به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 45
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    37
    Array

    حس خيلي بدي بهم دست مي ده وقتي شوهرم مدام سرش تو گوشيشه

    چه‌كار مي‌كني؟
    وقتي همسرتان روي مبل نشسته و با تلفن هوشمندش بازي مي‌كند، ناخودآگاه اين جمله را به زبان مي‌آوريد؟ مي‌دانيم منظورتان از اين كار تجسس كردن در كارهايش نيست اما جمله «چه كار مي‌كني؟» در ذهن همسرتان معنايي پيچيده‌تر از آنچه فكر مي‌كنيد، دارد. او اين جمله را اين‌طور مي‌شنود: «چه‌كار مي‌كني؟ باز مشغول بازي با موبايلت هستي و به جاي اينكه با خانواده‌ات وقت بگذراني مشغول بازي شده‌اي؟ چه‌كار مي‌كني؟
    با غريبه‌ها وايبربازي مي‌كني و وارد روابطي شده‌اي كه اگر من بو ببرم حسابت را مي‌رسم؟ و. . . »باورتان مي‌شود كه يك مرد مي‌تواند از جمله ساده همراه با كنجکاوي شما چنين كابوس‌هايي را در ذهنش بسازد؟ اما بهتر است باور كنيد ساختار ذهن مردها به همين اندازه پيچيده و گاهي منفي‌نگر است پس كنجكاوي كوچك‌تان را كنترل كنيد و با چنين جمله بي‌اهميتي يك دعواي اساسي به پا نكنيد.

    سلام
    اولا عذرخواهي مي کنم که در بخش مقالات پيام گذاشتم .تا اين موضوع رو ديدم از خود بيخود شدم چون چند وقته خيلي ذهنمو درگير کرده

    اين مطلب دقيقا مصداق من و همسرم هست. همسرمن کلا خيلي خونه نيست تقريبا ساعت ده شب مياد. اما کل عيد رو خونه بود و مدام سرش تو گوشيش بود من خودم رو سر گرم مي کردم که آرامشي رو که با کمک خدا و شما دوستان گلم مخصوصا آقاي خاله قزي به دست آورده بودم از دست ندم ولي واقعا ناراحت بودم حتي وقتي مهمون بوديم يا مهمون داشتيم هم مدام سرش تو گوشيش بود. الان هم که ديگه تعطيلات عيد تمام شده دوباره همش سرش تو گوشيشه و متوجه شدم دوباره يکي از برنامه ها رو روي گوشيش نصب کرده و خودشم عضو شده تا امروز خودم رو نگه داشتم تا چيزي نگم که دوباره اوضاع خراب شه و بيام اينجا و از شما کمک بخوام. که چطور بايد بهش بگم که ناراحت نشه و برداشت بد نکنه ..
    (((قبلا تو تاپيک قبليم گفته بودم که من قبلا به همسرم خيلي اعتماد داشتم تا اينکه دو بار متوجه شدم حتي نيمه هاي شب هم با گوشيش کار مي کنه بار اول باز هم شک نکردم اما بار دوم متوجه شدم که عضو گروه هاي مجازي شده و اونجا با خانمها و آقايون که همشون هم غريبه بودند خيلي راحت صحبت مي کرد و سرگرم بود در صورتي که به من مي گفتم توي طول روز من سرم شلوغه خيلي بهم زنگ نزن وقتي زنگ مي زدم مي خواست زود قطع کنه و خودش هيچ وقت در طول روز به من زنگ نمي زنه. اما وقتي فهميدم من رو هم چند روز عضو اون گروه کرد که سياه ترين روزهاي عمرم بود.واقعا باورم نمي شد شوهرم اينقدر راحت با خانمهاي غريبه شوخي کنه و اونقدر باهاشون راحت بود که حتي يکي از اونها رو هم براي برادر من در نظر گرفته بود..اين من رو ناراحت مي کنه يعني من اينقدر براش عادي شدم که حوصله نداره با من حرف بزنه اما چه راحت با اينها برخورد مي کنه. به من مي گفتم من تحت تاثير قرار نمي گيرم و اگر بخوام کار خلاف کنم همين الان مي تونم برم تو خيابون دست يکيو مي گيرم ميارم و من اهل اين حرفها نيستم. اما توي همون گروه قبل از اين که من وارد بشم خانمي بوده که به همسرم علاقمند شده و درخواست دوستي داده بوده در صورتي که مي دونسته متاهله و دو تا بچه داره و همسرم از گروه اومده بوده بيرون و بعد از طرف اعضاي گروه اون خانم اخراج مي شود و دوباره همسرم به گروه بر مي گرده . مثلا خير سرشون اونها خودشون رو عين خواهر برادر مي دونستند . من مي دونم صرفا پيام دادن اشکال نداره اما مگر با همين پيامها نبود که يکي از خانمها عاشق همسر من شده . خوب همه ما انسانيم و خطا مي کنيم پس ممکن بود همسر من عاشق يکي بشه اما خودش قبول نمي کنه و مي گه تازه با اين کار فهميدم که خودم چه آدم محکمي هستم. البته همسرم بعد از اينکه من فهميدم و نتونستم تو گروهشون بمونم از گروه بيرون اومد و برنامه هاي نصب شده روي گوشي هر دومون رو پاک کرد و گفت ديگه نصب نمي کنم چون اگه نصب کنم بايد دوباره به اين کارم ادامه بدم . اما الان خودش دوباره نصب کرده)))
    سرتون رو درد نيارم من با کمک خدا و شما دوستان همدردي به خودم اومدم و سعي کردم آروم شم و تاپيک خانم she و خانم سوده رو خوندم و فهميدم بايد 1- تمرکز رو روي خودم داشته باشم 2- توقع جبران از طرف کسي نداشته باشم و 3- منفعل نباشم. اما اين سومي رو خيلي موفق نيستم. اما آرامشي که خدا رو شکر الان تو زندگيم هست مديون شما هستم.
    حالا کمکي رو که از شما مي خوام اينه که بهم کمک کنيد تا بتونم زندگيم رو اصولي درست کنم و اين طور نباشه که من هيچي نگم تا زندگيم آروم بمونه مي خوام منفعل نباشم و خوب صحبت کنم
    و سوال ديگه اينکه اصلا مي خوام بدونم درخواست من بجا هست يا من بيش از حد حساسم .
    اصلا من حق دارم که از همسرم بخوام کمتر با گوشيش کارکنه چون قبلا اصلا اهل اين حرفها نبود همش با گوشيش کارهاي ديگه مي کرد. مثلا هر روز به يه چيزي گير مي داد يه مدت همش تو بورس مي رفت يه مدت همش تمام کارهاي بانکي خودش و دوستاشو انجام مي داد الان هم که....
    اصلا حق دارم که نخوام همسرم عضو اين گروه ها باشه

