به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 اردیبهشت 94 [ 22:44]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    224
    سطح
    4
    Points: 224, Level: 4
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Eh S تردید و ترس از رسمی تر کردن رابطه و خواستگاری

    سلام به همه مشاورین و دوستان عزیز
    من 35 سالمه و با یه دختر خانمی حدود 8 ماه هست که آشنا هستم.
    مدل آشنایی مون هم از اول با هدف ازدواج بوده. ضمنا من شغلم مهندسی هست و تحصیلاتم هم کارشناسی ارشد. سابقه کار خوبی دارم(از زمان تحصیل کار می کردم) در کل موقعیت مالی متوسطی دارم که می تونم یه خانواده رو اداره کنم. به علاوه کارای مهاجرتم تازه اوکی شده(اقامت کانادا) که البته شرایطم رو پبچیده تر کرده ولی اولویت ازدواج برام بیشتره الان.
    دیگه اینکه پدرم در کودکی فوت شده و مادرم به خوبی از بچه هاش مراقبت کرده.
    مشکلی که دارم اینه که این خانم از نظر منطقی (تحصیلات، سطح خانوادگی، اعتقادات و...) تا حدی که من شناختم نسبتا به من می خوره، اما یه چند تا مشکل وجود داره:
    محاسن:
    -نماز خون ، آرام و متین و غرغرو نبودن و تا حالا خیلی بحث مون نشده
    -خانواده تحصیل کرده و نسبتا هم سطح
    -با هوش،روراست (ظاهرا) و کارمند موفق

    -یکم از من کم حرف تره و تقریبا اگه یه روز من زیاد موضوع برا حرف زدن نداشته باشم حرف کم میاریم.
    -رابطمون هر چند اوکی و تقریبا بدون دعوا و... بوده اما خیلی هیجان خاصی نداره و چندان تو این مدت هم شدید نشده. مثلا خیلی من دلم براش تنگ نمیشه و برا دیدنش اوکی هستم اما انرژی خاص و ذوق خاصی ندارم(معمولی هستم و اگه جای کسل کننده ای بریم معمولا حرف کم میاد)
    -از نظر ظاهر متوسط رو به خوب هست اما از نظر من زیبایی خیلی خاص نداره یا به قول معروف شاخ نیست.
    -دائم موضوع ظاهریش من رو به فکر فرو می بره که چرا من یکی که خیلی برام شاخ باشه انتخاب نکردم؟
    -چند وقت پیش گه قرار بود خواستگاری بریم خیلی استرس تردید و حس ترس از گیر افتادن، پشیمونی بهم دست داد و هنوزم بر طرف نشده
    -تورحرفا تا حدی قبول کرده که بیش از اینکه منو دوس داشته باشه، ازدواج کردن براش هدف الانشه و من براش بشتر کیس منطقی هستم که هدفشو محقق می کنه تا کسی که عاشقشه
    -با مهاجرت اصلا اوکی نیست و کارشو در اون صورت از دست میده
    -سر صحبت مهریه و عروسی و اینا حس کردم خیلی منطقی و حساب شده جلو اومده و کاملا قدم هاش جوربه که موقعیتش محکم باشه(مثلا مهریه نسبتا مطمئن بگیره ، خونه خوب بخرم، زود عقد کنبم و...)
    -بعد از اون شب و صحبت مهریه و... من یکم عقب کشیدم، اما ایشون خیلی نگران شده و بهم هم گفته که چون تازگی به خانوادش(مثل من پدرش فوت کرده و 2 خواهر بزرگتر متاهل داره) یجورایی حرفاش حس گیر افتادن من در صورت خواستگاری رفتن رو تشدید کرده( همین الان تا تاریخ عروسی و متراژ خونه رو هم از من پرسیده...) و از الان می گه چون گفته که این هفته حرفش بوده که بریم خواستگاری،الان تحت فشار خانواده و خیلی تو موقعیت بدی هست و می خواد زودتر خواستگاری انجام شه.

