به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 بهمن 93 [ 20:31]
    تاریخ عضویت
    1393-10-18
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    153
    سطح
    3
    Points: 153, Level: 3
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 13 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    1 داشتن حسی پدری نسبت به شوهر

    سلام به اعضای خوب همدردی

    من 32 سالمه و همسرم 40 سالشه. یه دختر 4 ساله هم دارم. هر دو تحصیلکرده هستیم. شوهرم مرد بی حاشیه اهل زندگی و در کل خوبی است. خیلی هم من رو دوست داره.
    اما مشکل من شخصیت ارام و کمی سرد وکم هیجان شوهرم است. تازگی ها هم از نظر جنسی ضعیف شده. نمی دونم مشکل از افزایش سنه یا به شخصیتش ربط داره.
    من ادام گرم و پر شر و شوری هستم. چون خودم ادم شیطونی هستن اوایل فکر میکردم یه شخصیت ساکت و اروم برام خیلی جذابیت داشته باشه ولی کم کم هی ارام تر و خسته تر میشه انگار.
    بعضی وقت ها احساس افسردگی می کنم احساس میکنم با یه پیر مرد زندگی میکنم. از اون بدتر بیشتر وقت ها حس شوهری بهش ندارم حسم بیشتر بهش مثل یه پدره.
    گاهی به انتخاب خودم شدیدا شک می کنم.
    احساس می کنم زندگی ام خیلی سرد و بی روح شده. به نظر شما چه کار کنم؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    آی کاش شوهری مثل شوهر شما داشتم

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    من هم یک مرد هستم با گذشت 9 سال از زندگی مشترک و دوتا بچه
    کمی بیشتر بنویسید
    فکر کنم این عدم احساس رضایت از زندگی شما دارای نکات ریز و بسیار مهمی است که با این چند خط توضیح مشخص نمی شود
    لطفا لیستی از خصوصیات منفی شوهرتان که با آنها مشکل دارید و لیستی از خصوصیات مثبت که به آن علاقه دارید بنویسید
    احتمالا زندگی شما کمی یکنواخت هم شده است
    آیا همسرتان اهل مسافرت هست
    آیا این مشکلات را با خودش درمیان گذاشته اید
    شغل همسرتان چیست؟
    موفق باشید

  4. 3 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    sevil73 (یکشنبه 05 بهمن 93), یلدا 93 (یکشنبه 05 بهمن 93), واحد (یکشنبه 05 بهمن 93)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 26 خرداد 97 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    177
    امتیاز
    5,897
    سطح
    49
    Points: 5,897, Level: 49
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    337

    تشکرشده 305 در 123 پست

    Rep Power
    35
    Array
    سلام
    عزیزم میشه بگی که رابطه ات باپدرت چطوره بوداین سالها؟ احساس کمبودمیکردی یانه؟
    الان پدرتون درقیدحیات هستن ؟

    چه چیزی تورابطه باپدرت وجودداری که الان رابطه باشوهرت رو شبیه اون میبینی؟وجه اشتراک شون چیه؟

  6. 3 کاربر از پست مفید شاپرک 114 تشکرکرده اند .

    sevil73 (یکشنبه 05 بهمن 93), یلدا 93 (یکشنبه 05 بهمن 93), واحد (یکشنبه 05 بهمن 93)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 بهمن 93 [ 20:31]
    تاریخ عضویت
    1393-10-18
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    153
    سطح
    3
    Points: 153, Level: 3
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 13 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پاسخ به maadar :

    اولا از این که وقت گذاشتین و درد دل منو خوندین واقعا ممنون.

    عزیزم فکر میکنم همه آدم ها ترکیبی از خصوصیات خوب و بد هستند. میشه بگی کدوم ویژگی همسرم به نظرت این قدر مهمه؟


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط آونگ نمایش پست ها
    سلام
    من هم یک مرد هستم با گذشت 9 سال از زندگی مشترک و دوتا بچه
    کمی بیشتر بنویسید
    فکر کنم این عدم احساس رضایت از زندگی شما دارای نکات ریز و بسیار مهمی است که با این چند خط توضیح مشخص نمی شود
    لطفا لیستی از خصوصیات منفی شوهرتان که با آنها مشکل دارید و لیستی از خصوصیات مثبت که به آن علاقه دارید بنویسید
    احتمالا زندگی شما کمی یکنواخت هم شده است
    آیا همسرتان اهل مسافرت هست
    آیا این مشکلات را با خودش درمیان گذاشته اید
    شغل همسرتان چیست؟
    موفق باشید
    با سلام

