به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 34
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 اسفند 96 [ 08:20]
    تاریخ عضویت
    1393-10-17
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    68

    تشکرشده 183 در 65 پست

    Rep Power
    29
    Array

    Unhappy من از تنهایی میترسم

    سلام. من 23 ساله هستم. تا پارسال 2 مورد خواستگار معرفی کردند که به خاطر نداشتن قصد ازدواج اصلا ندید رد کردم. اما تو این 1 سال من عوض شدم. خیلی. خودم از این همه تغییرم متعجبم. تا پارسال شدیدا به فکر اینده ام بودم. عاشق رشته ام هستم و درس میخونم. تا دکترام برنامه ریخته بودم. رشته ام کامپیوتر هست. تو مسابقات شرکت میکردم. کار پاره وقت میگرفتم. برای فوق لیسانس بورسیه گرفتم و اومدم تا ادامه بدم درسم رو. اما حدود 9 ماهه که اولویت هام, دغدغه هام, تغییر کردند. شادم. درس و دانشگام رو دوست دارم. دوستان ایرانی و خارجی زیادی دارم. اما یه ترس نشسته تو وجودم. ترس از تنهایی. ترس از مجرد موندن. ترس این که سنم بالا رفته و هنوز 1 بار هم با 1 خواستگار حرف نزدم. ترس این که اگر موقعیتی واسه ازدواج برام پیش نیاد چی؟ من هنوز 2 سال تو کشور غریب درس دارم تا ارشدم رو بگیرم. به خوذم قول دادم به محض تموم کردن برگردم و هرجور شده ازدواج کنم. دیگه برام مهم نیست دکتری هم بورسیه بگیرم و ادامه بدم. 5 تا دختر مجرد و سن بالای فامیل هر روز تو ذهنم هستند و از این که به سرنوشت اون ها دچار بشم میترسم. دوستانم تو ایران چند تاشون ازدواج کردند جدیدا و من شدیدا به حالشون غبطه میخورم. تا حالا فقط 2 تا خواستگار داشتم که اون ها هم فقط 1 بار معرفی شدند. معلوم نبود اگه هم رو میدیدیم میپسندیدیم یا نه. تازه اون موقع جوون تر هم بودم و میدونم که یکی از خواستگاران معرفی شده به خاطر از کشور خارج شدن با من پا پیش گذاشته بود. تا برگردم 25 یا 26 ساله میشم. یعنی بازم امیدی میمونه؟ خیلی دعا میکنم اما جوابی نیست. دیگه به قسمت خدا اطمینانی ندارم. اگه میشد که خدا خودش واسه هر کسی قسمتش رو وقت مناسبش بده این همه پست بی خواستگاران سن بالا نبود. بعضی وقت ها فکر میکنم که کاش میدونستم فقط 2 سال دیگه زندم و این طوری این 2 سال رو بدون ترس از تنهایی و بی شوهری آینده شاد مثل قبل زندگی میکردم. گریه ام میگیره چون که هر روز بیش تر حس میکنم زندگی چه قدر بیرحم میتونه باشه. چون این جا با حجابم کسی من رو نمیبینه؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید shivaram تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (چهارشنبه 17 دی 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    عزیزم ادم واسه اتفاقاتی که هنوز نیفتاده و اصلا معلوم نیست که بیفته خودشو عذاب نمیده ..
    ازدواج همیشه امکان داره چه برای دختر 18 ساله چه 38 ساله نگران ازدواج نباش
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  4. 2 کاربر از پست مفید maedeh120 تشکرکرده اند .

    واحد (چهارشنبه 24 دی 93), zolal (چهارشنبه 17 دی 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 اسفند 96 [ 08:20]
    تاریخ عضویت
    1393-10-17
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    68

    تشکرشده 183 در 65 پست

    Rep Power
    29
    Array
    همین؟ من با 23 سال سن 2 مورد بیش تر نداشتم. چه طوری میشه 3 سال دیگه که پیرتر شدم کسی پیدا بشه؟ من تنهام. دلم میخواد زندگیم رو با یک نفر تقسیم کنم. ببین چه قدر دختر ازدواج نکرده ی غمگین هست.