    1) من به نظرتون چقدردوستش دارم و این میزان کافیه؟ چطور بفهمم که کافیه؟
    2) اون چقدر منو دوس داره در حالیکه چندان فداکاری خاصی تو این مدت نکرده؟
    3)تزس و تردید من از گیر افتادن نشونه وسواس منه یا دوس نداشتن؟
    ضمنا شعف در تنهاییم الان نسبتا کمه و یکم ترس دیر شدن ازدواج انگیزه ازدواجم رو بیشتر کرده همینطوز فشار خانواده. ضمنا تا حالا دوس دختر کم نداشتم اما الان صرفا 2 ساله که دنبال کیس ازدواج هستم اما قبلش به دلیل ایده ال گزا بودنم اصلا جدی بهش فکر نمی کردم.
    خیلی ممنون از حوصله و راهنمایی هاتون
    ویرایش توسط Kamio : پنجشنبه 07 اسفند 93 در ساعت 02:57

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اردیبهشت 98 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-11-09
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    7,738
    سطح
    58
    Points: 7,738, Level: 58
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    132

    تشکرشده 652 در 153 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام،
    به همدردی خوش امدی
    ابتدا باید بگم که بنده مشاور نیستم ونظری که می دم صرفاً نظر شخصی خودمه و صحبت های من معمولاً کلی هست.
    اینکه میگن سن ازدواج یه رنج مشخصی هست و توصیه میشه که تا حد مقدور در اون زمان این ازدواج و انتخاب صورت بگیره به این دلیل هست که انتخاب همسر برای ازدواج باید شامل دو بعد احساسات و منطق باشه، افرادی که در سن پایین تر دست به این انتخاب می زنن صرفاً احساسات نقش اصلی رو بازی می کنه و منطق هیچ جایی در انتخابشون نداره و از طرفی افرادی هم که در سن بالاتر از اون رنج این کارو می کنن، برعکس احساسات اصلاً نقشی نداشته و صرفاً با 2*2 (یعنی حساب کتاب و منطق) اقدام می کنن.
    اینا همه مقدمه بود تا بدونید شما الان کجای ماجرا هستید.
    ببینید دوست عزیز، همه ما می دونیم که همه کامل و بی نقص نیستن و به این دلیل هم هست که میگم باید در انتخاب احساسات هم دخیل باشه تا از این نقص ها گذر کنیم و شخصی را انتخاب کنیم و از طرفی منطق نیز باید باشد تا نقص های اساسی را تشخیص دهیم و صرفاً همه چیز را گل و بلبل نبینیم و به عواقب انتخابمون فکر کنیم و تصمیم بگیریم.
    ابتدا معیار هاتون رو برای انتخاب همسر روی یه کاغذ بنویسید و ببینید واقعاً چند درصد از اینا رو یه نفر داشته باشه می تونید با هم کنار بیاید و زندگی کنید و خود این که مورد ازدواجی شما از متراژ خونه و ... حرف میزنه اینا دقیقاً نشون دهنده انتخاب بدون دخالت احساسات هست، که با این روش خیلی سخت خواهد بود.
    و در مورد سوالات شما هم حس من اینه که سن شما طوری هست که ریسک پذیریتون امده پایین و سر همین عدم ریسک پذیری هست که دوست دارید مثل یه مهندس در مورد ازدواج هم تمام محاسبات رو انجام بدید و ضریب اطمینان بالایی می خواید اعمال کنید و اصلاً تلورانسی برای کارتون قرار نمی دید (اینا هم اصطلاحات مهندسی)

  3. 3 کاربر از پست مفید به دنبال خوشبختی تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 07 اسفند 93), نادیا-7777 (پنجشنبه 07 اسفند 93), بارن (پنجشنبه 07 اسفند 93)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مهر 95 [ 15:31]
    تاریخ عضویت
    1393-7-30
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,230
    سطح
    61
    Points: 8,230, Level: 61
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 220
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    826