    ممنونم که وقت گذاشتین و متن منو خوندین و پاسخ دادین.
    گفتم که همسرم مرد ارام و اهل زندگی است. رفیق باز نیست. اما اساسا ادم کسل و کم انرژی است.تقریبا دیر جوشه. بیشتر دوست داره به استراحت و ارامش توی خونه بپردازه. ولی من کلا باهاش متفاوتم.
    به نظر شما که مردین کم شدن توانایی جنسی در این سن طبیعیه؟
    اهل مسافرت هست اما کارش خیلی اجازه نمیده. کارش اداری نیست مال خودشه و گاهی تا 8-9 شی هم خونه نمیاید. وقتی هم میاد بسیار خسته و بی حوصله است.
    نمی دونم این انرزی زیاد منه که مشکل سازه یا کم انرزی بودن اون.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شاپرک 114 نمایش پست ها
    سلام
    عزیزم میشه بگی که رابطه ات باپدرت چطوره بوداین سالها؟ احساس کمبودمیکردی یانه؟
    الان پدرتون درقیدحیات هستن ؟

    چه چیزی تورابطه باپدرت وجودداری که الان رابطه باشوهرت رو شبیه اون میبینی؟وجه اشتراک شون چیه؟
    سلام عزیزم. ممنون که وقت گذاشتی و جواب دادی.
    پدر خدا رو شکر در قید حیات هستند.
    روابطم با پدر کاملا معمولی بوده نه خیلی صمیمی و نه سرد.ولی پدرم رو خیلی دوست دارم.
    شوهرم حامی خیلی خوبیه از نظر مالی و تا جایی که در توانشه برام کم نذاشته اما نمیدونم این اختلاف سنی ما یا این که مرد کامل و معقولیه و اون شور و شوقو تو روابطش نداره شاید باعث شده این جوری بشم. گاهی واقعا احساس پدرم رو بهش دارم دوستش دارم اما حس جنسی و زناشویی بهش ندارم.
    احساس عشق ندارم. نا خوذاگاه با مردای دیگه مقایسه اش میکنم.

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    توانایی جنسی آدمها متفاوت است البته کمی کاهش در این سن طبیعی است ولی نه خیلی زیاد (البته نسبت به جوانی خودشان مقایسه کنید نه دیگران)
    طبیعی است که مردها بعد از کار سنگین روزانه به دنبال آرامش در خانه هستند
    و برعکس خانمها پس از یک روز خانه داری به دنبال خروج از منزل و تنوع
    نیاز است یک جوری با همسرتان به تعادل برسید
    ضمنا چون از قبل این طور بوده زیاد نمی شود الان ایراد گرفت
    فقط شما یک راه دارید:
    ببینید مادرها وقتی بچه ها یک غذا را دوست ندارند و می خواهند بچه غذا را بخورد چه می کنند؟؟
    خوب معلوم است آن را با طعم دهنده ها و تزیناتی که بچه دوست دارد آماده سازی می کنند تا به سمت آنها جذب شود و غذا را بخورد
    شما هم لیستی از تمایلات همسرتان برای خودتان بنویسید
    سپس برنامه زندگی را طوری بریزید که موارد مورد علاقه ایشان و شما در یک برنامه بگنجد تا ایشان هم جذب شود
    موفق باشید

  9. 2 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    sevil73 (یکشنبه 05 بهمن 93), یلدا 93 (یکشنبه 05 بهمن 93)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 بهمن 93 [ 20:31]
    تاریخ عضویت
    1393-10-18
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    153
    سطح
    3
    Points: 153, Level: 3
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 13 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام من هم کاملا خانه دار نیستم کار نیمه وقت دارم.البته که قبلا هم تمام وقت بودم باز مثل شوهرم بی حس و حال نبودم میدو نید می ترسم با توجه به ویژگی های اخلاقی که داره کم کم دیگه اصلا نتونه نیاز های منو (احساسی و..) براورده کنه همین الان هم نیمیتونه. این همه آدم که بهم خیانت می کنن همین جوری میشه دیگه. غیر از اینه؟

