به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 خرداد 94 [ 10:57]
    تاریخ عضویت
    1393-5-12
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,280
    سطح
    28
    Points: 2,280, Level: 28
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    380

    تشکرشده 105 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    یه دختره مجرد چه گناهی کرده تو این جامعه؟؟؟؟

    سلام بازم من شاید با مشکلی مشابه اما تمامی ناپزیر
    من واقعن دیگه نمیدونم چیکار کنم؟بنظر شما ی دختر نیاز ب گاهی خلوت ی استقلال نسبی گاهی بودن با هم سنو سالاشو نداره؟؟خب من مجردم چ گناهی کردم؟خوب بود با ی ادمی ک ب دردم نمیخورد زود ازدواج میکردم بد بخت میشدم؟من میخام از این خونه فرار کنم اما نه به صورت منفیش میخام برم ی شهره دیگه برا ارشد و درس خوندن ک خودمو پیدا کنم ک کی هستم من چی میخام اصن اصن طرزه فکرم چیه!!!!!
    اما الان نزدیکه کنکوره و من ب احتمال قوی قبول نخاهم شد :((((( این ینی ادامه ی همین منوال
    میشه کسی تاحالا تو جامعه حظور نداشته باشه ک بخاد تائید بشه بعد ارزش دهیه خانواده هم با درسو نمره باشه ک با این عدم ارامشو استرسی ک من دارم موفق نبوده باشه بعد تنها دیالوگ باباش باهاش گفتنه عیبو ایراداش باشه و مامانشم نتونه بهش ی درجه ای از اعتماد بنفو بده اعتماد بنفسی داشته باشه من واقعن اعتماد بنفس از کجا بیارم؟؟؟
    من تاحالا تو خیابون برا خودم مستقل دو دیقه برا دله خودم با ارامش قدم نزدم بریم با هم پارک بیرون از ترس ایراد گرفتنه بابام راحت ننشستم شایدم هیچ وقت اینجوری ایراد نگرفته باشه ها اما این حسو ب من منتقل کرده ک هر ان ممکنه حالتو بگیرم ی دختر وقتی میخعد بره بیرون دوس داره ب خودش برسه از ترسش همیشه هرسیدم مرتب باشم جوری باشم ک دلم میخاد البته با مامانم بیرون رفتنی خیلی راحت ترم اما درده اصلی همینه ک همیشه باید یکی با من باشه عاخه من ۲۴ سالمه تاحالا هیچ اشتباهی هم نداشتم ک بد بین بشن بهم
    ب چیم اعتماد بنفس پیدا کنم؟؟واقعن شما بودین چیکار میکردین؟؟میخای با بابا ک کلن بهتره حرف نزنی با مامانم هم میخام حرف بزنم از مشکلم بگم میگه واای چ قد بزرگ میکنی طرزه فکرت چق، بده میخای بشینیم گریه کنیم و از این حرفا گاهی دمه دستم سیانول باشه میخورم واقعن ولی اونورم میگم بر فرض مردم برم ب خدا چی بگم ب کارای خوبی ک کردم ب نمازایی ک از فرط استرس نمیتونم بخونم (واقعن نماز خوندن ینی همه کارا اونقد ب من استرس میدن ک تا میتونم حذفشون میکنم خیلی شرمنده ام پیشه خدا ک نمازم بهم استرس می،ه اونم ر حد تنگ شده نفسما)
    ی ظاهرم بود ک همیشه همه تعریف میکردن ک فلانی دخترت خیلی خوش هیکله چقد خوشگلی تو معلوم نیس ب کی رفتی اما همین یدونه داشتمم یکی چنان ازم گرفتش ک(یبار شخصه قابله اعتمادی ی اقاییرو ب من معرفی کردن ک چون خیلی قبولشون داشتم قبول کردم ک ببینمشون ب همه ی دخترای مجرد فامیل گفتم مشورت کردم گفتن برو ببین فوقش رد میکنی دیگه گفتم میام باشه ساعت روزش اوکی شد موند اجازه ی بیرون رفتمه من تنها گزینم دختر داییم بود ک خدارو شکر خانواده اونم قبولش ندارم ی هفته گریه دعوا ک من ی ساعت برم بیرون فکرشو بکنین وحشتناکه روزه قرارم از بس گریه کرده بودم نمیخاستم برم دختر خالم گفت زشته قول دادی پاشو قشنگ برس ب خودت برو با رنگو رویه پریده نتونستم ب خودمم برسم فقط زدم بیرون دیدیم همو بعده چند روز ب من گفتن برو دکتره پوست زیره چشات چروک داره بعد گفتن برس ب خودت دیگه اونم ب منی ک ماسکو کرمه پوستم اصن وقتش نمیگزش گف اخه مامانم دوس دختره قبلیمو دیده بود میگه فلانی این کجا اون کجا(این حرفا واسه ی،دختر ینی ریختنه همه دیوارایه تصوراته ذهنیش))اینجوریم الان دیگه هیچی ندارم دلمو بهش خوش کنم
    ی مدرکه تحصیلیه فوق العاده ضعیف ی دختره رنگو رو پریده بدون اعتماد بنفس الان ی خاستگاره خیلی خوب دارم خارج از کشور بوده تو لندن بوده ۶ ساله الان میخاد بیاد منم ازش بدم نمیاد ولی من پیشه ی امه موفف نابود میشم ب چیم بنازم بگم چیم در حده توئه
    تورو خدا جای من بودین ک ایشالا نباشین هیچ وقت چیکار میکردین؟
    یبار با مامانم رفتم روانپزشک گفتم من ارامش ندارم تنها سوالی ک مرد گف مجردی یا متاهل دوتا قرص بیخود داد بهم اومدم خورم بدتر شدم
    هی گفتم من باید از ی روانشناس کمک بگیرم گفتن برا چی تو ک مشکلی نداره بای خودت حل کنی
    خودم قایمکی رفتم همیوپات هیچی فرقی نکرد موضو
    ی متخصص سنتی رفتم واسه حاله خودم ک خیلی بهترم اما با مشکلاته اطرافم چیکار کنم؟
    من نمیخام در حالی ک انقد کمم ازدواج کنم خاهش میکنم ی راه حل بدین ب منم دیگه دوس ندارم کسیتو خونه هم ازم ناراحت بشه من خانوادمو با دنیا عوض نمیکنم اما دیگه واقعن تحملم تموم شدهگنمیتونم هیچ برنامه و ارزویی واسه ایندم داشته باشم هییییچیییییی.....