    تشکرشده 744 در 192 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    66
    Array
    سلام به همدردی خوش آمدید.
    میتونم بپرسم اون خانم چند سالشونه؟
    اینکه میگید رابطتون هیجان نداره منظورتون چطور هیجانی هست؟ اگه منظورتون حرفای عاشقانه و بیقراری های این دوران و ... هست ، فکر میکنم هم شما و هم اون خانم در سنی نیستید که مثل دختر پسرهای 18 ، 19 ساله رفتار کنید مطمئنا پخته تر رفتار خواهید کرد و منطقی .
    با توجه به خصوصیاتی که گفتید آرام و متین ، خیلی از خانم ها دوست دارند اول در رابطه ای که هستند تعهد ایجاد بشه ، بعد وارد حرف ها و فاز احساسی شوند.
    اگر احساس تردید و گیر افتادن و پشیمونی به شما دست داده فکر میکنم دلیلش این باشه که شما به طور یقین هنوز در مورد رابطه با اون خانم به نتیجه نرسیده اید به همین دلیل نمیتونید تصمیم قطعی بگیرید.
    من پیشنهادم این هستش که برای شناخت بیشتر سعی کنید خانواده ها باهم روبه رو بشن ولی به خود دختر خانم هم اینطور عنوان کنید که هدف آشنایی بیشتر با حضور خانواده ها هست و بهتره اول این شناخت زیر نظر خانواده ها انجام بشه و بعد مشخص کردن تاریخ عروسی و ...
    در این مدت سعی کنید با اطلاع خانواده ها صحبت ها و ملاقات ها را بیشتر کنید تا بتونید شما هم تصمیم قطعی بگیرید.
    در مورد سوال اولتون اینکه چقدر دوسش دارید ، به نظر من برای دوست داشتن نمیشه میزان مشخص کرد که مثلا بشه گفت خب دیگه به این اندازه رسید میشه رفت خواستگاری ، این اقدام بیتشتر از روی ارزیابی شناخت ها و ... صورت میگیره.
    گفتید آیا اون دخترخانم هم منو دوست داره ؟آخه فداکاری خاصی برای من نکرده ، چه فداکاری خاصی برای شما داشته باشه در این دوران ؟ همینکه مایل به خواستگاری رفتن هستند یعنی ایشون هم به شما علاقه دارند دیگه
    به نظر من ازدواج خیلی تصمیم مهمیه ، حتی کسی هم که از هر نظر طرف مقابل رو قبول داره باز طبعیه استرس داشته باشه

  5. 2 کاربر از پست مفید (آسمانی آبی) تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 07 اسفند 93), نادیا-7777 (جمعه 08 اسفند 93)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 اردیبهشت 94 [ 22:44]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    224
    سطح
    4
    Points: 224, Level: 4
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و خیلی ممنون از پاسختون
    ایشون 4 سال از من کوچیکتره(31)
    حقیقتش هدف از قبل این بود که با خانواده ها بیشتر آشنا شیم، اما مدل صحبتی که ایشون کرد یه جوری بود که تصمیم ما صرفا مهمه و خانواده ها دخالتی نمی کنند(فقط خانوادش در مهریه دخالت می کنند) که البته بیشتر تعارف به نظر می یاد و مشکلی که برای ادامه آشنایی با ایشون دارم اینه:
    1) ایشون خیلی قضیه معرفی من به خانوادش رو جدی و مهم کرده و در واقع حرفش اینه که اگه تو این مرحله یا وقتی جلو تر بریم، از طرف من بخواد کنسل شه خیلی ضربه می خوره و ... که در واقع این صحبتش یه جواریی من رو برای جلو رفتن می ترسونه که اگه آشنایی خانوادگی به وجود بیاد و اگه به نتیجه نرسیدم خیلی ضربه می خوره و جلو خانوادش کوچیک میشه و... یعنی مدل برخوردش اینطوری هست که حس آزادانه و صرفا بر اساس تشخیص خودم تصمیم گرفتن رو تا حدی سلب می کنه و مشکلات خودش در صورت جدا شدن ما رو بهم یاداور می کنه.(هر چند که مطمئنا موضوعاتی که می گه تا حدی درسته اما به هر حال حس ترس من از آسیب خوردن خودش در صورت تموم شدن رابطه رو ایجاد می کنه)
    2)منظورم از فداکاری خاص اینه که من حس دوس داشتن و آمادگی فداکاری بودن رو در وجودش حس کنم یعنی همونطوری که خودش گفته که الان احساسش به عقلش غلبه کرده، حس کنم حاضره برای خوشحالی من و به هم رسیدن کلی فداکاری کنه، نه اینکه خیلی حسابشده برخورد کنه و مثلا خونه زندگی کاملا ok رو قبل از تشکیل خانواده بخواد.
    هر چند که غیر منطقی نیست درخواستش اما اون حس دوس داشتن یه زن که می تونه همه چیزای دیگه رو تحت تاثیر قرار بده به اون شدت دیده نمیشه.
    3)کلا از سه جنبه اگه بخوام بررسی ش کنم : 1)بعد عقلی وجودش به نظر خیلی قوی و اوکی هست. 2)بعد احساسیش نسبتا کمرنگ هست و شدیدا منطقی تصمیم می گیره و زندگی می کنه. مثلا حتی خیلی دنبال مسائل هنری و ... هم توزندگیش نه بوده و نه هست(بر عکس من) و کلا خانواده فعلیش، پیشرفت کاری و پول تو زندگیش مهمترین موضوعات بودن تا الان 3) از جنبه ظاهری و زیبایی به نظرم ظاهرش قابل قبول هست اما در حد معمولی و نه در حدی که مثلا من از کنارش راه رفتن و ... احساس غرور کنم(هر چند احساس سرشکستگی هم نمی کنم) و مقایسه ش با سایر دخترا
    نکته آخر در مورد مشکل اصلی و استرس من اینه:
    دلیلی اصلی استرس من شک در مورد اینکه آیا ایشون انتخاب درست برای من هست یا نه؟ به خاطر ظاهر معمولیش و همینطور بیش از حد منطقی بودنش و اینکه بعدا اگه این حس تردید برطرف نشه، کلا آدمی هستم که اگه از خرید چیزی یا انجام معامله و... پشیمون بشم (حس کنم که انتخابم درست نبوده) کلا دیگه خوبیهاشم برام خیلی کمرنگ می شه و دیگه در واقع فقط می خوام از شرش خلاص شم.
    بازم خیلی ممنون از راهنماییتون

