سلام دوست گرامی
چقدر خوبه که به فکر برادرتی. اما همونطور که میدونی هر کس مسئول زندگی خودشه و خودش هم تبعات تصمیماتش رو باید پبذیره.
شما صرفا دو تا کار زیر رو می تونی انجام بدی:
1- اول یه شرایط امن برای صحبت با برادرت فراهم کن و بهش قول بده که هر حرفی زده بشه، شما به کسی نمی گی. ازش چنتا سوال بکن و اگر برات مسلم شد که به ازدواج با اون خانم فکر می کنه، بهش کمک کن دورنمای تصمیمش رو ببینه. مثلا اینکه احتمال گسست خانواده هست. اینکه احتمالا اون خانم زیاد مورد پذیرش خانواده شما نیست و چندان صورت خوشایندی نداره. اینکه برادر شما خیلی هیجانات زندگی عروس و دامادی رو تجربه نکرده ولی اون خانم این مراحل رو گذرونده براش عادی خواهد بود. اینکه مسئولیت بچه دیگری رو داشتن، سنگین تر از بچه خود آدمه. اینکه اون خانوم الان نیاز بسیار به یه پناهگاه داره و شاید خیلی از رفتارهای جذب کننده اش به این خاطره و نباید بر این اساس قضاوت کرد. اینکه تصمیم ازدواج، یه قسمتش شخصیه و یه قسمت هم باید مصالح خانواده رو در نظر گرفت و ...
براش تعیین تکلیف نکن. سرزنش نکن. پیشداوری نکن. شنونده خوب باش. فقط و فقط تبعات تصمیمش رو براش دلسوزانه توضیح بده.
2- اگر دیدی با صحبت های شما تاثیر نمی گیره و تامل نمی کنه در تصمیمش، ازش بخواه که جریان رو برای پدر و مادرت تعریف کنه و از بزرگترش هم راهنمایی بگیره. و یا اجازه بگیر که شما با پدر و مادر در میون بذاری.
اگر موثر افتاد که چه بهتر. اگر نه، همچنان پشت برادرت باش و هر تصمیمی گرفت، دلسوزی های خواهرانه ات و حمایتت رو ازش دریغ نکن. به هر حال شما هم همه چیز رو نمی دونی و ممکنه زندگی با اون خانم، برادرت رو خوشبخت و شادمان کنه
هر چیز که در جُستن آنی، آنی
مولانا
علاقه مندی ها (Bookmarks)