب برای خودش باشه، صحیح نباشه و اینکه من شکی (اینکه اگر همون شخصیت مطلوبم باشن) در ازدواج خودم ندارم ولی هنوز مطمئن نیستم ایشون انتخاب صحیحی هستند یا خیر (تا الان شرایط مطلوب رو داشتن ولی پارامترهای مهم از آشنایی بیشتر حاصل می‌شه).در کل مایل هستم به جای استفاده از کلمه ازدواج در صحبت بعدی با ایشون از عبارت" من هدفم تفریح نیست و این رابطه قراره هدف دار باشه" استفاده کنم و ازدواج رو کم کم مطرح کنم.
    من نظرم اینه که در مواجه بعدی کارهای زیر رو انجام بدم.لطفا در تکمیل یا تصحیح اون من رو راهنمایی کنید.
    1-با لبخند جلو برم.
    2-از ایشون بخوام از جمع دوستانشون فاصله بگیرن و بریم در یک قسمت خلوت و آروم در دانشگاه که صحبت کنیم (می‌ترسم خواسته زیادی باشه و پاسخ منفی بدن)
    3-از کلمات ساده و عامیانه و روزمره در هنگام صحبت استفاده کنم.(چون همین‌طور که اینجا تایپ می‌کنم، همین‌طور هم صحبت می‌کنم و در کل رسمی حرف می‌زنم)
    4-یکی دوتا شوخی خیلی ملایم و محترمانه که فضا رو نرم کنم.
    5-تو این مرحله این جمله رو بگم : پیشنهاد اون روز من شاید برای شما غیر قابل پیشبینی و یکدفعه ای بوده و جواب شما هم برای اون برهه زمانی منطقی.من مدتی سمت شما نیومدم تا این قضیه رو حضم کنید و زمان کافی رو داشته باشید و اگر هنوزم نیاز دارید من صبر می‌کنم.من هدفم از پیشنهاد به شما تفریح و گذران وقت نیست و از پیشنهاد این آشنایی یک هدف روشن و مشخص دارم و کاملا جدی هستم.(اینجا سن و رشته و اینکه تا الان با کسی نبودم رو بگم و بعد بذارم اون حرف بزنه).

    به نظر خودم رفتارهای بالا صحیحه.لطفا دوستان با تجربه خصوصا خانوم ها بگن نوع برخوردی که مطرح کردم اگر با خودشون بشه سو برداشت تلقی نمی‌کنن؟ و در کل اگر اشکالی دیدید برای رفعش در میون بذارید.

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 03 اردیبهشت 95 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1393-12-26
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    4,880
    سطح
    44
    Points: 4,880, Level: 44
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    934

    تشکرشده 329 در 91 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام ، این که موضوع رو به دوستش هم گفته نشون میده تو خودش نریخته و یه دوست صمیمی داره که بتونه باهاش حرف بزنه، قطعا به شما فکر میکنه و احتمالا کلی سوال براش پیش اومده و برخوردش هم کاملا قابل پیشبینی بوده، ما دخترها اگه دوست صمیمی داشته باشیم حتما این جور موقع ها میشینیم حرف میزنیم، منم در دوران دانشگاهم همچنین موردی پیش اومد ولی من به هیچکس نگفتم و بعدشم مرتب از جلو چشمش فرار میکردم ناخواسته و شایدم حس حیا و خجالت یا تردید، چون اون اقا هم وجهه خوبی داشت و استادهامون ازش تعریف میکردن ، اون زمان از من بزرگتر بود و ورودی ما نبود ولی محبوب بود، منظورم اینه خیلی مهمه شخصیت دختر خانم چه جوری باشه ، طرز فکرش و حال و هواش، چون من خودم دقیقا توی همین سن 23-22 واقعا ثبات احساسی نداشتم و خودتون به خوبی اشاره کردین به این موضوع، روشی که نوشتین از نظر من که یه دخترم مشکلی نداره ولی قطعا اعتماد و باور کردن حرف شما توسط اون دختر خیلی سخته ، اگر امکانی بود که مثلا یه کار گروهی و پروژه ای شکل میگرفت که در قالب اون میتونستین اول هم خودتون از روحیاتش با خبر بشین و هم خودتون رو تا حدی بشناسونیش همه چی روند بهتری پیدا میکرد، مثلا عضو شدن در انجمن علمی و دعوت به کار از دانشجویان همون رشته دخترخانم...

  16. 2 کاربر از پست مفید یه دختر سرگردان تشکرکرده اند .

    goll (سه شنبه 01 اردیبهشت 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 15 اردیبهشت 94)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.