به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 تیر 94 [ 15:26]
    تاریخ عضویت
    1394-1-05
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    330
    سطح
    6
    Points: 330, Level: 6
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با همسرم و همچنین مادر شوهرم سر مستقل شدن مشکل دارم

    باهمسرم وهمچنین مادر شوهرم سر مستقل شدن مشکل دارم
    سلام من 18سالمه و دوساله که ازدواج کردم وهمسرمن فرزند کوچک خانوادشه من به همراه دوتا جاری هام و مادر شوهرم تو یه خونه زندگی می کنیم البته طبقه هامون جداست و هریک از جاری هام سه تا بچه دارن ومن خورد و خوراکم با مادر شوهرم یکیه ,اما جاری هام برای اینکه به کار خودشون برسن همیشه بچه هاشون و می فرستن پیش مادرشوهرم که منم باید بیشتر وقتمو پیش مادر شوهرم باشم درضمن تو خانواده ایی بزرگ شدم که آرامش زیاد داشت اما اینجا تا دستشویی بچه های جاریم من میبرم 6ماه تمام جاریم با من سر اینکه چرا سر سفره یه لیوان آب به بجش ندادم باهام حرف نمی زد وقتی هم از اوضاع به شوهرم گلایه می کنم می گه عادت می کنه آخه تا آخر عمر کارت همینه خودم طبقه مستقل دارم اما اجازه ندارم تو خونه خودم غذا درست کنم هروقت هم خونه مادر شوهرم غذا درست می کنم هزار جور عیب و ایراد در میاره و وقتی شوهرم از دستپختم تعریف می کنه مادر شوهرم میگه بیچاره با این کاراش می خواد تو رو اسیر خودش کنه هروقتم غذا رو خراب می کنم میره پیش همه آبرومو می بره درضمن چون پدر شوهر هم ندارم شوهرم میگه ما نمی تونیم مستقل بشیم و از پس با حرص می خورم مدام با خودم حرف میزنم من باید چیکار کنم که وابستگی شوهرم به مادرش کم بشه شوهرم تمام وقت آزادش رو پیش مادرش وداداشاش می گذرونه من باید چیکار کنم دیگه خسته شدم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array

    شاید شوهرت به خونوادش وابسته نیست
    سبک زندگیشون اینجوریه که دائم پیش هم باشن
    به همین خاطره که همشون توی یه مجموعه آپارتمانی زندگی میکنن

    بنظر میرسه خطرناکترین کاری که ممکنه انجام بدی،
    اینه که همسرت رو در مقابل خونوادش قرار بدی،
    و در مقابلشون موضع گیری کنی.

    بنظر من سعی کن به تدریج ارتباطت رو با خونواده همسرت محدود کنی
    ضمن اینکه بنظر خیلی بیکار میرسی که بچه هاشون رو به شما می سپرن
    خودت رو سرگرم کن
    ادامه تحصیل یا هر نوع سرگرمی دیگه که بتونه وقتت رو غنی تر کنه،
    اینجوری کمتر مجبوری وقتت رو با اونها بگذرونی.
    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  3. 4 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    پژمان (جمعه 07 فروردین 94), هم آوا (پنجشنبه 06 فروردین 94), بارن (دوشنبه 10 فروردین 94), شیدا. (پنجشنبه 06 فروردین 94)

  4. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    این موضوع را با سیاست و برنامه نامحسوس باید حل کنی

    با منطق راه به جایی نمی بری
    با دعوا و داد و بیداد هم !!
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  5. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    پژمان (جمعه 07 فروردین 94), هم آوا (پنجشنبه 06 فروردین 94), اقای نجار (پنجشنبه 06 فروردین 94), بارن (دوشنبه 10 فروردین 94)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 تیر 94 [ 15:26]
    تاریخ عضویت
    1394-1-05
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    330
    سطح
    6
    Points: 330, Level: 6
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خارپشت اتفاقا ادامه تحصیل هم میدم چون مجبورم در طول روز مدام پیش خانواده شوهرم باشم شب ها درس می خونم.مادر شوهرم خلا زندگیش رو با شوهر من پر می کنه درصورتی که اصلا اون یکی برادر شوهرام مثل شوهر من رفتار نمی کنن.مثلا هراتفاقی که در طول روز سر کار براشبی افته بی کم وکاست برای مادر شوهرم تعریف می کنه اما وقتی من سر صحبت هاشون برسم میرن اتاق یا حیاط صحبت می کنن در ضمن من با شوهرم سیزده سال تفاوت سنی داریم من تو شهری بزرگ شدم که دخترو هم زود وهم به پسر بزرگ شوهر میدن البته از لحاظ مالی به هیچ وجه مشکل ندارم و شوهرم همه چیز برام تا میین می کنه و خواسته و نا خواسته بعدازدواجم شدیدا عاشقش شدم ولی اون منو با این اخلاق هاش آزار میده

