به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 مهر 87 [ 21:00]
    تاریخ عضویت
    1387-7-09
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    3,240
    سطح
    35
    Points: 3,240, Level: 35
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اختلاف من و همسرم

    عرض سلام وخسته نباشی من تقریبا ۲۳ سال سن دارم وفرزند اول و تک دختر خانواده هستم و در خانواده مذهبی زندگی میکنم●و شوهرم ۲۸ سال داره ● ۴ سال نامزدکردیم امسال میخوایم عروسی کن
    به علت ورشکستی مداوم پدر شوهرم‌‌‌● شوهرم اصرار زیادی دارد که به اونها کمک مادی کنه(هرچند قبلا این کار رامی کرده که من اطلاع نداشته)●که با مخالفت خانواده ی من و خودم شده وایشان مدعی هستد که حتی اگر مجبور شود تا اخر عمر هم این کار راانجام بدهد به قول خودش تا اخر عمر پشت خانوادهش هم هست●حتی اگر خودش هم در مضیقه قرار بگیره●یجورایی لجبازی میکنه ●در ضمن حانواده خودم تا به حال از لحاظ مادی کمکمان می کردن و یک خانه هم خریدن ولی با این مسائلی که پیش اومده من خودم نمی خواهم که اونها این کار رو انجام بدن●شوهرم نظامی هست و در منطقه محروم خدمت میکنه و می خواد منو بعد از عروسی به اونجا ببره ولی من با توجه کمک های ایشان به خانواده راضی نمی شم که برم اونجا به قول معروف سختی بکشم تا اون بتونه به راحتی به خانواده اش کمک کنه ●در ضمن به علت مشکلاتی که در روز عقد به علت مهریه پیش اومده مادرم زیاد رابطه خوبی با شوهرم و خانواده اش نداره وخانواده من اول با ازدواج من موافق بودن ولی بعدا دیدن که اشتباه کردن و حالا مامانم اسرار زیادی داره که من جدا بشم ولی پدرم به علت حفظ ابرو با این کار مخالفه ●من میدونم که اگر عروسی کنیم شوهرم به کار خودش ادامه بده و من اون موقع چاره ای نداشته باشم جز جدایی که به نظر من اگر بخواد جدایی باشه بهتره الان صورت بگیره ●من شوهرمو دوست دارم ولی گاهی لجبازی میکنه اعصابمو خورد میکنه ●حالا فردا مي خوان با خوانوادش بيان همه مي عرض سلام وخسته نباشی من تقریبا ۲۳ سال سن دارم وفرزند اول و تک دختر خانواده هستم و در خانواده مذهبی زندگی میکنم●و شوهرم ۲۸ سال داره ● ۴ سال نامزدکردیم امسال میخوایم عروسی کن
    به علت ورشکستی مداوم پدر شوهرم‌‌‌● شوهرم اصرار زیادی دارد که به اونها کمک مادی کنه(هرچند قبلا این کار رامی کرده که من اطلاع نداشته)●که با مخالفت خانواده ی من و خودم شده وایشان مدعی هستد که حتی اگر مجبور شود تا اخر عمر هم این کار راانجام بدهد به قول خودش تا اخر عمر پشت خانوادهش هم هست●حتی اگر خودش هم در مضیقه قرار بگیره●یجورایی لجبازی میکنه ●در ضمن حانواده خودم تا به حال از لحاظ مادی کمکمان می کردن و یک خانه هم خریدن ولی با این مسائلی که پیش اومده من خودم نمی خواهم که اونها این کار رو انجام بدن●شوهرم نظامی هست و در منطقه محروم خدمت میکنه و می خواد منو بعد از عروسی به اونجا ببره ولی من با توجه کمک های ایشان به خانواده راضی نمی شم که برم اونجا به قول معروف سختی بکشم تا اون بتونه به راحتی به خانواده اش کمک کنه ●در ضمن به علت مشکلاتی که در روز عقد به علت مهریه پیش اومده مادرم زیاد رابطه خوبی با شوهرم و خانواده اش نداره وخانواده من اول با ازدواج من موافق بودن ولی بعدا دیدن که اشتباه کردن و حالا مامانم اسرار زیادی داره که من جدا بشم ولی پدرم به علت حفظ ابرو با این کار مخالفه ●من میدون که اگر عروسی کنیم شوهرم به کار خودش ادامه بده و من اون موقع چاره ای نداشته باشم جز جدایی که به نظر من اگر بخواد جدایی باشه بهتره الان صورت بگیره ●من شوهرمو دوست دارم ولی گاهی لجبازی میکنه اعصابمو خورد میکنه ●حالا از شما مشاور محترم میخوام که به من کمک کنی به این زندگی ادامه بدم یا نه عرض سلام وخسته نباشی من تقریبا ۲۳ سال سن دارم وفرزند اول و تک دختر خانواده هستم و در خانواده مذهبی زندگی میکنم●و شوهرم ۲۸ سال داره ● ۴ سال نامزدکردیم امسال میخوایم عروسی کن