    - - - Updated - - -

    چه فایده داره وقتی که سنم بگذره بدون شور و شوق و انرژی جوونی ازدواج کنی؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید shivaram تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (چهارشنبه 17 دی 93)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 اسفند 93 [ 11:51]
    تاریخ عضویت
    1393-7-22
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    2,189
    سطح
    28
    Points: 2,189, Level: 28
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    213

    تشکرشده 213 در 91 پست

    Rep Power
    29
    Array
    بابا بی خیال خیلی موفقی من به حال توغبطه میخورم مطمین باش زود ازدواج کردنمهم نیست مهم عاقلانه درست هستش بعد یاد میتونی بگیریی که چطوری خواستگار جذب کنی خیلی راحت تر از بورسیه گرفتنه

  8. 2 کاربر از پست مفید کیانا 93 تشکرکرده اند .

    maedeh120 (چهارشنبه 17 دی 93), بانوی آفتاب (چهارشنبه 17 دی 93)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 اسفند 96 [ 08:20]
    تاریخ عضویت
    1393-10-17
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    68

    تشکرشده 183 در 65 پست

    Rep Power
    29
    Array
    خب چه طوری؟ نمیشه الان بگین؟

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 شهریور 97 [ 12:32]
    تاریخ عضویت
    1392-7-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    4,961
    سطح
    45
    Points: 4,961, Level: 45
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger First Class
    تشکرها
    21

    تشکرشده 244 در 115 پست

    Rep Power
    34
    Array
    [QUOTE=shivaram;367976]همین؟ من با 23 سال سن 2 مورد بیش تر نداشتم. چه طوری میشه 3 سال دیگه که پیرتر شدم کسی پیدا بشه؟ من تنهام. دلم میخواد زندگیم رو با یک نفر تقسیم کنم. ببین چه قدر دختر ازدواج نکرده ی غمگین هست.

    - - - Updated - - -

    چه فایده داره وقتی که سنم بگذره بدون شور و شوق و انرژی جوونی ازدواج کن
    خیلی ناامید هستی شما
    سن شما ک زیاد نیست فقط ذهنت رو درگیر مسائل الکی کردی
    شما درست رو تموم کن برگزد بعد فکر ازدواج باش
    فعلا راهی ک انتخاب کردی اینه و باید تمومش کنی
    قسمت و تقدیر هست بهش شک نکن من به این نتیجه رسیدم

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,793
    سطح
    73
    Points: 12,793, Level: 73
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلام دوست خوبم

    شما اونجا که رفتی، دانشجوهای ایرانی دیگه ای نیستند؟ اگه هستند که سعی کن با اونها تعامل بیشتری داشته باشی، توی جمع دوستانه و انجمن هایی که ایرانی ها هستند بیشتر باش. من توی ف/ی/س ب... که دانشجوهای ایرانی دانشگاه های خارج رو می بینم، بعضا می بینم با هم به گردش می رن و توی بعضی جشن ها شرکت می کنن و شاید موقعیت و باب آشنایی بین دوتا باز شه و چون هر دو یک هدف دارن، موقعیت ازدواج به نظرم خیلی بهتره.

  12. کاربر روبرو از پست مفید بانوی آفتاب تشکرکرده است .

    zolal (چهارشنبه 17 دی 93)

  13. #8
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 خرداد 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1393-7-11
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    3,278
    سطح
    35
    Points: 3,278, Level: 35
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    162

    تشکرشده 593 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز

    معمولا قبل از اپلای به این مسائل پرداخته میشه.
    نه این که یه دفعه خودتو تو یه کشور غریب ببینی و بعد به ادامه زندگیت فکر کنی.
    لابد دو روز دیگه هم نگران اینی که وای برگردم یا نه؟
    کارم چی میشه؟
    خونواده چی؟
    بچم با کدوم فرهنگ بزرگ میشه؟
    سربازیم چی میشه؟(ععهههه مثل اینکه این یه مورد رو نداری !!!)

    و نهایتا این سوال که اخرش که چی؟

    پس بهتره سنگاتونو واسه همه چی هر چه زودتر وا بکنی دوست عزیز.

    در ضمن مشخص نکردی که خواستگارت از کدوم مسلکی دوست داری باشه؟ این وری ؟ اون وری؟ بینه وری؟
    سنتی ایزم؟ مدرنیتی ایزم؟
    میخای بشینی تا با اسب سفید بیاد دنبالت یا قراره خودت یه اسب بخری؟


    کلا پاسخت ساده نیست. برمی گرده به اهدافت و تفکراتت.

