به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 35
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 96 [ 11:15]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    2,516
    سطح
    30
    Points: 2,516, Level: 30
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon17 با این اخلاق همسرم چه کنم که کدورتا بیشتر نشه

    سلام دوستان

    دختری هستم 28 ساله به تازگی عقد کردم شوهرم مرد بسیار مهربان و زحمتکشیه
    اما یه اخلاق بد داره که تازه متوجه شدم البته شایدبه نظر من بد بیاد
    چند روز پیش عروسی دختر عموم بود که زنگ زدن هممونو دعوت کردن چون ما اطراف تهرانیم دیگه نتونستن کارتو بیارن (عروسیشون یهویی شد) من به همسرم گفتم اگه کارت زیاد نیست بریم
    اونم گفت به ما که کارت ندادن پس نمیریم گفتم دعوت کردن گفت نه خودمو کوچیک کنم
    تو هم حق نداری بری
    با مهربونی و زبون خوش باهاش صحبت کردم گفتم هر موقع رفتیم سر خونه زندگیمون بهمون کارت میدن الان که شماره تو رو ندارن ولی اصلا قبول نکرد روم نشد به خانوادم بگم برای همین هم با ناراحتی رفتم عروسی تا اینکه توسالن به بابام زنگ زد هکه چرا بدون اجازه من رفته بابام که مرد خوبیه با زبون نرم گفته پسرم الان که خونه منه بهش سخت نگیر و... بعداز مهمونی بهم گفت که اگه شوهرت از الان اینجوری باشه بعدم نمیزاره خونه خودمونم بیای این چه اخلاقیه

    ما خودمون خانواده ساده ای هستیم اصلا اهل تعارف و کلاس گذاشتن نیستیم
    الانم چند روزه قهر کرده نه زنگی نه چیزی بهش یه اس دادم ولی جواب نداد
    چه کنم؟؟؟؟؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-9-22
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 116 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.به نظر من که کار اشتباهی کردید که رفتید.واینکه پدرتون همین الان در جریان کاراتون قرار گرفتن درست نبود.به نظر من اگه عروسی نمیرفتید هم مشکلی پیش نمیومد ولی بعدا میتونستید با حرف زدن شوهرتونو متقاعد کنید که کارش درست نبوده.ولی اینکه بدون اجازه پاشدید رفتید عروسی اصلا درست نبود.موفق باشید عزیزم

  3. 5 کاربر از پست مفید anyy تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 11 اسفند 93), mordad (جمعه 08 اسفند 93), هم آوا (جمعه 08 اسفند 93), بارن (جمعه 08 اسفند 93), شمیم الزهرا (دوشنبه 11 اسفند 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 96 [ 11:15]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    2,516
    سطح
    30
    Points: 2,516, Level: 30
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یه بار دیگم قبلا عروسی پسر داییم اینطوری شد ولی گذاشت من برم خودش نیومد
    اولا که دامادشونم اینطوریه (احساس بزرگی و زورگویی)تقریبا 20 ساله خواهرشوهرم بدون اجازه شوهر ش حتی آبم نمیخوره انقدر از شوهرش میترسه بااینکه شوهرم از اخلاق دامادشون بدش میاد و میدونه خواهرشو ادیت میکنه ولی میترسم منم مثل خواهرشوهرم بشم
    دوما شوهرم بد دل نیست فقط توقعیه منم دلم نمیخواد از الان بهش زیاد رو بدم که توقعش بیشتر شه خیلیم باهاش صحبت کردم ولی فایده ای نداشته
    حالا چیکار کنم????

    - - - Updated - - -
    ویرایش توسط jele : جمعه 08 اسفند 93 در ساعت 19:19

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 شهریور 96 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1391-12-07
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    3,752
    سطح
    38
    Points: 3,752, Level: 38
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 107 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اشتباه بزرگتر رو همسر شما کرد که حرمت پدرتون رو نگه نداشت. برای چی به پدر شما زنگ زده و شکایت کرده. پدر شما اینهمه سال زحمتتون رو کشیده اونوقت یکی از راه برسه و بگه با اجازه کی بردیش عروسی. شما تا وقتی وارد خانه این آقا نشدید و خرجتون رو پدرتون میده جق بر گردن پدرتونه.
    هر چند که بعد از اون هم احترام پدر شما برای همسرتون واجبه
    شما هم از حالا یاد بگیر که با سیاست باشی. با زبان خوش هرکاری میشه کرد اما با قهر و دعوا هیچ کاری پیش نمیره
    از حالاذهم سعی کن عزت نفست رو.جفظ کنی

  6. 8 کاربر از پست مفید مهردخت تشکرکرده اند .