    به علت ورشکستی مداوم پدر شوهرم‌‌‌● شوهرم اصرار زیادی دارد که به اونها کمک مادی کنه(هرچند قبلا این کار رامی کرده که من اطلاع نداشته)●که با مخالفت خانواده ی من و خودم شده وایشان مدعی هستد که حتی اگر مجبور شود تا اخر عمر هم این کار راانجام بدهد به قول خودش تا اخر عمر پشت خانوادهش هم هست●حتی اگر خودش هم در مضیقه قرار بگیره●یجورایی لجبازی میکنه ●در ضمن حانواده خودم تا به حال از لحاظ مادی کمکمان می کردن و یک خانه هم خریدن ولی با این مسائلی که پیش اومده من خودم نمی خواهم که اونها این کار رو انجام بدن●شوهرم نظامی هست و در منطقه محروم خدمت میکنه و می خواد منو بعد از عروسی به اونجا ببره ولی من با توجه کمک های ایشان به خانواده راضی نمی شم که برم اونجا به قول معروف سختی بکشم تا اون بتونه به راحتی به خانواده اش کمک کنه ●در ضمن به علت مشکلاتی که در روز عقد به علت مهریه پیش اومده مادرم زیاد رابطه خوبی با شوهرم و خانواده اش نداره وخانواده من اول با ازدواج من موافق بودن ولی بعدا دیدن که اشتباه کردن و حالا مامانم اسرار زیادی داره که من جدا بشم ولی پدرم به علت حفظ ابرو با این کار مخالفه ●من میدون که اگر عروسی کنیم شوهرم به کار خودش ادامه بده و من اون موقع چاره ای نداشته باشم جز جدایی که به نظر من اگر بخواد جدایی باشه بهتره الان صورت بگیره ●من شوهرمو دوست دارم ولی گاهی لجبازی میکنه اعصابمو خورد میکنه ●حالا فردا مي خوان با خوانوادش بيان عرض سلام وخسته نباشی من تقریبا ۲۳ سال سن دارم وفرزند اول و تک دختر خانواده هستم و در خانواده مذهبی زندگی میکنم●و شوهرم ۲۸ سال داره ● ۴ سال نامزدکردیم امسال میخوایم عروسی کن
    به علت ورشکستی مداوم پدر شوهرم‌‌‌● شوهرم اصرار زیادی دارد که به اونها کمک مادی کنه(هرچند قبلا این کار رامی کرده که من اطلاع نداشته)●که با مخالفت خانواده ی من و خودم شده وایشان مدعی هستد که حتی اگر مجبور شود تا اخر عمر هم این کار راانجام بدهد به قول خودش تا اخر عمر پشت خانوادهش هم هست●حتی اگر خودش هم در مضیقه قرار بگیره●یجورایی لجبازی میکنه ●در ضمن حانواده خودم تا به حال از لحاظ مادی کمکمان می کردن و یک خانه هم خریدن ولی با این مسائلی که پیش اومده من خودم نمی خواهم که اونها این کار رو انجام بدن●شوهرم نظامی هست و در منطقه محروم خدمت میکنه و می خواد منو بعد از عروسی به اونجا ببره ولی من با توجه کمک های ایشان به خانواده راضی نمی شم که برم اونجا به قول معروف سختی بکشم تا اون بتونه به راحتی به خانواده اش کمک کنه ●در ضمن به علت مشکلاتی که در روز عقد به علت مهریه پیش اومده مادرم زیاد رابطه خوبی با شوهرم و خانواده اش نداره وخانواده من اول با ازدواج من موافق بودن ولی بعدا دیدن که اشتباه کردن و حالا مامانم اسرار زیادی داره که من جدا بشم ولی پدرم به علت حفظ ابرو با این کار مخالفه ●من میدون که اگر عروسی کنیم شوهرم به کار خودش ادامه بده و من اون موقع چاره ای نداشته باشم جز جدایی که به نظر من اگر بخواد جدایی باشه بهتره الان صورت بگیره ●من شوهرمو دوست دارم ولی گاهی لجبازی میکنه اعصابمو خورد میکنه ●حالا از شما مشاور محترم میخوام که به من کمک کنی به این زندگی ادامه بدم یا نه چون فقط تا فردا مهلت دارم فكر كنم چون شوهرم اومده و خانوادم ميگن فقط طلاق شوهرم گفته تصميم قطعي مو بگيرم مي دو نم اون دوسم داره ولي الان لج كرده منتظر جوابتون هستم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آبان 90 [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1386-7-04
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    5,550
    سطح
    47
    Points: 5,550, Level: 47
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 15 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف من و همسرم

