سلام پروانه جان
قبل از هرچيزي ارامش خودتو حفظ كن و به خدا توكل كن...اروم باش تا بتوني درست تصميم بگيري....ادم با فكر متشنج و خراب نميتونه درست فكر كنه و بره جلو....
نحوه اشنايي شما به چه صورت بوده؟
تا حالا با همسرت پيش يه روانپزشك (متخصص در زمينه مسائل جنسي) رفتيد؟من فكر ميكنم حتما لازمه بريد
چون احتمال خيلي زياد همسر شما در اين رابطه دچار مشكلي جدي هستش و اين سرد مزاجي ايشون بايد درمان بشه....چون مسئله جنسي در روابط اينده زن و شوهر خيلي خيلي مهمه....
پس اين موضوع رو پيش و پا افتاده نگير.
حرف حساب ايشون چيه؟
به چه دليل ميگه جدا شيم؟
خانوادش چي ميگن؟
چرا دعوت مادرتو رد كرد؟
چرا به خانوادت احترام نميذار؟پروانه جان شما الان هنوز عقيدن اين مشكلات پيش بياد واي به حال اينده.....دليل همه چيز رو بايد بفهمي.....
موقع روابط جنسي و ....چيزي ناخواسته بهش گفتي كه سردش كرده؟
ايشون به شما ميگه فازت چيه ؟!!!!!!؟!؟!؟! بببخشيد يعني چي فازت چيه ؟!!
-----------
ببخشيد اينجوري ميگم اما الان زن و شوهرها در اين سن و اين دوران دنبال يكساعت تنهايي و معاشقه در به در ميگردن....چرا ايشون طفره ميره .....
پروانه جان بهتره به يك مشاور ديگه مراجعه كني و نا اميد نباشي...برخي اوقات لازمه چند تا مشارو عوض بشه تا اوني كه مشكل شما رو درك ميكنه پيدا بشه.
يه چيزي رو هم بهت بگم :
ببين زندگي جاده دوطرفه است...يعني هر دو طرف بايد براي خوب شدن زندگي بردارن...من هميشه اعتقاد دارم زندگي مشترك مثل يه ماشين ميمونه كه زن و شوهر نقش چرخهاشو دارن....حالا عقب و جلوش مهم نيست...اما تصور كن مثلا چرخهاي جلو خوب كار كنن اما چرخهاي عقب كار نكنن...به نظرت حركت ميكنه؟
حتي اگر اين چرخهاي عقب كم باد بشن ماشين تعادلشو از دست ميده.....
پس همش دنبال اين نباش چيكار كني دوستت داشته باشه....بايد اول بفهمي چي داره ازارش ميده و چه چيزي باعث ايجاد همچين حالتي براش شده...بعد از فهميدن اين موضوع ميتوني راه حل پيدا كني...
من فكر ميكنم (وقتي همه چيز رو كنار هم ميذارم ) احتمال ميدم شايد ايشون دچار نوعي از افسردگي باشه....
مثلا:
نداشتن ميل جنسي....
مردد در تصميم گيري....
گريه كردن موقع پرسيدن ازش در مورد ادامه زندگي....
گريز از بر قراري رابطه با سايرين مثل پدر و مادر شما....
خواب طولاني......
بي حوصله گي............
بهترين شانس شما داشتن واسطه اي مثل داييته.....حرفي كه خودت زدي خوبه...هيمن كار رو بكن....به داييت بگو كه باهاش قاطع صحبت كنه اما فعلا حرفي از جدايي نزنيد....الزاما شما و همسرت بايد به يك روانپزشك مراجعه كنيد و نه به مشاور و ....
اگر متخصص تشخيص افسردگي بده خب با يك سري قرص و اينا مشكل حل ميشه....پس اين فرصت رو به خودتون بدين و به يك روانپزشكم مراجعه كنيد.ضمنا لازم نيست شما بگي به خاطر مشكل تو بريم...بهش بگيد فلاني كه روانپزشكه در حوزه خانواده هم تبحر داره.....
يه فرصت ديگه به زندگيتون بدين.
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)