به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 بهمن 93 [ 17:03]
    تاریخ عضویت
    1393-11-08
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    65
    سطح
    1
    Points: 65, Level: 1
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    دوران عقد برام جهنمه چون پشتم خالی شد

    سلام

    من یه پسر 24 ساله هستم
    الان 8 ماهه عقدم
    زنمو دوست دارم
    تز ابتدا زنم میدونست من هیچی جز یه کت و شلوار ندارم

    بابام و مامانم توی خاستگاری گفتند مت پشتشیم و خونه براش میگیریم و همین دو تا بچه رو داریم و ...

    حالا خانوادم به شدت از مادر زنم نفرت دارند البته اون هم خیلی دهن بینه و زنمو تحت شدیدترین فشارها گذاشته که چرا من اینجورم

    بابام ماشین داره و مادر زنم گیر داده به زنم که شوهرت باید با ماشین بیاد سراعت و ببره تورا یا پدر شوهرت باید بیاد

    مادر زنم میخواد با من کلاس بذاره البته من بی پول هستم ولی قابلیت هایی دارم که میشه گلاس گذاشت

    وقتی میرم اونجا با یه من عسل نمیشه خوردش

    من بیچاره تا حد کارگری هم رفتم منی که ......

    زنم هم کلا نظرات اونو به من تحمیل میکنه

    احتراممو دیگه نداره و همش توی روم وای میسه

    از خودکشی میترسم وگرنه به قرآن مرگ بهتره

    بابام اینا هم پشتمو خالی کردند و نمیخواند عریسی بگیرند از این طرف زنمو چیکار کنم

    اصلا دارم میمیرم

    یه مرگ راخت پیشنهاد کنید

  2. 3 کاربر از پست مفید badbakht2 تشکرکرده اند .

    میشل (پنجشنبه 09 بهمن 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 08 بهمن 93), سنجاب بازیگوش (پنجشنبه 09 بهمن 93)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 13:02]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,566
    امتیاز
    44,733
    سطح
    100
    Points: 44,733, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,973

    تشکرشده 6,443 در 1,460 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام به همدردی خوش اومدین.
    نگران نباشیث اینجا میتونید راهنمایی های خوبی دریافت کنید.
    اول ازهمه ازتون خواهش میکنم نام کاربریتون روعوض کنید.چون همین کلمه خودش کلی بارمنفی به همراه داره وباعث میشه انرژی روواسه تلاش کردن ازتون بگیره.

    این مشکل روخیلی های دیگه هم دارن.نمونه اش برادرشوهرخودم که الان توی دوران عقدهستش.وازخودش چیزی نداره اما خانواده دختروخوددخترتوقعاتی دارن که باید پدرومادر شوهرم اونها روبرطرف کنند.که این خیلی سخته وکلی فشارروی برادرشوهرم هست.

    شما باخانوادت اوصحبت کن وازشون بخواه هرچقدردرتوانشون هست کمک کنن نه بیشتر.
    باخانمتون هم صحبت کنید.ازآینده بهش بگید وبهش قول بدیدکه یه روروزی اونوبه خواسته هاش میرسونید.بگیدشما عشق زندگی من هستید ازت توقع دارن کنارم باشی بهم آرامش بدی...
    بگیدنباید ازخانوادم توقع زیادی داشت.بهش بگومن نمیتونم خانوادم روتحت فشاربزارم.بگوحاضرم خودم کلی سختی بکشم وکم کم همه چی روفراهم کنم.اون هم فقط به خاطرتو.

    بامادرتون صحبت کنید وازش بخواید که به خاطربقیه شماروتنهانزارن.ازشون بخواه کمکت کنن.واسه مخارج عروسی.

    خلاصه اینکه باهردوطرف بازبون خوب صحبت کن تانتیجه بگیری
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  4. 5 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    asal2013 (پنجشنبه 09 بهمن 93), واحد (پنجشنبه 09 بهمن 93), میشل (پنجشنبه 09 بهمن 93), بانوی آفتاب (چهارشنبه 08 بهمن 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 08 بهمن 93)

  5. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 18:46]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,966
    امتیاز
    33,290
    سطح
    100
    Points: 33,290, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,390

    تشکرشده 6,366 در 1,791 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.

    به همدردی خوش اومدی.

    این دوران زیباوپربرکت روبهت تبریک میگم.

    شما اصل رو داری واون انتخاب همسرت هست که اینجورازپستت فهمیدم ازخودش راضی هستی این خیلی که چه عرض کنم عالیه.

