شوهرم منو عامل بیماریش میدونه

[شاپرک 114]

سلام
من توشرایط خیلی بدی هستم لطفاکمکم کنیدخیلی زود
حدود10روزپیش شوهرم نصفه حالش بدشدوبردمش بیمارستان که دکترهاگفتن سکته کرده من خانوادشوخبرکردم اماهمشون جوری رفتارمیکردن که منو باعث این اتفاق میدونستن رفتارمادرشوهرم ازهمه بدتربود شوهرم بستری شد بیمارستان من تواین مدت همه جوره هواشوداشتم پیشش موندم بهش رسیدگی کردم امارفتارشوهرم خیلی باهام بدبود شوهرم روزی 1تا یکی ونصفی پاکت سیگارمیکشه درطول روز حدود15 ساله سیگارمیکشه چربیش بالاست وتوخانواده پدری ومادریش هم مشکل قلبی دارن اما ازاون روز تاحالامیگه توپیش همه گفتی من سیگارمیکشم امامن نگفتم تومنوبه این روزانداختی توخون منو توشیشه کردی بدبختم کردی دیدی توبیمارستان همه پیربودن من فقط جوون بودم حالاتااخرعمرم بایدقرص بخورم رفتارش خیلی باهام بده همش به طعنه میگه دستت دردنکنه دستت دردنکنه ازدیشب لج کرده هرچی براش میارم نمیخوره دربرابرش چکارکنم؟
البته مادعوازیادکردیم بخصوص اوایل ازدواجمون بنظرتون واقعامن مقصرهستم؟
مادرش میگه اگه عصبانی نشه که سیگارنمیکشه اصلانمیخوادقبول کنه پسرش سیگاریه بهش میگه توکه سیگارنمیکشی دوستهات میان زوری میدن دستت ازشون نگیر
جدی جدی داره باورم میشه من باعث شدم اینطوری بشه همش میگم خدایامنوببخش ازخودشم عذرخواهی کردم گفتم حلالم کن
رفتاردرست چیه تواین شرایط

[khaleghezey]

درود بانو

ایکاش حداقل مختصری از خودتان و شوهرتان توضیح میدادید اینکه چند سال دارید و چند سال ازدواج کردید و علت دعواها چی بوده میزان تحصیلات و از این قبیل موارد.

بطور خلاصه بگم ذاتا اینجوریه مخصوصا در وجود ما مردم ایران خیلی بیشتره وقتی برنده میشیم فقط خودمون علتش بودیم و وقتی میبازیم دنبال مقصر میگردیم

شوهرم روزی 1تا یکی ونصفی پاکت سیگارمیکشه درطول روز حدود15 ساله سیگارمیکشه

مادرش میگه اگه عصبانی نشه که سیگارنمیکشه اصلانمیخوادقبول کنه پسرش سیگاریه بهش میگه توکه سیگارنمیکشی دوستهات میان زوری میدن دستت ازشون نگیر

شما فقط به نقاطی که آبی رنگ هستش توچه کنید و دوباره بخوانید خودتان جواب صحیح را متوجه می شوید!!!

اما ازاون روز تاحالامیگه توپیش همه گفتی من سیگارمیکشم

اینش خیلی جالبه ایشون روی یک پاکت و نیم سیگار میکشن و اصولا وقتی سیگار میکشی دهان آدم لباس آدم از یک تا دومتری مشخصه و بوی سیگار میده و از اونور اطرافیان هم حتما با این تعداد سیگاری که میکشه دیدنش غیر این باشه باید تعجب کرد.

شما قرار نیست بخاطر اشتباهی که مرتکب نشدی عذرخواهی کنی پس اینکار را انجام نده ولی بجاش سعی کن محبت خودت را نسبت بهش بیشتر بکنی ایشون سکته کرده و خودش هم می داند که مقصر اصلی خودش هستش پس لطفا شما دیگه دنبال مقصر نباش بهش محبت کن مخصوصا الان که مریضه و سکته کرده ایشالله دوباره خوب میشن و دست از کشیدن سیگار برمیدارن.