    - - - Updated - - -

    شیدا جان منظورت از سیاست و برنامه نامحسوس چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 تیر 94 [ 15:26]
    تاریخ عضویت
    1394-1-05
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    330
    سطح
    6
    Points: 330, Level: 6
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوباره من و یه مشکلدیگه
    زیاد حوصله ندارم توضییح بدم چون از پس گریه کردم سرم خیلی درد می کنه ولی نیاز به راهنمایی دارم .دوباره با خانواده ی شوهرم دعوام شد امروز قرار بود خونه ما مهمون بیاد البته مهمونای من نبود عروس همسایمون بود با شناختی که از خانوادشون دارم زیاد راض نبودم تو مهمونی شرکت کنم وقتی سر سفره ی ناهار گفتم من نمی تونم تو مهمونی باشم خواهرشوهرم ترکی بهم گفت تو غلط کردی تو بیخود کردی ومدام این حرفش رو تکرار کرد من جواب ندادم بلند شدم ظرف هارو شستم و سریع اومدم طبقه ی خودم بعد وقتی پیش شوهرم گلایه کردم شوهرم گفت اون شوخی میکرد و بلند شد داد وبیداد راه انداخت هرچی هم وسیله دور و اطافش بود پرت کرد سمتمو خیلی از وسایل هام شکست بعدش هم گفت علت همه ی شکستن این وسایل ها تویی و گفت از خونم برو چیکار کنم

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    5,830
    سطح
    49
    Points: 5,830, Level: 49
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 390 در 142 پست

    Rep Power
    42
    Array
    چرا از خانوادتون کمک نمیگیرید؟میدونند خانواده شوهرتون با شما چه رفتاری میکنند؟
    با گریه کردن که چیزی درست نمیشه باید فکر کنی چکار باید بکنید حل میشه باید راهش رو پیدا کنید.

    کسی حرف منو انگار نمیفهمه
    مرده زنده،خواب و بیدار نمی فهمه
    کسی تنهاییمو از من نمی دزده
    درد ما رو در و دیوار نمیفهمه
    واسه تنهایی خودم دلم میسوزه
    قلب امروزی من خالی تر از دیروزه

  9. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array

    برای مستقل شدن از خونواده همسرت باید خیلی صبور باشی.
    تنها راهش هم اینه که به همسرت نزدیک شی.
    دیگه به خونواده همسرت فکر نکن و کارای روتینی رو که انجام میدادی انجام بده.
    برخوردت هم با اونها مثل قبل باشه.
    فقط روی همسرت کار کن.
    نذار ازش دور شی.

    بنظر من بهتره خونواده خودت رو وارد این مسائل نکنی،
    چون فقط اوضاع پیچیده تر میشه.

    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  10. کاربر روبرو از پست مفید meysamm تشکرکرده است .

    بارن (دوشنبه 10 فروردین 94)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 تیر 94 [ 15:26]
    تاریخ عضویت
    1394-1-05
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    330
    سطح
    6
    Points: 330, Level: 6
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقا پژمان چون خواهر بزرگتر من به خاطر اعتیاد سنگین همسرش ازش جدا شد به اندازه ی کافی مشکلات بعداز جداییش رو خانوادم دارن تحمل میکنن مگرنه به هیچ عنوان حتی یک لحظه تو این خونه نمی موندم

  12. کاربر روبرو از پست مفید آفرینش تشکرکرده است .

    پژمان (دوشنبه 10 فروردین 94)

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 94 [ 15:56]
    تاریخ عضویت
    1393-12-18
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    1,952
    سطح
    26
    Points: 1,952, Level: 26
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 43.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    235

    تشکرشده 155 در 73 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام عزیزم سال نو مبارک باشه گلم

    چکار کنی ?مگه خونه تو نیست یعنی چون گفته برو حالا دیگه بلاتکلیفی و جایی رو نداری بری!!!!!!

