به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 36
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 07:23]
    تاریخ عضویت
    1391-7-09
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    2,647
    سطح
    31
    Points: 2,647, Level: 31
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 74 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تصمیم ازدواج با زن چهارم

    خدمت همه دوستان عرض مینمایم همانطوری که درموضوعات قبلی من که ان زمان دوزن طلاق داده بودم وبعد ان رفتم یک زن دیگه گرفتیم الان مدت یکسالی هست باان زن سوم سپری میکنیم ایشون بااینکه واقعا یک دختر باکره از همه نظر بودند فقط خیلی بددهن وفحاش هستند وهمه چی مارا به باد فحش ویاوه گویی میگیره واز طرفی هم با صداقت میانه خوبی ندارد البته دروغ گفتن یک عادت دیرینه نسل ونژاد انهاست که به همین صفت هم مشهور هستند .خب این خصایص بد سبب شده یک عده اختلافاتی بین ما بوجود اید.این بود شرح حال زندگی با زن سوم .امابریم بموضوع زن چهارم..
    حدود 8 سال پیش من خاطر خواه خواهر دوستم بودم خیلی مشتاقش بودم ولی ازبابت اینکه ممکنه او توافق باازدواج با من نباشه جرات پیش قدم شدن برا خواستگاری را نداشتم درحالیکه غافل ازاین بوده ام که خانواده دوستم به همراه همون خواهرشون شدید قصد وصلت بامن داشته اند ومن بی خبر از حس انها وانها بی خبر از حس من!!!!این موضوعی که بعدا کشف شد.
    البته چون خوناده مقیدی ب.ودند وخواهرشون هنوز منو ندیده بودند ومشتاق وارزوهای در مورددیدار من داشته اند ولی هیچ وقت موفق به شناختن من درین 8 سال نشده بودندوازاینکه قلبا مشتاق ما بوده اند چون چهره مارا ندیده بودند واین موجب شده بود که خودشو به اب واتیش نزنند وپیشقدم نشوند.
    حالا خواهرشون با ریس یکی از ادارات ازدواج کرده وشوهرشون هم کارمند هست ویه دونه پسر هم دارند .حدود هفته پیش من گذرم سر یک معامله ملکی با شوهرشون بخونه شون رفتیم ومن اون خانم را میشناختم ولی اون منو نمیشناخت وقتی دید من همون دوست برادرشم یه جورایی سرخ و...شد.معامله انجام دادیم واون خانم هم گاهی چونه وگاهی هم حرفهایی میزد وتا حدودی خودشو صمیمی نشون میداد.بعد که خونه رسیدم اس اومد ونوشته بود(خاک عالم تو سر من!!!!فلانی یعنی تو بود ه ای؟دوست برادر من؟؟تو که اینقد تو دل برو هستی چرا تراازدست داد ه مت)و(بد جوری تو دلم رفته ای فدات بشم وجایی که تو خونه نشسته بودی انجا را تجسم میکنم ومیگریم))این اس او اومد باتوجه به اینکه اونجا مشهور به متشخص بودن و.... هستم یه جواب کوبنده دادم که این حرفا چی هس؟؟تو ناموس دوستم هستی ومن برات احترام قائلم وگرنه بد برخورد میکردم وارشادش کردم..ولی باز اس داد حدود 350تا اس داد بعد زنگ زد وگوشی شو برداشتم وداشت گریه میکرد ومیگفت عاشقت شده ام ونمیتونم بی تو بمونم گفتم شما متاهل هستید ومن هم همینطور خانواده شما جز بالاترین خانواده هاست برامون خوبیت ندارد گفت من از شوهرم خوشم نمی اد هرچندکه او زیاددوستم داره وبرام خوبه ..تو بهترین ودلنشین ترین شخص عمرم هستی .گفت من بچه 4 ساله را ول میکنم وطلاق بگیرم وزن چهارم ت بشم .من هم بااینکه با زن سوم اختلاف حدودی دارم یه جورایی بش قول دادم ولی گفتم خیلی سخت هست هردو جدا بشیم وباهم زندگی کنیم این خیلی سخت هست.از طرفی منو تهدید کرد که اگه قبول نکنی خودمو میکشم .درحالیکه من دیدم کاردست خودش میدهدیه جورایی امیدوارانه باش صحبت کردم وگفتم قرار بزاریم ولی بعداز یکسال اقدام کنیم وتوی این یکسال هیچ اس وارتباط نداشته باشیم ناراحت شد والان هم داره اس میدهد وجوابشو نمیدهم حالامیترسم کاردست خودش بدهد ویا شوهرشو از بین بردارد چون به همین هم فکر میکرد واز طرفی من هم نمیخوام به شوهرش بازگو کنم وزندگیشون خراب بشه واز طرفی هم روم نمیشه به برادرش بگم .به نظرتون چی کار کنم؟؟؟چطور رامش کنم تا دست بردار بشه ویااینکه تشویقش کنم طلاق بگیره ورکورد ننگ اور زن چهارمی هم نصیب ما بشه؟؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید bkaf38 تشکرکرده است .

