مادرشوهربدزبان ومشکلات زندگی من

[سرگشته دوست]

سلام دوستان
من 26 وهمسر29.
2تابچه پسر دارم 1سال و4 ماه و3سال و4ماه .مادرشوهرمن دارای زبان بسسسیارتندوتیزاست .وشوهرم هم مثل اوست وبه نظرم این ریشه ی خیییلی ازمشکلات ماست.شوهرم فحش می دهد وروزی 14-15 ساعت خانه نیست و 5بارتاحالامرازده.
حیف که 2بچه دارم وگرنه طلاق می گرفتم.
ازمادرشوهرم متنفرم.

[سرگشته دوست]

وقتی فکرمی کنم می بینم ریشه ی همه ی اختلافات ما مادرشوهرم بوده
مادرشوهرمن دلش می خوادهرموقع که اراده کردسرشوبندازه زیروبیادخونه ی ما.
من بااومدن کسی به خونم مخالف نیستم ولی مادراو کاملا بامن بداست وحسوداست
حرفهایش پرازنیش وکنایه است وپرازنفرت.
خب من ازآمدن کسی که ازمن متنفراست به خانه ام متنفرم
ازآمدن ریشه ی اختلافات زندگیم حالم به هم می خوره
جالب اینجاست که حرفهای مسخره وصدمن یه غازش راهم شوهرم باورمی کند
وشوهرم هم می شود یکی شبیه خودش
نمی دونم شایدیه روزی طلاق بگیرم
دوتابچه هایم کوچیکندولی یه کم بزرگترکه بشن می شه یه فکری کرد
شوهرم تاحالا 5سال که باهاش زندگی کردم گندزده به زندگی
به خاطرهمین مامانش 5سال مامستاجربودیم
به خاطرمامانش هفته ای دوشب نمی اومدخونه

- - - Updated - - -

به خاطرمامانش دوباردرشرایط فوق العاده حساس که تازه پسردومیم به دنیااومده بود
رفت کربلا.به خاطرمامانش منوزده.به من فحش داده
هیییییچ علاقه ای هم دیگه به شوهرم ندارم.
ازشوهری که به اصطلاح بچه ننه باشدمتنفرم.

- - - Updated - - -

آخه چه طوری بامادرشوهری که نفرت ازکلامش می باره می شه دوستی کرد؟

[khaleghezey]

درود بانو

کوتاه و خلاصه بخوام توی یک جمله جوابت را بدهم خلاصش میشه این:

هیچوقت بخاطر شخص سوم زندگی خودت را خراب نکن

خدا دوتا گلپسرات رو برات نگهدار چقدر خوبه هم سنشان را نوشتی و هم ماهش را این نشان از مسئولیت پذیری بالای شما داره
اینکه نه تنها حق شما بلکه حق خیلی از خانوم های ایرانی و لیاقتشان بیشتر از اینیه که الان هست شکی درش نیست(البته برعکسشم صدق میکنه) ولی ما اینجا جمع شدیم برای اینکه زندگی مراجع را بهتر بکنیم باعث بشیم احساس رضایتب یشتری نسبت به زندگی داشته و کیفیت زندگی مشترکش بالاتر بره.
خلاصه بگم برای خودت هدف گذاری داشته باش اینجا فقط شما هستی که به سایت همدردی دسترسی داری و تمرکز اصلی روی شماست دیگران را نمی توانی تغییر بدهی برای بهبود زندگی خودت تنها راهی که بنده با 30 سال سن متوجه شدم اینه که خودت تغییر بکنی همین و بس

ازشوهری که به اصطلاح بچه ننه باشدمتنفرم.

بزار یک جوک برات تعریف کنم جواب این نوشته شماست
زن اروپایی یک زن داره یک دوست دختر ولی همسرشو دوست داره
مرد آمریکایی یک زن داره یک دوست دختر ولی دوست دخترشو بیشتر دوست داره
مرد ایرانی یک زن داره 10تا دوست دختر ولی ننشو بیشتر از همه دوست داره


بنظر من بشخصه بهتره که اول از همه هدف گذاری بشه که میخوای چیکار کنی مسئله اصلی کتک خوردن از شوهر و نبود حس علاقه به ایشون در حال حاضره یا کم شدن میزان علاقه شما به شوهرت

یا اینکه چگونه با مادرشوهرت رفتار کنی که کمترین آسیب بهت وارد بشه

لطفا اول اینو مشخص کنید.
در هر صورت مهمترین مسئله اینه که اول باید از خودت شروع کنی قویتر بشی و مهارت های جدید بدست بیاری جمله اولی که برات نوشتم به رنگ آبی را دوباره بخوان

[Mr DaNi]

تمام خانوم های ایرانی از مادر شوهر مینالن.شما روزی یه بار به مادرت زنگ نمیزنی ؟روزی یه بار صحبت نمیکنی و اتفاقات روزانه رو نمیگی؟به نظرم آقایون هم با خیلی موارد مشکل دارن و میریزن تو خودشون و چیزی نمیگن.حالا اگه آقاهه روزی یه بار زنگ بزنه به مادرش و حتی راجع به یک مشکلی مشورت بگیره میشه بچه ننه و هزار تا چیز دیگه.دست بردارید از این اخلاقا.یه ذره تعامل کنید.البته من با کتک زدن به شدت مخالفم ولی مطمینم شما با زبون ایشون رو به سر حد جنون رسوندین.بدترین چیزی که برا یه مرد میتونه اتفاق بیوفته کتک زدن همسرش هست...