    - - - Updated - - -

    البته این اشتباه تایپیرم درست کنم ک با دخترای متاهله فامیل بهم مشورت دادن ک برم سره قرار
    من اگه دختره مجرد تو فامیل داشتم ک اوضام بهتر بود همیشه مامانم میگه کی تو فامیی ازادی داره ک تو انتظارشو داری میگم مادره من خوده شما بگو منظورت کدوم دختره مجرده فامیله ک همشون متاهلن و البته شهرای دیگه اما همشون قبل ازدواج قشنگ جوونی کردن بعد ازدواج اما دوس ندارن بفهمن منم ی ادمم ک علاوه بر جسم ی چیزیم درونم هس ک روحه گاهی نیاز ب ارامش داره گاهی تنهایی گاهیم ی شورو نشاطه سالمه دوستانه
    همه دوستامم میشناسه هااا همشون خوبو سالمن
    :((((

  2. 2 کاربر از پست مفید SHahr-Zad تشکرکرده اند .

    aloneman (سه شنبه 07 بهمن 93), شکوه (چهارشنبه 08 بهمن 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    سلام.
    من توصیه میکنم به جای فرار مخصوصا با استفاده از قبولی تو دانشگاه و رفتن به شهر دیگه با همون کارشناسی درامد داشته باشید.
    اکثر این کنترلهای بیش از حد بخاطر وابستگی به وجود میاد.من دقیقا از روزی که اولین 1000 تومنی خودم دراوردم دیگه کم کم ازادیم پیدا کردم.
    من شدیدا با کنترل و تحقیر به دختر مخالفم چون بیشتر اسیب پذیرش میکنه.باید به دخترهامون راه و چاه یاد بدیم در مورد همه میایل حرف بزنیم و مسایل باز کنیم تا بعدا هم که مستقل شدن اسیب نبینم.
    من اوایل ازادی هام خیلی تلو تلو خوردم.از بجگی فقط تو زندان بودم مثلا مهد میرفتم بابام به مربی مهد سپرته بود با پسرها بازی نکنم!!!!کاش به جای این کارها کمی از جنس خودش برام حرف میزد.البته در نهایت با حداقل اسیب خودم فهمیدم.
    شما هم خیلی مراقب باش اگه ازادیت به دست اوردی چشم بسته توی میدون مین راه نری!!!!!!