در مورد مشاجراتی که پیش میاد بین شما و ایشون لطفا چنتا مثال بزنید تا بهتر متوجه مشکلتان بشویم و بتوانیم راهنمایی کاملتری بدهیم.

هر فردی خودش مسئول مشکلاتیه که برای خودش درست میکنه

[شاپرک 114]

ممنون اقای خاله قزی بازم مثل همیشه به تاپیکم سرزدین اماانگارمنویادتون رفته؟من31 سال دارم شوهرم33 حدود3سال وچندماهه که ازدواج کردیم
راستش الان نمیدونم کدوم دعوامونو بگم چون وقتی این اتفاق افتادحدود10روزی میشدکه مااصلایه بحث کوچیکم نکرده بودیم حتی همون شب قبل ازخواب کلی شوخی کردیم وخندیدیم
اماتوتاپیک های قبلیم چندتاموردی هست خب من ادم ریزبینی هستم ازچیزایی ناراحت میشدم که ازنظرشوهرم هیچی بودن حالایابخاطرزن بودن من اینطوری بوده نگاهم یاواقعامن ایراد دارم
10روزه مغازه شوهرم بسته بوده وچک داشت امروزمن دیروزرفتم طلاهاموفروختم که چکش پابشه وبرگشت نخوره که غصه اونم بخوره دستمونم خیلی خالی بودشبی که حالش بدشدهمش
140تومن پول داشتیم واین مدت باپولی که خانوادم دادن خرج بیمارستان رو دادیم دیروزرفتم دنبال کارهای باقی مانده بیمارستانش وفروش طلاهام شوهرموگذاشتم خونه مادرش که مراقبش باشن
بهم زنگ زدگفت خسته شدم ازبس خوابیدم بادوتادوستهام برم بیرون دوربزنم گفتم باشه برو ظهرشدمن کارهاموکردم رفتم خونه مادرش شوهرم هنوزنیومده بودازساعت1ظهرمیگفت نیم ساعت دیگه
میام توراهم وقت دوتاقرصهاش هم گذشته بودمن ناراحت شدم زنگ زدم گفتم هنوز24ساعت نشده مرخص شدی نه غذاخوردی نه داروهاتو شوهرم ساعت3اومدوازم ناراحت بودکه چرا2-3باربهش
زنگ زدم وقتی سوارماشین شدیم که بریم خونه خودمون دیدیه سیگاره خردشده کف ماشینه گفت چرااینوانداختی اینجاماشینوکثیف کردی؟گفتم ازدستم افتاده چون 1پاکت سیگارتوماشین داشت که وقتی
نبودمن خردشون کرده بودم گفت توعمدااینکارومیکنی منوحرص بدی نگه دارمن میخوام برم خونه مادرم تومنوبه این روزانداختی اومدیم خونه هم قهرکرده بودمیخواست بره خونه مادرش براش
ابمیوه اوردم نخورد تشک انداختم بخوابه روی مبل میخوابید
طلاهای من مال چندسال پیش بودن وهدیه سرعقدبودن فاکتورنداشتن من دربدردنبال طلافروشی میگشتم که ازم طلاهاروبخره بعدشوهرم اینکاروباهام کردبهش نگفتم طلافروختم که غصه نخوره
احساس میکنم دیگه برای همیشه بایدلال بشم چون مثل دیشب میچسبه به قلبش ومیگه حالم بدشده وتومنواینطوری کردی
باید3ساعت1بارقرص بخوره من هی پامیشم ساعت کوک میکنم واصلادرست نمیخوابم این کارهارو نمیبینه
یه زمانی هم که به مادرش گفتم پسرت منو میزنه دست بزن داره بازگفت تواینجوریش کردی پسرمن دست بزن نداشت گفتم شماکه نمیتونسته بزنه گفت چرااگه بدباشه بچه مادرشم میزنه

[khaleghezey]

