به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 شهریور 97 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1392-6-28
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    5,309
    سطح
    46
    Points: 5,309, Level: 46
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 123 در 60 پست

    Rep Power
    22
    Array

    داداشم داره اشتباه میکنه راهنماییم کنین کمکش کنم

    با سلام و احترام به همه دوستان عزیز

    داداشم از من بزرگتره. خیلی دوسش دارم. آدم خیلی مردم دار و در عین حال دل رحمیه. یعنی همش

    به فکر این هست که کار دیگران رو راست و ریس کنه. بیخیال مشکل مردم نمیشه.

    مشکل من اینه که یه دختر عمو دارم که نمی دونم واقعا چطوری توصیفش کنم. از شوهرش طلاق

    گرفت. یه پسر 10-11 ساله داره. شوهرش اعتیاد داشت که تو اعتیادش تا حدی دخترعمومم مقصر

    بوده. والله ما هر چی مشکل با خانواده پدریم داشتیم علتش این دختر عموهه بوده. همش دو به هم

    زنی. ایجاد اختلاف نمامی و اوووووووووووووو. نگم هچی بهتره.

    من ازدواج کردم کلا باهام قهر شد. تا تونست پشتم حرف زد ولی اصلا بروش نیاوردم و همه چی رو

    میشنیدم.

    تو جریان طلاقش از برادرم کمک خواست که بره دادگاهو کارای دیگه. اونم طبق روال کمک کرد بهش. تا

    طلاق گرفت. ولی برادرم خوب میشناستش که جنسش چیه.

    اما....... چی بگم اینقد جلوش ضجه میزنه. گریه می کنه. پیامک میده از بدبختیاش میگه اینکه بمیره و

    ... خیلی چیزای دیگه انگار هیچکی دیگه تو این دنیا نیست باهاش دردو دل کنه که برادرم حس

    مردونگی و تامین کنندگیش گل کرده و با هدف کمک بخواد بگیرتش. که اگه این اتفاق بیفته اولش پدر و

    مادرم نابود میشن بعد تک تک اعضای خانواده و فامیل. چون همه منتظر عروسیه برادرمن و انتظار دارن

    بهترین زن و بگیره اما خدا رحم کنه بهمون.

    دختر عموی من با من کلا قهر بود. امروز زنگ زد اینقد قربون صدقم رفت که مونده بودم داشتم شاخ در

    میاوردم از تعجب. به هیچ کدوم از خواهر برادرای دیگم نمی تونه نزدیک شه. چون میزنن زیر پوزش. اما

    من چکار کنم. خواهرم میگه تو یه جوری هستی که حتی باکسی که ازش بدت هم بیاد یه جوری حرف

    میزنی که طرف متوجه نمیشه و به خودش اجازه میده باهات ارتباط داشته باشه. اصلا باهاش ارتباط

    نداشته باش چون میخواد جا باز کنه. اما من چکار کنم بنظرتون که اونو از چشم برادرم بندازم؟ تو رو خدا

    کمکم کنین خودم امتحان دارم فقط دارم گریه می کنم که چکار کنیم. این دختره یه ماری هست که

    دومی نداره.

  2. کاربر روبرو از پست مفید پرواز1 تشکرکرده است .

    کیانا 93 (سه شنبه 30 دی 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    9,405
    سطح
    65
    Points: 9,405, Level: 65
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,386

    تشکرشده 653 در 231 پست

    Rep Power
    53
    Array
    بعضی وقتا یه شرایطی پیش میاد که ما انقده تعلل میکنیم تا اتفاق ناگوار میافته و دیگه بعد از اون همش به خودمون لعنت میفرستیم که چرا تعلل کردیم و اقدامی نکردیم تا این حد بگم که هرکاری که ازدستت بر میاد انجام بده تا برادرت رو نجات بدی ... میدونم برادرت دل رحمه و ممکنه از روی سادگیش هرکاری بکنه پس با واسطه گری خانواده یا اینکه اقدام خودت این قائله رو برای همیشه ختمش کن و نذار دیر بشه که اگه کار نشده اتفاق بیافته اونوقت تو به عنوان کسی که مطلع بودی هم مورد شماتت خودت و هم دیگران قرار میگیری و هر لحظه به خودت میگی اگه من اونموقع اینکارو میکردم این اتفاق نمیافتاد...