    از تمام کساني که اين مطلب رو مي خونند عذر ميخوام چون واقعا خودم هم سرم درد گرفت اين قدر نوشتم ديگه شما که حق داريد.

  2. 3 کاربر از پست مفید عاشق خانواده تشکرکرده اند .

    mohi (سه شنبه 18 فروردین 94), اقای نجار (دوشنبه 17 فروردین 94), بارن (دوشنبه 17 فروردین 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مهر 95 [ 15:31]
    تاریخ عضویت
    1393-7-30
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,230
    سطح
    61
    Points: 8,230, Level: 61
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 220
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    826

    تشکرشده 744 در 192 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    66
    Array
    سلام عاشق خانواده
    خوبی؟
    خوشحالم که اون مقالم باعث شد متوجه بشی اینکه مدام به همسرت بگی داری چکار میکنی اشتباهه

    در مورد صحبت هایی که نوشتی شاید من نتونم زیاد کمکت کنم و بعضی از دوستان نظراتشون در این مورد خیلی خوبه

    ولی تا اومدنه دوستان اگه اشکالی نداره چند تا سوال بپرسم ازت

    1.طرز لباس پوشیدنتون توو خونه چطوریه؟
    آخه نوشتید 6 صبح تا 6 عصر کار میکنید بخاطر همین پرسیدم

    2. حرکاتتون چطوریه ؟ منظورم اینه دارای سبک زنانه ، حرفای لطیف ، روحیات لطیف و به اصلاح ناز و عشوه های زنانه هستید در رفتارتون؟

    آخه یادمه توو یکی از نوشته هاتون دیدم که گفته بودید ماشین رو بردم تعمیرگاه
    به شوهرتون گفته بودید ببره ولی نبرده بود ، ولی وقتی خواهرش ازش خواسته بود ماشینش رو ببره ،واسه خواهرش رو برده بود
    به نظرم میاد شاید توو نحوه گفتن تفاوت بوده :

    مثلا خواهر : سلام داداش گلم ، ماشینم نمیدونم چش شده ، منکه سر در نمیارم که ، گفتم به تو بگم حتما میتونی کمکم کنی
    فدات بشم اگه سرت خلوت شد میتونی ببری تعمیرگاه نشونش بدی ؟ آخه من وارد نیستم به این کارای مردونه ...