  4. 2 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    SHahr-Zad (سه شنبه 07 بهمن 93), هم آوا (چهارشنبه 08 بهمن 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 خرداد 94 [ 10:57]
    تاریخ عضویت
    1393-5-12
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,280
    سطح
    28
    Points: 2,280, Level: 28
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    380

    تشکرشده 105 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کیت کن جان من الان ی ترم دانشگاهم مونده ولی کی ب ی مدرک با معدل ضعیف ی شغلی میده ک بخاد بابای من قبولش کنه
    همیشه میگه میخای بگن دختره فلانی فلان جا کار میکنه؟؟؟ تنها امیدم ارشدم بود ک نمیدونم فقط امیدم ب خداس
    درسته بله حواسم هست من خودم ب شخصه خیلی ادم قانون مداریم چارچوبامو هیچ وقت نمیشکنم ولی دوس دارم این انتخابه خودم باشه نه اطاعته دیگران واقعن شبو روزم دنباله راه حلم ولی جدن پیدا نمیکنم
    واقعن خوش بحال شما ک تو درسو کارتون تونستین ب استقلالو جایی ک خاستین برسین...
    من همیشه ی شکست خورده بودم و در عین حال همیشه در تلاش شاید مسیرام اشتباه بوده اما هرکاری از دستم بر اومده ب ذهنم رسیده انجام دادم ولی اونقد ک باور کردم ک نمیشه واقعن نشده
    هر جا خاستم باورمو عوض کنم براش هیچ دلیلی پیدا نکردم اما اینبار واقعن مسمم شرایطو عوض کنم مجبورم ینی فقط تو راه حلش موندم
    وااقعن موندم چیکار کنم میشه راهنماییم کنین؟؟؟؟

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    خوب دوستم ...... چند مدت با این شرایط کنار بیا و درس بخون و راهت بتز کن.....
    نمیشه که نشستی به حرف هاشون گوش میدی ناراحتی میکنه خوبم درس نمی خونی!!!!!
    میشه یه سیکل معیوب دوباره تو همون خونه با همون شرایطی.
    پس فعلا تنها راحت درس خوندن.بشین خوب درس بخون.

  7. 3 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    SHahr-Zad (چهارشنبه 08 بهمن 93), واحد (شنبه 11 بهمن 93), هم آوا (چهارشنبه 08 بهمن 93)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 خرداد 94 [ 10:57]
    تاریخ عضویت
    1393-5-12
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,280
    سطح
    28
    Points: 2,280, Level: 28
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    380

    تشکرشده 105 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پس واقعن تنها راه همینه ک من اگه امسالم نشد بشینم ی سال درس بخونم بعد سال بعدش برم دانشگا بعده دوسال بتونم رو پاهای خودم وایسم خیلی خوبه اما خییلی طولانی مدته
    راستی الان دقت میکنم میبینم من ۲۵سالمه نه ۲۴ :))))
    میشه تقریبن ۲۷سالم تا اون موقع.....
    خیلی دیر نیس؟؟؟

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 خرداد 94 [ 10:57]
    تاریخ عضویت
    1393-5-12
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,280
    سطح
    28
    Points: 2,280, Level: 28
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    380

    تشکرشده 105 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان کسی نظره دیگه ای نداره؟
    میشه یه همفکری ب من بدین لطفن؟
    دیرور با مامانم حرف میزدم گفتم من از ارشد قبول نشم چی میشه؟همیشه حبسه خونه؟؟؟
    گف تو از همه ناراضیی خب من ک میبرمت بیرون :/
    من خاستم غیرمعقولانس؟شما نیاز ب استقلاله نسبیو اضافی میبینید؟
    خاهش میکنم اگه اشکال از منه بهم بگین...
    من تا چند سال دیگه باید صبر کنم ک ارشد قبول شم بعد مستقل شم فقط امیدوارم امسال قبول شم اما اگه نه چی؟؟؟