    عزیزم قرارنیست هر اتفاقی بیفته شوهره بگه از خونه برو تو سریع پاشی بري خونه بابات تحت هیچ شرایطی خونه تو ترک نکن همسرت عصبانی بوده یه چیزی گفته عصبانیت خودشو باشکوندن وسایل خالی کرده شما زحمت بکش اصلن به روی خودت نیار جوری رفتار کن که انگاراتفاقي نیفتاده

    خواهرگلم شما هنوز سنت خیلی کمه به این دلیل باید خیلی مطالعه داشته باشی اطلاعاتتوبالا ببری خیلی هم شانس آوردی که بااین سایت آشنا شدی هروقت مشکلی برات پیش اومد سرخود هیچ کاری نکن بیا اینجا ازدوستاي خوب همدردی کمک بخاه که خیلی کمکت میکنه میتونی مسیر درست زندگيتو انتخاب کنی

    یه چیز دیگه عزیزم قرارنیست هر مشکلی باخانواده شوهرت داری سریع بیای اونا رو به شوهرت انتقال بدی هیچ وقت کاری نکن که همسرت بخواد دربرابر خانوادش ازتوحمایت کنه اگه مشکلی باخانوادش داری سعی کن همون لحظه خودت حلش کنی بزار خودت باهاشون طرف شی البته محترمانه. شما انتظار داشتی شوهرت چکارميکرد میرفت باخواهرش دادوبیداد راه مينداخت که چرا به زنم این حرفو زدي یا همون حرفا رو به خواهرش میگفت ??اینجوری که نمیشه

    یا شایدم میخواستی دردو دل کنی شوهرتم بیاد آرومت کنه ولی عزیزم وقتی یه خانوم با شوهرش حرف میزنه ياازچيزي شکایت میکنه آقایون فک میکنن درعوضش یه راه حلی یا کاری واسه خانومشون انجام بدن اونا اکثرا نمیدونن که ما فقط قصدمون از حرف زدن دردو دل کردنه نه اینکه بخوايم شوهرما بره انتقاممون رو بگیره ازطرفمون دراین مورد شما هم طرفتون خواهرشوهر تون بوده و ...............

    راستی چرا ازاین وضعیتت ناراضی هستی و همه ش شکایت میکنی وضعيت زندگيت رو قبول کن این شرایط رو بپذيروازاون لذت ببر به جای اینکه بخوای همه ش شکایت کنی مادر شوهر شما مادر همسرت هستش انتظار داری شوهرت با مادرش چه رفتاری داشته باشه که شما راضی بشی،خوب بنده خدا اون مادرشه نميتونه باهاش حرف بزنه و بهش احترام بزاره خوب چه اشکالی داره شما به مادرشوهرتون کمک کنین یا پیش اون باشی????????
    برو مشکلات بقیه بچه های عزیز همدردی رو بخون ببین دارن با چه مشکلاتی زندگی میکنن و اینجوری از تجربه هاشون تو زندگیت استفاده کن،موفق باشی گلم

  14. کاربر روبرو از پست مفید آبی آسمان تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 10 فروردین 94)

  15. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آفرینش نمایش پست ها

    شیدا جان منظورت از سیاست و برنامه نامحسوس چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اگه بشینی برای همسرت دلیل بیاری که چرا برادرت یا جاری یا خواهر شوهر فلان کار را نمی کنند و چرا نوبتی نباشه یا .... با هیچکدوم به نتیجه نمی رسی.
    معمولا این نوع صحبتها در مورد خانواده ی همسر (چه زن و چه مرد) جواب نمی ده.

    داد و بیداد و دعوا هم که بهتر می دونید جواب نمی ده.

    تاپیکهای مرتبط با موضوعت را بخون
    با شناخت بیشتر همسرت و باز شدن مشکلتون برای خودت، بهتر می تونی تصمیم بگیری با چه رفتاری جذبش کنی.

    مشاوره برای همه

    (شماره 33- شماره 20 - شماره 40 و ... می تونه بهتون کمک کنه)


    کلید مرد

    اگه بگردید بازم مطالب خوب پیدا می کنید.

    به رفتارهای جاریهات و همسراشون دقت کن.
    شاید بتونی نکاتی که باعث شده همسرشون جذبشون بشه و مراعات شرایط خانم را هم بکنه، پیدا کنی.

    بچه های جاریها را دیگه نگه ندار و یه حد و حدودی براشون بذار.
    می تونی اگر همسرت اجازه می ده یه کاری را شروع کنی (درس خوندن، کار هنری، ... )
    طوری که حداقل نصف روز خونه نباشی و کم کم مسئولیت بقیه را در آشپزی و نگهداری بچه هاشون به خودشون برگردونی.
    آروم آروم و با سیاست و مهربانی کارهات را انجام بده.
    لازم نیست به همه بگی برنامه ات چیه. فقط با شوهرت مشورت کن و ازش اوکی بگیر و برو دنبال کارت.
    وقتی نبودی اونا خودشون می فهمند که باید یه فکر به حال بچه هاشون و نهارشون و زندگیشون بکنند.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : دوشنبه 10 فروردین 94 در ساعت 19:09

  16. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    پژمان (چهارشنبه 12 فروردین 94), آبی آسمان (سه شنبه 11 فروردین 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.