طلاق گرفتم و احساس افسردگی دارم

[samantasara]

سلام دوستان
من 3 سال پیش ازدواج کردم و مشکلاتمو میتونین از تاپیک های قبلیم پیگیری کنین
هفته پیش جدا شدم. احساس سبک شدن دارم و در عین حال حوصله ی انجام هیچ کاریو ندارم.اصلا از خونه بیرون نمیرم.
دانشجوی فوق لیسانسم و فقط پایان نامم مونده و اصلا کاراشو نکردم
خوشحالم که از زندگیه پر از دروغ و خیانت خلاص شدم
جیزی که عذابم میده فکر کردن به گذشته هست و دروغا و اینکه چرا اینجوری با زندگیم بازی شد
چرا گول خوردم
خداروشکر پدر و مادرم حمایتم میکنن از نظر مالی مشکلی ندارم و خونه ی پدر و مادرمم ولی از فکر کردن به لحظه هایی که فکر میکردم خوشبختمو همش دروغ بود نمیتونم خلاص شم

[ماهک1]

سلام دوست عزیز...من تاپیکهاتونو خوندم...چرا به این سرعت جدا شدید? چی شد بعد اینکه گوشی و پیدا کردید? همسرتون چی گفت

[mordad]

سلام دوست عزیزم.متاثر شدم.خیلی سریع مراحل طلاق طی کردی شما که مشکل خاصی با همسرت نداشتی کاش کمی به احترام زندگی مشترک به.خودتون فرصت.میدادید.به هرحال...گذشت.
از این به بعد به خودت فکر کن حالتت طبیعیه زمان لازمه ها به.خودت.بیای.و.کمی از غم دلت.کم شه بخودت رو نباز که زندگی همیشه.مشکلاتشو داره.کمی به.خودت فرصت بده استراحت کن و یا علی.بگو بلند شو
روز از.نو روزی از نو تلاش.کن تا برای خودت سرگرمی درست.کنی کلاس بری تا فکرت کمتر سمت این.مسائل بره.
از خداوند بزرگ برات لبی خندون و دلی بی غصه آرزومندم.موفق باشی

[mahtab61]

دوست عزیز خیلی از اینکه یک زندگی ساخته شده شکست خورد ناراحت شدم از خدای بزرگ می خوام بهت انرژی دوباره بده و یک زندگی زیبا و پر بار از این به بعد برات پیش بیاد.

[زی زی گولو]

یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی پایان ناپذیره.
کتاب ایا تو ان گمشده ام هستی و بخون بهت کمک میکنه متوجه بشی چرا یه همچین ادمی و به زندگیت جذب کردی و ....

[pbsm]

چقد بد!!
امید وارم که هیچوقت از طلاقت پشیمون نشی و حسرت یه فرصت رو نخوری
براتون ارزوی روزهای بهتری دارم..

[samantasara]

مرسی از همه ی پیام ها و دلداریاتون . متاسفانه همون طور که تو تاپیک قبلیم گفتم یه موبایل که من ازش خبر نداشتم پیدا کردم و پر بود از اس ام اس های عاشقانه که با دوست د ختر سابقش رد و بدل شده بود.جالب اینجاست که اون دختر هم شوهر داره.خیلی حس بدی داشتم . تو اس ام اس ها از من خیلی گفته شده بود وعده ی طلاقمو داده بود و گفته بود دلم واسش میسوزه .حتی گفته بود حالم ازش بهم میخوره (منظور من بودم!!).جالبه که من همیشه خودمو خوشبخت میدونستم و فقط یکم شک داشتم که هنوز بینشون یه حسی هست.اصلا فکر نمیکردم اینقدر پیش رفته باشن.دعوای سختی بینمون در گرفت همون لحظه خانوادش رو در جریان گذاشتم و گرچه منو حمایت کردن و پسرشونو محکوم ولی خودش اصلا پشیمون نبود...فقط گفت ببخشید نتونستم بیخیالش شم. منم به مرز جنون رسیدم و گفتم طلاق میخوام اونم گفت باشه!!!!راستش دیگه نمیتونستم تحمل کنم . تو این دو سال هیچ لحظه ای واقعی نبود .هیچ کدوم .ولی دلم خنک شد زندگی اون دخترو هم جهنم کردم .آبروشو بردم . دلم واسه پدر و مادر شوهر سابقم میسوزه . دیگه از خجالت نمیتونن سرشونو بلند کنن . چون با دوست دختر سابق شوهر سابقم!!!تو یه مجتمع معروف آپارتمانی زندگی میکردند. و منم کم نذاشتمو آبروشونو جلو همه بردم .هیچ وقت فکر نمیکردم سرنوشتم اینجوری شه

[pbsm]

سامانتای عزیز خیلی متاسفم حتی تصور حرفاتون ادمو نابود میکنه.ادم باورش نمیشه ادمی که دو سه ماه پیش برای داشتن زندگیش اینقدر این در و اون در میکرد الان تک وتنها شده باشه.
انشالا خدا پدرو مادرتو برات نگهداره که پشتت وایستادن. و چیزی برات کم نمیذارن.
الان تو بعدازخدا اونارو داری کسی که هیچوقت کسی نمیتونه جاشونو برات پر کنه. به اونا فکر کن که چقد براشون عزیزی و از بودن کنار اونا ارامشو به خودت برگردون.توکلت به خدا باشه. این روزا هم میگذره روزای خوش میرسه.
از ته قلبم برات ارزوی خوشبختی میکنم خیلی ناراحت شدم از خوندن تایپیک هات.امیدوارم خیلی زود حالت بهتر بشه
امین..

[mina-mina]

سلام سامانتای عزیز.
باورت میشه بعد از اون تاپیکی که زدی و نوشته گوشی رو پیدا کردی من تا مدت ها ذهنم درگیر بود که چ اتفاقی برات افتاد؟
ادم از جمعه که میخاد به شنبه برسه حس افسردگی بهش دست میده، چه برسه به بعد از طلاق!
گذر از هر مرحله ای وهر تغییری سختی های خودش رو داره.
بنظرم ب خودت استراحت بده و خودت رو با کارای مورد علاقت سرگرم کن تا یواش یواش حالت خوب بشه.
خودت رو مجبور نکن سریع خوب بشی و بشی مثل روز اول.

شوهر اون دختره هم فهمید که زنش بهش خیانت کرده؟

[آنیتا123]

سلام عزیزم،

طبیعیه تو این مقطع همچین احساسی داشته باشی،به هر حال یه کم زمان میبره که درد تموم شدن ازدواج از یاد آدم بره

حالا این جدایی به هر علتی هم که باشه.
یه کم استراحت کن،زندگی قبلیت خستت کرده،یه کم به خودت برس،هوای خودت رو داشته باش.

به هر حال حتی الان هم چیزهایی تو زندگیت هست که بابتش خوشحال باشی،خوشحال باش که سربلندی،همه میدونن

دلیل جداییت خیانت شوهرت بوده و تو بیگناهی.

خوشحال باش که خانوادت پشت و پناهت هستن،خوشحال باش که زنده و سالمی.

این دوران هم میگذره،به نظر من اگه امکانش رو داری از یه روانشناس خوب کمک بگیر که این دوران رو سریعتر

و بهتر بگذرونی.

به هر حال به نظر من جدایی بهتر از زندگی و سرو کله زدن با به مرد خیانتکاره،در صورت ادامه اون زندگی

درد بیشتری رو باید تحمل میکردی.