    حالا خانم : پس کی ماشینمو میبری تعمیرگاه ؟ یه ماهه اینطوریه اه !!!! هرورز میگی میبرم میبرم آخرشم نمیبری

    3.اهل شوخی و شیطونی توو خونه هستید ؟ یا سعی میکنید بیشتر به بچه ها ، غذا ، خونه و .. برسید و اینکار هارو با حالته جدی انجام میدید؟


    4. اهل آرایش و ... هستید ؟ مثلا شده تا حالا عکسای خوشگل از خودتون بگیرید و بزارید روی دسکتاپ کامپیوتر و یا روی میزتون جلوی آینده ، تا همسرتون ببینه ؟
    خوشبختی عطری است

    که وقتی آن را بر دیگران می پاشی ،

    چند قطره از آن بر تو نیز خواهد پاشید ...

  4. 7 کاربر از پست مفید (آسمانی آبی) تشکرکرده اند .

    elahenaz (دوشنبه 17 فروردین 94), reihane_b (دوشنبه 17 فروردین 94), گیسو کمند (چهارشنبه 31 تیر 94), نیکیا (سه شنبه 18 فروردین 94), آبی آسمان (دوشنبه 17 فروردین 94), اقای نجار (دوشنبه 17 فروردین 94), بارن (دوشنبه 17 فروردین 94)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 94 [ 15:56]
    تاریخ عضویت
    1393-12-18
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    1,952
    سطح
    26
    Points: 1,952, Level: 26
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 43.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    235

    تشکرشده 155 در 73 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام عاشق خانواده عزیز

    اتفاقا این موردي که اشاره کردين دقیقا منم همین مشکل و با شوهرم دارم چندبارم مستقیم بهش گفتم میدونه که من از این رفتارش ناراحت میشم ولی نمیدونم چرا بازم ادامه میده این مدتیه که دیگه حساسیت هام و نسبت به این موضوع کمتر کردم ولی هنوز هم پیشه خودم درگيرمو وازاین کارش ناراحت میشم ولی دیگه چیزی بهش نگفتم خيليم تأثیر داشته ولی کامل اينکارشو کنارنذاشته

    به نظر من فقط باید حساسیت نشون ندی واونو به روش نیاری هرچند که خیلی سخته

    کاش آقایون راهنمایی کنن که ما خانوما چگونه به همسرمون بفهمونيم جوری که او نام ناراحت نشن و کارشون بیشتر وبدترم نشه

