به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 خرداد 94 [ 12:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    539
    سطح
    10
    Points: 539, Level: 10
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    1 بحث شدید شوهرم با مادرش

    سلام به دوستان گلم
    اخیرا یه اتفاقی برامون افتاده که نیاز دارم راهنماییم کنید چطور رفتار کنم
    من و همسرم تهران ساکن هستیم ولی خانواده های هر دومون در یکی از شهرستان ها زندگی می کنن.
    قبلا که بچه نداشتیم منم کار می کردم و بیرون خونه سرم گرم بود ولی بچه دار شدیم خانه نشین شدم و 3 الی 4 هفته معمولا طول می کشه شوهرم سرش خلوت بشه بتونیم بریم شهرستان. و خوب من فوق العاده دلم تنگ میشه.هر دفعه هم میریم شوهرم میگه اول باید بریم به خونواده خودش سر بزنیم. معمولا هم سعی می کنیم به هر دو طرف برسیم ولی معمولا خاواده شوهرم از همون یه روز و نصفی که ما میایم انتظار دارن همش اونجا باشیم و مدیریت این قضیه واقعا واسه شوهرم مشکل شده و معمولا هم اول اونها رو اولویت قرار میداد ولی منم راضی می کرد. این دفعه خانواده من یه مهمونی داشتن که از یک ماه جلوتر گفته بودن. دوباره رفتیم خانه پدرشوهرم و طبق معمول مادرشوهرم اصرار کرد که تا بعدازظهر بمونیم. شوهرم هم به من گفت قرار گذاشتیم عصر بریم خونه پدر من. عصر جمعه قبل از اینکهه بر گردیم تهران رفتیم خونه پدر شوهرم و تصمیم گرفتیم چون ایندفعه کمتر از همیشه اونجا بودیم(البته اندازه زمانی بود که خونه پدرم بودیم) تا صبح بمونیم صبح ره بیافتیم. ولی وقتی رفتیم مادرشوهرم به من کم محلی میکرد و چند رفتار بد با من کرد البته بگم رابطمون همیشه خوب بوده و هر موقع هم میومدیم خونشون همه کاری واسمون می کردن.من به شوهرم گفتم مامانت با من چیزیشون شده و شوهرم گف نه با من مشکل داره. من هیچی نگفتم تا اخر شب قبل اینکه بخابیم یه دفعه سر اینکه صبح باید شوهرم میومده و پدر شوهرمو می برده دکتر ولی حتی زنگ نزده دعوا شد و شوهرمم خیلی بد حرف زد با مادرشوهرم. من مدام بهش می گفتم اینطوری حرف نزنه اینا رو نگه ولی کلا شوهرم از ادماییه که زود عصبانی میشه. مادر شوهرمم هی جوابشو میداد خلاصه بدر شد بنحوی که ما ساعت 3 راه افتادیم تهران. فرداشم با اصرار من چند بار زنگ زدیم جواب ندادن بعدم که جواب دادن حتی پدرشوهرمم سروسنگین بود. من که همش طرف مادرشوهرمو گرفتم ولی نمیدونم چرا با منم سرو سنگین بودن.
    حالا یک اینکه نمیدونم چه رفتاری باید بکنم. شوهرم میگه عید نریم اصلا شهرمون. ولی من میترسم بدتر بشه. اونکه پسرشونو باهاش خوب میشن بعد همه تقصیرا میافته گردن من
    از طرف دیگم می ترسم شوهرم به خاطر عذاب وجدانش که اینطوری حرف زده فشار روی من بیاره چند روزم که میریم شهرمون همش بخایم پیش اونا باشیم.توروخدا راهنماییم کنین

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    به نظر من شما کاسه داغتر از آش نباید که جلو بیوفتین و مشکل و کدورت بین خانواده شوهرتون با شوهرتون رو برطرف کنین، هرکاری که شوهرتون میگه انجام بده.
    به شوهرت پیشنهاد بده که عید برین شهرستان و ی جوری از دل خانوادش دربیارن و آشتی کنن و اگه لازم هم شد معظرت خواهی کنید و با شوهرت پایه باش.
    شرایط طوری محیا نشه که خانواده شوهر فکر کنن که شما پشت این اختلاف هستین و یا شوهرت بفهمه که بی خبر ازش داری راجع به این مسئله تلاش میکنی که ی جوری قضیه رو با فکر خودت سروسامون بدی.