    موفق و موید
    ویرایش توسط love less : چهارشنبه 17 دی 93 در ساعت 20:14

  14. 4 کاربر از پست مفید love less تشکرکرده اند .

    asal2013 (جمعه 19 دی 93), واحد (چهارشنبه 24 دی 93), zolal (چهارشنبه 17 دی 93), بانوی آفتاب (چهارشنبه 17 دی 93)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 95 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    3,922
    سطح
    39
    Points: 3,922, Level: 39
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    94

    تشکرشده 539 در 149 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام عزیزم
    وقتت بخیر نمیدونم چرا انقدر نا امیدی و از پیری صحبت میکنی؟؟؟ عزیزم دختر 26 27 سالم باشی اصلا پیر نیستی؟ فکر میکنم به خاطر اینکه اونجا تنهایی و دوری این احساسو داری..من نمیدونم چرا این همه پیشرفتو موفقیتو گذاشتی کنار و انقدر داری به چیزی که هنوز اتفاق نیوفتاده فکر میکنی.....اینطوری باعث میشه نتونی درست انتخاب کنی و فقط به هدف فکر کنی..عزیزیم نترس تنها نمیمونی... در ضمن هیچ تضمینی نیست که اگه ازدواج اشتباه هم داشته باشی این حس تنهایی باهات باشه... اگه تایپیک دخترای مجردو خوندی این همه تایپیک هم از انتخابای اشتباه و تبعاتش هست...
    در کل بهت بگم اصلا غصه نخور ... ازدواج میکنی...

  16. 3 کاربر از پست مفید ida bahrami تشکرکرده اند .

    maedeh120 (شنبه 20 دی 93), zolal (چهارشنبه 17 دی 93), بانوی آفتاب (پنجشنبه 18 دی 93)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 اسفند 96 [ 08:20]
    تاریخ عضویت
    1393-10-17
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    68

    تشکرشده 183 در 65 پست

    Rep Power
    29
    Array
    راستش من و خانوادم همش فکر درسم بودیم. نمی دونستم ازدواج کردن اینقدر سخته. فکر میکردم که آدم درسش رو میخونه و زندگی عادیش رو پیش میبره و خواستگار هم تر این بین میاد و ازدواج میکنی. نمی دونستم خواستگار گیر آوردن سخت تر از دکتری گرفتن هست. نمی دونستم که اینقدر دختر در آرزوی ازدواج صف کشیده. یهو لیسانس که گرفتم دیدم وااای, چه خبره. از اون موقع به این فکر افتادم. 9 ماهه. تازه نیست. وقتی همه کارام درست شده بود و میخواستم بیام, تردید کردم که بمونم ایران که شاید یکی خواستگار پیدا شه. اما بابام اصرار داشت که این فرصت رو از دست ندم . میگفت قسمت خوذش سراغ آدم میاد. اما الان فکر میکنم اگه قسمت خودش سراغ آدم میاد, پس این همه دختر سن بالای در آرزوی ازدواج به خاطر چیه؟ به خاطر بابام اومدم و به خاطر همه ی زحمت هایی که برای بدست آوردن این موقعیت کشیده بودم. قصد دارم فوق لیسانس که گرفتم سریه برگردم. قصد این جا موندن ندارم. من آدم نسبتا مذهبی هستم. این جا حجاب کامل دارم. برام مهمه که طرفم شبیه خودم باشه و البته ایرانی. منتظر اسب سفید نیستم. منتظر یه آدم معقولم که با هم خوشبخت شیم. اما نمی تونم خودم از پسرها خواستگاری کنم که! راستش من بیش تر راهکارها رو خوندم و سعی کردم عمل کنم. هر چند که قبل از خوندن هم همل میکردم. خوش لباس بودن, خوش رو بودن, شاد بودن, فعالیت های غیر درسی مثل ساز زدن,...همه ی این ها رو از خیلی قبل عمل میکردم واسه ی دل و زندگی خودم. اما هیچ باری نشده که تا حالا کسی از من خوشش بیاد. وقتی پست های بچه ها رو این جا می خوندم که کسی اون ها رو پسندیده و سراغشون اومده به حالشون غبطه میخورم. شاید برخلاف نظر خودم که فکر میکم قیافه ام معمولیه, زشتم که کسی تا حالا از من خوشش نیومده؟ میدونی؟ درس و کار و این ها همه بسته به خودته, اگه تلاش کنی و بخوای بدستشون میاری, اما پیدا کردن یه همراه نه