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    نه دیر نیست.....من 27 سالمه دوست ندارم تو تالار بگم امسال چقدر درامد دارم و باهاش چی کار میکنم...همه چی بعد از 27 سال تو زندگی من سر و یامون گرفت شکر خدا تا 2 ماه پیش هم انقدر خوب نبود.اصلا دیر میست اگه بدونی چه سرنوشت خوبی با تصمیمات خوبت در انتظارت.

  11. 2 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    SHahr-Zad (پنجشنبه 09 بهمن 93), سنجاب بازیگوش (پنجشنبه 09 بهمن 93)

  12. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شهرزاد جان،

    پدر و مادر شما اجازه نمی دن شما تنها بیرون بری، می گی چه گناهی کرده "تو این جامعه" ؟

    فکر می کنم یه مقدار خسته و بی حوصله شدی و مشکل و سوال اصلیت را گم کردی. بهتره اول یه مقدار به خودت آرامش و استراحت بدی،
    بعد بشینی فکر کنی که چطور می تونی خودت را به سطح زندگی مورد نظرت برسونی.

    این را هم در نظر داشته باش که امکان تغییر جامعه و خانواده ات را نداری. فوقش یه کم بتونی شرایط را بهتر کنی،
    اما روی خودت تا دلت بخواد نفوذ و کنترل داری. هر کاری می خوای بکنی، شهرزاد باید بکنه، نه دیگران.

    می شه یه کم واضح تر مشکلت را مطرح کنی؟
    هدف های یکساله یا 5 ساله ات را بگی.
    چی میخوای؟
    برنامه ات چیه؟

    الان 25 سالته. می خوای 30 سالگی کجای زندگیت و برنامه ات باشی؟

    فقط خواهشا به دنیا و جامعه و روزگار غر نزن. مشخص بگو شهرزاد چی می خواد.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  13. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    واحد (شنبه 11 بهمن 93)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 خرداد 94 [ 10:57]
    تاریخ عضویت
    1393-5-12
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,280
    سطح
    28
    Points: 2,280, Level: 28
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    380

    تشکرشده 105 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعن کلافه ام هیچ کدوم از خاسته هام واسم دست یافتنی ب نظر نمیاد
    تو تاپیکه قبلیم بهم گفته شد اعتماد بنفست ضعیفه قبول دارم کمه خیلی کم تو این مدت همه سعیم این بود ک روش کار کنم تنها راهیم ک پیدا کردم حل کردنه مشکله اصلیم بود ضعفه درسی ک همیشه اوج ارزوهایه من جایگاهه بالایه تحصیلی بود
    الان وقتی میبینم احتماله موفق نشدنم توش زیاده بیشتر از قبل خودمو باختم هی میگم ی راه بود اونم نشد
    فک میکردم اگه برم ارشد و ی شهره دیگه یکم نفس میکشم حتی اگه تو شهره خودمونم میموندم میتونستم داخل دانشگا با دوستام یخوره وقت بگزرونم
    نمیدونم من موافقم دیگه خیلی دارم نق میزنم ب زمینو زمان انقد ک حس میکنم گیر کردم تو بن بست نمیدونم کدوم کارم اشتباه بوده خسته شدم از سرزنشه دائمیه خودم بیستو چهار ساعته حلاجیه همه ی حرکتامو پیدا کردنه عیبو ایرادام انقد ک الان گاهی ب خودم شک میکنم واقعن
    من ادمه زیاده خاهی نیسم نمیدونم شایدم باشم تا ی سال دیگه چون ممکنه ازدواج کنم نمیخام این ضعفمو شوهره ایندم بدونه ک نن اینقدر تو چارچوبه سخت بزرگ شدم دوس ندارم بدونه من جوونی نکردم نمیخام ذهنیه بدی نسبت ب من داشته باشه (البته اصن خبری ازهمسر نیستا من فرض ها و افکارم رو میگم)
    دوس دارم تا اون وقت یکم رو پاهایه خودم وایسم دستو پاچلفتی بنظر نیام میخام اینقد خودمو کم نبینم پیشه همه
    کار میخام بکنم بگم من فلان کارو بلدما
    کلاسایی ک دوس دلرمر با درامده خودم برم
    موفقیه درسی میخام از نگاهایه دیگران خسته شدم از نیشو کنایه هاشون

