سلام
من بعد از ازدواج همه افراد خانواده تنها شدم ، برادرهام و خواهرام همشون ازدواج کردند و رفتند سر خونه زندگیشون هر کدومشون هم تو یه شهری زندگی میکنند منم تنهای تنها شدم
به خودم گفتم چیکار کنم که از این تنهایی دربیام به این نتیجه رسیدم که بهتره ازدواج کنم
چون سن ازدواجم هم رسیده و باید یه استینی واسه خودم بالا بزنم
اومدم رو انداختم به خواهرام و بردارام تا برا من یه دختر پیدا کنن اما هیچ کاری نتونستن برام بکنن اخر سر هم بهم گفتند ما خودمون پیدا کردیم تو هم خودت پیدا کن
مادرم همه حرف خانواده رو تو یه جمله خلاصه کرد اونم این بود که اول از خدا بخواه دوم چشمات وا کن سوم بگرد چهارم انتخاب کن.
منم اول از خدا خواستم بعد چشمام رو وا کردم بعد گشتم، دو سال گذشت اما نتونستم انتخاب کنم
چون نتونستم پیدا کنم
مشکلات من اینان
1-محیط کاریم یه جوری هست که بیشتر اقایون مراجعه میکنن خیلی کم دختر خانم ها میان
2-از دختر خانم های جلف که حجاب افتضاح دارن خوشم نمیاد (( امیدوارم این حرفم کسی رو ناراحت نکرده باشه منظورم این نیست که این دختر خانم ها بد هستند ها ،نه من با این دختر خانم ها ابم تو یه جوب نمیره ))
3-همه انسان ها زیبا پسند هستند و زیبایی رو دوست دارند منم مثل همه ام دوست دارم شکل و قیافه همسر اینده ام به دلم بشینه چون قراره یه عمر باهاش زندگی کنم
اما متاسفانه همه اون دختر هایی رو که تا حالا دیدم قیافشون حتی نزدیک به اون چیزی که من میخواستم نبوده
4-نمی دونم کجا رو باید بگردم و به چه جاهایی باید برم تا این نمیه گمشده ام رو پیدا کنم
ممنون میشم تجربیات خودتتون رو در اختیارم بذارین
علاقه مندی ها (Bookmarks)