به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 11:07]
    تاریخ عضویت
    1392-6-21
    نوشته ها
    187
    دستاوردها:
    100 Experience PointsOverdrive1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    143

    تشکرشده 73 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array

    1 با مردی که دایم به دنبال تلافی کردن است چه برخوردی داشته باشم؟؟

    سلام
    من حدود 4/5 ساله ازدواج کردم.تا حالا مشکلات خیلی زیادی با همسرمو خانوادش داشتم.خانواده ای که دایم تو همه مسایل زندگی ما پیش شوهرم اظهار نظر میکنن و خیلی راحت حرف و نظر خودشونو تو زندگی ما اعمال میکنن..و من تو تمام این سالها هیچ کاری از دستم برنیومده چون شوهرم یه مرد کاملا دهن بین خانوادشه..خیلی راهها رو امتحان کردم .خیلی باهاش به روش های مختلفی حرف زدم اما هیچ فایده ای نداشته..
    چیزی که منو فعلا خیلی بیشتر از قبل داره ازار میده تلافی کردن های غیر منطقیه شوهرمه..
    مثلا حدود 3/4 ماه پیش عموی مادر شوهرم فوت کرده بود.من هر چی بهش اصرار کردم که با هم بریم گفت نه چون بارداری درست نیست تو اینجور مراسم باشی{بار اول نبود که به یه بهانه ای منو تنها میزاشت و با خانوادش میرفت}4/5 روز که گذشت من به مادرشوهرم زنگ زدم و تسلیت گفتم.بماند که قبل این قضیه حسابی منو سوزونده بودن.اما با وجود ناراحتی که داشتم زنگ زدم..
    چند وقت که گذشت طبق معمولا مادرشوهرم شوهرمو پر کرد که چرا تو مراسم نبوده و شوهرم هم پیش من گله کرد که باید میرفتی حداقل نیم ساعت تو مسجد..و باز هم طبق معمول شوهرم حرفی که خودش اونروز زده بود و فراموش کرد و من شدم مقصر و ادم بده این قضیه..و مجددا مادرشوهرمم سر این قضیه از من گله کرد که چرا نیومدی..
    من همه اونروزو واسه شوهرم یاداوری کردم اما فایده نداشت.تا چند روز هم سمت من ناراحت بود.منم یه دفعه از کوره در رفتم و گفتم حالا اصلا این عمو تا حالا کجا بوده؟اصلا مگه من تا حالا دیده بودمش؟؟خود مامانت سال 12ماه یه سر بهش میزد که حالا که مرده انقدر واسش مهم شده؟؟

    1/2 روز پیش خواهر زندایی من که دختر عموی مامان منه فوت کرده..حالا که بهش میگم یه زنگ بزن به مامانم حداقل یه تسلیت بگو میگه این دختر عمو تا حالا کجا بوده؟اصلا مگه من تا حالا دیده بودمش؟یعنی دقیقا حرفای اونروز منو تحویل خودم داد بدون در نظر گرفتن هیچی..

    و این جور رفتارا اخلاقشه..یعنی بار اول نیست که بدون منطق واسه من کاریو تلافی میکنه..بدون اینکه علت رفتار منو ببینه.مثلا خانوادش 5 ماه با من قهرن اصلا یه زنگم نمیزنن.بعد تا مثلا یه اتفاق خیلی پیش پا افتاده میفته از من توقع داره بهشون زنگ بزنم و هیچی به روم نیارم.اگه نزنم صبر میکنه یه اتفاق خیلی مهم واسه خانواده من بیفته اونموقع تلافی میکنه بدون اینکه با خانواده من مشکل داشته باشه.یا مثلا باباش بارها به من توهین ناجور کرده تو خونشون.من مثلا 1/2 هفته نرفتم اونجا.اونم بدون اینکه با خانواده من مشکل داشته باشه میگه چون تو خونه بابای من نمیای منم نمیام.
    یکی دو بارم به کاراش اهمیت ندادم.مثلا گفتم خب نیا خونه بابام اما دیدیم این قضیه خیلی داره بالا میگیره دست پایین گرفتم و مثلا رفتم خونه باباش با اینکه خیییلی خورد شدم.مثلا میخواد با تلافی کردن منو ادب کنه یا مجبور به کارایی که میخواد بکنه
    واقعا خسته شدم..نمیدونم چه رفتاری باهاش بکنم..
    کمکم کنید

  2. کاربر روبرو از پست مفید tannaz joon تشکرکرده است .