    امیدوام جوابه سوالاتونو خوب گفته باشم اصن شرایطه روحیه جالبی ندارم
    تو دلم اشوبه انگار تو ذهنم و دلم هولو ولاس تمرکزم ضعیفه شرمنده اگه جایی اشتباه میکنم تو بیان یا تایپ
    اما دوس دارم عیبچ ایرادامو بگین تا خودمو درس کنم تا بعده امسال شخصیتی ب خاسته هام برسم تا ببینم شرایطه عمومیو باید چیکارش کنم

  15. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    راستش را بخواهی، نعععع!

    بازم غر زدی، بازم نامشخص حرف زدی. ولی خب یه کم بهتر بود.

    سرزنش دائمی خودت، یکی از دلایلی هست که ضعیف به نظر برسی و هر روز هم ضعیف تر بشی.

    یه کم مشخص تر به خودت و برنامه هات و آینده ات فکر کن.
    به جای این که 24 ساعته خودت و عیبهات را حلاجی کنی، یه 24 دقیقه اش را بذار برای حلاجی نقاط مثبت خودت، تواناییهات، کارهایی که تا حالا کردی.

    مشکله اصلیم بود ضعفه درسی ک همیشه اوج ارزوهایه من جایگاهه بالایه تحصیلی بود
    الان وقتی میبینم احتماله موفق نشدنم توش زیاده بیشتر از قبل خودمو باختم هی میگم ی راه بود اونم نشد
    نباید کاری را که تواناییش را نداری به زور انجام بدی. این باعث می شه بیشتر از قبل خودت را ببازی.
    اگر واقعا در ادامه تحصیل ضعیف هستی، چه لزومی داره به زور و با سرزنش خودت را مجبور به انجامش کنی؟
    دقیقا همون چیزی می شه که خودت اشاره کردی:
    بیشتر از قبل خودمو باختم

    هر کس یه تواناییهایی داره، یه استعدادهایی، یه علایقی ... اونها را پیدا کن.
    بالاخره تو یه چیزی خوب هستی. اون را باید پیدا کنی، نه این که بیفتی دنبال سر بقیه و هر راهی اونا رفتند بری.

    کنکور فوق لیسانس کی هست؟
    الان ترم چندی؟ یه کم وضعیت تحصیلیت را بگو.
    واقعا این فوق لیسانس قراره برای کار و تخصص و آینده ات کمکی بکنه، یا فقط می خواهی یه مدرک داشته باشی؟

    بعد هم اگه می شه یه کم از علایقت و استعدادها بگو.
    از نظر مالی خانواده ات تا چه حد کمکت می کنند برای رسیدن به علایقت؟ می تونی راحت کلاس بری؟

    برنامه اقتصادی و درآمدزاییت برای آینده ات چی هست؟

    این خواستگاری که گفتی در چه مرحله هست و کیه؟ رابطه تون چطوریه؟


    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  16. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .



 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چه چیزی باعث موندگاریتون تو تالار شده؟؟؟؟
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: پنجشنبه 02 مرداد 93, 11:22
  2. با تعصب و محدودیت تو خونه چیکار کنم؟؟؟؟
    توسط sedaaa در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 17 آبان 91, 17:25
  3. جعل بکنم یا نه؟؟؟؟
    توسط movafaghiyat در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 06 آبان 90, 21:39
  4. +شما بگين........آيا تو وجودش ميتونم دنبال عشق بگردم؟؟؟؟
    توسط mimi در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 39
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 89, 13:30
  5. جلل خالق !!!!آيا تو نت جن و پري هم پيدا ميشه؟؟؟؟
    توسط حنان در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 20 مهر 87, 19:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.