  7. کاربر روبرو از پست مفید Kamio تشکرکرده است .

    (آسمانی آبی) (پنجشنبه 07 اسفند 93)

  8. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    شما که هنوز حتی خواستگاری رسمی هم نکردید
    به این خانم هم که علاقه چندانی ندارید
    بهتره تمامش کنید. با دلسوزی و ترحم و می ترسم یه چیزیش بشه که نمی شه یه عمر زندگی کرد. شما ازش خوشت نمی آد
    به هر دلیلی، یا وسواس داری، یا ایده آل گرایی، یا خوشگل نیست، یا ... دلیلش مهم نیست. چون به این راحتی ها که قابل رفع نیست.

    ایشون هم که می گی منطقی هست و آدم احساسی نیست. راحت تر کنار می آد.
    اصرارش هم برای خواستگاری و ... طبیعیه. دختر 31 ساله که هشت ماه هم درگیر رابطه دوستی با شما بوده، می خواد زودتر تکلیفش روشن بشه.

    می تونی بری پیش یک مشاور و مشکلت را مطرح کنی. جلسه بعدی هم با هم برید و مشاور بهش بگه.



    این تاپیکها را بخون

    کسی شرایط بدتر از این هم میتونه تجربه کنه؟

    چکار کنم که همسرم صدمه کمتری ببیند (قصد جدایی به خاطر ظاهر خانمم)

    به خانمم علی رغم تفاهم کامل فکری و روحی و حتی اهداف هیچ علاقه ای ندارم چه کنم؟؟؟؟

    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : پنجشنبه 07 اسفند 93 در ساعت 14:51

  9. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    anastazia (شنبه 09 اسفند 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 07 اسفند 93), واحد (جمعه 08 اسفند 93), نادیا-7777 (جمعه 08 اسفند 93), بارن (پنجشنبه 07 اسفند 93), رویای پر کشیدن (سه شنبه 12 اسفند 93), صبا_2009 (جمعه 08 اسفند 93)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 شهریور 96 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1391-12-07
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    3,752
    سطح
    38
    Points: 3,752, Level: 38
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 107 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با خودمون که تعارف نداریم همینکه شما اینجا این سوال رو مطرح میکنید که به نظرتون من چقدر این خانوم رو دوست دارم از نظر من یعنی به قدر کافی ایشون رو دوست ندارید

    من یک زن هستم و شاید نباید اینو بگم اما این خانم 31 سالشون هست و شاید این احساس رو دارند که داره کم کم برای ازدواجشون دیر میشه. از نظر من به همین دلیل هست که موضوع رو برای خانواده خیلی جدی مطرح کردند تا برای شما هم موضوع جدیتر بشه. من این مساله رو در یکی از آشناها هم دیدم. آقا و خانم هر دو 31 هستند و این آقا فقط به خانم گفت باهم صحبت کنیم ببینیم به توافق میرسیم یا نه اما خانم فرداش زنگ زد که من و خانواده ام موافقیم قرار خاستگاری بگذاریم.

