به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 17:17]
    تاریخ عضویت
    1393-10-25
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    7

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با شوهر قدر نشناس چه کنم؟

    با سلام
    من الان یه پسر 8 ماهه دارم و از وقتی که پسرم به دنیا اومده خیلی درگیریهای بین من و همسرم زیاد شده و باعث تمامشون هم مامانشه
    خونواده ی من خیلی زحمت پسرم رو می کشند مخصوصآ که من دانشجوی ارشدم . درسام خیلی سنگینند و همش خونه ی مامانم می مونم تا به درسام برسم و انقدر به شوهرم گفتند که خوب وظیفشونه. شوهرم اصلا قذر دان نیست . در صورتی که خوذش می گه برو اونجا من نمی تونم کمکت کنم...
    مشکلاتم خیلی زیادند. همه رو نمی تونم توضیح بدم
    فقط می خواستم راهنماییم کنین. شوهرم که می یاد خونه ی مامانم تا ما رو ببینه میره تو اتاق با پسرش بازی می کنه و خیلی سر سنگینه و بعدشم می ره .انگار خونوادم اصلا ادم نیستند
    و من خیلی عذاب می کشم
    از اولشم خونوادش چه مادی جه معنوی کمک حالمون نبودند و بدتر اذیت کردند

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 26 خرداد 97 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    177
    امتیاز
    5,897
    سطح
    49
    Points: 5,897, Level: 49
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    337

    تشکرشده 305 در 123 پست

    Rep Power
    35
    Array
    سلام
    نمیخواستم چیزی بنویسم چون خودمم الان مشکلاتی دارم وصلاحیتشو ندارم اماچون چندماهه که برای بچه دارشدن اقدام کردیم ومنتظراومدنش هستیم پست شمارو که خوندم یه مقایسه ای کردم باتصورات خودم ازبچه دارشدن
    من فکرمیکنم نی نی مون بیاد یه خانواده کامل میشیم شادترمیشیم من وشوهرم به هم نزدیکتر میشیم محبت مون بهم بیشترمیشه
    اماچیزی که شماالان برعکسه ببخشیداماانگارباتولدپسرتو ن خانوادتون ازهم پاشیده چون نوشتید همش خونه مادرتون هستیدتابه درس هاتون برسید
    شوهرمن میگه چیزی که اصلادوست ندارم ببینم اینه که شب بیام خونه وچراغهاخاموش باشه اون وقت بنده خداشوهرشمامیادشمارو میبینه خونه مادرتون وتک وتنها میره خونتون؟
    امکان مالیشوندارید پرستاربگیرید یایکی ازهمین اعضای خانوادتون صبح تاظهریاروزی چندساعت توخونه خودتون کمک حالتون باشه البته درنبودشوهرتون که لازم نباشه شمااونقدرخونه مادرتون بمونید؟
    من فکرمیکنم شوهرتون ازاین شرایط اصلاراضی نیست وحس خوبی نداره برای همین متوجه کمک خانواده شمانیست که بخوادقدردان باشه چه بسااونهارو باعث این فاصله میدونه حالانمیدونم نقش خانواده شوهرتون یادمادرشون چیه تواین جریان؟

  3. 6 کاربر از پست مفید شاپرک 114 تشکرکرده اند .

    sevil73 (پنجشنبه 25 دی 93), shirin_h (دوشنبه 13 بهمن 93), هم آوا (شنبه 27 دی 93), بارن (پنجشنبه 25 دی 93), زی زی گولو (جمعه 15 اسفند 93), شیدا. (پنجشنبه 25 دی 93)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 بهمن 95 [ 03:03]
    تاریخ عضویت
    1393-8-19
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    4,848
    سطح
    44
    Points: 4,848, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    716

    تشکرشده 189 در 74 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام به همدردی خوش اومدی
    من اگه جای تو بودم وشوهرم زحمتای خانوادمو نادیده میگرفت خودمو بچم میرفیم خونه مادرشوهرم تا اونا به وظیفشون عمل کنن اگه هم شوهرم میگفت دستشون درد نکنه زحمت کشیدن میگفتم وظیفشونه همینطوره که وظیفه ی خانواده ی من بود!!!!!!!!چند روز جمع کن برو اونجا تا ببینه خانوادت چه زحمتی میکشن تا قدر بدونه
    موفق باشی

  5. 3 کاربر از پست مفید sevil73 تشکرکرده اند .

    shirin_h (دوشنبه 13 بهمن 93), هم آوا (شنبه 27 دی 93), زی زی گولو (جمعه 15 اسفند 93)

  6. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شیرین عزیز،

    در مورد پیشنهاد دوستی که گفتند چند روزی برید خونه مادرشوهر مستقر بشید، به نظرم اشتباه است.
    شما وقتی بچه دار شدید باید آمادگی و توانایی خودتون را هم در نظر می گرفتید. نه این که یا خونه مادرتون مستقر بشید یا خونه مادرشوهر !!!