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    37
    Array
    دوستان عزيزم سلام
    ببخشيد ، ظرفيت پيامهام پر شده بود و ديروز نمي تونستم جواب بدم.
    آسمان آبي عزيزم من در اصل 8 تا 4 ساعت کاريمه اما براي اينکه محل کارم و منزل از هم دور هستند بايد 6 راه بيفتم تا هم جاي پارک داشته باشم هم ترافيک نباشه از اونطرف هم همينطور اينقدر ترافيکه که از 4 تا 5/5 يا 6 توي ترافيکم و وقتي مي رسم خونه خسته و کوفتم . اصلا جوني براي من نمي مونه از طرفي دو روز در هفته بايد پسرم رو به کلاس زبان مي بردم و بر مي گردوندم همش در حال دويدن هستم همش استرس دارم به زمانبندي که براي خودم کردم نرسم . همسرم همش به من مي گه من کار دارم نمي تونم خودت برو. خيلي خواهش کنم ممکنه يه بار بره پسرم رو بياره البته اين براي زمستان بود چون تاريک مي شد . الان فکر کنم اوضاع کلاسهاش بهتر بشه يعني خودش بتونه بره و بياد. بعدش هم بايد همش حواسم به درس و مشق پسرم باشه اون هم براي خودش پروژه ايه . خيلي باهوشه ولي درس نمي خونه من همش بايد بهش تذکر بدم . دخترم هم که کوچيکه هي مي ياد اين وسط آويزون من مي شه ديگه کلافه مي شم و جيع و ويغ ميکنم. خيلي دوست داشتم کلاسي باشگاهي مي رفتم اما اصلا وقت نيست.
    در ضمن متأسفانه دانشگاه هم مي روم ولي سعي کردم که کلاسهام به زندگيم لطمه نزنه و بيشتر از کار مرخصي مي گيرم و ميرم.
    تمام خريد منزل و بچه ها با منه . همسرم اصلا تو کار خونه کمک نمي کنه . البته اين چند وقتي که خدارو شکر گوش شيطون کر من آروم شدم همسرم هم کمک مي کنه
    روتختي رو صاف مي کنه
    از نظر آرايش و وضع لباس درحد خوب هستم اما عالي نيستم مثل اين خانمهايي که تو خيابون مي بينيم نيستم. اصلا وقت و انرژي ندارم که آنجناني به خودم برسم. اگر اينها رو از من مي خواد بايد وقتش رو هم به من بده البته جديدا به من مي گه ديگه سر کار نرو. فعلا دارم به اين موضوع فکر مي کنم. چون هم سابقه کارم زياده هم کارم دولتيه و نگرانم که بعدا پشيمون بشم (هرچند خودش هم اين شرايط رو داشت ولي از کارش بيرون اومد چون دوست داشت شغل آزاد داشته باشه و براي خودش کار کنه )
    در مورد ماشين من خودم هم اصلا دوست ندارم برم تعميرگاه. واقعا دو ماه ماشين خراب بود هي به من مي گفت صبح که مي ري سر کار مرخصي بگير ببر يه جايي من مي بردم کلي خرج مي کردم آخرش هم درست نمي شد اصلا خجالت مي کشم برم تعمير گاه. اما حتي همين ديشب بهش گفتم ماشينم خيلي کثيفه (دخترم همش خوراکي مي خوره توي راه مي ريزه توي ماشين) لطفا براي شستشوش يک کاري بکن گفت خودت برو من مي رم کارواش کلي زن اونجا هستند ولي من گفتم دوست دارم حتي يک لحظه از وقته آزادم رو کنار بچه ها باشم و به کارهاي خونم برسم. ديگه چيزي نگفت ( چون اگه من يکسال به خونه دست نزنم هيچکي پيدا نمي شه يه نمکدون جابه جا کنه).


    و اما در مورد عکس فکر کن اين قيافه خسته عکسم بگيرم چه شود !!!!!! گذشته از شوخي من زياد اهل ارايش و اين جور چيزها نيستم اما جديدا کمي بيشتر به خودم مي رسم از نظر ظاهر. اما آسمان آبي عزيزمخودت بگو! جان با اين چيزهايي که گفتم اصلا وقتي مي مونه ؟؟

    اما فعلا مهمترين مشکل من اين گوشي بازيشه . هر چند که به گفته آبي آسمان عزيز خودم رو زدم به بي خيالي ولي در واقع بي خيال نيستم و از درون ناراحتم و نمي دونم چه طوري بهش بفهمونم که ناراحت نشه و حرفم رو قبول کنه .
    بازم ببخشيد که سرتون رو درد آوردم و ممنونم از اينکه چشمهاي قشنگتون رو به خاطر من اذيت مي کنيد و اين مطلب رو مي خونيد.