  4. 2 کاربر از پست مفید هم آوا تشکرکرده اند .

    saraamini (شنبه 04 بهمن 93), بارن (سه شنبه 30 دی 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 شهریور 97 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1392-6-28
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    5,309
    سطح
    46
    Points: 5,309, Level: 46
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 123 در 60 پست

    Rep Power
    22
    Array
    ممنونم هم آوای عزیزم

    میدونم باید اقدام کنم اما نمی دونم چطوری. آخه با این برادرم رودربایستی دارم. اینقد برام کار انجام داده که فقط احترام میزاریم بهش. چطوری بهش بگم. بعد یکی که خودش رو زرنگ و باهوش

    بدونه بنظرم زودتر از بقیه گول میخوره چون فک میکنه فقط کار خودش درسته. این زنه هم چون مطلقه هست همه راهکارهای اغفال کردن مردا رو بلده چون دوست پسرای زیادی هم داشت.

    من که اینقد ازش بدم میاد تو وایبر مسدودش کردم. چون مدام می خواس بهم نزدیک شه. وای چه عکسایی هم میذاره تو صفحات خودش. عین یه دختر نوزده ساله عاشق.

    از طرفی غیر مستقیم به داداشم گفتم مراقب خودت باش که مثلا کسی گولت نزنه. می خنده بهم میگه خیالت از بابت من راحت باشه من چنینم و چنانم. ولی میدونم این دختر عموی من م

    ماریه که بیا و ببین. چون زنموی من هم فوت کرد چند سال پیش و عموی من زن جدید گرفته بود چه بلاهایی که سر این زن جدیده نیاورده. و دائم دل تنگی مادرش و مکافاتها و زجرهای

    خودشو غیره رو یادآوری میکنه برای اینکه دل دیگران براش بسوزه. و این اتفاق هم میافته. همه با اینکه از بدیهاش خبر دارن ولی تا اشکاشو می بینن دلشون براش میسوزه. این برادر من هم

    که خودش انده معرفت.

    دقیقا دست گذاشت رو مردونگیش. تامین کنندگیش چیزی که هر مردی رو فریب میده.

    چکار کنم جلوی این اتفاق رو بگیرم.

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    پرواز جان رودر واسی فایده ای نداره . خیلی جدی با برادرتون حرف بزنید . شما یا یکی دیگه از خواهرهاتون یا مادرتون هر چیزی که در مورد دختر عموتون میونید رو صادقانه به برادرتون بگید . و بگید که شما چون زنید ایشون رو بهتر میشناسید . و دامی که براش پهن کرده رو نشونش بدید . ولی در این کار زیاده روی نکنید بگذارید خودش به این نتیجه برسه .

  7. 3 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    پرواز1 (چهارشنبه 01 بهمن 93), هم آوا (چهارشنبه 01 بهمن 93), شیدا. (چهارشنبه 01 بهمن 93)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array
    سلام دوست گرامی

    چقدر خوبه که به فکر برادرتی. اما همونطور که میدونی هر کس مسئول زندگی خودشه و خودش هم تبعات تصمیماتش رو باید پبذیره.
    شما صرفا دو تا کار زیر رو می تونی انجام بدی:

    1- اول یه شرایط امن برای صحبت با برادرت فراهم کن و بهش قول بده که هر حرفی زده بشه، شما به کسی نمی گی. ازش چنتا سوال بکن و اگر برات مسلم شد که به ازدواج با اون خانم فکر می کنه، بهش کمک کن دورنمای تصمیمش رو ببینه. مثلا اینکه احتمال گسست خانواده هست. اینکه احتمالا اون خانم زیاد مورد پذیرش خانواده شما نیست و چندان صورت خوشایندی نداره. اینکه برادر شما خیلی هیجانات زندگی عروس و دامادی رو تجربه نکرده ولی اون خانم این مراحل رو گذرونده براش عادی خواهد بود. اینکه مسئولیت بچه دیگری رو داشتن، سنگین تر از بچه خود آدمه. اینکه اون خانوم الان نیاز بسیار به یه پناهگاه داره و شاید خیلی از رفتارهای جذب کننده اش به این خاطره و نباید بر این اساس قضاوت کرد. اینکه تصمیم ازدواج، یه قسمتش شخصیه و یه قسمت هم باید مصالح خانواده رو در نظر گرفت و ...

    براش تعیین تکلیف نکن. سرزنش نکن. پیش‌داوری نکن. شنونده خوب باش. فقط و فقط تبعات تصمیمش رو براش دلسوزانه توضیح بده.


