به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 مهر 94 [ 18:41]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    2,225
    سطح
    28
    Points: 2,225, Level: 28
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 13 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    برادرم خودکشی کرد!

    سلام
    از اولین مشاوره من توی این سایت بیشتر از دو سال میگذره
    تو این دو سال اتفاقات زیادی افتاد
    نمونش این که برادرم خود کشی کرد!!
    به نظرم مقصر این کار فقط پدرومادرم بودم چرا که اگر رفتار بهتری باهاش داشتن اون این کارو نمی کرد
    تعقیب کردنش برای رفتن و برگشتن از سر کار...
    گشتن کیف و ماشین و وسایلش...
    دعوا ها و گیر دادن های بی پایه و اساس....
    و ....
    همه و همه باعث شد برادرم خودکشی کنه!
    این موردایی که گفتم تا چند ماه پیش برای خود منم بود!!!
    البته فقط همینا نبود تو این دو سال برای برادرم چند باری خواستگاری رفتن که هیچ کدوم به سرانجام نرسید
    آخریش هم خواستگاری ی خانم دکتر بود که بازم روی اون خانم عیب و ایراد گذاشتن و به هم خورد البته این اولین موردی بود که خودش انتخاب کرده بود و به خواستگاری ختم شد موردای دیگه هم بود که خودش بهمش میزد
    بعد از به هم خوردن این قضیه برادرم خودش یکی را انتخاب کرد دوباره که بازم مخالف بودن البته خود دختره هم برادرمو برای دوستی میخواست نه برای ازدواج
    چند روزی بود که باهم قطع رابطه کرده بودن و دعوا های والدینم با برادرم بیشتر شده بود جوری که ساعت 5:30 صبح میرفت 12 شب میومد که نخواد با والدینم هم کلام بشه
    روزی هم که خود کشی کرد صبحش با والدینم دعوا داشت قبل از این که بره
    الان حالش بهتره ولی بعد از 3 ماه هنوز بیمارستان بستریه
    خودمم که شرایطم به معنای واقعی بهم ریخته
    تو این سه ماه از بس بیمارستان بودم همه کارام ریخته بهم ولی بازم مشکلی نیست که قابل حل نباشه
    اون خانمی هم که خودم دوستش داشتم و دارم بهم میگه هر وقت با خانوادت اومدی خواستگاری من سر حرفم هستم تو این دو سال که باهات در ارتباط بودم احساس گناه می کنم میخوام تنها باشم که خودمو پیدا کنم
    من واقعا نمی دونم چی کار کنم
    مخم هنگه
    سعی کنم برای به دست آوردن کسی که دوسال بیشتره دوستش دارم
    حواسم به برادرم باشه که سه ماهه بیمارستان بستریه
    یا به پدرم که از بس این مدت ناراحت بوده مشکل قلبی پیدا کرده ؟
    یا به مادرم که تو این سه ماه واقعا پیر شده
    یا به برادر کوچکم که از معدل 19 رسید به 5 تا درس افتاده ؟؟؟؟
    من چی کار کنم
    واقعا دلم میخواد از این شرایط بیام بیرون خسته شدم
    خودم تو این دو سال میگرن عصبی شدید گرفتم از بس حرص خوردم تو این سه ماه هم که دیگه....
    منتظر نظر شما هستم
    خواهشاً خیلی سریع پاسخ بدید شرایطم بحرانیه
    ممنونم

  2. کاربر روبرو از پست مفید iran2 تشکرکرده است .

    شکوه (جمعه 15 اسفند 93)

  3. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 خرداد 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1393-7-11
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    3,278
    سطح
    35
    Points: 3,278, Level: 35
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    162

    تشکرشده 593 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز،

    شرایط مناسبی نداری اما میشه ردیفش کرد.
    اولین کاری که باید بکنی اینه که اروم باشی، انقد به خودت فشار عصبی وارد نکن.

    میتونستی تو این مدت چند ساله، روی برادرت کارکنی که کمی ارام تر برخورد کنه.
    یا کمی شرایط رو واسه پدر و مادرت به زبون خودشون تعریف کنی تا ارام تر بشن.
    یا خیلی چیزای دیگه.

    فعلا شما ارامشتو حفظ کن تا دوستان بیان کاملا راهنماییت کنن.
    ایشاا... درست میشه.