  7. 2 کاربر از پست مفید عاشق خانواده تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (سه شنبه 18 فروردین 94), آبی آسمان (سه شنبه 18 فروردین 94)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    این طوری که من خوندم شما 13 سال هست که ازدواج کردید و سنتون 35 سال است و دوتا فرزند هم دارید
    سوال اول: این وضعیت (تقسیم وظایف موجود) چه رسمی و چه غیر رسمی چند وقته بین شما و همسرتون برقراره؟
    یعنی چند وقت است این کارهارو شما انجام می دهید ؟
    سوال دوم: به دلخواه شما بوده ؟ یا درخواست همسرتون ؟ ویا الزامات زندگی مشترک؟
    سوال سوم : خودتون الان از این برعهده گرفتن وظایف راضی هستید ؟ و اگه برگردید عقب همین کارو تکرار می کنید؟
    ------------------------------
    معلومه که اون خانمهایی که بیرون تو خیابون میبینیم مدتها برای وضعیتشون وقت گذاشتن که شما اون وقت رو ندارید
    سعی نکنید با اونها رقابت کنید خوتون باشید
    فکر کنم زندگیتون به تنوع احتیاج داره
    سر خودتون و همسرتون خیلی شلوغ است
    این بینتون سردی میاورد و باعث افزایش فاصله می شود
    درنتیجه همسرتان خلاهای عاطفی را جای دیگر پر می کند (لزوما به معنای خیانت و ... نیست)
    ------------------------------------------------------------------
    یک نکته رو که ما مردها باید بدونیم اینه که اونچیزی که ما تو خیابون در مورد بقیه زنها میبینیم فقط جنبه مثبت رفتار و ظاهرشون هست
    اما از همسرمون هم جنبه های مثبت می بینیم هم منفی و این نباید فریبمون بده
    ------------------------------------------------------------------------------------------
    وضعیت مالی خانواده چطوره ؟؟
    برای بردن و آوردن بچه ها از سرویس استفاده کنید
    بعد از گذشت 13 سال نیاز به یک حرکت خوب دارید تا فاصله بینتون بیشتر نشه
    چند وقته همسرتون تو این گروه ها عضو هست؟؟ (این یک تب است که زود فروکش می کنه ؟؟؟یا اینکه براش جذابیت داره؟؟؟)
    تو محل کارش چقدر وقت برای گشتن و پیغام گذاشتن تو این گروهها دارد؟؟؟
    ------------------------------------------------------------------------------------
    موفق باشید
    ویرایش توسط آونگ : سه شنبه 18 فروردین 94 در ساعت 10:40

  9. کاربر روبرو از پست مفید آونگ تشکرکرده است .

    سوده 82 (شنبه 30 خرداد 94)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    37
    Array
    آونگ عزيزم ممنون که به من سر زديد
    پ س 1- تقريبا از وقتي که همسرم کار دولتيش رو ترک کرد و کار آزاد در پيش گرفت و گفت اولشه و بايد مدام سر کار باشم تا کارم جا بيفته چهار پنج سال هر چند که قبل از اون هم ساعت 8 شب که از کارش مي اومد جلو تلويزيون مي خوابيد و خيلي اهل کمک کردن تو خونه نبود ولي بهتر از الان بود. من اصلا موافق کار آزادش نبودم و دوست داشتم کارمند باشه اصلا شوهر من معيارهايي رو که باعث شد من باهاش ازدواج کنم همش رو يکي يکي خراب کرد. معيارهاي من 1- اهل نماز باشد که ديگه نيست 2- کارمند باشه که ديگه نيست و چند تا چيز ديگه ....
    پ س 2- مطمئنا به دل خواه من نبوده و شرايط اوايل اينطور ايجاب مي کرد ولي کم کم که کارش هم سبکتر شد و کارگر گرفت ي گه بايد بالاي سر کارگر باشم و نزمي دونم شايد هم سر کارش داره با گوشيش بازي مي کنه اصلا نمي خوام بهش فکر کنم
    پ س 3- اگه برگردم عقب فکر نکنم دوباره کاري از دستم بر بياد وقتي شوهرم مي خواست از کارش بياد بيرون من خيلي اصرار کردم و سريع به مادرش زنگ زدم که بگم نزاريد اين کار رو بکنه اما همسرم براي اولين بار جلوي مادرش به من توهين کرد و من خيلي خجالت کشيدم و سعي کردم به خدا توکل کنم و ديگه اصرار نکردم اما واقعا ما هيج وقت آزادي نداشتيم شايد هم دوست نداره با ما باشه حتي پنج شنبه جمعه ها هم مي رفت سر کار براي همين بود که وقتي فهميدم تو اون گروه مسخره چقدر با اونها خوش مي گذرونه (از نظر صحبت و شوخي) ديونه شدم واقعا ديونه شدم
    من پاسخ آسمان آبي عزيزم رو دادم که گفتند اهل آرايش هستيد يا نه ؟

    راستي من خيلي به اين سايت آشنايي ندارم ديروز دوباره يک شارژ ده روزه گرفته اما نمي دونم اين رنگهاي آبي و نارنجي و سبز براي چيه . فکر کنم چون شارژ کردم بايد رنگ آبي بيشتر مي شد درسته؟