    rechtfertigung (جمعه 15 اسفند 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 بهمن 94 [ 00:21]
    تاریخ عضویت
    1393-9-04
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    1,856
    سطح
    25
    Points: 1,856, Level: 25
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    34

    تشکرشده 153 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما چند سالتونه؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!

  4. کاربر روبرو از پست مفید باران آرام تشکرکرده است .

    آنیتا123 (جمعه 15 اسفند 93)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    آی ی ی ی ی ی ی ی ی .... شرح حال زندگی سوم منو کششششششت ....
    .
    داداش .. سعی کن باعث زندگی یکی دیگه نشی که روزگار بدجور حالتو میگیره، اینا همش اشک تمساح هست و باور نکن بزار اونقد گریه کنه تا بمیره ... خلاصه بگم چهاتای اولی رو بزار کنار ولی این یکی اصلا واست زن نمیشه ...
    تاپیک های قبلیتو ندیدم ولی احساس میکنم ایرانی نیستی.

  6. 6 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    maryam240 (یکشنبه 24 خرداد 94), mohi (شنبه 16 اسفند 93), mordad (جمعه 15 اسفند 93), فرهنگ 27 (جمعه 15 اسفند 93), نیکیا (شنبه 16 اسفند 93), بارن (جمعه 15 اسفند 93)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 07:23]
    تاریخ عضویت
    1391-7-09
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    2,647
    سطح
    31
    Points: 2,647, Level: 31
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 74 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    سرکاریه دیگه نه ؟!!!

    الان یه نگاهی به تایپیکهای قبلیتون انداختم دور از انتظار هم نبود منتظر تایپیکهای میخوام زن 5 و6و 7و8 و9 و.............بگیرم هستیم!
    دوست عزیز!!!چرا سرکاری؟؟؟؟
    حق هم دارید همچین زندگی را باورنکنید نمیدانم تقدیر چرا دست از سرم برنمیدارد؟؟
    تمام الفبای نوشتاری من همشون واقعیت دارند.
    .................................................. .................
    اماپاسخ اقای سعید
    ای بابا!!!من ایرانی هستم .شمالغرب ایرانم.اره خودمم وحشت از این زن 4 دارم بلاخره نمیدونم از جون من این زنها چی مخوان؟؟خداشاهده نه تیپ میزنم نه لباس درست حسابی..همیشه خاکی هستمولی بحد یک نماینده مجلس مشهورترم.ومطمنم تو استان خودمان حداقل70درصد خانواده ها منو میشناسند .بخاطر اینکه به مکافات عمل اعتقاد شدیدی دارم واز بهم زدن زندگی دیگران خیلی هراس ونفرت دارم .پارسال هم یکی همچین اداواطفال درمی اورد خداوند خودش نجاتم دادطوری که پرینت تلفنشو دراورده بودند ودیده بودند 536 باربرام زنگ زده ولی من زنگی بش نزده ام ولی درین مورد چهارمی بهم خیلی زنگ زده ایم البته قصد ارشاد داشتم تا ولم کند امروز شوهرش پیشم اومد از شرم نمیتونستم تو چشاش نگاه کنم نمیدونم به شوهرش بگم؟یا نگم؟؟البته از دیروز پاسخ تماسهاشو نمیدم وپیامک هایی که خیلی ارشاد امیز ونصیحت وار هستند تو گوشی م نگه داشته ام تا برای روز مبادا که اگه شوهرش متوجه شد بش بگم من چقد ادم خوبی هستم ودرمقابل پیشنهادات زنت مثل حضرت یوسف برخورد میکنم وخودم هم مونده ام چی بکنم؟از طرفی ممکنه باز بخونه ش راهم بیفته چون با شوهرش سلام علیک دارم.خودم هم نمیدانم چی بکنم؟
    ویرایش توسط bkaf38 : جمعه 15 اسفند 93 در ساعت 13:36

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مهر 95 [ 15:31]
    تاریخ عضویت
    1393-7-30
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,230
    سطح
    61
    Points: 8,230, Level: 61
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 220
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    826

    تشکرشده 744 در 192 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    66
    Array
    یه لحظه احساس کردم صفحه حوادث روزنامه رو میخونم ...