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط بانوی آفتاب نمایش پست ها
    سلام دوست خوبم

    شما اونجا که رفتی، دانشجوهای ایرانی دیگه ای نیستند؟ اگه هستند که سعی کن با اونها تعامل بیشتری داشته باشی، توی جمع دوستانه و انجمن هایی که ایرانی ها هستند بیشتر باش. من توی ف/ی/س ب... که دانشجوهای ایرانی دانشگاه های خارج رو می بینم، بعضا می بینم با هم به گردش می رن و توی بعضی جشن ها شرکت می کنن و شاید موقعیت و باب آشنایی بین دوتا باز شه و چون هر دو یک هدف دارن، موقعیت ازدواج به نظرم خیلی بهتره.
    ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    من تازه اومدم اینجا. خودم تو ذهنم داشتم اما همین 6 7 نفری هم که آشنا شدم راستش به من نمی خورند. آدم ها اینجا آزادترند از لحاظ پوشش و حجاب و مشروبات و این ها و من این طور آدمی نیستم و نمی پسندم. من مذهبی معمولی هستم. برام مهمه طرفم یه نماز معمولی بخونه و قوانین رایج اسلام رو رعایت کنه. دوستان ایرانی و خارجی زیاد دارم اما همین فقط دوستان معمولی محل تحصیلند. برای زندگی با هم مناسب نیستیم. به علاوه این که اصلا موردی نیست که بخوام به این چیزها فکر کنم. من هیچ وقت توسط کسی انتخاب یا پسندیده نشدم بحرانه, نه؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط ida bahrami نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    وقتت بخیر نمیدونم چرا انقدر نا امیدی و از پیری صحبت میکنی؟؟؟ عزیزم دختر 26 27 سالم باشی اصلا پیر نیستی؟ فکر میکنم به خاطر اینکه اونجا تنهایی و دوری این احساسو داری..من نمیدونم چرا این همه پیشرفتو موفقیتو گذاشتی کنار و انقدر داری به چیزی که هنوز اتفاق نیوفتاده فکر میکنی.....اینطوری باعث میشه نتونی درست انتخاب کنی و فقط به هدف فکر کنی..عزیزیم نترس تنها نمیمونی... در ضمن هیچ تضمینی نیست که اگه ازدواج اشتباه هم داشته باشی این حس تنهایی باهات باشه... اگه تایپیک دخترای مجردو خوندی این همه تایپیک هم از انتخابای اشتباه و تبعاتش هست...
    در کل بهت بگم اصلا غصه نخور ... ازدواج میکنی...
    -------------------------------------------------------------------------------------------------
    نضمین داره؟ تاپیک 4 نفر خوندم که تحصیل کرده بودن. کار. خانواده. قیافه معمولی. وضعیت مالی متوسط داشتن و 30 سال رو رد کردن. تازه از 5 نفر مجرد مونده ی فامیل هم 3 نفرشون دخترهای عالی هستند. از 25 سالگی اینا مصمم ازدواج بودن اما موندن. خیلی میترسم. قسمت چه جوریه؟ واقعا وجود داره؟ اگه داره پس چرا این طوری میشه؟ مگه خدا هر چیزی رو جفت نیافریده؟ پس چرا این طوری شده؟

  18. 3 کاربر از پست مفید shivaram تشکرکرده اند .

    asal2013 (جمعه 19 دی 93), maedeh120 (شنبه 20 دی 93), بانوی آفتاب (سه شنبه 23 دی 93)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بعد از جدایی در نامزدی برای شروع زندگی جدید میترسم
    توسط peymaan در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مرداد 94, 22:29
  2. میترسم از حرف مردم و اینکه بعد از جدایی در مورد فرزندم دچار عذاب وجدان بشم
    توسط نگارین در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 21 خرداد 94, 02:28
  3. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 آبان 93, 17:28
  4. میترسم بعدازطلاق بلایی سرم بیاره
    توسط fatima86 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 مرداد 92, 19:50
  5. دوستم میگه من از تنهایی میترسم
    توسط ali99 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 مهر 91, 22:54

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.