به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 بهمن 93 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1393-11-02
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    58
    سطح
    1
    Points: 58, Level: 1
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Posticon (5) بیماری روحی همسرم و تردید برای جدایی

    با سلام. خدا قوت. 4 ماهه عقد کردیم.شوهرم 29 ساله، مدرک ارشد ریاضی، معلم. تابستون تو اداره آموزش و پرورش مشغول کار بود. آخر شهریور عقد کردیم و از ابتدای مهر بدون استراحت وارد مدرسه شد. تو این مدت چهار تا مدرسه تدریس می کرد که یکی از اونا تو منطقه محروم با سطح فرهنگ بسیار پایین و محیط خطرناک بود. از وقتی که عقد کردیم به خاطر همین شرایط کار سختش خیلی کم دید و بازدید داشتیم چون حتی بعضی از شبا هم سرکار بود و فشار خیلی زیادی رو تحمل می کرد.
    یه شب بعد از چند روز ساعت 10 اومد خونه ما.گیج بود. چون خیلی خسته بود قرص کلونازپام خورده بود که از عوارضش گیجی و اختلال رفتاریه. شب بعد دوباره اومد اما رفتار خیلی غیر عادی داشت. همش دنبال چیزی می گشت تو جیباشو نگاه می کرد. می رفت بیرون خونه دوباره می اومد درو محکم می کوبید. با اصرار راضیش کردم بیاد داخل خونه. کفشاشو درآورد به حالت بوسیدن بردش نزدیک صورتش. نون پنیر خیار گذاشتم جلوش بخوره پنیرو یه تیکه گذاشت تو دهنش پشت سرش یه مشت خیار خورد. نتونست بخوره همه رو بیرون ریخت. حرکاتش عجیب بود تا حالا اینجوری ندیده بودمش. آدم خیلی مهربون و صبوریه در مواقع عادی. حرفای غیرعادی می زد؛ اولش می گفت تو نمی تونی با من باشی سخته. می گفت من با امام اول رفیقم با امام دوم شفیقم..... همینجور ادامه داد. گفت تو عالم دو نفرن که از هم جدا نمیشن؛ یکی من یکی امام زمان. هرچی بگه من انجام میدم. حتی پنیر خوردنشو گفت این کارو امام بهم گفت انجام بدم. گفت تو عالم هیچ کس بهتر از من نیست. روز بعد به مادرش گفته بود کمرم شکست، میخوام باهات خداحافظی کنم و... . خانوادش بردنش اداره برای مرخصیش. وقتی اومد خیلی ناراحت بود. تا رفتم نماز بخونم، اون از خونه زده بود بیرون با لباس خونگی. حدود سه ساعت بعد پیدا شد. افتاده بود تو جو فاضلاب. با همین افتادنش دیگه حواسش برگشته بود. چند روز بعدش به خواهرش گفته بود یکی بهم گفت برو تو بیابون امام زمان اونجاست.به خاطر همین رفته بود بیرون. الان خداروشکر عادیه و حالش خوبه. ولی از کارایی که کرده بود خیلی ناراحت و شرمنده بود. بعد از چند روز که بهتر شد باهاش صحبت کردم گفت قبلا تو سربازی به خاطر فشاری که بهم اومده بود عصبی شدم و سر بچه ها داد می زدم که بعد سه روز بستری تو بیمارستان حالش خوب شده بود. هفته گذشته به روانپزشک مراجعه کرد. الان داره قرص ریسپریدون1،سرترالین 50، والپروات سدیم و نیموسکار مصرف می کنه. در مورد این داروها و بیماریهای روانی تو اینترنت مطالعه کردم ولی نتونستم بفهمم چه بیماری داره. ترس من و خانوادم از اینه که دوباره این جریان تکرار بشه و نتونم تو زندگیم تحمل کنم. لطفا بفرمایید بیماری شوهرم چیه؟ آیا درمان قطعی داره یا این سیکلیه که با فشار عصبی زیاد دوباره تکرار میشه؟ آیا بیماری نگران کننده ای داره که به زندگیمون لطمه بزنه؟ لطفا کمکم کنید من شوهرمو خیلی دوست دارم.قبلا از این بیماری اطلاعی نداشتم

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    از پزشک بپرسی بهتر نیست؟

    یه وقت بگیر و برو اونجا در مورد نوع و شدت بیماریش و ... صحبت کن.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  3. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    واحد (چهارشنبه 08 بهمن 93), هم آوا (دوشنبه 06 بهمن 93), میشل (دوشنبه 06 بهمن 93)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    9,405
    سطح
    65
    Points: 9,405, Level: 65
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,386

    تشکرشده 653 در 231 پست

    Rep Power
    53
    Array
    عزیزم از پزشک خودش بپرس ... این حق شماست که قبلا این موضوع بهت گفته میشد پس جستجو کردنت کار نامعقول یا ناپسندی نیست ... در وهله اول برای نگه داشتن احترام خانواده همسرت بهتره از اونا بپرسی بعدش اگه دید جوابشون مورد قبولت واقع نشد میتونی از پزشک همسرت بپرسی
    ولی نظر شخصی من میگه همسرت از نظر روانی دچار اختلال دو قطبیه که توی دوره شیدایی به سر میبره برای کسب اطلاعات بیشترت لینک مربوطه رو همینجا قرار میدم رسانه جدید - اختلال دو قطبی و نشانه هایش Bipolar disorder این ادعاهایی که داره مربوط به دوره مانیا یا شیدایی ایشون میشه ... بازم بهتر اینه که از یه متخصص روانشناسی استفاده کنی


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.