    همینکه میگید تا حالا هیچ بحثی نداشتید هم کمی عجیبه. مگه میشه دو نفر که میخوان ازدواج کنن سر هیچ موضوعی اختلاف نظر نداشته باشند؟

    شما با خودت کنار بیا اول. اگه میبینی دوستش نداری الان با این خانم همه چیز رو تمام کنی بهتر از اینه که ازدواج کنید و خدای نکرده به مشکل بخورید. اونحوری هر دو طرف بیشتر از حالا ضربه میخورند

  11. 4 کاربر از پست مفید مهردخت تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 07 اسفند 93), واحد (جمعه 08 اسفند 93), نادیا-7777 (جمعه 08 اسفند 93), شیدا. (پنجشنبه 07 اسفند 93)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    من هم دقیقا مشکل شمارو دارم.کاملن دختر خانوم شمارو تو منگنه میزارن برای ازدواج ولی بسیار منطقی هستن.ایشون صد در صد فقط حس اینکه باید ازدواج کنن رو دارن و اینکه من به شما اعتماد کردم و اگه نشه ضربه بدی میخورم ولی تو حساب کتابا مثل مهریه بسیار منطقی هستن.دوست من به نظرم نکنید این کارو.شما عملن دارید تو کار انجام شده و عذاب وجدان قرار می گیرید و بعدها براتون مشکل ساز میشه.به نظر من این شیوه یکی از زشت ترین شیوه هاست که بعضی خانوم ها جدیدن در پیش گرفتن و تهش فقط ازدواج هست و بس و یه کم جلوترش یک زندگی بدون احساس و روزهای تکراری هست.من تجربه کردم.تو زندگی تو ترحم و عذاب وجدان و این چیزا جلو نرید که تهش خودتون ضربه میخورید
    یه چبز دیگه هم بهتون بگم.اگه همین خانوم یه خواستگار دیگه هم داشته باشن مطمین باش خیلی منطقی تر میشن و همه چیزو بدون در نظر گرفتن شما و احساس شما بررسی میکنن و به خودشون این حقو میدن که اگه بهتر از شما بود شمارو کنار بزارن و ضربه ای که شما میخورید رو در نظر نمیگیرن.به عبارتی شما فقط یه کیس بالفعل هستید.پس این چرندیات عذاب وجدان و اگه تو بری من میمیرم و این چیزارو از کلت بریز بیرون که بد ضرر میکنی.
    ضمنا اگه دوسش نداری همین فردا منطقی بهش بگو و جدا شو و بزار شاید یه آدمی که دسش داشته باشه بیادو خوشبختش کنه
    ویرایش توسط Mr DaNi : جمعه 08 اسفند 93 در ساعت 00:31

  13. 5 کاربر از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده اند .

    anastazia (شنبه 09 اسفند 93), saeeded (جمعه 08 اسفند 93), نادیا-7777 (جمعه 08 اسفند 93), اقای نجار (جمعه 08 اسفند 93), شیدا. (جمعه 08 اسفند 93)

  14. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    برادرم اشکال کار شما اینه که دوست دختر های زیادی رو تجربه کردید . اون هم در سنین پایین تر که احساسات و هیجانات بیشتر غالب بوده . الان پخته تر شدید و منطقی تر . ولی اثرات اون دوستیها این میتونه باشه که گزینه انتخابی تون رو نا خواسته با قبلی ها مقایسه میکنید . و دوست دارید از هر نظر از اونها سر تر و بهتر باشه . که این غیر ممکنه . اگر میخواهید بفهمید که دختر مورد نظر رو چقدر دوست دارید ببینید اگر فردا بشنوید که ایشون رو از دست دادید یا دیگه نمیخواد باهاتون ازدواج کنه یا با فرد دیگری ازدواج کردایا ناراحت میشید ؟ یا اصلا براتون مهم نیست ؟ اقایون در سنین پایین تر وقتی دختری رو دوست دارند خودشون رو به دری میزنند تا هرچه زودتر ایشون رو به دست بیارند و موافقت خودش یا خانواده اش رو بگیرند و ازدواج کنند . ولی با بالا رفتن سن شکل دوست داشتن ممکنه عوض بشه .

  15. 3 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (شنبه 09 اسفند 93), نادیا-7777 (شنبه 09 اسفند 93), بارن (جمعه 08 اسفند 93)

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    در مورد شکهایی که واستون پیش اومده:

    1-شما و این خانم الآن دیگه آدمهای بالغ و پخته ای هستید پس انتظار نداشته باشید مثل فیلمهای عشقولانه همش در حال لاو ترکوندن باشید.

