دختر 29 ساله ایی هستم 15 ماه قبل یکی از همکارام که یکسال ازم بزرگتر بود توجه ام را جلب کرد و بعد از مدتی باهاش ارتباط دوستی برقرار کردم .درمحیط کار فرد فوق العاده ایی ولی با وجود حقوق بالا چون خانواده اش رو تامین می کنه بیشتر مواقع پول نداره ، اون پسر بزرگه و دو خواهر و مادر و پدرش را تحت تکفل داره و معتقده همچون ستون خانوادست و دیگران بهش تکیه کردن . خانوادش خیلی زود در جریان ارتباطمون قرار گرفتند و حتی خواهرش بدیدن من امد.تا موقع خواستگاری حرفی از مخالفت نبود اما از روزی که بحث خواستگاری مطرح شد ، خانواده خیلی جدی مخالفت خودشون را اعلام کردن و حتی دخترخاله اش رو براش کاندید کردن که اون قبول نکرد و برای راضی کردن خانوادش ازم مهلت خواست .الان 6 ماه از خواستگاری می گذره ولی حاضر نیست با خانوادش راجع به ازدواجمون صحبت کنه چون معتقد باید خود خانواده به این موضوع رضایت بدن !علاوه برمخالفت خانوادش اینروهم بگم که از نظر تحصیلاتی ، مالی ، موقعیت اجتماعی وفرهنگی خانواده ی من بالاتر هستند طوریکه پدرش این مطلب رو دلیل مخالفتش عنوان کرده بود، از نظر مذهبی با هم تفاوت داریم من شیعه هستم و اونو خانوادش البته بجز پدرش اهل سنت هستن !و مورد آخر هم اینکه اون قومیت کرد داره و بشدت بر اصالت و فرهنگ کرد پافشاری می کنه حتی معتقد که در آینده بچه هاش حتماً باید کردی صحبت کنن !
حالا با وجود گذشت 6 ماه و سکوت مردی که خیلی بهش علاقه دارم ، نمی دونم باید چیکار کنم ؟ بازم صبر کنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)