به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 بهمن 93 [ 22:44]
    تاریخ عضویت
    1393-11-22
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    محبت زیاد به محبوب

    سلام.
    من پسری هستم که توی یه خانواده ی مذهبی بزرگ شدم.پدر و مادرم همدیگه رو خیلی دوست دارن ولی توی خونه همش جنگ اعصابه.پدر و مادرم از همون اول به خاطر رفتار های مادر بزرگم و سادگی و نجابت خودشون با تمام تحصیلات عالیه ای که داشتن بلد نبودن به هم محبت کنن و به قول معروف مسائلی که واسه ی یه جوون امروزی از لحاظ رابطه معینه رو هم بلد نبودن.برای همین من همیشه توی دلم بود که اگه روزی ازدواج کردم همسرم رو غرق در محبت و احساس کنم و بش ثابت کنم که اگه کمبودی هایی هم حتی اگه داشت نسبت به من هیچ وقت احساس نکنه وبدونه توی دنیای من تکه.
    تا یه روز که بالا خره عاشق شدم.همونطور که گفتم غرق محبتش کردم.اون رو خیلی دوست داشتم.طوریکه ایمان اورد به همه چی.ولی بین ما تضاد فرهنگی خانوادگی بود.خانوادش نسبت به ما خیلی راحت تر بودن از لحاظ حجاب و مسائل دیگه.و من چون عاشقش بودم حساس بودم سرش و در کنار تمام محبت ها ازش تقاضای مقداری تغییرداشتم.اولا اعتماد به نفسش ضعیف بود از لحاظ خودش ولی من کمکش کردم اعتماد به نفس پیدا کرد و قوی شد.کم کم اخرا حس می کردم به شک افتاده.میگفت من امیدی به اینده ندارم.نمی تونم تغییر کنم.خانوادم نمی پذیرن تو هم نمی تونی کنار بیای و از این جور حرفا ...تا یه روز که دل و به دریا زد و گفت دیگه باید تمومش کرد.من تا خواهش و التماس و قسم رفتم.چند روزی هم به شدت بیمار شدم و هنوز هم تاثیراتش هست.رفت ولی طاقت نیوردیم و کم و بیش به هم پیام میدادیم و میدیم.
    حس می کنم هیچی مثه اول نمی شه.من بعد از اون جریان دیگه با تمام دوست داشتن دیگه اون عاشق بی دریغ نیستم .دوسش دارم.تحمل بی خبری ازشو ندارم.فکر و ذکرمه.ولی مثه اول نیستم.خودمم میفهمم
    نمیدونم از محبت زیاد بود که خستش کردم.به قول مرتضی پاشایی یا ....
    نمیدونم.وضعم خیلی ناجوره.
    ایا برگشتی هست؟
    ایا می تونم بپذیرمش و بپذیرتم
    ایا اگر اینده ای باشی اونی که راه رفتن رو بلده می تونه بم مقید بمونه و بپذیره تما کمبود هامو؟
    کمکم کنید لطفا

  2. 2 کاربر از پست مفید avan تشکرکرده اند .

    Amir_23 (چهارشنبه 22 بهمن 93), Eram (چهارشنبه 22 بهمن 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام

    تا اونجا که من یادمه درگذشته مثل الان انقدر محبت کلامی مرسوم نبود...

    ابراز محبت به تنهایی نمیتونه یک زندگی نابسامان رو نجات بده...

    مشکل اینجاست که ابراز محبت شما نادرست و نابجا بوده ....نادرست ازین جهت که پنهانی بوده و به شخصی بوده که حالاحالاها امکان ازدواج باهاش ندارید ، نابجا چون باعث اختلال در

    فرآیند شناختتون شده هیچ، وابستگی عاطفی بوجود آورده... البته این شیوه شناخت هم درست نیست چون خود به خود به این سمتی میره که شمارفتید.

    نقل قول نوشته اصلی توسط avan نمایش پست ها
    .برای همین من همیشه توی دلم بود که اگه روزی ازدواج کردم همسرم رو غرق در محبت و احساس کنم و بش ثابت کنم که اگه کمبودی هایی هم حتی اگه داشت نسبت به من هیچ وقت احساس نکنه وبدونه توی دنیای من تکه.
    فکر میکنید هزاران دختروپسر جوون که آشناییشون تبدیل میشه به یه خاطره تلخ وگاهی کینه و نفرت و آخرشم افسردگی و گوش دادن به آهنگای غمگین، اولش بلد نبودن قربون صدقه ی هم برن؟همه چی زبون نیست ،چیزای مهمتری هم وجود داره توی زندگی.

    نقل قول نوشته اصلی توسط avan نمایش پست ها

    ایا برگشتی هست؟
    ایا می تونم بپذیرمش و بپذیرتم
    ایا اگر اینده ای باشی اونی که راه رفتن رو بلده می تونه بم مقید بمونه و بپذیره تما کمبود هامو؟
    کمکم کنید لطفا
    اختلافات زیادی بین شما هست که احساس باعث شده ازش چشم بپوشید برای ما که ازبیرون میبینیم واضحه ولی خودتون چشماتونو بستین.