    میتونم احساست رو ازحرفهای مادرخانمت که گفته با ماشین بیاد درک کنم اونم واسه یه مرداونم باتوجه به درک وانتظارش ازشما اینو گفته.یه قول وقرارهاوحرفهایی جلسات خواستگاری ردوبدل شده وانتظار خانواده عروس روبالابرده ازاین انتظارات وحرف وحدیثهابرای اکثرخانواده هابوده و هست حتی اگه بخوای جشن عروسی هم بگیری بازم خواهدبود اینقد که تجربه نشون داده توی اکثرعروسیا همه مهمانان لذت میبرند جزخودعروس ودامادو وبعضا خانواده هاشون ازبس فشارانتظارات وحرفهاوکنایه هاروی هردوطرف هست


    خیلی ساده بگم اگه عاقلی نکنید(تو و همسرت)اگه صبورنباشی اگه خویشتن دار نباشی وخیلی حرفای هر دوخانواده رو نادیده و نشنیده نگیری دوران عقدت بسیارمشکل میگذره.به افقهای دورترفکرکن۰واهدافی که برای زندگی مشترک داری وبرنامه مالی ای که تدارک دیدی.بهترین فرصته که روی پای خودت بأیستی ومستقل بشی اینطوری خانواده هاکمترین دخالت روخواهند داشت.مطمئن باش هرصفحه از زندگی شاهدمشکلات خاص خودش هست وباید آماده حل مسائل بامنطق باشی. به عنوان نمونه اگه مادرخانمت خودش این حرف روبهت زده باخودش صحبت کن وبگو خیلی دوس داشتم باماشین خودم میومدم دنبالش ولی باتوجه به اینکه اول زندگیمه مقدورنیست حتی اگه پس اندازخرید ماشین داشتم دراین شرایط اون روبرای قسمت ضروریتر زندگی مشترکم هزینه میکردم وخریدماشین بنظرم الان منطقی نیست_اگه به خودت این حرف رو نزده وبه دخترش گفته خیلی درگیرحرفها نشو.وهمسرت رو قانع کن واحساسشودرک کن.خیلی بایدمقاوم ترمحکم ترازاین قدم برداری

  6. 6 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    asal2013 (پنجشنبه 09 بهمن 93), paiize (چهارشنبه 08 بهمن 93), واحد (پنجشنبه 09 بهمن 93), میشل (پنجشنبه 09 بهمن 93), بانوی آفتاب (چهارشنبه 08 بهمن 93), دختر بیخیال (چهارشنبه 08 بهمن 93)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام دوست عزیز.ببخشید صراحتا حرف میزنم.البته خدا نکنه ادم در شرایط شما قرار بگیره.ولی چقدر اشتباه..

    مادر خانمتون میخواد با شما کلاس بذاره...از طرفی توقع داره پدر شما بره دنبال خانم شما.... از طرفی افتادند خانواده ها سر یک لج و لج بازی بچگانه...

    از طرفی شما که به قران قسم می خورید و یعنی بهش اعتقاد دارید مگه نخوندید که مجازات قتل نفس چیه ؟

    از طرفی شما الان تنها نیستی یه عهمسر هم داری حرف از خود کشی میزنی ! شما باید مثل یه مرد باشی ..سفت وایستی...زنت بهت افتخار کنه که یه مرد داره دیگه... ولی شما این جوری میگی و... واقعا ادم حس بدی بهش دست میده

    به نظر من مشکل شما در این پشت خالی شدن نیست...بلکه در رفتار های غلط اطرافیان و خود شماست... البته شاید به شما ایرادی نباشه سن کمی دارید... ولی به بقیه چرا... به نظرم مثل یک مرد قابلیت مرد بودن خودتون رو نشون بدید و یا زنگی زنگی شید یا رومی رومی... با خانواده ی خود صحبت کنید مگه قرار نبود شما کمکم کنید... و همچنین با خانواده ی خانمتون ...واقعا سر هشت ماه نشده این قدر احترام ها شکسته بشه خدا بخیر کنه...

    سعی کنید این شرایط رو مدیریت کنید و نذارید زندگیتون از هم بپاشه.و یه سری مسایل لج و لج بازی و بچه گانه رو از بقیه بخواید کوتاه بیان...

    فکرای خودشکی و... لطفا نکنید... و حتی نذارید دیگه این فکر بیاد سراغتون و .. یه وقت با کسی هم از این حرفا نزدنید مخصوصا خانمتون..شما باید نشون بدید به ایشون با تمام این مشکلات مبارزه خواهید کرد.

    ولی شرایط سختی داریدی و دلکشسته باش ما همدردی میکنم دوست خوب... سخته... میدونم... غرور ادم جریحه دار میشه در این شرایط... امیدوارم راهشو پیدا کنید.

  8. کاربر روبرو از پست مفید فدایی یار تشکرکرده است .

    واحد (پنجشنبه 09 بهمن 93)

  9. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام

    کاش با خودکشی مشکلات تموم میشد....چرا که خود کشی اول بدبختی های انسان است......بلایی بعد از خودکشی سر انسان میاد که ادمی هزار بار ارزوی برگشت به زندگی سخت قبلی رو میکنه.

    دوست عزیز

    شما تازه اول راهی.اگر از الان بخواهی کم بیاری وای به حال دو سال دیگه.....

    چرا خانوادتون میگن نمیخوایم عروسی بگیریم؟بهشون گفتین که چرا حرفشون رو عوض کردن؟

    برادر خوبم

    کارگری عار نیست.خیلی از ادمهای شریف دارن از همین راه نون حلال برای زن و بچه اشون در میارن و انصافا زندگی پر برکتی هم دارن.مهم اینه که شرافت داشته باشیم و کار کنیم و زحمت بکشیم.