    2-دخترای زیر 25 سال تو مدت آشنایی میرن تو فاز ابراز احساسات ولی هر چی سن خانم بالاتر میره تا از یه رابطه مطمئن نشه احساساتشو برای اون رابطه و اون آقا خیلی خرج نمیکنه و کمی با احتیاط عمل میکنه که در مورد این خانم هم همین طوری هست.

    3-در مورد شک در ظاهر ایشون بهتره سعی کنید خیلی از نظر ظاهر با هم اختلاف فاحشی نداشته باشید و ببینید خودتون چه نمره ای از این نظر می گیرید؟به هر حال ممکنه شما از یه خانم خیلی خوش قیافه خوشون بیاد ولی آیا اون خانم هم حتما با پیشنهاد ازدواج شما موافقت خواهد کرد؟

    4-در مورد درخواست های ایشون تو زمینه مهریه و مسکن...منم باهاشون موافقم و شما اینهارو دلیل بر مادی گرا بودن ایشون ندونید.بهر حال ایشون 31 سالشون هست و دختر 18 ساله نیستن که بگن خب با هیچی ازدواج میکنیم و همه چیو با هم میسازیم تا بخواهین بسازین شده پنجاه سالشون و با توجه به سن شما هم انتظار میره که تا این سن از نظر شرایط مالی(مثل خونه و ماشین و هزینه عروسی) برای خودتون یه اندوخته ای داشته باشین.

    5-کم احساس بودن ایشون دلیل بر ادامه همین شرایط پس از ازدواج نیست و خیلی از خانمای بالای 25 سال قبل از ازدواج سعی میکنن منطقی باشن ولی وقتی مطمئن شدن که این شخص همسرشون شده دیگه از احساسات برای شوهرشون کم نمیذارند.


    6-خوبیا و بدیای این خانم رو واسه خودتون لیست کنید اگه 70 درصد معیارای شمارو داشتن میتونن کیس مناسبی برای ازدواج باشند.


    موفق باشید دوست عزیز.

  17. 3 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (شنبه 09 اسفند 93), نادیا-7777 (شنبه 09 اسفند 93), بارن (جمعه 08 اسفند 93)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 اردیبهشت 94 [ 22:44]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    224
    سطح
    4
    Points: 224, Level: 4
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 11 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و تشکر بی پایان از شما و همه دوستان عزیز
    راستش من دوس دختر کم نداشتم و موضوع مقایسه و شاید یکم وسواسم درست باشه.
    ما با هم مشاوره رفتیم و گفته کلا به هم می خورید اما.
    1-درسته من شاید تو ظاهر مشکل پسند یا خوش سلیقه باشم.
    2- از نظر خانواده من از نظر قیافه و تیپ من از این خانم سر هستم. کلا وقتی خوهرا و مادرم عکسشو دیدن گفتن ظاهرش چندان زیبا و خوشتیپ نیست و این بیشتر زد تو ذوقم. هر چند که بد نیست اما شاید چندان با کشش نباشه.
    3-کلا تو خانواده خیلی من رو از اول تحویل گرفتن و بچه درس خون و با ادب .. خلاصه بچه خوب فامیل بودم و برا همینم یکم سختگیرم
    4- موضوع مهم اینه که گرچه داره برا ازدواج من دیر میشه،
    اما اگه این خانم از نظر من تاپ نباشه و نشه، اگه بگیرمش حس دوس داشتن کم به ایشون،یه زندگی خیلی بی روح رو ایجاد نمی کنه؟
    5- من از قدیم هم خیلی سخت گیر بودم وتازه 2 ساله میخوام ازدواج کنم.
    6- در مورد مسائل مالی من توانایی اداره یه خانواده رو دارم. اما حس میکنم ایشون خیلی منطقی نگاه می کنه یعنی خیلی حاضر به سختی کشیدن نیست و منطقیه و منم کسیم که میتونم هدف ازدواج با فرد مناسب و زندگی در رفاه رو محقق کنه. این یعنی مشارکت با شریک محاسبه گر
    ارادتمند همه دوستان عزیز
    ویرایش توسط Kamio : شنبه 09 اسفند 93 در ساعت 00:08


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.