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سر کار میری .. با دو تا بچه .. دانشگاه هم میری .. شوهرتم تو خونه کمکت نمیکنه ... کارای مردونه بیرونم انجام میدی ....تازه میشینه جلوت گوشی بازی هم میکنه ....
    خانوم شما داری شق القمر میکنی ..
    من خودم سر کار میرم درسم میخونم خیلی واسم سخته تازه هنوز خونه بابامم هیج مسئولیتی ندارم باز نمیرسم همش غر میزنم ... یه لحظه موندم از کارات گفتی .
    دارم فکر میکنم من اگر بودم چطوری تحمل میکردم ...
    دقیقا شوهرت چه کارایی انجام میده ؟؟ اصلا الان کاری به اینکه تو گوشیش چیکار میکنه ندارم . مشکلش اینه که اصلا مسئولیت پذیر نیست . نمیگم با دعوا و بحث ولی باید راهی واسه مسئولیت پذیریش پیدا کنی . من احساس کردم تو نه تنها مادر بچه هات بلکه مادر شوهرتم هستی . و واسه خودتم یک وظیفه شده .
    این ماشین خودته شوهرتم جدا ماشین داره ؟ یا مشترکه ؟ اخه فک کن یه نفر صبح خونست شغل ازاد داره بعد به شما که سر کار دولتی میری میگه مرخصی بگیر ببر تعمیرگاه .. یا حتی زحمت کارواش بردنو هم نمیده .. این کارا اگه موردی پیش بیاد ادم انجام میده اونم در صورتی که عجله ای باشه طرفم کاری واجبی داشته باشه نه اینکه یکی بخوابه یکی دیگه صبح تا شب خودشو بکشه .
    ناگفته نماند لحن گفتارت و برخوردت با شوهرت خیلی مهمه اینکه چطوری ازش درخواست میکنی . مردا باید و نباید نمیپذیرن لحنت باید درست باشه
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    37
    Array
    anisa جان همسر من هم بعد از رفتن من مثلا 8 يا ديرتر يا زودتر سر کار مي ره و تا ده شب نمي ياد.قبلا زحمت مهدکودک بردن دخترم با همسرم بود من پسرم رو براي مدرسه رفتن آماده مي کردم و به مدرسه مي فرستادم. اما کم کم گفت من ديرم مي شه بايد زودتر برم در نتيجه من دخترم را با خودم بردم و الان نزديک اداره مهد مي ره و همسرم پسرم رو براي مدرسه آماده مي کنه مثلا صبحانه و ... . (ماشين من جداست نمي دونم اين مهم هست يا نه )
    اما براي من مهمه که تو گوشيش داره چي کار مي کنه؟ حتي مهمتر از کمک کردن به من
    الان فقط مي خوام اولا اگر اين حسم اشتباهه حسم رو درست کنم
    ثانيا اگر کار همسرم اشتباهه جوري بهش بگم يا طوري رفتار کنم که اشتباهش رو متوجه بشه و اصلاح کنه
    دوست دارم زندگيم عادي باشه. نمي خوام خيلي عاشقم باشه فقط دوستم داشته باشه و منو بفهمه. به بچه هامون اهميت بده / يک باري از دوش من برداره. من هم همينطور همسرم رو دوست داشته باشم
    الان خيلي اصراري براي نرفتن من به سر کار نمي کنه اما اگر وقتي پسرم يا دخترم خداي نکرده اشتباهي بکنند يا مريض بشوند به من مي گه بچه اي که مادر بالا سرش نباشه همينه ديگه . فکر نمي کنه که خودش هم نقشي داره

  13. کاربر روبرو از پست مفید عاشق خانواده تشکرکرده است .

    anisa (سه شنبه 18 فروردین 94)

  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام.من اگه بودم از کارم استعفا می دادم.

    می دونی از صبح تا 4 بعد از ظهر چقدر انرژیت به فنا میره..جدا از اون درسم می خونی .به بچه هاتم رسیدگی می کنی..

    راستش من فکر می کنم شوهرت ادم خوبیه اما چون توی زندگیش کمبودهایی حس میکنه می خواد به یک طریق سرشو بند کنه..

    از من می شنوی زندگیت از کار مهم تره.

  15. کاربر روبرو از پست مفید SOGAND. تشکرکرده است .

