سلام دوستان
قبلا تاپیک زدم ازتون راهنمایی خواستم
و تا حدی موفق عمل کردم و ازتون ممنونم، برای یادآوری خلاصه ای از اتفاقاتی که پیش اومد رو براتون توضیح میدم:
من دختر 28 ساله یه رابطه 3 سال و خورده ای داشتم که بعد از جلسه خواستگاری با مخالفت پدر اون آقا رابطه کات شد و اون آقا تلاشی نکرد و طرف خانوادش و گرفت و رابطه رو با اصرار قط کرد و ضربه بزرگی به من وارد شد با توجه به اینکه بازم اومد و مدت دو ماه به من وعده داد که داره تلاشش و میکنه تا مستقل بشه و برگرده که باز من خام حرفآش شدم و بهش فرصت دادم اما دوباره برگشت و بهم گفت برو ازدواج کن و من و فراموش کن، منم بدون هیچ حرفی و خداحافظی خطم رو خاموش کردم و چون این موضوع باورش برام سخت بود برای حتی انتقام هم که شده بدون هیچ خبری یا حتی عکس العملی این کار رو انجام دادم، اون هم بعد یک ماه دوباره ایمیل زد که از من خداحافظی رسمی بکن، من هم هرگز به خودم اجازه هیچگونه جوابی بهش ندادم، الان سه ماه گذشته از اون روز، من خیلی دوران سختی واسه فراموشی داشتم و فقط لطف خدا و کمک خانواده تا حدی با این موضوع کنار اومدم، فقط الان چیزی که داره اذیتم میکنه یادم به حرف ها و وعده های این آقا میهفته و گاهی بدجور گریم میگیره و ناراحت میشم و دست خودم نیست نفرین میاد سر زبونم و همش از خدا میخوام انتقامم و بگیره چون من خیلی آسیب دیدم ازین ماجرا، این خشم درونی حس نفرت و انتقام آزارم میده، چیکار کنم که بتونم ببخشم و فراموش کنم؟ آیا اون آقا پشیمون نشده ازین کارش؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)