[سرگشته دوست]

باسلام
من معتقدم یک مردنبایدحساسیت زنش راتحریک کند.
دیشب شوهرمن جوری حرف می زد که تواین 5سال اینطورحرف نمی زد.
باچه ذوقی خودم رفتم بادمجان خریدم کشک خریدم .برایش کشک وبادمجان درست کردم.اون وقت می گه آره اون (یعنی مامانش همه اش کمکم می کنه ولی توهمه اش کارخراب می کنی.)
بعدببخشیدآقای خاله قزی ولی اون یه جوکه.امیدوارم این جوکوهیچ وقت به خانمتون نگید.
آقای دنی من قبلا یه ازدواج ناموفق داشتم ولی اون مادرشوهرسابقم رادوست داشتم.پس الکی نگیدکه مافقط بهونه می یاریم.لابدیک برخوردهای زشت ودخالتهای بیجاوزننده دیدم که می گم.
بعدهم خیییلی ببخشیدهاولی نمی دونم کی قراره آخوندهابالای منبرمادرشوهرهارانصیحت کنندانشاالله که آقایون فکرنکنندمامانشون خداشونه .زنشون کلفتشون

[mordad]

سرگشته عزیز سلام..مادر شوهرت اذیتت میکنه درست...ولی خانوادهشما همسرت و پسرای گلت هستن.من به عنوان ی خانم درکت میکنم برای ی زن احترام خیلی مهمه و اینکه شخص اول زندگی همسرش باشه ولی قبول کن با لجبازی و دشمن شدن با مادر همسرت خودت رو از چشم همسرت انداختی. لازم نیس خیلی از حرفای ک آقایون میزنن به دل بگیری خیلی از حرفا زیر فشار مالی عاطفی و..زده میشه خودت رو قوی کن که حرفای کوچیک تو دلت عقده نشه و کینه های عمیق...اگر همسرت رو دوس داری مادرش رو بپذیر.اگر میخای دل همسرتو داشته باشی لازمه با سیاست زنانه رفتار کنی جوری وانمود کنی که عاشق چیزای که اون دوس داره هستی اونوقت میبینی توجهش به شما بیشتر میشه یا مادرش..ی مدت تمرکزت رو از رفتارای شوهر و مادر شوهرت بردار به خودت و پسرای گلت برس و به این فک کنه چطور میتونی ی خونه پر از آرامش و محبت بسازی ک اولین پناهگاه امن همسرت آغوش شما باشه

[khaleghezey]

بانو سرگشته دوست شما بلاخره تصمیم قاطع گرفتی میخوای زندگیتو درست کنی یا نه فقط میخوای اینجا همدردی کرده باشی و اتفاق های روزمره ای کهب رات میوفته را تعریف بکنی؟
هر وقت تصمیم قطعی و گرفتی و احساس کردی می توانی ثابت قدم باشی بنویس تا پله پله بریم جلو برای حل مشکل.
شما تنها فردی نیستی که با این مشکل مواجه میشی مثل آقایونی که مواجه میشن با دخالت خانواده همسرشان در زندگی مشترک این مشکل دوطرفست
http://www.hamdardi.net/thread-154.html
مقاله بالا را با دقت مطالعه کنید بشخصه فکر میکنم یکمقدار روی پیش زمینه منفی که نسبت به بقیه دارید.ذهن خوانی کردن و تعمیم دادن یک نکته منفی به بقیه موارد نیاز دارید مهارت های جدید یاد بگیرید و بکار ببندید.
اونی که نوشتم فقط یک جوک بود همین و بس ولی برداشت شما شوربختانه منفی بود.خواستم با خنده و شوخی متوجه بشید که فقط شما با این مشکل مواجه نیستید.مردها روی مادر و خانواده شان حساس هستند.همینطور روی غرورشان و اینکه از نظر شخصیتی بصورت کلی با خانوم ها متفاوت هستند مردها افرادی منطقی هستند که نقطه ضعف شان احساسات هستش و بانویی موفقتره که از قدرت خدادادی خودش همان احساسات لطیف خودش به نحو احسنت استفاده کنه برای بهبود کیفیت زندگی مشترکش.

http://www.hamdardi.net/thread-33023.html

پ.ن:یکچیز جالب متوجه شدم توی اکثر موارد وقتی دقت میکنم راه حل های مشکلات بانوان جوابش یکیه نیاز به مهارت های یکسانی داره توی اکثر موارد

[سرگشته دوست]

سلام
بله من می خوام زندگیم رادرست کنم.
ببینیدمن فکرکردم وباخودم گفتم به خاطربچه هایم باشوهرم مدارا می کنم.
راستش من خیلی ازدست شوهرم دلخوروعصبانی بودم.
ببینیدشایدمن درست قضاوت نکنم.
ولی یه سری چیزهایی دیگه قطعی و مسلمه.مثلا مادرشوهرمن هرموقع می یادخونمون ازروی حسادت می گه وای چه قدرخونتون گرمه ! یعنی اینکه شوهرمن منودوست داشته مثلا وازروی محبت اختیارکم یازیادشدن بخاری روبه خودم داده اذیتش می کنه.بعدجالبه این الآن رفته تووجودشوهرمن وتقریبا هرروزازدرکه واردمی شه بخاری روخاموش می کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!وخیی یییلی وقتاسرهمین بخاری بامن دعوا کرده
اون وقت شمامی گیدمن بایدنسبت به مادرشوهرم چه حسی داشته باشم؟