ببخشید دیگه من یکم آلزایمر دارم برای همین زود یادم میره ببخشید

یک تایپیک را شروع کن و تا آخر ادامه بده اینجوری بهتره از این شاخه به اون شاخه نپر اینجوری ضرر میکنی و بچه های قدیمی کمتر به تایپک شما سر میزنن.دیگه تایپیک جدید نزن

خلاصه بهت بگم شما یک زن هستید قبلا هم نوشتم از شما توقع میره رفتار زنانه بیشتری داشته باشید ولی شوربختانه بیشتر شبیه یک مادر و معلم داری رفتار میکنی این اصلا خوب نیست
مردها اصولا دوست دارن همیشه نفر اول توی زندگی باشن.لجباز و یکدنده هستند وقتی روی دنده لجبازی بیوفتن دیگه به این زودی ها پیاده نمیشن اونوقت شما چیکار میکنی باز بهش امر و نهی میکنی اینکارو کن اینو بخور اونو نخور چرا اینجا رفتی چرا اونکارو کردی و .... این کارها ممنوعه

بزار همین پست بالایی شما را شروع کنم تا بهتر متوجه طرزفکر آقایون بشی

1.هیچ مردی مخصوصا متاهل دوست نداره همسرش پشت هم بهش زنگ بزنه میدونم شما نگرانش هستی و دوسش داری ولی اینکارت هم عصبانیش میکنه هم اینکه جلوی دوستاش واقعا خجالت میکش(خدایی هم خیلی زشته مثل پسربچه ها از اون بچه ننه ها مادرشون پشت هم تماس میگیره چکشون میکنه) شاید هدفت درست بوده ولی مسیری که رفتی اشتباه بوده
2.در مورد خورد کردن سیگار شوهرت بازم کارت اشتباه بوده این شما نیستی که باید برای ایشون تعیین تکلیف کنی چه کاری انجام بده یا انجام نده داری مثل معلم ها رفتار میکنی مردها اینو دوست ندارن
3.بر اساس اصول رفتار جراتمندانه گفتمان یا بحث کردن در ماشین ممنوع هستش (تکرار نشه لطفا)
4.

نگه دارمن میخوام برم خونه مادرم

این جمله اکثر مردها به زبان میارن وقتی ناراحت هستند یا احساس میکنن به غرورشان لطمه وارد شده.این نشانه خوبی نیست گفتن این جمله از طرف شوهرت یعنی نیاز داره به یک همسر واقعی.شما خیلی خانوم خوبی هستی ولی از ظرافت های زنانه خودتان کم استفاده میکنید قبلا هم نوشتم جایگاه شما بعنوان یک زن در خانه است نه مادر یا معلم پس جایگاه خودت را بشناس و بر اساس ان رفتار کن
5.گذشته هرچی بود تمام شد رفت اینقدر خواهشا شخم نزن من نمیدونم چرا تو سوزنت گیر کرده توی این گذشته هرچی میشه بازم قدیما را پیش میکشی؟!!از مادرش چی توقع داشتی بشنوی اینکه بگه پسرم مشکل داره و تو خیلی خوبی!!!!!!!

بنظرم موقعیت خوبیه مریضی که ایشون دارن تمرین کن بهش محبت کن بعنوان یک زن بهش امر و نهی نکن اون هنوز مرد و ستون این خانواده است.اینکه چه رفتاری نشان میده کاری نداشته باش کار خودت را انجام بده حتی اگر حرف نامناسبی زد یا رفتار نامناسبی از خودش نشان داد.
کارهایی که میکنی توی یک مسیر درست باشه توی یک خط مستقیم اینکه شوهرت یا مادرش چه رفتاری انجام میدن مهم نیست.مهم اینه در مسیری که داری طی میکنی ثابت قدم باشی و حرکت سینوسی نداشته باشی حتی اگر رفتار بقیه نادرست باشه.قوی باش بانو

اینو اول بخوان

کارگاه خانواده موفق - مرد مقتدر / زن لطیف

کارگاه آموزشی - آداب گفتگو را با هم یاد بگیریم


این مقاله را حتما بخوان نکات کاربردی در زندگی متاهلی

(:) نکته های کاربردی عمومی >>>

لینک های مهارت های ارتباطی و رفتار جراتمندانه

چگونه منفعل نباشیم؟

اینا هم تاپیک های she هستش.