    آبی آسمان (سه شنبه 18 فروردین 94)

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مهر 95 [ 15:31]
    تاریخ عضویت
    1393-7-30
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,230
    سطح
    61
    Points: 8,230, Level: 61
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 220
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    826

    تشکرشده 744 در 192 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    66
    Array

    عاشق خانواده ی عزیز


    باید بهت خدا قوت گفت واقعا
    شیرزنی


    گاهی وقت ها از همسرت بخواه که بره دنبال پسرت ، ولی با زبون دیگه بگو

    از کلمه خواهش توو جملت استفاده نکن

    مثلا بگو پسرم میخواد بدونه باباش چه بابای فوق العاده ای هست واسه پسرگلی جونش ( به جای کلمه پسر اسمه پسرت ) وقت میزاره
    یا مثلا : میخوام دوستای پسرم ، باباجونشو ببینن . میخوام پسرم افتخار کنه به خاطر داشتن این بابای مهربون
    این جمله رو با یه حالته زنانه بگو ، یکم جملت رو به حالت کش دار بگو ( به اصلاح زبونه عشوه )

    بعدش حتی اگه یه بار رفت دنبالش ، مطمئنا پسرت خوشحال میشه از اینکه باباش دنبالش رفته ، یا اگرم چیزی نگفت سعی کن وقتی با پسرت صحبت کردی توو دهنش بزاری که خیلی خوشحاله از رفتنه باباش

    پسرتو بغل کن در حضور همسرت بگو پسرم چقد خوشحاله باباش رفته دنبالش

    بعدش وقتی پسرت نبود ، واسه همسرت با ذوق و هیجان تعریف کن که چقدر خوشحال شده که رفته دنبالش
    بعدش آخرش با شوخی بگو خب معلومه !!!!! بایدم خوشحال باشه که همچین بابای خوبی داره

    در مورد بقیه کارها هم که میخوای همسرت انجام بده از ایده ای شبیه این جمله ها استفاده کن ، حالت تایید باشه توو جمله

    به قول دوستان فکر میکنم همسرت فقط میخواد خلا عاطفیشو پر کنه ، در اینجور محیط ها ( شبکه های مجازی ) معمولا همه با شوخی و مسخره بازی با هم صحبت میکنن . شاید فضای زندگیتون جوری هست که صدای خنده بلند و هیجان و کل کل ( از نوع مثبت ) خیلی کم رنگه


    گاهی وقتا بزار همسرت به در سو مشق پسرت رسیدگی کنه ، در حضورش به پسرت بگو پسرم؟؟ از بابا کمک بگیر بهتر از من میتونه کمکت کنه ، همه ی اینارو بابا میدونه

    همسره شما به تایید احتیاج داره

    به توصیه دوستمون حتما کلید مرد رو گوش بده و حتی فایل های غیر از اون هم هست


    نقل قول نوشته اصلی توسط [FONT=&quot
    عاشق خانواده;377801[/FONT]]
    اگر اينها رو از من مي خواد بايد وقتش رو هم به من بده


    شما فعلا شروععععععععع کن بعد بگو وقتشو به من بده

    سعی کن آرایش کردن رو یادبگیری و در منزل استفاده کنی
    لباس های زنونه بپوش

    خانم هایی که معمولا شاغل هستند کمی از لطافت زنونگیشون دور میشن ، خودم هم شاغل هستما بخاطر همین میگم

    سعی کن با لباسه مناسب و آرایش و حرکات ظریف و زنانه ( بلدی خوب اجرا کنی اینارو ؟ ) ، این لطافت رو در وجودت پررنگ کنی

    اما در مورد عنوان تاپیکت :


    این ها که نوشتم هیچکدوم جوابی برای تاپیکت نیستند ولی اگه دقت کنی ، با این کار ها میتونی کاری کنی که خودش بصورت اتوماتیک از گوشیش دل بکنه
    پس میبینی که گاهی اوقات نمیتونی مستقیم بگی گوشیتو بزار کنار
    مجبوری از راه های دیگه به هدفت برسی




    خوشبختی عطری است

    که وقتی آن را بر دیگران می پاشی ،

    چند قطره از آن بر تو نیز خواهد پاشید ...
    ویرایش توسط (آسمانی آبی) : سه شنبه 18 فروردین 94 در ساعت 15:22

  17. 2 کاربر از پست مفید (آسمانی آبی) تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 18 فروردین 94), عاشق خانواده (سه شنبه 18 فروردین 94)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بد بختي(نگراني از دست دادن بكارت)
    توسط changali در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 شهریور 99, 13:04
  2. وقتي درآمد خانم بيشتر از درآمد آقاست!!!
    توسط لاله2012 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 شهریور 91, 11:26
  3. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20
  4. تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
    توسط mona_joon در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 دی 89, 14:23
  5. سيماي خوشبختي در پرتو آرامش
    توسط lord.hamed در انجمن انجمن افراد خوشبخت
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 05 تیر 88, 18:04

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.