    اون دختر فهمیده این اختلافاتو ولی هنوز نتونسته رابطه رو قطع کنه...علتش واقعا چیه؟ عشق،اعتماد به شما،احساس تفاهم و نزدیکی؟، یا ترحم، اجبار، عذاب وجدان؟فکر میکنی چند ماه

    میتونه از روی ترحم وانمود کنه بهت علاقه داره؟ 1ماه ؟2ماه؟بالاخره که چی؟ آیا این شروع یک زندگی موفق میتونه باشه؟

    به نظر من جای اینکه با بیماری و آه و ناله اون دخترو از تصمیمش منصرف کنی و مدام نگران تصمیم نهایی اون باشی،خودت پاشو و تصمیم درست رو بگیر ...


    موفق باشی

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 بهمن 93 [ 22:44]
    تاریخ عضویت
    1393-11-22
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من بعد از مدتی که از التماس ها و قسم ها گذشته بود خودم رابطه رو قطع کردم.چون تحمل بی میلیش بم و اینکه مثل گذاشته نبود رو نداشتم ولی خودش دوباره پیام داد.
    ما رابطمون پنهانی بود ولی حد و مرز داشت.پاک بود.و تنها نیت من به شخصه ازدواج بود.چون اطرافم اونقدر شلوغ هست و مشغله دارم که هوس بازی با احساسات یه دختر رو نکنم.رابطه باهاش برطرف کردن نیاز های زود گذر جنسی و عاطفی نبود که بعد مدتی پرتش کنم دور.
    دوسش داشتم خیلی و حالا هم دارم.ولی امیدی خودم ندارم.نه به خودم نه به اون.چون بت هم بودیم ولی هردومون شکستیم.اون هم شکست توی این جریان.به اندازه ی من.چون خبراشو دارم

  5. کاربر روبرو از پست مفید avan تشکرکرده است .

    Eram (چهارشنبه 22 بهمن 93)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    من بعد از ۹ ماه از رابطه ای مثل شما و داستانی شبیه شما به این نتیجه رسیدم که بعد از قطع رابطه و بازگشت دیگه هیچی مثل قبل نخواهد بود حتی عشق.

  7. کاربر روبرو از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده است .

    SHahr-Zad (چهارشنبه 22 بهمن 93)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 بهمن 93 [ 22:44]
    تاریخ عضویت
    1393-11-22
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هنوز لبخنداش دیوونم میکنه...مدتی ندیدمش ولی الان با دیدنش دوباره حس می کنم میشه برگشت .دلم لک زده واسش.ولی نمیدونم چطور برگردم

  9. کاربر روبرو از پست مفید avan تشکرکرده است .

    M.S.H (دوشنبه 11 اسفند 93)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 بهمن 93 [ 22:44]
    تاریخ عضویت
    1393-11-22
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mr DaNi نمایش پست ها
    من بعد از ۹ ماه از رابطه ای مثل شما و داستانی شبیه شما به این نتیجه رسیدم که بعد از قطع رابطه و بازگشت دیگه هیچی مثل قبل نخواهد بود حتی عشق.
    هنوز دوسم داره.ولی میگه وقتی اینده ای وجود نداره و خانواده ی من قبول نمی کنن مجبوریم بپذیریم.
    میدونم با کسی دیگه هم نیس که بگم بم خیانت کرده.
    حاضرم هرطور که هست برگرده.
    نمیدونم چی کنم.

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    شما چند سالته؟

    به نظرت چندسال دیگه شرایط ازدواج رو خواهی داشت؟

    می خوای از دوستان توی سایت کمک بگیری که چطور بهش برگردی؟ یا اینکه واقعا دوس داری تصمیم درستو بگیری فارغ از چیزی که بهش اصرار داری؟

    موفق باشی

  12. کاربر روبرو از پست مفید Eram تشکرکرده است .

    فرشته اردیبهشت (جمعه 24 بهمن 93)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 29 فروردین 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1393-10-19
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    114
    سطح
    2
    Points: 114, Level: 2
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    وقتی کسی رو اندازه خودت پیدا نکردی دست به اندازه خودت نزن
    برو دنبال یه دختر حسابی که مورد تایید خونوادت باشه ول کن بچه بازی هاتو
    بشین مث بچه آدم تشکیل خونواده بده و زندگی کن
    داداش من این که میگی قصدم ازدواج بود پس چرا ازدواج نکردین چرا خودتو گول می زنی


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 54
    آخرين نوشته: چهارشنبه 17 تیر 94, 18:47
  2. سرد شدن نسبت به همسر بدلیل مشکلات زیاد
    توسط سناریا در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 94, 18:34
  3. از اینکه خیلی زیاد عاشق شوهرمم خسته شدم چون مشکلات زیادی برام ایجاد کرده
    توسط مهشید93 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 دی 93, 15:23
  4. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 خرداد 93, 10:55
  5. استرس شدید -تنبلی زیاد -بی حوصلگی زیاد باعث شده همه اش بخورم
    توسط پونه در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 دی 92, 23:06

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.