    شما الان دوران عقدی.یعنی فعلا خرج خاصی نداری.میتونی پس انداز کنی و کم کم پول جمع کنی واسه عروسی.

    این مسئله کلاس گذاشتن و منم میتونم کلاس بذارمو و ....رو هم بریزید دور چون فوق العاده بچه گانه است.فراموش نکنید شما الان تیکه گاه یک دختر هستید و نباید به مسائل خاله زنکی که مادر همسر شما میپردازه بها بدین و خودتونم درگیرش بشین یه جورایی..

    با پدر و مادرتون خیلی محترم عو منطقی صحبت کنید و بگید که به کمک و حمایتشون نیاز دارید.مطمئن باشید هیچ پدر و مادری پشت بچه اشون رو خالی نمیکنن....و اتفاقا شاید دلیل اینکه از مادر همسر شما متنفر شدن ، اینه که شما رو تحت فشار گذاشته.و از این بابت ناراحت هستن.

    به ارامش و اشتی دعوتشون کنید و بگید این نفرتشون ممکنه کار دست شما بده و زندگی شما رو هم تحت اشعاع قرار بده.

    با همسرتونم صحبت کنید و با گفتن جملاتی که ملایمو مهربون هستن بهشون بگید که همه سعیتون رو برای خوشبختیش میکنیدو از هیچی دریغ نمیکنید اما نیاز به درک از سمتش دارید.بیان کنید که میدونید و میفهمید که مادر همسر شما دوست داره دخترش بهترین زندگی رو داشته باشه و شما هم در این راه کوتاهی نمیکنید و با توجه به وسعتون سعی میکنید که انچه را که در توانتون هست برای خوشبخت شدنش فراهم کنید اما نیاز به همراهیش (یعنی همسرتون ) دارید.

    در واقع اگر همسرتون رو همراه خودتون کنید همه مشکلات حل میشن

    موفق باشید و توکل به خدا رو فراموش نکنید.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  10. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    واحد (پنجشنبه 09 بهمن 93), میشل (پنجشنبه 09 بهمن 93), آنیتا123 (پنجشنبه 09 بهمن 93)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    هر وقت نام کاربریتون عوض کردید من پست میذارم!!!!!!!:-)

  12. 4 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    asal2013 (پنجشنبه 09 بهمن 93), واحد (پنجشنبه 09 بهمن 93), بالهای صداقت (پنجشنبه 09 بهمن 93), سنجاب بازیگوش (پنجشنبه 09 بهمن 93)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    برادر خوبم سلام به همدردی خوش امدید . اولین چیزی که توی زندگیتون لازمه انجامش بدید . تغییر طرز فکرتونه . تا اون تغییر نکنه چیزهای دیگه محاله تغییر کنه . شما الان ازدواج کردید و تنها چیزی که براتون باید مهم باشه فقط عشق و علاقه ای هست که بین شما و همسرتون باید باشه . چیزهای دیگه رو کلا بریزید دور . با همسرت بشین و صحبت کن ببین تنها چیزی که فعلا من دارم و میتونم به شما بدم و درباره اش مطمئنم فقط عشق و علاقه قلبی من هست . ایا حاضری با من بمونی و دست در دستم بگذاری تا زندگیمون رو بسازیم یا نه ؟ اگر قبول کرد بدونید که خوشبخت ترین زندگی رو خواهید داشت . اگر هم قبول نکرد بدونید این خوشبختی شماست که از اول راه همسفر خود را شناخته اید . برادر گلم فکر میکنی اونهایی که زندگی خوبی دارند اونهایی بودند که از اول زندگی همه چیز داشتند ؟و در رفاه کامل ازدواج و زندگی کردند ؟ متکی به پدر و مادر و هیچ کس دیگه ای هم نباشید . فقط از خدا کمک بخواهید . همسر من هم اول زندگیش به قول شما به غیر از کت و شلوار ی که تنش بود هیچ چیز دیگه ای نداشت .هیچ حمایت کننده ای نداشت . برادرهاش با اینکه کل ارثیه پدریش رو بالا کشیده بودند حاضر نشدند حتی یک بار ماشینشون رو بهش قرض بدن . حتی شب عقدمون تا عروسش رو از ارایشگاه بیاره . ولی ما خوشبختیم . باور کن این شعار نیست خوشبختی با پول نیست . نمیگم پول لازم نیست . ولی اون اندازه که لازمه خدا خودش میرسونه . از تو حرکت از خدا برکت .

  14. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    میشل (پنجشنبه 09 بهمن 93)

  15. #8
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 بهمن 93 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1393-11-20
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    14
    سطح
    1
    Points: 14, Level: 1
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیشه به زور کسی رو مجبور به کاری کرد.با هر دو خانواده و همسرتون صحبت کنید...بگید شرایط اینجوری هستش.اینجوری هم بخواد پیش بره نمیتونید ادامه بدید.اجازه بدید خانواده ها کمکتون کنن.










 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.