  3. 2 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    بارن (دوشنبه 18 اسفند 93), شیدا. (دوشنبه 18 اسفند 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 خرداد 94 [ 12:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    539
    سطح
    10
    Points: 539, Level: 10
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط saeeded نمایش پست ها
    به نظر من شما کاسه داغتر از آش نباید که جلو بیوفتین و مشکل و کدورت بین خانواده شوهرتون با شوهرتون رو برطرف کنین، هرکاری که شوهرتون میگه انجام بده.
    به شوهرت پیشنهاد بده که عید برین شهرستان و ی جوری از دل خانوادش دربیارن و آشتی کنن و اگه لازم هم شد معظرت خواهی کنید و با شوهرت پایه باش.
    شرایط طوری محیا نشه که خانواده شوهر فکر کنن که شما پشت این اختلاف هستین و یا شوهرت بفهمه که بی خبر ازش داری راجع به این مسئله تلاش میکنی که ی جوری قضیه رو با فکر خودت سروسامون بدی.


    ممنونم خانم سعیده عزیز از پاسختون
    ولی چکار کنم که فکر نکنن من پشت قضیه هستم. با اینکه طرف مادرشوهرمو گرفتم ولی تو دعوا هم هر چی من به نفعش می گفتمم اون برعکس برداشت می کرد که شوهرم ناچار بود وسط دعوا حرفای منم ترجمه کنه. هی هم بمن می گفت برم تو اتاق و حرف نزنم ولی من واقعا ناراحت شده بودم اینطوری با مادرش حرف میزد.
    حالا که گذشته دیگه ولی میشه واضح تر بگین چه رفتاری بکنم که اگر عید رفتیم هم باهامون خوب بشن هم واسه رفتن خونه مادر پدر خودم مشکلی پیش نیاد؟

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 شهریور 97 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1392-6-28
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    5,309
    سطح
    46
    Points: 5,309, Level: 46
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 123 در 60 پست

    Rep Power
    22
    Array
    سلام دوست عزیز

    این وسط داری جوش چی رو میزنی؟ که نگن من پشت قضیم!!!!!!!!یه دعوایی بین مادر و پسر بوده به شما ربطی نداره بخوای طرف این طرف یا اون طرف رو بگیری. الان هر حرفی بزنی به ضررت تموم میشه. بی طرف باش و

    طرفداری مادر شوهرت رو کردی که نگن چی.... چرا اینقد هول ورت داشته؟ یعنی شما حق نداشتی خونه پدرت با یکماه هماهنگی از قبل بری؟؟!!!!!!

    ببخشید شاید نتونم خوب راهنماییت کنم چون خودم بشدت از این قضیه رفتن به شهرستان و ماجراهای خونه همسرم دارم رنج میبرم تاپیکمو بخونی متوجه میشی.

    اما پیشنهادم اینه که با همسرت خوب رفتار کن بهشون احترام بزار اصلا یک کلمه حتی یک کلمه از خانوادش نه دفاع کن نه بد بگو. حتی از الان نگو عید بریم یا نریم. بزار همون موقع بشه هوای

    سال جدید به سر همسرت بخوره خیلی شرایط فرق میکنه حتما میره خونه پدرش با همدیگه با احترام برین خونشون. اگه سنگین برخورد کردن اگه صمیمانه برخورد کردن شما مثل همیشه

    رفتار کن اصلا به روی خودت نیار که چی شد و چی گذشت بعدش هم بیاین خونه.

    یعنی چی مجبورش کردم زنگ بزنه جواب ندادن. چقد عجولی؟ بزار یه کم بگذره از هیجان بیفتن خوب میشن خودشون.

    خودتو درگیر روابط خانوادگیشون نکن

    موفق باشید عزیزم

  6. 2 کاربر از پست مفید پرواز1 تشکرکرده اند .

    کیانا 93 (پنجشنبه 21 اسفند 93), بارن (سه شنبه 19 اسفند 93)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-9-22
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 116 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.به نظر منم حرفی نزن و کاری نکن.مادر و بچه خودشون خوب میشن.عید هم اگه رفتین عادی باش مثل قبل.اگه با مادر شوهرت صمیمی هستی میتونی بگی مامان ما چون تو شهر غریب هستیم دلمون هم واسه شما و هم خانواده خودم تنگ میشه پس ‌درستش اینه که همونقدری که خونه شما موندیم اونجا هم بمونیم.به نظر من ادم حرفاشو تو دلش نگه نداره بهتره همین چیزای کوچیک بعدا کینه میشه.بعضی از عروسا فکر میکنن نباید زیاد صمیمی بشن و فقط به شوهرشون سرکوفت میزنن.البته بعضی مادر شوهرا هم هستن که مثلا نمیخوان رو بدن.ولی اگه شما باهاشون یکم صمیمیت و دارین میتونید به خودشون خیلی مودبانه نظرتونو بگین اینجوری دلخوری پیش نمیاد.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.