با سلام خدمت شما دوستان عزیز.
بنده اولین پستی هست که تو این انجمن میرنم و این انجمن رو شوهرم به من معرفی کرده و خودش یکی از اعضای اینجا هست.
من وهمسرم هشت ماه هست عقد کردیم زندگیه خوبی داشتیم از هر لحاظ بهش اعتماد کامل داشتم تا اینکه یک روز دوتا بسته قرص داخل جیب شلوارش دیدم پرسیدم این چه قرصیه گفت مال دوستمه و اومده داخل مغازم جا گذاشته برداشتم بهش بدم یادم رفته من با وجود اینکه زیاد باور نکردم ازش ولی خب سعی کردم قبولش کنم تا اینکه یکماه بعد سه تا بسته قرص با پوکه های خالیش از جیبش درآوردم قرصا ترامادول بود خلاصه دعوامون شد و گفت که دیشب با خانوادم بحثم شده و تو که نبودی اینارو گرفتم که خودمو خلاص کنم و ازاین حرفا .
چون شروع کرد به گریه کردن و از بحث با خانوادش بهم گفت باور کردم و نخواستم با دعوای من بدتر بشه دوباره چند روز بعد ازاین ماجرا یک دونه از قرصا داخل رختخوابش دیدم برداشتم گذاشتم کنار و هیچی نگفتم بعد که نگاه کردم از اونجا برداشته بود دلیلشو پرسیدم گفت اینا هم مال همون شبه جا مونده و الان افتاده از جیبم دیگه باور نکردم و گفتم میخوام برم شهرستان و موضوع رو به خانوادم بگم جلومو گرفت و کل حقیقتو بهم گفت که راستش یک مدت کوتاهه یک نفر اینارو بهم معرفی کرده و گفته برای اعصاب خوبه من ی تعداد کمشو خوردم و از این وضعم خسته شدم خواستم بهت بگم ترسیدم بذاری و بری .خلاصه خیلی احساس پشیمونی کرد و گفت از این به بعد نه اینکه تو بگی نخور خودم نمیخوام مصرف کنم و قرارشد با استفاده از کیت هر موقع خواستم ازش تست بگیرم دوبار اینکارو کردم خداروشکر خب بوده ولی خب نمیخوام زندگیم بشه تست کردن وزیر نظر گرفتن شوهرم دوستدارم مثل قبل بهش اعتماد کنم که اونم خسته نشه ازم .توروخدا راهنمایی کنید چکار کنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)