    استغفرالله ...

    اگه با این خانوم ازدواج کردید پس فردا دوستتون رو با خودتون نیارید خونه ، چون این خانم که با سرعت نور عاشق میشه ، ممکنه عاشق اونم بشه ...

    فکر میکنم شما نیاز به روانپزشک دارید ، اینجور زندگی واقعا عادی نیست ...

  9. 9 کاربر از پست مفید (آسمانی آبی) تشکرکرده اند .

    maryam240 (یکشنبه 24 خرداد 94), mordad (جمعه 15 اسفند 93), tanin-91 (جمعه 15 اسفند 93), نیکیا (شنبه 16 اسفند 93), نادیا-7777 (شنبه 16 اسفند 93), آنیتا123 (جمعه 15 اسفند 93), بارن (جمعه 15 اسفند 93), تسنیم (جمعه 15 اسفند 93), شیدا. (جمعه 15 اسفند 93)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 07:23]
    تاریخ عضویت
    1391-7-09
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    2,647
    سطح
    31
    Points: 2,647, Level: 31
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 74 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ای بابا!!!من ایرانی هستم .شمالغرب ایرانم.اره خودمم وحشت از این زن 4 دارم بلاخره نمیدونم از جون من این زنها چی مخوان؟؟خداشاهده نه تیپ میزنم نه لباس درست حسابی..همیشه خاکی هستمولی بحد یک نماینده مجلس مشهورترم.ومطمنم تو استان خودمان حداقل70درصد خانواده ها منو میشناسند .بخاطر اینکه به مکافات عمل اعتقاد شدیدی دارم واز بهم زدن زندگی دیگران خیلی هراس ونفرت دارم .پارسال هم یکی همچین اداواطفال درمی اورد خداوند خودش نجاتم دادطوری که پرینت تلفنشو دراورده بودند ودیده بودند 536 باربرام زنگ زده ولی من زنگی بش نزده ام ولی درین مورد چهارمی بهم خیلی زنگ زده ایم البته قصد ارشاد داشتم تا ولم کند امروز شوهرش پیشم اومد از شرم نمیتونستم تو چشاش نگاه کنم نمیدونم به شوهرش بگم؟یا نگم؟؟البته از دیروز پاسخ تماسهاشو نمیدم وپیامک هایی که خیلی ارشاد امیز ونصیحت وار هستند تو گوشی م نگه داشته ام تا برای روز مبادا که اگه شوهرش متوجه شد بش بگم من چقد ادم خوبی هستم ودرمقابل پیشنهادات زنت مثل حضرت یوسف برخورد میکنم وخودم هم مونده ام چی بکنم؟از طرفی ممکنه باز بخونه ش راهم بیفته چون با شوهرش سلام علیک دارم.خودم هم نمیدانم چی بکنم؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید bkaf38 تشکرکرده است .

    rechtfertigung (جمعه 15 اسفند 93)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اسفند 95 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-25
    نوشته ها
    152
    امتیاز
    4,004
    سطح
    40
    Points: 4,004, Level: 40
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    223

    تشکرشده 333 در 122 پست

    Rep Power
    32
    Array
    شهریار عزیز سلام.هیچ زنی کامل نیس همچنین هیچ مردی شما دنبال چی میگردی؟هر عیبی پیدا کردین نفر بعدی!!شما اول از همه به فکر زندگیت باش مشکلاتو ازطیق گفتگو حل کن صورت مسئله رو پاک نکن...فک میکنم شما به تعویض خانماتون عادت کردین وگرنه یک سال مدت کپیه که از خانم جدید هم خسته شین!!اون خانمی هم که بعد ی بار دیدن شما اینجور شیفته شده اگر خدا من رو ببخشه باید بگم پایه درستی نداره حاضر از بچش و شوهری که دوستش داره بگذره زندگی خودش و ی زن دیگرو خراب کنه.سریع تر رابطرو تموم کنید.
    وتهدیدش کنید دست از سر شما برداره وگرنه شوهرشو در اطلاع قرار میدید
    البته با این توصیفات فکر نکنم شما هم بدت بیاد که امیدوارم اشتباه کرده باشم.