مشاوره تخصصی با جناب sci

کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه

برای اولین بار جراتمندانه حرف زدم و کارم به طلاق کشیده

و از همه مهمتر این لینک

تفاوت بین زن و مرد از نظر دیدشان نسبت به مسائل مردهای منطقی و بانوان احساسی

استقبال از شوهر، چرا؟

اگر واقعا میخواهی زندگی موفقتری داشته باشی مقالات بالا را مطالعه کن و در زندگی بکار بگیر.فقط روی خودت متمرکز شو

[شاپرک 114]

سلام
اقای خاله قزی موضوع تاپیک هام باهم فرق میکنه مثلامن این مسئله مریضی شوهرمو که نمیتونستم توتاپیک های قبلی بگم که اصلاعنوان شون هم ربطی به موضوع نداشت

دوستان خواهش میکنم کمکم کنیدواقعاموندم دربرابرش چکارکنم؟
خیلی بهانه گیری میکنه انگارمن قاتلش هستم همش دنبال ازارواذیت منه دیروزظهراومدخونه همه چی عادی بودمن ساکت بودم داشتم کارهامو میکردم حتی پسته پوست کندبهم دادامایه ربع بعدش که براش اب هویج بردم گفت نمیخوادبه من ابمیوه بدی برو رفتارتودرست کن درصورتیکه من ساکت بودم وبهش ازصبح گفته بودم سرم دردمیکنه گفت توناراحتی طلاهاتوفروختی درصورتیکه من اصلابرای طلاهاناراحت نبودم نمیدونم چرااینجوری شده هی گله کردوبحثمون شدساک برداشت که بره خونه مادرش گفت میخوام طلاقت بدم من تواین سن کم رفتم زیرتیغ جراحی توباعثش شدی
بهش گفتم سیگاروچربی وارث واسترس اینهاباهم باعث این مریضی شده بین این4تامنومیخوای اززندگیت حذف کنی؟گفت میخوام زندگی کنم نمیخوام زودبمیرم تومنو دق دادی رفتارش باهام خیلی بدههمش پوزخندمیزنه منو محبت هامومسخره میکنه

[khaleghezey]

شوربختانه نه تنها شما بلکه بسیاری از افرادی که تازه وارد هستند و تایپیک میزنند و مشکلشان را بیان میکنند همین روش شما را استفاده میکنند مشکلشان را بیان می کنند توسط دوستان راهنمایی می شوند هدایت میشوند به مقالات معتبر و مفید سایت برای کسب مهارت های جدید یا در همان پست راهنمایی های مفیدی به فرد میشه ولی طرف مقابل به اشتباه تصور میکند که اسم سایت همدردی هستش پس این سایت فقط برای درد و دل کردنه و بیشتر تایپیک چت وار گونه و با سرعت بالا پیش میرود بدون اینکه نتیجه ای در بر داشته باشد.

جواب شما در پست بالا و مقالات قرار داده شده خوددانی مکیتوانید به همین روش ادامه بدهید یا اینکه اندکی صبر کنید و از مقالات سایت بهره ببرید.

روز خوبی داشته باشید بانو

[mohi]

به جرات ميتونم بگم كه لينكايي كه آقاي خاله قزي گذاشتن فوق العده مفيد بود...من كه خيلي استفاده كردم خحيلي ممنون...به همه دوستان هم پيشنهاد ميكنم كه به اين لينك ها سر بزنن...
شاپرك جان چند وقت فقط به رفتاراي خودت و حل مشكلاتت با خودت فكر كن و دنبال راه حل باش....
آرامش و توو خودت پيدا كن اينجوري راحت تر ميتوني به زندگي و شوهر خوبت برگردي...