    hajes (یکشنبه 10 اسفند 93), mordad (جمعه 08 اسفند 93), کیانا 93 (شنبه 09 اسفند 93), گیسو کمند (یکشنبه 10 اسفند 93), نادیا-7777 (یکشنبه 10 اسفند 93), آنیتا123 (شنبه 09 اسفند 93), بارن (جمعه 08 اسفند 93), شمیم الزهرا (دوشنبه 11 اسفند 93)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 01 فروردین 94 [ 05:19]
    تاریخ عضویت
    1393-6-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    725
    سطح
    14
    Points: 725, Level: 14
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 72 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بعضی از مردها ( که البته تعدادشون هم کم نیست.) روی این مسائل حساسیت دارند. یعنی اگر قراره به عروسی یا هر جشن و مراسمی دعوت بشوند باید یا کارت دعوتی براشون ارسال بشه یا اینکه مستقیما به خودشون گفته بشه. شاید اگر خود من هم فقط با یک حرف اون هم بصورت غیر مستقیم به جشنی دعوت بشم حاضر به حضور در اونجا نباشم
    این که دعوت شدن با واسطه به ایشون گفته شده ( هرچند که این واسطه شما یعنی همسرش بودید ) تاثیر مناسبی روی ایشون نداشته و من فکر نمی کنم این مسائل ربطی به رو دادن و ... داشته باشه. شما هم سعی کنید از اول زندگی دنبال این جریانات رو دادن و ... نباشید. شاید رفتار همسر شما اشتباه بوده باشه اما رفتار شما که حرف ایشون رو هیچ حساب کردید هم اشتباه بوده اون هم با درجه ی بالاتر.


    ان شاالله که خدا به شما و تمام زوج های جوان کمک کنه تا زندگی سرشار از عشق و محبت داشته باشند

  8. 3 کاربر از پست مفید nikon تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 11 اسفند 93), mordad (جمعه 08 اسفند 93), اثر راشومون (جمعه 08 اسفند 93)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 96 [ 11:15]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    2,516
    سطح
    30
    Points: 2,516, Level: 30
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منم قبول دارم که بعصیا اینطورین ولی به همسرم گفتم که بعداز عروسی اگه بهمون کارت ندادن ما نمیریم ولی الان ما که جدا از خانواده زندگی نمیکنیم عموم ناراحت میشد اخه ما چنین چیزی تو فامیل نداریم
    الان پدرمم ناراحت شده که چرا شوهرم باهاش اینطوری حرف زده
    از یه طرفم شوهرم الان3 روزه نه زنگ زده نه چیزی ازاینده میترسم
    به نطرتون به پدرم بگم باهاش صحبت کنه

  10. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    خوب بود اگر همسرت این اخلاق را نداشت
    خوب بود اگر احترام پدرت را نگه می داشت و اگر هم ناراحت شده، حداقل به ایشون زنگ نمی زد
    و خیلی حرفهای دیگه

    ولی الان نمی شه به خاطر این موضوع زندگی را به خودت و همسرت تلخ کنی و پایه های بحث و درگیری همیشگی را بریزی.
    راستش به نظر من هم نمی شده عروسی دختر عمو و پسر دایی نری. اگر می تونستی قبل از رفتن راضیش کنی خیلی بهتر بود.

    ولی حالا که رفتی، باید با سیاست و ظرافت زنانه حلش کنی.
    اول این که بهش نگو می ترسم مث شوهرخواهرت بشی، تو هم مثل اونی، از هر چی می ترسیدم به سرم اومد و .... از این حرفهای منفی.
    اصلا حرفش را هم نزن که بدتر توی ذهنش تثبیت می شه.

    زنگ بزن هم عذرخواهی کن که ناراحت شده و هم ناراحتیت را با ناز و دلخوری بیان کن.
    بگو هم همسرم دلخور شده و هم بابام. من این وسط گیر کردم. دلم گرفته. دوست نداشتم هیچکدومتون ناراحت بشید ... از این حرفها دیگه.
    عروسی اصلا خوش نگذشت چون تو نبودی.
    دوست دارم تو عروسیهای بعدی با هم باشیم و ...

    همونطور که خودت هم گفتی بد دل نیست
    بیشتر می خواد اقتدار خودش را ثابت کنه
    شما هم زبانی این اقتداری که زیر سوال رفته را بهش برگردون.

    یه جوری هم متوجهش کن که نباید با پدرت بد صحبت می کرده.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  11. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 11 اسفند 93), mordad (جمعه 08 اسفند 93), کیانا 93 (شنبه 09 اسفند 93), نادیا-7777 (یکشنبه 10 اسفند 93), آنیتا123 (شنبه 09 اسفند 93), بارن (جمعه 08 اسفند 93), رها68 (یکشنبه 10 اسفند 93)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اسفند 95 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-25
    نوشته ها
    152
    امتیاز
    4,004
    سطح
    40
    Points: 4,004, Level: 40
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    223

    تشکرشده 333 در 122 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام دوست عزیز.رفتار شماباعث شده ک همسرت فک کنه نظرش برات بی اهمیته بهتر بود با خودت صحبت میکرد تا زنگ بزنه پدرت!شما هم لازم نیس به پدرت چیزی بگی از الان سعی کن زندگیرو دو نفری مدیریت کنی.پیام به همسرت بده عزیزم خوو بی؟ببخشید که ناراحتیت کردم من برای احترام به عمو جانم باید مجلس میرفتم بدوخ شما اصلا بهم خوشنگذشت نگذشت دوس دارم همه جا کنار هم باشیم.دلم برات تنگ شده و نگرانتم. خودتو آشفته نشون نده اگر زنگ زد خیلی طبیعی برخورد کن و.موضوع کش نده.با آرزوی خوشبختی .