    اقای نجار (یکشنبه 28 دی 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    9,405
    سطح
    65
    Points: 9,405, Level: 65
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,386

    تشکرشده 653 در 231 پست

    Rep Power
    53
    Array
    سلام عزیزم
    تنها راه اینطور مردها اینه که خانواده ت رو در جریان این لجبازی هاش قرار بدی و ازشون بخای که بابت رفتارهای شوهرت اصلا نه ناراحت بشن و نه توقعی از جانب ایشون داشته باشن اینطوری شما میتونی اونطور که فکر میکنی صحیحه رفتار کنی ... مثلا میگی دوس نداشتی بری خونه پدرشوهرت چون بهت توهین کرده بود ولی مجبور شدی بری چون شوهرتم از اونطرف نمیامد خونه مادرت ... اگه خانوادت باهات هماهنگ باشن دیگه برات بی اهمیت میشد اومدن یا نیامدن شوهرت و میتونستی به این وسیله به هدفت که متوجه کردن همسرت به رفتار زشتش هست نزدیکتر بشی ... بهتره نسبت به کارهاش منفعل تر باشی چون هر اندازه واکنش نشون بدی ایشون از حساسیت شما بیشتر سوء استفاده میکنه
    توکلت بخدا باشه ... توی این جامعه تنها قشری که خیلی بهشون ظلم میشه ما خانمها هستیم ... و چاره ای هم جز صبوری نداریم

  4. کاربر روبرو از پست مفید هم آوا تشکرکرده است .

    tannaz joon (چهارشنبه 24 دی 93)

  5. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tannaz joon نمایش پست ها

    مثلا حدود 3/4 ماه پیش عموی مادر شوهرم فوت کرده بود.من هر چی بهش اصرار کردم که با هم بریم گفت نه چون بارداری درست نیست تو اینجور مراسم باشی{بار اول نبود که به یه بهانه ای منو تنها میزاشت و با خانوادش میرفت}4/5 روز که گذشت من به مادرشوهرم زنگ زدم و تسلیت گفتم.بماند که قبل این قضیه حسابی منو سوزونده بودن.اما با وجود ناراحتی که داشتم زنگ زدم..

    چند وقت که گذشت طبق معمولا مادرشوهرم شوهرمو پر کرد که چرا تو مراسم نبوده و شوهرم هم پیش من گله کرد که باید میرفتی حداقل نیم ساعت تو مسجد..و باز هم طبق معمول شوهرم حرفی که خودش اونروز زده بود و فراموش کرد و من شدم مقصر و ادم بده این قضیه..و مجددا مادرشوهرمم سر این قضیه از من گله کرد که چرا نیومدی..

    من همه اونروزو واسه شوهرم یاداوری کردم اما فایده نداشت.تا چند روز هم سمت من ناراحت بود.منم یه دفعه از کوره در رفتم و گفتم حالا اصلا این عمو تا حالا کجا بوده؟اصلا مگه من تا حالا دیده بودمش؟؟خود مامانت سال 12ماه یه سر بهش میزد که حالا که مرده انقدر واسش مهم شده؟؟

    شوهر شما با مهربانی و حس مراقبت داشتن از شما و بچه، پیشنهاد داده که توی مراسم سوگواری شرکت نکنید که اذیت نشید. برداشت شما :
    بار اول نبود که به یه بهانه ای منو تنها میزاشت و با خانوادش میرفت

    انگار ایشون رفته عروسی و شما را نبرده !!

    بعد از این که مادرشوهرتون گله کرده چرا نیامدی، یه بهانه کوچولو که مثلا حالم خوب نبود و ترسیدم بیام اونجا بدتر بشم و ... ردش می کردید می رفت. همه می دونن خانمهای باردار ممکنه وقت و بی وقت احساس بدحالی یا بی حالی کنند و چیز عجیبی نبوده. یه عذرخواهی تمامش می کرد.

    همسرتون وقتی از مادرش شنیده که شما باید توی ختم شرکت می کردید، حس کرده اشتباه کرده.
    با خودش گفته مادرم که خانم هست و حتما تجربه داره و می دونه با شرایط بارداری می شده ختم رفت.
    حتما توی فامیل هم درست نبوده و ما باید هر دو می رفتیم و ...

    به کار خودش شک کرده. اما غرورش که اجازه نمی داده بیاد اصل موضوع را به شما بگه، الکی بهانه جویی کرده که تو باید یه ربع می آمدی مسجد و می رفتی.

    نشستی به ثابت کردن چی؟
    یه بار می گفتی که پیشنهاد خودت بود. اگر حس کردی داره می زنه زیرش یا به روی خودش نمی آره، ادامه نمی دادی.
    الکی می گفتی، هوووم. شاید اشتباه کردیم که من باهات نیامدم. حالا ایشالله تو شادیها و مراسم های دیگه شون جبران می کنم.