    از تهدیداش نترسین این گریه و زاری صلاح همیشه خانمهاس.موفق باشی

  13. 6 کاربر از پست مفید mordad تشکرکرده اند .

    bkaf38 (جمعه 15 اسفند 93), maryam240 (یکشنبه 24 خرداد 94), tanin-91 (جمعه 15 اسفند 93), فرهنگ 27 (شنبه 16 اسفند 93), بارن (جمعه 15 اسفند 93), تسنیم (جمعه 15 اسفند 93)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 اسفند 93 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,722
    سطح
    24
    Points: 1,722, Level: 24
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 36.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    51

    تشکرشده 92 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقا شهریار شما چقد شخصیت عجیبی دارین!!!! حس می کنم تزلزل شخصیت، موج می زنه تو رفتارتون. شما قبلاً تو یکی از تاپیکاتون خودتون رو " بی غیرت" می دونستین اگرررر با دختری ازدواج می کردین که مطلقه س اونم با 1 هفته سابقه ی ازدواج. حالا در مورد زنی صحبت می کنید که همسر دوست شماست، بچه هم داره، شوهر خوبی هم داره گویا، شوهرش هم دوسش داره!!!!
    این یعنی غیرت؟؟؟؟!!!!!!

    آخه شمایی که روسری خانمی رو جلوی شوهرش می کشی جلو که موهاشو نبینی یا لباس تنگ یه خانم رو جلوی شوهرش پاره می کنی به قصد ارشاد!!! اون وقت دارین به تشویق زنی فکر می کنین که از شوهرش طلاق بگیره و باعث رکورد شما در ازدواج هم بشه؟؟!!!

    به شدددددت بهتون توصیه می کنم که اصلاااا و ابدااااا فعلاً به ازدواج فکر نکنین!!! تمااااام تمرکزتون رو بذارین روی اصلاح عقاید و شخصیت خودتون

    اگه همینطور با همین افکار بخواین مجدداً ازدواج کنین، مطمئن باشین که در نهایت رکورددار گینس هم خواهید شد!

    " چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید! "

  15. 4 کاربر از پست مفید تسنیم تشکرکرده اند .

    maryam240 (یکشنبه 24 خرداد 94), فرهنگ 27 (شنبه 16 اسفند 93), واحد (شنبه 16 اسفند 93), آنیتا123 (جمعه 15 اسفند 93)

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    شما که خودتون رو به حضرت یوسف تشابه میکنین ته دلتون اون زن رو برای داشتنش به حق میدونین و در تمامی حرفهاتون این مشخصه کاملا بارز هست... (به مضمون رسیدن حضرت یوسف به زلیخا) با اینکه حرف از مکافات عمل و عقوبت و ... میزنین
    شما درونتون دو شخصیت کاملا متفاوت دارین یکیش خیلی شلوووووغه ... و با وجدانتون سر جنگ داره ولی خود شما همیشه طرف اون شولوغه رو گرفتین و اجازه میدین هرکاری دلش بخواد بکنه ..
    اگر شما واقعا میخایین که از شرش راحت بشین یک راه کاملا مشخصی داره که با تهدید هم که شده رابطه رو قطع کنین، خودکشی کردن و نکردن و آسیبهای احتمالی اون خانم به شما هیچ ربطی نداره و خودش خوب میدونه با این مسئله چطوری سر کنه .
    .
    ولی بازم میگم این خواست درونی خود شما نیست اگر بود اصلا با چنین مشکلی روبرو نمیشدید... زمینه های این روابط رو خودتون مهیا میکنین نه دیگران.

  17. 6 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    bkaf38 (جمعه 15 اسفند 93), maryam240 (یکشنبه 24 خرداد 94), فرهنگ 27 (شنبه 16 اسفند 93), واحد (شنبه 16 اسفند 93), بارن (جمعه 15 اسفند 93), تسنیم (جمعه 15 اسفند 93)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    اول اینکه بگم کلا خسته نباشی دلاور


    دوم اینکه نمیدونم این چیزایی که سرهم کردید واقعیه یا دروغ حالا ما فرض میکنیم واقعیه.شما چه امتیازای خاصی دارین که انقد کشته مرده دارین؟هم شما خیلی عجیبین هم این خانمایی که عاشقتون میشن.

    والا ما تو دانشگاه استادایی داشتیم که به معنای واقعی کلمه همه چی تموم بودن(چه از نظر اخلاق چه تیپ و قیافه و چه امکانات مادی) ولی خانما انقد واسشون غش و ضعف نمیکردن پس یحتمل شما مهره مار دارین

  19. 3 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    maryam240 (یکشنبه 24 خرداد 94), فرهنگ 27 (شنبه 16 اسفند 93), نادیا-7777 (شنبه 16 اسفند 93)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به طلاق گرفتم درسته تصمیمم؟
    توسط amir59 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 95, 22:38
  2. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 شهریور 93, 18:36
  4. موندم چه تصمیمی بگیرم؟ کمک کنید...............
    توسط yase sefid در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 شهریور 92, 10:55
  5. چه تصمیمی بگیرم؟
    توسط arah در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 17:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.