    این بچه شماست و مسئولیت نگهداری و تربیت و هزینه و ... باشماست.
    دیگران هم اگر بخواهند کمک کنند در حد هفته ای چند ساعت، اون هم به میل و خواست خودشون. نه به زور برید خونه شون مستقر بشید (منظورم مادرشوهر است)

    در مورد این که همسرتون سرد برخورد می کنه هم شاپرک جان خیلی خوب توضیح دادند.
    همسر شما ازدواج نکرده که هر شب بره خونه مادرزن و آرامش و آسایش نداشته باشه. ایشون می خواد تو خونه خودش و کنار زن و بچه اش باشه.

    می خواد دوش بگیره، لباس راحت بپوشه، هر چی میل داشت بخوره، فیلمی که دوست داره ببینه و ....
    تو خونه ی مادر شما آرامش نداره.
    چطور توقع دارید از شما بخاطر این که آرامشش را ازش گرفتید ممنون باشه؟

    اونجا شاید منزل پدری شماست و راحتید، اما همسر شما اونجا مهمونه.
    دوست دارید هر روز بعد از کار خسته و کوفته، مستقیم برید خونه عمه همسرتون؟

    اگر نمی تونی هم درس بخونی، هم بچه داری کنی، بهتره درست را بذاری کنار. چون بچه را که نمی شه کنار بذاری
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    shirin_h (دوشنبه 13 بهمن 93), هم آوا (شنبه 27 دی 93), اقای نجار (پنجشنبه 25 دی 93), بارن (پنجشنبه 25 دی 93), زی زی گولو (جمعه 15 اسفند 93), شاپرک 114 (پنجشنبه 25 دی 93)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 17:17]
    تاریخ عضویت
    1393-10-25
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    7

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    انقدر کارای بچه داری با درس خوندن سخته که دیگه جا برای خوشی ها تو زندگیم نمونده
    مخصوصآ که ماذر شوهرم خیلی اوایل زایمانم اذیتم کرد و کلا هر کاری که شوهرم و حتی خانوادم می کردند حسودیش می شد و شوهرم رو علیه من و خانوادم تحریک می کرد
    شوهرم اصلا دهن بین نبود ولی انقدر که بدگویی من و خانوادم رو پیشش کردند که از چشش افتادیم . مخصوصآ خانوادم. این که برم و اونجا بمونم از دور که نگاه می کنی پیشنهاد خوبیه ولی من تازه تازه خودم رو جمع و جور کردم . همش به این فکر می کردم تا روزی که تو دنیایی نفس می کشم که مادرش هم هست زندگیم تلخه تلخه
    مادرش خیلی زرنگه هیچ وقت نمی گه که نیاین ولی عملا اونجا نمی تونم درس بخونم چون اصلا از بچه نگهداری نمی کنه و فقط اداش رو در میاره و کلا همشون رو اعصابند
    منم اعصابم بعد زایمان خیلی ضعیف شده اصلآ تحملشون رو ندارم
    و اوایل که هنوز دانشگاه نمی رفتم و مامانم خیلی کمکم می کرد همش به شوشو می گفت :
    منم به دخترم کمک می کردم . همه این کارو می کنند. در صورتی که دروغ می گه بیچاره خواهر شوهرم خودش تنهایی از بچش نگهداری کرده
    الانم که درس می خونم میگه خوب نخونه
    حالا که می خونه باید مامانش جورش رو بکشه و .......
    الان امکانش رو نداریم پرستار بگیریم و اگر هم بگیریم مامانش خودش رو خفه می کنه و مطمینم هر روز دعوا داریم
    دلم خیلی گرفته
    منم دوس دارم سر خونه زندگیم باشم
    اگه مامانم هم بیاد خونمون بدتر گیر می ده که یهو از جیب پسرش چیزی کم نشه
    الان که من انجام خیالشون راحته که خرجمون افتاده سر بابام
    با اینکه شوهرم خیلی لارجه ولی خونوادش خیلی خسیسند و شوهرمم اصلا یه بار هم ندیدم که اینجا اومدنی یه چیزی بگیره و دست خالی نیاد

    - - - Updated - - -

    من با مدرک لیسانسم 3 سال کار کردم ولی اصلا کارم رو دوس نداشتم
    بعد 4 سال فارغ التحصلی خیلی برا کنکور تلاش کردم تا قبول شدم و رشتمم عوض کردم و الان نمی تونم بی خیال درسم بشم
    چون می خوام کار کنم و خیلی زحمت کشیدم
    درسام خیلی سختند و اجوریه که هر روز حداقل روزی 4 ساعت باید مفید بخونم
    وضعیت زندگیم هم جوری نیست که اصلا نتونم پرستار بگیرم
    بیشتر از مامانش و دخالتاش می ترسم
    هر چند من هر چقدرم که برا زندگیم تلاش کنم در نظر اونها بدم