    طناز جون، زندگی میدون مبارزه نیست که می خوای پیروز بشی.
    دنبال اثبات چیزی با منطق و استدلال، اون هم برای آقایون نباش.
    واسه یه چیز به این سادگی تا ابد می خوای برگه روی این پرونده بذاری؟ حالا برگه بعدی شده ختم دختر عموی مامانت؟

    ببند این پرونده را ........ تمام زندگیت بشه جنگ و دعوا سر اطرافیان؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 10 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Aramesh!!!! (سه شنبه 23 دی 93), asal2013 (چهارشنبه 24 دی 93), tannaz joon (چهارشنبه 24 دی 93), کیانا 93 (شنبه 27 دی 93), یکی یدونه (دوشنبه 29 دی 93), واحد (چهارشنبه 24 دی 93), هم آوا (سه شنبه 23 دی 93), آویژه (سه شنبه 23 دی 93), آرام عشق (چهارشنبه 24 دی 93), اقای نجار (یکشنبه 28 دی 93)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 11:07]
    تاریخ عضویت
    1392-6-21
    نوشته ها
    187
    دستاوردها:
    100 Experience PointsOverdrive1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    143

    تشکرشده 73 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدا جان من مشکلم لجبازی و تلافی کردنهای بی جای همسرمه..نه اینجور مسایل پیش پا افتاده..اگه بخوام به کاراش اهمیتی ندم کلا با خانوادم قطع رابطه میکنه حتی یه زنگم نمیزنه..
    منم جلوی خانوادم ابرو دارم.شوهر خواهر کوچیکم یه ادم خیلی اجتماعی و اهل رفت و امده..خب اینجا خواه نا خواه شوهر من با شوهر خواهرم مقایسه میشه و ضعف رفتارای شوهرم بیشتر به چشم میاد.من شوهرم کلا به خانوادش چسبیده از اونورم من بخوام واکنشی نشون بدم رفتار منو تلافی میکنه..

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    طناز جون با توجه به نوشته های خودتون با اینکه اندکه ولی مشخصه که خود شما هم رفتارهای کاملا صحیحی ندارید . و موجبات رفتار تلافی جویانه رو فراهم میکنید . اگر ایرادات رفتار خودتون رو بپذیرید میتونید با اصلاح اونها عکس العملهای همسرتون هم اصلاح کنید . هر عملی عکس العملی داره . مثلا وقتی شما به اون عزاداری نرفتید با اینکه به درخواست همسرتون بوده ولی چون قبلش با مادر شوهرتون دلخوری داشتید ایشون فکر کرده به خاطر همینه که نرفتید . برای اینکه جلو این طرز تفکر گرفته بشه شما همون موقع باید زنگ میزدید و ضمن تسلیت به مادر شوهرتون میگفتید که همسرتون نظرش چیه . و این دلخوری در مورد فوت زندایی تون پیش نمی اومد . گذشته از اون اخه ادم برای خاطر فوت خواهر زندایی با همسرش دلخوری پیش میاره ؟ یه ایراد دیگه ای هم من توی حرفهاتون دیدم اینه که بعضی از عروسهای جوان به عملهای خودشون که عکس العملهای منفی به دنبال داره توجهی نمیکنند .ولی اون عکس العملها رو به پر کردن مادر شوهر نسبت میدهند .

  9. 2 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    اقای نجار (یکشنبه 28 دی 93), شیدا. (چهارشنبه 24 دی 93)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    74
    Array
    kelidemard
    اين سخنراني عاليه وقت بذاريد گوش بديد عاليه

  11. کاربر روبرو از پست مفید Sahar51 تشکرکرده است .

    کیانا 93 (شنبه 27 دی 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. به رفتارهای نادرست همسرم چه طور واکنش بدم؟؟
    توسط fkh4466 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 بهمن 93, 01:22
  2. حیای دختر و نگفتن حرف دلش به پدر و مادرش (به نظر شما صلاح در فراموشی است یا ادامه ؟؟)
    توسط فدایی یار در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 19 خرداد 93, 00:28
  3. کمکم کنید بگین راه درست چیه؟؟
    توسط فوزیه در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 21 دی 92, 02:07
  4. +چگونه تمام کردن یک ارتباط دختر و پسر(چه درست چه نادرست) ؟؟
    توسط setare_tk در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 تیر 89, 16:18
  5. چگونه تمام کردن یک ارتباط دختر و پسر(چه درست چه نادرست) ؟؟
    توسط setare_tk در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 17 اردیبهشت 87, 11:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.