  13. 3 کاربر از پست مفید mordad تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 11 اسفند 93), بارن (جمعه 08 اسفند 93), شیدا. (جمعه 08 اسفند 93)

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 01 فروردین 94 [ 05:19]
    تاریخ عضویت
    1393-6-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    725
    سطح
    14
    Points: 725, Level: 14
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 72 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهردخت نمایش پست ها
    اشتباه بزرگتر رو همسر شما کرد که حرمت پدرتون رو نگه نداشت. برای چی به پدر شما زنگ زده و شکایت کرده. پدر شما اینهمه سال زحمتتون رو کشیده اونوقت یکی از راه برسه و بگه با اجازه کی بردیش عروسی. شما تا وقتی وارد خانه این آقا نشدید و خرجتون رو پدرتون میده جق بر گردن پدرتونه.
    هر چند که بعد از اون هم احترام پدر شما برای همسرتون واجبه
    شما هم از حالا یاد بگیر که با سیاست باشی. با زبان خوش هرکاری میشه کرد اما با قهر و دعوا هیچ کاری پیش نمیره
    از حالاذهم سعی کن عزت نفست رو.جفظ کنی
    اولا - اون شخصی یکی نبوده که از راه رسیده ، شوهر این خانوم بوده - فکر می کنم فهمیدنش ساده باشه
    دوما - از لحاظ شرعی و قانونی با خواندن صیغه ی عقد حرف شوهر بر حرف دیگران حتی پدر و مادر زن مقدم هست . یعنی اگر شوهرت گفت که فلان جا نباید بری شما هم نباید بری نه اینکه بعد از اینکه رفتی طلبکار هم بشی.
    سوما - توی تاپیکی که این خواهر زدند جمله ای با این مضمون که "با اجازه ی کی بردیش؟" وجود نداشت . از کجا آوردید نمی دونم - ایشون گفته چرا بدون اجازه ی من رفته نه اینکه شما با اجازه ی کی بردیش

  15. کاربر روبرو از پست مفید nikon تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 11 اسفند 93)

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام عزیزم

    من هنوز وارد زندگی متاهلی نشدم.ولی یه بار از یه مشاور شنیدم که اگه خواستین جایی برین و شوهرتون مخالف بود با یه لحن غمگین بگین خیلی دوست داشتم برم.ولی

    چون تو نمیخوای،باشه نمیرم.

    مشاور میگفت اگه این کارو کنین خود شوهرتون دوباره زنگ میزنه و بهتون میگه اشکال نداره برو.

    البته من مطمئن نیستم که این در مورد همه مردها جواب بده.

    ولی من خودم به یه نتیجه ای رسیدم.ببین وقتی شوهرت بهت میگه باید کارت میاوردن سعی نکن با دلیل و منطق بهش بگی چون هنوز خونه خودمون نیستیم

    نیاوردن.بهش بگو راست میگیا.بهتر این بود که برای ما هم کارت میاوردن.ولی منظوری نداشتن و از این حرفها.

    بعدم بگو من خیلی دوست داشتم با هم بریم.یا مثلا برای من افتخاره که با تو تو همچین جمعهایی باشم.یا همچین چیزهایی.اونم با یه لحن ملایم و دوست داشتنی.

    همچین صحبتهایی اگه رو در رو باشه بهتره تا تلفنی و اس ام اس.

    الانم خودت رو ناراحت نکن.

    سعی کن با شوهرت رو در رو حرف بزنی.ولی به نظرم باز با منطق باهاش حرف نزن.یه کم ناز و عشوه قاطیش کن.بهش این اطمینان رو بده که نفر اول زندگیته و عاشقشی.

    تلویحا بگو که اشتباه خودت رو قبول داری و غیر مستقیم اینم بگو که دوست داری شوهرت همیشه همراه و حامیت باشه.

    یه کم خودت رو مستاصل نشون بدی هم بد نیست.

    در کل به نظر من یه مرد به صرف مرد بودنش این حق رو نداره برای لحظه به لحظه زندگی خانومش تصمیم بگیره.موضوع اصلی اینه که زن و شوهر بهتره در همه شرایط

    نظر طرف مقابلشونو در نظر بگیرن و در عین حال عزت نفس خودشون رو هم حفظ کنن.

    به نظر من سعی کن تو برخورد با شوهرت از ابرازهای زنانه استفاده کنی و دوم این که در کنار این رفتارها خودت رو یه دختر عاقل و مدبر نشون بدی که تصمیمات درست و منطقی

    میگیره و در عین حال شوهرش همیشه نفر اول زندگیشه.

  17. 6 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 11 اسفند 93), mordad (یکشنبه 10 اسفند 93), نادیا-7777 (یکشنبه 10 اسفند 93), بارن (شنبه 09 اسفند 93), رها68 (یکشنبه 10 اسفند 93), شمیم الزهرا (دوشنبه 11 اسفند 93)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.