    2- اگر دیدی با صحبت های شما تاثیر نمی گیره و تامل نمی کنه در تصمیمش، ازش بخواه که جریان رو برای پدر و مادرت تعریف کنه و از بزرگترش هم راهنمایی بگیره. و یا اجازه بگیر که شما با پدر و مادر در میون بذاری.

    اگر موثر افتاد که چه بهتر. اگر نه، همچنان پشت برادرت باش و هر تصمیمی گرفت، دلسوزی های خواهرانه ات و حمایتت رو ازش دریغ نکن. به هر حال شما هم همه چیز رو نمی دونی و ممکنه زندگی با اون خانم، برادرت رو خوشبخت و شادمان کنه
    هر چیز که در جُستن آنی، آنی

    مولانا

  9. 6 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    پرواز1 (چهارشنبه 01 بهمن 93), واحد (چهارشنبه 01 بهمن 93), هم آوا (چهارشنبه 01 بهمن 93), zohreh.a (سه شنبه 07 بهمن 93), اقای نجار (چهارشنبه 01 بهمن 93), شیدا. (چهارشنبه 01 بهمن 93)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 00 [ 03:02]
    تاریخ عضویت
    1392-7-01
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    7,129
    سطح
    55
    Points: 7,129, Level: 55
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 89 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    به نظر من بهترین کار اینه که درصورتی که برادرتون شرایط ازدواج رو دارن براش آستین بالا بزنین و دختر خوبی رو اگه درنظر دارین بهش معرفی کنین
    با اینکار به بهترین نحو ازش مراقبت کردین و نقشه های دختر عمو هم خنثی میشه
    میتونین برای اینکار از پدر و مادرتون هم کمک بگیرین

  11. 2 کاربر از پست مفید mercury تشکرکرده اند .

    پرواز1 (جمعه 03 بهمن 93), بارن (پنجشنبه 02 بهمن 93)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 شهریور 97 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1392-6-28
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    5,309
    سطح
    46
    Points: 5,309, Level: 46
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 123 در 60 پست

    Rep Power
    22
    Array
    مرسی از راهنمایی همه شما

    با داداشم صحبت کردم ولی اسمی از دختر عموی خودم نیاوردم. دختر عموی من کار خودش رو میکنه. سعی کردم این تامین کنندگی که اون داره بهش میده رو بهش بدم. گفتم ما فقط تو رو داریم

    همه چیز و همه کس ما شمایی و خیلی چیزای دیگه. من آخه از خانوادم دورم. نمی تونم باهاش روبرو صحبت کنم. خودش میدونه که دختر عموی من چه طوریه. اما خدا نکنه تصمیم بگیره.دیگه هیچی.

    حس میکنم روش حرفام تاثیر داشت و خودش متوجه شد. با اینکه چهار سال ازش کوچکترم ولی خدا رو شکر تو بعضی کارای مهمش بهم زنگ میزنه نظرم رو میخواد. به لحاظ عاطفی خیلی

    بهم نزدیکیم. طوری که جهیزیه ام رو کلا با این داداشم با هم انتخاب کردیم و گرفتیم. اما یه احترامی وجود داره که نمیشه مستقیم حرف زد.

    در مورد انتخاب دختر براش که خیلی بد پسنده. اما خدا رو شکر دیروز به مامانم گفت که یه دختر دیده داره تحقیق می کنه. اون بیچاره ها هم کلی خوشحال شدن. دیگه توکل بر خدا. دعا

    کنین

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 شهریور 97 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1392-6-28
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    5,309
    سطح
    46
    Points: 5,309, Level: 46
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 123 در 60 پست

    Rep Power
    22
    Array
    دوباره روز از نو

    دو روز گوشی همراه اول داداشم خاموش بود یعنی سوخت باید میرفت درست می کرد دختر عموم با واسطه های مختلف دنبال یه خط دیگش بود. اونم داشت اما نمی دونم چرا نتونست تماس بگیره.

    این دختره که میگه دارم تحقیق می کنم هم فک کنم دختر عموم براش پیدا کرده باشه. این وسط داره سواری میگیره. همیشه کارش همین بوده. دیگه خسته شدیم از دستش. فوق العاده

    دو به هم زن و فتنست. نمی تونیم هم چیزی بهش بگیم همه رو میزاره کف دست برادرم. اونم که اگه رو دنده لج بیفته دیگه هیچی.