    موفق باشی

    -----------------
    همین الان یه نگاه سطحی به تاپیک هات انداختم ،
    پیشنهاد میکنم برای یه مدتی ، تو تالار بچرخی و واکنش های مناسب رو یاد بگیری.
    در برابر والدین و برادرت لازمه یه سری مهارت ها رو یاد یگیری.
    ویرایش توسط love less : جمعه 15 اسفند 93 در ساعت 12:51

  4. 3 کاربر از پست مفید love less تشکرکرده اند .

    iran2 (جمعه 15 اسفند 93), maryam988 (جمعه 15 اسفند 93), شیدا. (جمعه 15 اسفند 93)

  5. #3
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 00:02]
    تاریخ عضویت
    1393-9-18
    نوشته ها
    175
    امتیاز
    4,145
    سطح
    40
    Points: 4,145, Level: 40
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    462

    تشکرشده 404 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.

    خیلی وقت بود که اینجوری گریه نکرده بودم. همش خدا خدا میکردم که برادرتون زنده باشه آخه یه جوری نوشته بودید که انگار.... و خوب تو انتهای پستتون خوشحال شدم که حالش خوبه.

    وای که چقدر دلم لرزید.

    فقط خواستم بگم چقدر درک میکنم شرایط سخت شما رو. چون برادر من هم خودکشی کرد . برای یه دختر خیلی سخته که برای عزیز ترین کسش همچین اتفاقی بیوفته.

    فشار روحی زیادی روش بوده و قطعا ناراحتی زیاد. ما دخترا نسبت به پسرا قدرت تحمل درد بیشتری داریم. چون من خیلی بدتر از اون بودم ولی خودکشی نکردم.

    به نظر من تمام سعی تون رو بکنید که باهاش مهربون باشید . سعی کنید دلسوزی نکنید بلکه مهربون باشید. از مشاور روانشناس کمک بگیرید.

    اون احتیاج به محیط آروم داره و اگه از خودکشیش پشیمونه سعی کنید خجالت زده اش نکنید.فقط به حرفاش گوش بدید. سعی کنید نگاهشو به زندگی مثبت کنید و براش مهمه که کسی

    درکش کنه. نشون بدید که چقدر براتون ارزشمنده. برای پدر ومادرتون و برای پدر و مادر خودم واقعا متاسفم و امیدوارم این بار اشتباه نکنن.

    دستمال کاغذیم تموم شد اما بغض تو گلوم هنوز گیر کرده. چقدر خوشحالم که زنده است. وای که چقدر خدار رو شکر.

    برادر منم زنده موند و حالش خوب شد. اما من صد بار مردم و زنده شدم. خیلی سخت بود خیلی.

    شما که پسرید راحت تر میتونید حرفای برادرتون رودرک کنید اما مواظب خودتون هم باشید که آسیب نبینید. اگه تحمل این وضعیت رو ندارید و براتون سخته خودتون هم مشاوره

    حضوری برید واقعا کمک میکنه بهتون.فشار روی شما خیلی زیاده . خواهش میکنم قدرت تحملتون رو ببرید بالا .

    ان شا الله روزای خوشی در راه خواهید داشت. سختی ها همیشه میگذرن و بالاخره هر چقدر هم طول بکشه آخرش با سعی و تلاش و مدیریت خودتون زندگی شیرین خواهد

    شد. سعی کنید واقع بین باشید میدونم دیدن ناراحتی پدر و مادر سخته ولی الان اونچه که لازمه روحیه ی خوبه. بعدا هم میتونید غصه بخورید .

    میدونم و درک میکنم چقدر سخته اما روحیه ی خودتون رو حفظ کنید و سعی کنید با مثبت اندیشی به صورت عملی خانواده تون رو و خودتون رو سر پا نگه دارید. سالیان

    سال برای کم آوردن و شکست خوردن وقت دارید الان وقتش نیست. الان دقیقا وقتیه که توانایی های خودتون رو نشون بدید. مرد روزای سخت بودن یعنی همین. خیلی ها

    تونستن شرایط سخت رو تحمل کنن و شما هم میتونید.