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 23:10]
    تاریخ عضویت
    1393-10-24
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    1,185
    سطح
    18
    Points: 1,185, Level: 18
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 66 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به میلحسودیت شدم اومدم تاپیکتو سرزدم.به نظر من شوهر شما سنی نداره اونقد که فک کنید پدرتونه اختلاف سنی هم دارید اما بازم زیاد نیست.نمیخام بگم مشکلتون مشکل نیست اما خداروشکر کنید زندگی ارومی داری.خیلیها دنبال زندگی اروم هستن.بنظرم زندگی شما یکنواخت شده برنامه بچینید و از یکنواختی درش بیارید بچه هاتونو یه شب بزارید خونه پدر مادرتون شام رمانتیک و دونفره داشته باشید پیاده رویهای کوتاه نه اونقد که همسرت خسته بشه.یه شب تو هفته رو بیرون غذا بخورید.شمع روشن کنید دکوراشیون خونتونو عوض کنید مثلا با تعویض یه پرده.براش نامه عاشقانه بنویسید.اس ام اس عاشقانه بفرستید مثه دوران عقد و کارای اینطوری که حتما شما بهتر از من میدونید.

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 بهمن 93 [ 20:31]
    تاریخ عضویت
    1393-10-18
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    153
    سطح
    3
    Points: 153, Level: 3
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 13 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ممنون که بهم مشورت دادین.ولی ایکاش موضوع به همین سادگی بود.من اونقدر تنهایی کشیدم و تو تنهابی خودم گریه کردم اونقدر باهاش حرف زدم ... و بی فایده بوده که دیگه از لحاظ عاطفی از شوهرم بریدم.ازش سرد شدم.اصلا بعضی وقت ها دوست دارم خونه نباشه.بیشتر احساس راحتی میکتم.

    - - - Updated - - -

    وقتی از سر کار میاد همیشه خسته و بی حوصله حتی تو حرف زدن هم کم میزاه. مدت ها من و دختر کوچیکمو تنها گذاشت تا به کار مورد علاقه خودش برسه.با خونوادش جمع میشدن دسته جمعی میرفتن واسه ساخت ویلا مثلا.من چون بچه ام کوچیک بود تنها میموندم.از شانس همین موقع ها بچه مریض میشد.همه سختی مریضی و دکتر بردن میافتاد گردنم.احساس بیکسی میکردم.میگفتم من به وجود تو نیاز دارم نه ویلا.ولی ویلا عشق خودش بود نه خواسته من.من فقط ازش عشق میخواستم.این فقط یک مورده.حالا شاید بهتر بتونین درکم کنین وقتی میگم زندگیم بی روح و سرده.

  13. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 23:10]
    تاریخ عضویت
    1393-10-24
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    1,185
    سطح
    18
    Points: 1,185, Level: 18
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 66 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم یلدا مطمینا وقتی کسی میاد اینجا پست میزاره مشکل داشته.صد درصد شما هم.تو زندگی سعی کن به کسی وابسته نباشی حتی به دخترت.از زندگیت لذت ببر از همون ویلایی که خیلیا نه ارزوی یه اتاقشو دارن.منظورم اینه که از داشته هات لذت ببر به نداشته هات فک نکن اما برای رسیدن بهشون تلاش مثبت بکن.خودمو مثال میزنم شوهرم تو شهر دیگه ای مشغول بکار و من با یه بچه ده ماهه تمام کارامو خودم انجام میدم چون خانواده خودم هم شهر دیگه ای هستن.من اذیتم خیلی زیاد اما مجبورم خودمو وفق بدم.و خیلی جاها وقتی احساس میکنم دارم کم میارم پسرمو بغل میکنمو کلی انرژی ازش میگیرم.میخام بگم به چیزی که در دسترسم هستو شادم میکنه نزدیک میشم.تو زندگی هیچوقت همه چی یه جا جمع نمیشه.هر زندگی کاستیهایی داره و خوبهایی داره.یلدا خانم با خوبیاش خودتو سرگرم کن.منم یه زمانی خیلی دوس داشتم زندگیم عشقولانه باشه خیلی از همسرم درخواست عشق میکردم.اما نتیجش عکس بود الان نه عوض شدم وابسته نیستم اینجوری خیلی راحت ترم

  14. 2 کاربر از پست مفید asemene.abi تشکرکرده اند .

    Amir_23 (جمعه 10 بهمن 93), آنیتا123 (جمعه 10 بهمن 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 مهر 92, 00:43
  2. معرفی ودانلودكتب روانشناسی کاربردی درحوزه تغییرات فردی،خودشناسی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 دی 89, 14:43
  3. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 31 فروردین 87, 09:08
  4. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 بهمن 86, 15:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.