    مادر منم اینقد بی زبونو کم رو هست که تا حالا پاشو از خونمون برا داداشم بیرون نذاشته. اخه حقم داره هر کی رو پیشنهاد میده برادرم یه عیبی سرشون میزاره.


    حالا همه خونواده دچار مشکل شدیم که چکار کنیم. براش. نمی دونم کسی تجربه داره یا نه. مثلا یه زن دیگه بخواد شوهرتون رو اغفال کنه برادرتون رو یا هر کس نزدیک دیکه رو که نتونین

    هیچ کاری بکنین.

    خودم خیلی ذهنم درگیره. از طرفی دورم ازشون. از طرفی مادر خواهرم زنگ میزنن مشکلاتشو بمن میگن. کاری از دستم بر نمیاد.

    ای خدا همه زن های ناباب رو به راه راست هدایت کن که این طوری باعث اعصاب خوردی خونواده های مردم نشن. بخدا همه مشکلات جامعه از این بی بندو باریهای هست که تو جامعه می

    بینیم. اخه نمی دونم اخرتی نیست؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید پرواز1 تشکرکرده است .

    واحد (یکشنبه 05 بهمن 93)

  15. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    با سلام

    مدتیست تاپیکتون و میخونم، راه حلی در خصوص مشکلتون بذهنم نرسید چون شما محدودیت هایی هم دارید.مثل همین دور بودنتون و رودرواسی داشتن با برادرتون و از طرفی حرفای شما فقط از روی برداشت ها و حدسیات اطرافیان داداشتون هست معلوم نیست، برداشت ها و حدسیات درست باشه.

    درکل بنظرم شما فقط میتونید راه درست و غلط و به برادرتون نشون بدید، دیگه ایشون بعنوان یک انسانی که قدرت اختیار دارند خودشون هستن که راه درست و انتخاب خواهند کرد.

    اگه تمام حرفا و حدسیاتتون درست باشه و دختر عموتون روی برادرتون تاثیر زیادی داشته باشند بنظرم ازدواج برادر شما راه حل این مشکل نیست و نخواهد بود.

    ازدواج برادرتون یک مسله است، دور کردن دختر عموتون از برادرتون یک مسله دیگه!
    ازدواج کردن هیچوقت راه حلی برای این دست مشکلات نیست.
    تصور کنید برادرتون ازدواج هم کردن
    حدسیاتتون درست هم بوده و این خانم نفوذ زیادی بر برادرتون دارند.
    فکر میکنید حضور یک دختر دیگه بعنوان نامزد یا همسر برادرتون چقدر میتونه جلوی دختر عموی شما رو بگیره؟
    این دختر خانم تا بیاد خودش و به برادر شما ثابت کنه، تا بخواد به همون اندازه که دختر عموتون نفوذ داره، نفوذ کنه! دختر عموتون که دست روی دست نمیذاره، بالاخره اون هم اگه هدفش اینی باشه که شما میگید پس همچنان به تلاشش ادامه میده!

    بنظر من این درست نیست برای دور کردن دختر عموتون، و برای حل کردن این مشکل، یک دختر دیگه بندازید وسط مشکل
    ! اگه دختر قوی ای نباشه از پس این مشکل برنمیاد! گناه هم داره یک دختر و اول زندگیش با همچین مشکلی روبرو کنید.اصلا شاید خدایی نکرده زندگیشون به بمبست بخوره.

    فعلا شما باید سعی کنید مشکل الانتون و حل کنید، نه اینکه یک مشکل اضافه کنید.
    به مادر و پدرتون بگید مستقیم در مورد ازدواج و برنامه های آینده برادرتون بعنوان بزرگتر صحبت کنند.


    اگه متوجه مشکل شدید که برادرتون به دختر عموشون علاقه مندن اول سعی کنید این مشکل حل کنید اما یادتون باشه راه حل مشکل شما ازدواج برادرتون با دختر خانم دیگه ای نیست.

    اتفاقا در این شرایط با ازدواجشون با دختر خانم دیگه ای مشکلتون نه تنها حل نخواهد شد بلکه یک مشکل به سایر مشکلات شما و خانوادتون و همینطور یک خانواده بی گناه دیگه اضافه خواهد شد.



