سلام
محمدم 21 سال از زندگیم گذشته اصلا احساس خوبی ندارم
همش حس میکنم که زندگیم مثل بقیه عادیه و هیچ حرفی برای گفتن ندارم
از اینکه فردام مثل دیروزم و روزای قبلم گذشته نگرانم
کلی انرژی دارم کلی ایده دارم کلی حرف دارم ولی واقعا تنها هستم تنها جایی که دارم همین نت هست که میتونم توش حرفامو بگم 5 ساله تنهایی هامو پر کرده
ترم قبل که کلا امتحاناتم رو نرفتم این ترم هم مرخصی گرفتم چون اطرافم پر از آدم بی هدف و پوچ بود که برای کمترین ها تلاش می کردن آزارم میداد پیام نور میرم
حدود 3 سالی میشه که با مادرم قطع رابطه کردم چون منو نا امید کرد ... خیلی اردیبهشتیم دست خودم نیس :/
بچه نیستم که یکی بگه تو این همه کار بلدی این همه کارا کردی این چیزا رو داری امیدوارم کنه
امید دارم ولی یه سری چیزای آرمانی تو ذهنم هست که نمیدونم چرا نمیتونم بهشون برسم
2 ساله کتاب های سبک موفقیت و کار آفرینی میلیونرهای موفق رو میخونم
اصن نمیدونم چمه
تنهام ولی تنهاییمو دوست دارم چون هیچ کس منو بخاطر خودم نمیخاد
2 سال پیش دل یه دختر رو هم بخاطر اینکه ولش کردم شکستم نمیدونم بخاطر اونه یا نه .....
پر از سوالایی هستم که نمیتونم بپرسم چون درکی از شرایطم ندارم
روانشناسا همه ی حرفای رو میزنن که میدونم
به دوستام که مشاوره میدم خیلی ازم راضی هستن ولی هیچ کاری از دست خودم برای خودم بر نمیاد
چون پدرم از وقتی که بدنیا اومدم تا الان مریض بوده کسیو نداشتم بهش تکیه کنم ...
اینا مشکلات من نیس من مطمئنم که برای کارای بزرگ بدنیا اومدم ولی 21 ساله نتونستم کارای بزرگ کنم
شاید بنظر بیاد تو آرزوهای بچگیم موندم ولی نه نمیدونم شایدم موندم
......
2 ماهه سیگاری هم شدم
یه سری دوست دوچرخه سوار دارم دوست دارم باهاشون باشم ولی وقتی مسافرت میرن خبر نمیدن
اون یکی ها میرن و خبر میدن ولی جمعشون باحال نیس ...
چن ماهه ووشوم رو هم ول کردم
یه سایتم دارم همینطوری الکی چن روز یه بار بهش سر میزنم
یجا پاره وقت کار میکنم ( نقشه برداری) رئیسم خیلی آدم مهربون و باحالیه .
اینا همه خوبن شکر که این چیزا رو دارم ولی همه اینارو دارن
هدف , هدف ندارم نمیدونم چرا زندگی میکنم ولی یطوری میتونم برای بقیه حرف بزنم که باورشون بشه واقعا موفقم خودمم باورم میشه بعد نمیدونم واقعا هستم یا حرفه
پیچیده س
همه چیزو باهم میخام
کسی میفهمه چی میگم ؟؟؟ :)
حالتون خوبه ؟ -.-
:/