سلام دوست عزیز ممنون از همفکری شما
بعضی ها دنبال دردسرن و دوست دارن برا خودشون گرفتاری درست کنن.فقط همینو میتونم بگم.
یعنی واقعا در این حد !! خیلی با صراحت پاسخ دادی!
خیلی از سوالاتی که مربوط به سن بیشتر خانم از آقا بود رو دنبال کردم تو خیلی از موارد اوکی بود.
و یه چیز دیگه.الان ایشون 29 و شما 27 هستید.وقتی ایشون بشه 40 شما 38 سالتونه.اونموقع هم مثل همین الان مشتاق هستید؟
آیا اگه با یکی باشم که دقیقا هم سنم باشه یا یکسال کوچیکتر یعنی شرایط زمین تا آسمان تغییر میکنه؟ یعنی 2 سال تفاوت باعث شکست میشه؟
من به شما میگم چون این مراحل رو گذروندم نه.
یعنی دقیقا شرایط مشابه رو داشتید؟ لطفا بیشتر راهنمایی کنید.
یعنی شما جدا شدید بخاطر تفاوت سنی ؟
ممنون میشم بیشتر کمک کنی
نه تنها مشتاق نیستید بلکه دنبال یه راه فرار می گردید.من خودم مردم .تقریبا اکثر مردا تو این موارد مثل هم هستن.
نمیدونم اگه بحث تعهد باشه چی؟ یعنی واقعا دو یا سه سال باعث جدایی میشه؟
بعد این همه سال تو ذهن هم هک شدیم اینو چیکار کنم؟
نکن برادر من.نکن.شر درست نکن.بزار اون بنده خدا هم زندگیشو بکنه.الان یه شخصی براش بیاد که به سن هم بخورن بعدها اذیت نمیشه.ولی مطمین باش رابطه شما تهش شکسته.
اگه مطمئن باشم دیگه هیچوقت فکرشو نمیکردم ولی چون مطمئن نیستم دنبال روشن شدن موضوع میگردم...
همین الان فکر جدایی داره اذیتم میکنه...
و با تشکر از شما ستاره خانم
آقاي بدون وقت يا به عبارتي عجول، چرا انقدر استرس دارين؟
جمله ای که مادرمم میگه, میگه این پسر میترسه!!
ازدواج يه شرايط جديد از زندگيه بر پايه ستون دو نفر. اين شما دو نفر هستين كه تصميم مي گيرين چه طور با هم تا كنين
.
تا الان که همه چی خوب بوده ولی اینم بگم که رابطه ما رابطه ی زناشویی نیست که چهارچوب داشته باشه و اونجور که باید و شاید متعهد باشیم
ولی اعتماد بین ما کامل بوده تا الان حالا این یکی از معیارهاست
ولی من میخوام رسمیش کنیم و زیر یه سقف باشیم دیگه خسته شدم از این بلاتکلیفی اگه خودش جواب اوکی میداد تو این تعطیلات مراحل اولیه رو پیش میرفتم ولی هر بار که بحثشو میندازم منقلب میشه بخاطر گذشتش میترسه...
اينجا كسي نمي تونه به شما قول بده كه بعدا سر اين مسائل مشكل پيش مياد يا نه. اين شما هستين كه تصميم مي گيرين اين بحثا وجود داشته باشه يا نه. انقدر خودخورى نكنين. تصميمتون رو بگيرين. اين حالت هاي شماست كه باعث ميشه اون خانوم هم نتونه رو شما حساب باز كنه!
دقیقا خیلی از پست ها رو دنبال کردم خیلی ها نظر موافق میدن خیلی ها مخالف ولی باز هم میشه بینابین این نظرها از تجربیات دوستان و حرفاشون بهره برد.
اتفاقا ایشون ترس داره من تصمیممو نهایی کردم ولی باز هم حرفای ایشون ته دلمو خالی میکنه با وجود اینکه یه جلسه هم با هم به صورت جدی مشورت کردیم ولی باز هم میترسه...
دوست دارم بقیه هم تو این بحث شرکت کنن و نظر بدن
و باز هم پیشاپیش تشکر میکنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)