    سلام گل نرگس
    از توضيحاتت اينجوري برمياد كه به نوعي ميخواي از جواب ديگر دوستان راجع به زندگيت تصميم نهايي رو بگيري .يادت باشه كه زود تصميم نگيري و خودت رو تو چالشهاي بعدي تصميمت بدون فكر درست و منطقي نندازي.
    اينكه طرفتون ميخاد خانواده پدريش رو ساپورت كنه نهايت تقدير رو از ايشون بايد به عمل آورد ولي اين پشتيباني تا جائي درست و منطقيه كه خللي به زندگي خود شخص وارد نكنه.
    ضمنا درسته كه كمك خانوادتون ميتونه تا حدي از مشكلاتتون كم كنه ولي همون هم ميتونه در مقاطعي ايجاد مشكل براتون داشته باشه
    به نظر من خواسته هاي خودتون رو بدون رو دربايستي بهش بگيد اگر قبول كرد كه هيچ و اگر هم قبول نكرد به قول معروف خشت اول چون نهد معمار كج تا ثريا ميرود ديوار كج
    باز هم خواهش ميكنم با ديد درست به تصميمتون نگاه كنيد.
    اميد كه موفق باشيد.

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 مهر 87 [ 14:11]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    94
    امتیاز
    3,709
    سطح
    38
    Points: 3,709, Level: 38
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف من و همسرم

    سلام عزیزم
    می تونم یک سوال ازت کنم؟ فرض کن خانوادت با مشکلی روبه رو بشن که از هیچ راهی درآمد نداشته باشن آیا شما وظیفه خودت نمیدونی که کمکشون کنی؟ متاسفانه شما هنوز معنای زندگی و شراکت رو درک نکردین به چند دلیل
    1- آیا مهریه اون قدر اهمیت داره که به مادرتون اجازه بدین تو زندگیتون دخالت کنه و بگه تلاق بگیرید مگه شما جنس هستید که اگر بر روی قیمت به توافق نرسیدین باید عامله کنسل بشه؟
    2- خانواده پشت و پناه هر کسی هست کسی که شوهر شما رو به اینجا رسونده که بشه شریک شما خانوادش بوده نباید انتظار داشته باشین که در شرایط سخت خانوادشو به خاطر شما بندازه دور و بی اعتنا باشه
    3- می گین شوهرمو دوست دارم ولی با این رفتارهاتون دارین تیشه به عشقتون می زنید.
    4- تو را به خدا به قران به هر کسی که می پرستی برای زندگیت ارزش قائل شو چرا نمی تونی خودت تصمیم بگیری ؟ شما وقتی به این آقا بله گفتی باید می دونستی که یک فرد ارتشی نمی تونه خودش تصمیم بگیره و هر جا که گفتند بهش باید بره خدمت کنه.
    5- این عینک بدبینی و بد جنسی و بردار. به زندگی قشنگتر نگاه کن چرا با این مسائل پیش پا افتاده از حالا زندگی و به دهان خودت و اون بیچاره زهر مار میکنی
    امیدوارم که بتونب بفهمی چرا اصلا ازدواج کردی؟ وظیفه ات به عنوان یک زن چیه؟ بیشتر فکر کن و نذار کس تو زندگیت دخالت کنه.

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 شهریور 90 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1387-2-14
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    4,810
    سطح
    44
    Points: 4,810, Level: 44
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: اختلاف من و همسرم

    گل نرگس جان اي كاش شوهرتون اين مسئله را قبل از عقد بيان مي كرد كه شما بتوانيد تصميم بگيريد . مطمئنا" اين كارشان ادامه خواهد داشت و شوهرت خودش را پشتوانه خانواده اش مي داند كه به او بسيار محتاج هشتند . حالا هم اگر شوهرت رو دوست داري و مي خواي به زندگيت با خيال راحت ادامه بدي نبايد باعث موضع گيري شوهرت بشي بلكه آرام و بدون جنجال در اين مورد با شوهرت صحبت بكني . تو اين ديدارها در مورد اينكه چه اهدافي براي آينده زندگي مشترك خودتون داريد . تا چه حد مي تونه به خانواده خودش كمك بكنه و خودت چه خواسته هايي داري با خود او صحبت بكن.

  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف من و همسرم

    گل نرگس عزیز یک روز در یک شرایط ارام بدون دعوا و طعنه زدن بنشین با همسرت در مورد حد و خدود و خط قرمز هاتون صحبت کنید. حریم ها رو برای یکدیگر مشخص کنید. بعد از توافق این حریم ها رو برای خانواده هاتون هم مشخص کنید. باور کن دوست من اگه این خط قرمزها در همین ابتدای زندگی مشخص بشه ، در آینده خیلی مشکلات کمتری پیش می یاد. موفق باشی
    روی هر پله که بایستی خدا یک پله ازت بالاتره. نه به خاطر اینکه خداست. به خاطره اینکه دستتو بگیره...

    هر شب درانتهای شب نگرانیهایت را به خدا واگذار کن و آسوده بخواب. به هر حال او در تمام شب بیدار است ...


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.