    البته نگرانی شما به‌عنوان یک خواهر هم کاملا قابل درکه، بنظرم بهتره یک مشاور خوب پیدا کنید، و از مادرتون بخواهید برای جلوگیری از مشکل احتمالی و دریافت راه پیشگیری درست به مشاور مراجعه کنند. تا اینطوری هم راه حل تخصصی تری بگیرید هم خیال خودتون راحتتر بشه.

    میتونید حتی به بهانه امر ازدواج برادرتون بصورت کلی از مشاور بخواهید با برادرتون صحبت کنند اینطوری مشاور میتونه به شما بکه آیا جای نگرانی هست یا خیر.
    درکل شما نمیتونید برادرتون مجبور کنید با دختر عموشون درارتباط نباشند، چون هم برادرتون هم دختر عموتون هردو، دو انسان ازاد هستند و میتونند برای خودشون تصمیم بگیرند.

    باید برادرتون خودشون نخواهند که با ایشون در ارتباط باشند و خودشون به این درک برسند که ایشون مناسبشون نیستند.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : سه شنبه 07 بهمن 93 در ساعت 11:28

  16. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    پرواز1 (سه شنبه 07 بهمن 93)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 شهریور 97 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1392-6-28
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    5,309
    سطح
    46
    Points: 5,309, Level: 46
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 123 در 60 پست

    Rep Power
    22
    Array
    ممنونم دختر بیخیال عزیز که با حوصله نوشتید.

    داشتم همین نکاتی که اشاره کردین و به خواهرم می گفتم که امروز پست شما رو خوندم. بله . اگه دخترعموم بخواد تاثیر بزاره حتی با ورود یه زن دیگه هم میتونه به کارش ادامه بده.

    دقیقا من همینو گفتم که دختره جدید گناه داره. میدونم که دختر عموی من دست بردار نیست. با مردای متاهل خیلی راحته چه برسه به مجردا. جالبه پسر نمیدونم 12-13 ساله داره دوست

    پسرای مجرد داره که براش لباس و ... اینا میخرن. برادرم خیلی غیرتیه. بدش میاد پشت فامیلش حرف باشه. برا همین الان غیرتش گل کرده که داره مثلا حمایتش میکنه که براه خلاف کشیده
    نشه. یا هیچکی جرات نکنه بهش نزدیک شه. چقد سادست بخدا. والا پدر و برادراش- کوچکتر از خودشن- بیخیالشن. البته هم از دخترشون میترسن هم چون خیلی ازون پرروها هست همه

    جا کار عموم اینا رو درست میکنه روش حساب میکنن. خلاصه ما که دختریم تا میتونیم ازش فاصله میگیریم که مشکلاتش به ما سرایت نکنه. اما از بس با مردای مختلف ارتباط اجتماعی

    داشته دستش اومده که چطور پسرای خامو گول بزنه ازشون سو استفاده کنه.

    جالبه سرکار میره تو یه شرکتی. که خانما کار می کنن اونجا. که اکثرا یا مطلقه یا بی سرپرست و یا ... هستند . از بین اونا دوست دختر برا پسرا جور میکنه. یعنی هر کاری از دستش بر میاد

    خودشم که سردسته همشون هست. نمیدونم این کاراش به ما مربوط نیست. ولی ما رو این وسط گرفتار کرد با کاراش.

    آخه اینم که میگین با برادرمون صحبت کنیم که بهش نزدیک نشه هم شرایط یه جوریه که نمیشه. با این که اطمینان صددرصدی به شیطنتهای دخترعموم در خصوص برادرم داریم ولی نمیتونیم

    چیزی بگیم چون قبح کار میشکنه. و روشون باز میشه. میگن هیچوقت از هیچکس بدتون نیاد اینجاست. دقیقا رو زندگی ما خراب شد. هیچ راه حلی هم به ذهنمون نمیرسه. بله ادما ازادند

    که خودشون تصمیم بگیرن برای سرنوشتشون اما....


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. لطفا راهنماییم کنید
    توسط bita2 در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 31 مرداد 92, 12:17
  2. راهنماییم کنید لطفاً
    توسط roze siah در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 10 مرداد 92, 10:02
  3. می خوام ارشد حتما حتما قبول شم البته با این شرایط.... لطفا راهنماییم کنید
    توسط sami92 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 تیر 92, 12:07
  4. راهنماییم کنید همسرم را برگردونم
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 73
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 خرداد 92, 00:46
  5. آیا درانتخابم اشتباه کردم یانه؟(لطفا راهنماییم کنین)
    توسط هیلان در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 فروردین 90, 14:04

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.