    موفق باشید.
    ویرایش توسط شکوه : جمعه 15 اسفند 93 در ساعت 16:14

  6. 3 کاربر از پست مفید شکوه تشکرکرده اند .

    e.v (یکشنبه 17 اسفند 93), iran2 (جمعه 15 اسفند 93), SHahr-Zad (یکشنبه 17 اسفند 93)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 مهر 94 [ 18:41]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    2,225
    سطح
    28
    Points: 2,225, Level: 28
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 13 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ممنونم از دوستانی که جواب دادند
    شما همش میگید صبر داشته باش و تحمل کن
    آخه چقدر ؟؟
    دو سال بیشتره دارم صبر می کنم که به کسی که دوستش دارم برسم و باهاش ازدواج کنم
    اونم از بس تو این دو سال اذیت شده خسته شده و میخواد تنها باشه
    حس می کنم عشقمو دارم از دست می دم !!!
    واقعاً دارم نابود میشم
    آخه صبر و تحمل هم حدی داره
    لطفاً ی راهنمایی درسته حسابی بکنید تراخدا
    دیوونه شدم دیگه

  8. کاربر روبرو از پست مفید iran2 تشکرکرده است .

    شکوه (جمعه 15 اسفند 93)

  9. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط iran2 نمایش پست ها
    سلام

    شما همش میگید صبر داشته باش و تحمل کن
    آخه چقدر ؟؟
    دو سال بیشتره دارم صبر می کنم که به کسی که دوستش دارم برسم و باهاش ازدواج کنم


    واقعاً دارم نابود میشم
    آخه صبر و تحمل هم حدی داره
    لطفاً ی راهنمایی درسته حسابی بکنید تراخدا
    دیوونه شدم دیگه
    ده سال دیگه هم وقت بگذرونی (اسمش را بذاری صبر) راه به جایی نمی بری.
    صبر نکن (لینکی که در مورد صبر هست، بخون)
    موانع را رفع کن.

    موانع ازدواجتون چیه؟
    تو این دو سال چقدرش را رفع کردی؟ پیشرفتی داشتی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    meysamm (سه شنبه 04 فروردین 94), واحد (پنجشنبه 06 فروردین 94)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 مهر 94 [ 18:41]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    2,225
    سطح
    28
    Points: 2,225, Level: 28
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 13 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلاماگه پست های قبلی من را بخونید خانوادم به سه مورد گیر داده بودندکاردرس سربازیکاررا که همون موقه داشتم و دارم ی جای خوب هم ی دفترزدم الان چندنفر هم کارمند دارمدرسم هم ارتقا معدل داشتم و تمومه ان شاالله ترم دیگهسربازی هم معافم ولی معافیت پزشکی و تحصیلی را نمیشه با هم گرفتمن واقعاً نمی دونم این مشکلات چقدر مهم هستن و من چقد دیگه باید بهشون برسم که از نظر خانوادم قابل قبول باشه

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 شهریور 94 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1393-5-24
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    906
    سطح
    16
    Points: 906, Level: 16
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 16 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خب مستقل بشين
    تنها راه جدا شدن از خانواده ازدواجه؟!

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 مهر 94 [ 18:41]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    2,225
    سطح
    28
    Points: 2,225, Level: 28
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 13 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    هیشکی هیچ راه حلی نداره ؟
    باور کنید اگه دختر بودم این تاپیک تا الان به صفحه 100م رسیده بود!!!
    نقل قول نوشته اصلی توسط Old Boy نمایش پست ها
    خب مستقل بشين
    تنها راه جدا شدن از خانواده ازدواجه؟!

    من اینکه که بخوام برم واسه خودم تا وقتی مجرد هستم خونه بگیرم و جدا باشم را درست نمیدونم
    نه برای خودم نه برای خانوادم
    به نظرم بی احترامیه
    هر چی باشه پدر و مادرم هستن و احترامشون واجبه

  14. کاربر روبرو از پست مفید iran2 تشکرکرده است .

    Old Boy (دوشنبه 03 فروردین 94)

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array
    خونوادت خیلی عاقلانه به موضوع ازدواج شما نگاه میکنن
    دقیقا باید تکلیف کار و درس و سربازیت مشخص بشه
    امروز پدر شما بهت سخت نگیره، فردا پدر همون دختر مورد علاقت بازخواستت میکنه
    شما که میگی در حال پیشرفت هم هستی
    مشکل چیه ؟

    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  16. کاربر روبرو از پست مفید meysamm تشکرکرده است .

    واحد (پنجشنبه 06 فروردین 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.