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    شما حرف دو دوست عزیز دیگه رو توجه نکردی و فقط جواب خانم sevil رو دادی که کاملا هم غیر منطقی و در جهت پاشیدن زندگیت کمکت کرده بود.خانم عزیز هیچ مردی زندگی خونه پدرزن رو دوست نداره. اگر قرار بود درس بخونی و برات این همه مهم بود یکی دو سال دیرتر اقدام می کردی به بچه دار شدنالان هم به نظرم ترم جدید رو مرخصی تحصیلی بگیر و تا مهر ماه به زندگی و شوهر و بچه ت برس. تا اون موقع هم زندگیت گرم تر میشه و هم بچه ت بزرگتر میشه و کمتر به شما نیاز خواهد داشت و می تونی در روز یکی دو ساعت خونه مادرت بذاری و به درسات برسی. نه اینکه بری و اونجا مستقر بشی. کاری که الان داری می کنی کاملا اشتباهه و زودتر رویه رو عوض کن.

  10. 5 کاربر از پست مفید veis تشکرکرده اند .

    هم آوا (شنبه 27 دی 93), اقای نجار (پنجشنبه 25 دی 93), بارن (پنجشنبه 25 دی 93), شیدا. (پنجشنبه 25 دی 93), شاپرک 114 (پنجشنبه 25 دی 93)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    74
    Array
    خانوم بنظر من زندگيو شوهرو بچه از درس و كار معم تره
    بشين فكر كن كار ارزش داره واقعا ... ؟
    ميتوني بذاري شرايط بهتر شه بعد ادامه بدي
    ولي سعي كن يه كاري نكني پشيمون شي و ديگه هم دير شده باشه من خبليا رو ديدم قدر نشناسن و به حرف مادرشون گوش ميكنن اين مشكل بنيادي نيستو انقد ارزش نداره زندگيه خودتو تلخ كني ببين بين مهم و مهم تر كدومو ميخاي انتخاب كني

  12. 3 کاربر از پست مفید Sahar51 تشکرکرده اند .

    shirin_h (دوشنبه 13 بهمن 93), هم آوا (شنبه 27 دی 93), شیدا. (جمعه 26 دی 93)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    74
    Array
    kelidemard
    اينو حتما گوش بديد عاليه

  14. 3 کاربر از پست مفید Sahar51 تشکرکرده اند .

    shirin_h (دوشنبه 13 بهمن 93), زی زی گولو (جمعه 15 اسفند 93), شاپرک 114 (یکشنبه 28 دی 93)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 23:10]
    تاریخ عضویت
    1393-10-24
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    1,185
    سطح
    18
    Points: 1,185, Level: 18
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 66 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.من تعجب میکنم که چطور شوهرتون رو این همه مدت تنها گذاشتین.من بعد زایمانم فقط 15 روز خونه مادرم بودم.چون اونا یه شهر دیگه بودن.بیشتر از این صلاح ندونستم تنهاش بزارم.با اینکه خیلی اذیت شدم.فک کن بعد از عمل جراحی کار خونه بچه داری اشپزی همه رو خودم انجام میدم.با وجود دردایی که داشتم شوهرمو تنها نذاشتم.هیچوقت شوهرتو تنها نزار چون به ضرر خودته.دوری عادی میشه من جای شما باشم تو خونه خودم کارامو انجام میدم با تمام سختیهاش،تا شوهرمو از خودم دور نکنم بعد از خودش کمک میخام اونم نه بطور مستقیم غیر مستقیم.یه روز تو هفته رم باهم برید خونه مادترت که حرمت اونام حفظشه.

  16. 3 کاربر از پست مفید asemene.abi تشکرکرده اند .

    shirin_h (دوشنبه 13 بهمن 93), هم آوا (شنبه 27 دی 93), زی زی گولو (جمعه 15 اسفند 93)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 اسفند 93 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1393-9-01
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    350
    سطح
    6
    Points: 350, Level: 6
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 12 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام گلم منم مشکلات تو رو دارم فکر کنم خیلی از مردا این طرز فکر رو دارن پس خیلی سخت نگیر!خانواده ات به خاطر دخترشون زحمت میکشن و تو قدردانی کن. درمورد بچه هم هندونه بذار زیر بغلش که تو خوب میتونی نگهش داری و ازش تعریف کن تا بیشتر کمکت کنه واقعا مرخصی بگیر تازندگیت رو جمع و جور کنی و باسربلندی بگو مرخصی گرفتم تا سرم خلوت شه و بیشتر ازجمع3نفرمون لذت ببرم

  18. کاربر روبرو از پست مفید یکی یدونه تشکرکرده است .

    shirin_h (دوشنبه 13 بهمن 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.